#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
قسمت 0⃣2⃣
📌 خطبه اول
👌امام خمینی به معنای واقعی کلمه در ملّت ایران تحوّل ایجاد کردند
ایشان دهها سال پیش از شروع نهضت، غیر از درس فقه و اصول و معقول، سالها در قم درس اخلاق داشتند، جلسهی اخلاق داشتند. البتّه آن وقتی که ما رفتیم قم، سالها بود که این درس تعطیل شده بود،و وجود نداشت. کسانی که دیده بودند آن درس اخلاق را، نقل میکردند ایشان -هفتهای یک بار جلسهای داشتند در مدرسهی فیضیّه و طلّاب جوان جمع میشدند در آنجا- وقتی که صحبت میکردند، جلسه را منقلب میکردند، دلها را منقلب میکردند. این را البتّه ما هم، در درس فقه و اصول دیده بودیم. یعنی ایشان حتّی در همین درسهای فقه و اصولشان در یک مناسبتهایی صحبت اخلاقی میکردند، طلبهها زار زار گریه میکردند؛ وقتی ایشان صحبت اخلاقی میکرد، اشک میریختند؛ بیان ایشان این جور مؤثّر بود و انقلاب روحی ایجاد میکرد. این همان روش پیغمبران است؛ پیغمبران هم آغاز همهی حرکتهای خودشان را از انقلاب روحی افراد شروع کردند. اینکه امیرالمؤمنین میفرماید: لِیَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِه وَ یُذَکِّروهُم مَنسیَّ نِعمَتِه ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول،(۱) همین است. «یَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِه» یعنی آن سرشت نهفتهی انسانی را در اینها بیدار میکردند و آن را وادار میکردند به تحرّک و هدایتگری عملیّات و اقدامات انسانها؛ امام این جوری از اینجا شروع کردند. من البتّه نمیتوانم قاطعاً ادّعا کنم که آن جلسات را ایشان تشکیل میدادند برای اینکه بعدها به نهضت عظیم سیاسی منتهی بشود؛ این را من نمیدانم. لکن آنچه مسلّم است اینکه این حرکتآفرینی، این تحریک غریزههای معنوی و فطرت و سرشت انسانی از راه درس اخلاق و تذکّر و آماده کردن دلها، شیوهی امام بزرگوار بود؛ از اینجا ایشان شروع کردند تا ایجاد تحوّل در سطح وسیع یک ملّت؛ چه در دوران مبارزات -که حالا من مقداری از نمونههای این تحوّل را عرض میکنم- و چه بعد از پیروزی انقلاب، ایشان به معنای واقعی کلمه در ملّت ایران تحوّل ایجاد کردند.۱۳۹۹/۰۳/۱۴
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
#پرچم_افتخار
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣1⃣
👌عمل به تکلیف، انگیزه حرکت امام🌟
اعتقادم این است که مهمترین خصلت امام بزرگوار ما این بود که خویش و بیگانه و دوست و آشنا، برایش فرقی نداشت. حقیقتاً خدا میداند که آن بزرگوار در این دنیای تاریک ظلمانی، مثل یک خورشید، چند صباحی آمد درخشید و رفت، تا مردم بدانند که خورشیدی هم هست. دیگر بعد از ائمه و معصومین، ما و دیگران هم مثل آن آدم سراغ نداریم. اگر کسی هم بگوید، به نظر من بیانصافی کرده است. انسانیت باید بفهمد که این گوهر در خزانهی الهی وجود دارد. آن مرد، اگر میفهمید که تکلیف است، عمل میکرد. نگفت که اگر من تنها بمانم، راه حق را خواهم پیمود؟ او، این را راست میگفت.
آن روزی که او به مردم خطاب کرد و مبارزه را شروع نمود، در بین علما و بزرگان و شخصیتهای برجسته و انسانهای لایقی که بودند، انصافاً هیچکس گمان نمیکرد که مردم پشت سر کسی که صاحب این دعوت و فریاد است، راه بیفتند. البته امام به مردم ایمان داشت و معتقد بود که میآیند؛ اما درعینحال، آن دریادلی از توکل به خدا و اینکه من تکلیفم را عمل میکنم، میخواهند بیایند، میخواهند نیایند، مهم بود. خدای متعال هم قاعدهیی دارد: «من کان للَّه کان اللَّه له»(۱). «من اصلح فیما بینه و بین اللَّه اصلح اللَّه فیما بینه و بین النّاس»(۲). هر کس بین خود و خدا را درست و اصلاح کند، خدا بین او و مردم را درست خواهد کرد.
در زندانهای فلسطین، در گوشهی کشورهای آفریقایی، در تونس و مراکش، تحت اختناق به نام او شعار میدهند. چه کسی این کار را کرده است؟ ما تبلیغ کردهایم؟ آیا دستگاههای تبلیغی میتوانند بگویند که این کارها را ما کردهایم؟ من هشت سال رئیس جمهور بودم؛ میدانم که در این مملکت چه خبر است. هیچکس نمیتواند بگوید که اسم امام را من در فلان جا بردم. اسم امام، خودش مثل سرازیر شدن آب در یک سرزمین صاف و مستعد رفت. نمیخواهد کسی آن را پارو بزند؛ خودش سرازیر میشود و میرود، تا چشنده و نوشندهی خودش را پیدا کند.۱۳۶۹/۱۰/۱۰
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
#پرچم_افتخار
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣2⃣
👌ترک امر به معروف و نهی از منکر،سبب برسرکارآمدن اشرار
بعد میفرماید: «و علیکم بالتّواصل و التّباذل.» با هم ارتباط داشته باشید. به هم کمک کنید. بذل کنید. «و ایاکم و التّدابر و التّقاطع.» به هم پشت نکنید. پیوندها را قطع نکنید. «لا تترکوا الامر بالمعروف و النّهی عن المنکر.» امر بمعروف و نهی از منکر را، هرگز ترک نکنید که اگر ترک کردید «فیولّی علیکم شرارکم.» آنجا که نیکی، دعوت کننده و بدی، نهی کننده نداشته باشد، اشرار بر سر کار میآیند و زمام حکومت را در دست میگیرند. اگر مردم به مذموم شمردن بدها و بدیها عادت نکنند، بدها بر سرِکار میآیند و زمام امور را در دست میگیرند. «ثم تدعون.» بعد شما خوبها دعا میکنید که «خدایا، ما را از شرّ این بدها نجات بده!» «فلا یستجاب لکم.»(۱) خدا دعای شما را مستجاب نمیکند.۱۳۷۲/۱۲/۱۳
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣3⃣
👌دانشمندان نسبت به مسائل انسانها و عدالتخواهی مسئولیت دارند
جامعهی نخبگان باید متوجّه هدفهای برتر هم باشد؛ هدفهای برتری وجود دارد: فرد نخبه نباید در فضای تخصّص خودش غرق بشود بهطوری که از فضای پیرامونی، از فضای جامعه، از مردم غفلت پیدا بکند؛ این نباید اتّفاق بیفتد. نخبه نباید مسائل انسانها را فراموش کند؛ مسائل عمده و مهمّ ملّتش را، استقلال را، عدالت را، پیشرفت را، مسائل عمدهی آسیبهای اجتماعی را نباید فراموش کرد. نخبه نباید صرفاً به دانشی که در آن نخبه است بپردازد. اگر چنانچه شما کار نخبگی را زیر پرچم عدالتخواهی انجام بدهید، ارزشش مضاعف میشود؛ زیر پرچم استقلال ملّی و هویّت ملّی انجام بدهید ارزشش مضاعف میشود؛ یک جنگ تحمیلی اقتصادی و سیاسی و امنیّتی علیه ما در جریان است؛ شما نمیتوانید در این جنگ بیتفاوت باشید؛ نمیتوانید. آنوقتی که آمدند اطراف امیرالمؤمنین (علیه السّلام) را گرفتند که حتماً شما بیایید خلافت را قبول کنید، فرمود: لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَى العُلَماءِ اَلَّا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛(۱) اگر این مسئولیّتها نبود، من قبول نمیکردم، امّا این مسئولیّت هست. چیست این مسئولیّت؟ اَلّا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِم؛ «کِظَّة» در عربی به معنای زیادهخواری و افزونخواریای است که آدم را از کار میاندازد -البتّه این کنایه است دیگر، خوردن به معنای غذاخوردن مورد نظر نیست؛ یعنی برخورداریها، یعنی پاداش نجومی، حقوق نجومی- اینها نباید باشد؛ وَ لا سَغَبِ مَظلوم -«سَغَب» یعنی گرسنگی- امیرالمؤمنین میگوید اگر نگرانی من و دغدغهی من دربارهی مسئولیّت در برابر زیادهخواران، ویژهخواران از یک سو و محرومان از یک سوی دیگر نبود، قبول نمیکردم؛ آنوقت میفرماید: وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَى العُلَماء؛ یعنی مسئولیّت شما دانشمندها فقط درس دادن و درس خواندن و تحقیق کردن نیست؛ یکی از مسئولیّتهایتان هم این است که « اَلَّا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم»؛ توجّه کردید؟۱۳۹۷/۰۷/۲۵
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣4⃣
🎤 #خطبه: ۱۷۶
👌افزایش هدایت و کاهش کوردلی با انس با قرآن
شما جوانهای عزیز، اُنس با قرآن را و تدبّر در قرآن را روزبهروز بیشتر کنید؛ تلاوت قرآن را فراموش نکنید، تدبّر در قرآن را فراموش نکنید. در این خطبهای که از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در اینجا خوانده شد، فرمود: ما جالَسَ اَحَدٌ هذَا القُرآنَ اِلّا قامَ عَنهُ بِزیادَةٍ اَو نُقصانٍ زیادَةٍ فی هُدًی وَ نُقصانٍ عَن عَمًی؛(۱) وقتی پای قرآن نشستیم و از کنار قرآن بعد از بهرهگیری از آن برخاستیم، باید هدایت ما افزایش پیدا کرده باشد و کوردلی ما کاهش پیدا کرده باشد؛ معرفت ما باید بیشتر بشود، اُنس ما با معارف حقّه بیشتر بشود، قُرب ما به خدای متعال بیشتر بشود، شوق ما به عبادت افزونتر بشود.۱۳۹۷/۰۲/۲
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣5⃣
🔅قصار: ۱۴۷
👌تقسیم انسانها به عالم و غیر آن در روایات، بیانگر تحریص اسلام به علم
در اسلام ضدیت دین با علم و ضدیت دین با عقل، اصلاً معنا ندارد. در اسلام یکی از منابع حجت برای یافتن اصول و فروع دینی، عقل است؛ اصول اعتقادات را با عقل بایستی بهدست آورد؛ در احکام فرعی هم عقل یکی از حجتهاست. اگر شما به کتب احادیث ما نگاه کنید - مثل کتاب «کافی» که هزار سال پیش نوشته شده - اولین فصل آن، «کتاب العقل والجهل»، است که اصلاً فصلی است در باب عقل و ارزش و اهمیت آن و اهمیت دانایی و خردمندی. اسلام همچنین نسبت به علم، مهمترین حرکت و مهمترین تحریک و تحریص را داشته است. تمدن اسلامی به برکت حرکت علمی که از روز اول در اسلام شروع شد، بهوجود آمد. هنوز دو قرن بهطور کامل از طلوع اسلام نگذشته بود که حرکت علمی جهشوار اسلامی بهوجود آمد؛ آن هم در آن محیط. اگر شما بخواهید آن حرکت علمی را با امروز مقایسه کنید، باید قطبهای علمی امروز دنیا را در نظر بگیرید، بعد فرض کنید که کشوری در نقطهی دوردستی از دنیا قرار دارد که دور از هر گونه مدنیتی است؛ این کشور وارد میدان تمدن میشود و به فاصلهی مثلاً صد یا صدوپنجاه سال، از لحاظ علمی بر همهی آن تمدنها فائق میآید؛ این یک حرکت معجزآساست؛ اصلاً قابل تصور نیست. این نبود مگر اینکه اسلام به علم، فراگیری آن و تعلیم دادن علم و زندگی عالمانه، تحریص داشت. اصلاً ببینید در احادیثی که در زبانهاست و گاهی مورد تعمق قرار نمیگیرد، چقدر بعضی از نکات مهم هست: «النّاس ثلاثة: عالم و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع»(۱) ؛ اصولاً ما سه دسته انسان داریم: انسانهایی دانشمندند؛ انسانهایی در طریق دانستن هستند؛ بقیه، همج رعاع هستند. همج رعاع یعنی انسانهای سرگردان، بیارزش و بیوزن. میبینید که اسلام اصلاً نسبت به علم، در درجهی اول، ارزش را روی علم میبرد؛ چه داشتن علم و آموختن آن به دیگران و چه فراگیری علم. محیط اسلامی، چنین محیطی است.۱۳۸۳/۰۷/۰۵
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه_ای ⚡️
✅قسمت: 5⃣2⃣
🔅تفسیر آیه ۶ و ۷ #سوره_بقره
👌معرفی گروه کافران در مقابل دعوت توحیدی
«انالذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون.»(۱) آنان که کفر ورزیدهاند یکسان است که بیمدهی یا ندهی آنان را، ایمان نخواهند آورد.
«ختمالله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوة و لهم عذاب عظیم.»(۲) خدا بر دلهای آنان مهر نهاده است و بر گوشهایشان و بر دیدگانشان پردهای است و برای آنان عذابی است بزرگ.
در برابر آیات قرآن یک گروه متقین بودند، که این آیات برای آنان هدایت است. شرح چهره متقین در آیات قبل انجام شد و دو گروه دیگر در برابر آیات الهی و وحی الهی چهرهنگاری و معرفی میشوند: گروه اول آن گروهی هستند که در این دو آیه راجع به آنان حرف زده شده. گروه دوم هم بعد از این دو آیه ، طی ده، دوازده آیه ذکرشان خواهد رفت. گروه اول اینگونه معرفی شدند: انالذین کفروا ( آنان که کفر ورزیدند ). حالا آنها که کفر ورزیدندچه کسانی هستند؟ قبل از نزول وحی الهی و قبل از اینکه دعوت حق در جامعه مطرح بشود، بدیهی است کسانی که در آن جامعه بودند نسبت به آن دعوت و نسبت به آن وحی، چون قبلاً مطرح نبوده، موافقت و معرفتی نداشتند مثلاً: فرض کنید، قبل از آنکه دعوت توحید پیغمبر اکرم(ص) در مکه، مطرح بشود همهی کسانی که در آن منطقه بودند مفاهیم این دعوت جدید مطرح نشده را طبیعتاً نمیشناختند و نه تنها به آن متعقد نبودند، بلکه به ضد آن معتقد بودند. یعنی این دعوت، دعوت توحید میبود، در حالی که آنها مشرک بودند خداهای مادی و بتها را میپرستیدند و این دعوت مبنی بر تصفیه نفس و خودشکنی (یعنی نفس شکنی) انسان بود، در حالی که آنها غرق در هواهای نفسانی و شهوات نفسانی بودند. بنابراین: همهی مردم، در جهت مقابل این دعوتی که هنوز نیامده بود قرار داشتند. و به اینها گفته میشود کافر، یعنی بیایمان، بیاعتقاد و مشرک که وقتی دعوت جدید یعنی دعوت به توحید در جامعه مطرح شد همین گروه مشرکین نسبت به آن حقیقت هیچ شناخت قبلی و هیچ معرفت و ایمانی نسبت به آن نداشتند، اینها آن گروهی هستند که آنها را معرفی کردیم.اما اهل تقوا را گفتیم اهل پرهیز و بعد در شرحش آیات قرآنی را که پیرامون آن هست عرض کردیم: اهل ذکر، یعنی تنبه و توجه و هشیاری. اینها کسانی بودند که فوراً فطرتشان پاسخ داد و آن پاسخ را پذیرفتند و به قبول تلقی کردند شدند مؤمن. خدایمتعال هم، چون اهل تقوا بودند (تقوا در پائینترین مراحل) مواظبت میکردند به راه خطا نروند مراقب بودند حقیقت را نپوشانند و اسیر موانع فهم حقیقت نشوند و لذا شدند اهل هدایت. البته گفتیم: این تقوا در همهی مراحل هدایت کار خودش را میکند. یعنی بعد از این مرحله اول که تقوای آنها موجب شد به ایمان و به حق روی بیاورند، بعد از این مرحله، در هر درجهای که بالا میروند، باز اگر تقوا درآنها باشد آنها را به جلو میبرد، هدایت آنها را بیشتر میکند و بصیرت بیشتری به آنها میدهد این گروه اول.
گروه دوم آن کسانی هستند که بر آن جهالت و بیخبری پافشاری میکنند. اگر این ایمان جدید با انگیزههای نفسانی آنها مواجه شد و در جهت مقابل این انگیزهها قرار گرفت اینها بجای اینکه آن ایمان را که حقیقت است بپذیرند، تسلیم آن انگیزههای نفسانی خودشان میشوند که آن انگیزهها این ایمان را رد میکند. اما آن انگیزهها چیست؟
فرض کنید که حق در یک جامعهای مطرح میشود، عدهای در آن جامعه قدرت دارند و تسلیم به این حقیقت مستلزم این است که پایههای قدرت آنها متزلزل بشود. مثلاً: اندیشهی حاکمیت اسلام و حاکمیت قرآن و الله امروز در یک جامعهای مطرح بشود، اولین کسی که با او مخالفت خواهد کرد آن کسی است که حاکمیت او بر یک اساس ضد خدایی بنا گذاشته شده و این طبیعی است که او قبل از اینکه ستیزهگری بکند، با این ایمان جدید مقابله میکند و به خاطر آن انگیزهها در دل آنرا پس میزند. یا فرض کنید و قتی این فکر جدید مطرح شد، کسی که سالها نقطهی مقابل آنرا ترویج مینمود و برای او استدلال کرده، حاضر نیست به آسانی در مقابل فکری که علیه آن یا چیزی که بطور طبیعی ضد آن هست تلاش کرده تسلیم این فکر بشود.۱۳۷۰/۰۸/۰۸
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣6⃣
✅خطبه: ۵
🔰ایمان عامل حقیر شدن مرگ در چشم مردم
🔅بدون ایمان هم ممکن نبود این بیداری [بیداری مردم در برای انقلاب] به وجود بیاید. ایمان مردم از درون مثل یک موتور فعال وجود آنها را به راه انداخت. اگر ایمان نبود، مرگ اینجور کوچک نمیشد در چشم مردم. آن چیزی که مرگ را حقیر میکند در مقابل چشم مردم، ایمان است. لذا هر چه ایمان بالاتر باشد، مرگ حقیرتر میشود. ایمانی مثل ایمان علیبنابیطالب، آنقدر مرگ را تحقیر میکند و کوچک میکند که میگوید من از مرگ نه فقط وحشت ندارم، بلکه با او انس دارم. «انس للموت من الطّفل بثدی امّه»(۱)؛ انس دارم، علاقه دارم، اصلاً نه اینکه نمیترسم، استقبال میکنم؛ این ناشی از ایمان است. وقتی ایمان هست، مرگ پایان زندگی نیست.
وقت مردن آمد و جستن ز جو کلّ شیء هالک الّا وجهه(۲) از جو انسان میپرد. یک خط فاصلی است بین این نشئه و آن نشئه؛ بعضیها را با زنجیر از این خط فاصل عبور میدهند؛ آنهائی که چسبیدهاند به زندگی دنیا، بعضی خودشان جست میزنند، خودشان را پرتاب میکنند؛ چرا؟ چون میبینند آنجا چه خبر است. وعدهی الهی را مشاهده میکنند. لذا شهدای عزیزی که نام اینها را شنیدهاید، بسیاری از اینها را میشناسید، بعضی از شماها با آنها همراه بودهاند، زندگی کردهاید، این شهدا از مرگ نمیترسیدند، اینها عاشق زندگی بودهاند. وصیتنامهها را که انسان نگاه میکند، این را میفهمد. راه یک ملت این است. ملت ما این راه را شروع کرد.۱۳۸۶/۱۱/۲۸
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣7⃣
خطبه: ۵۶
✅خلاص صادقانه، درس امیرالمومنین(ع) برای پیروزی جامعه اسلامی
[راجع به اینکه در کارهای خودمان از اخلاص امیرالمؤمنین (ع) درس بگیریم]
طبق نقل در نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین فرمود: «و لقد کنّا مع رسولاللَّه(صلّیاللَّه علیهواله) نقتل ابائنا و ابنائنا و اخواننا و اعمامنا لایزیدنا ذلک الّا ایمانا و تسلیما و مضیّا علی اللّقم و صبرا علی مضض الألم»؛ خالصانه و مخلصانه با کسان و نزدیکان خود میایستادیم و برای خدا مبارزه میکردیم. «فلمّا رأی اللَّه صدقنا انزل بعدوّنا الکبت و انزل علینا النّصر»؛ وقتی در راه خدا با اخلاص و صادقانه عمل کردیم و خدای متعال این را از ما دید، دشمن ما را سرکوب کرد و ما را پیروز نمود. بعد میفرماید: اگر اینطور نبود، این کارها انجام نمیشد: «ما قام للدّین عمود و لا اخضرّ للایمان عود»(۱)؛ یک شاخهی ایمان سبز نمیشد و یک پایهی دین بر سر پا نمیماند. به برکت اخلاص و صدق آن مسلمین، این پیشرفتها انجام شد و جامعهی اسلامی پدید آمد. تمدن اسلامی و این حرکت عظیم تاریخی امروز هم همان است، و ملت ما و مسلمانان در همهی عالم و امروز ملت عراق و پیشروان آن ملت و نیز دیگر مردمی که در هر گوشهی دنیا به نام اسلام سخن میگویند، باید این درس را از علیبنابیطالب(علیهالسّلام) فرا بگیرند.۱۳۷۰/۰۱/۱۶
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه_ای ⚡️
🔶قسمت 7⃣2⃣
✅ بی تاثیری انذار بر انسانهای کافر
#تفسیر آیه ۶ و ۷ سوره #بقره
بیم دادن،(انذار) کار پیغمبران است. بیم دادن، یعنی هشدار دادن و آنها را از وضع بد و غلطی که درآن قرار دارند ترساندن، (این ترساندن را میگویند انذار دادن) که البته هر ترساندنی مورد بحث نیست. مثلاً: اگر صدای مخصوص در بیاورید که کسی از جا بپرد این را نمیگویند انذار، انذار یعنی از وضع بدی که در آن قرار دارند و از راه غلطی که در آن دارند حرکت میکنند و از سرنوشت شومی که درانتظار آنهاست، آنها را بترسانی و بیم دهی. پیغمبران وقتی میآیند با جوامع بشری گمراه روبرو میشوند آنها را از وضع خودشان بیم میدهند و میگویند این چه غفلت و گمراهی و آلودگی وناپاکی است که در آن غرق هستند؟ کسانی که خودشان غرق هستند غالباً نمیدانند، ابزار علم را در اختیار دارند اما چون غرق در جاهلیتاند و واقعاً ملتفت نیستند و (البته یک عدهای آتش نفهمی اینها را میافروزند) نمیفهمند غرق در جاهلیت و غرق در آلودگی هستند و همهی چیزهای بدی را را که این آلودگی را بوجود آورده خوب دانستند و به آنها مباهات کردند. بدترین چهرههای شعارهای رایج بین بشری را نشان دادند مثلاً:
آزادی را یک مفهوم زیبای نسبی، یعنی برخی از آزادیها خوب است و برخی از آزادیها هم خیلی بد است. فرض کنید: اگر یک جنایتکاری بیاید و صد نفر بچه را قتل عام کند و صد خانواده را داغ دار کند بعد او را بگیرند ببرند زندان اگر آزادی یک مفهوم مطلق باشد، معنایش این است که این کسی که قتل و جنایت کرده این را هم بگوئید آزادش کنند. فرض بفرمائید: آزادی انسان برای جنایت، آزادی انسان برای آزردن دیگران، آزادی انسان برای ممنوع کردن آزادی دیگران، آزادی انسان برای آزادی به خطا کشاندن یک جمع ، یک نفر را آزاد بگذارند برود با یک بیان شیوائی و با روشهای گوناگون حقیقتی را به عکس جلوه بدهد، یعنی همین کاری که الان رسانههای جمعی در دنیا دارند انجام میدهند. شما خیال میکنید همین مجموعهای که در مادرید جمع شدند مردم اروپا ومردم دنیا در بارهی اینها چه فکر میکنند؟ آیا تودهی مردم دنیا مثل شما فکر میکنند یعنی اینها را یک مجموعهی خیانت میدانند؟ نه، اینطور فکر نمیکنند بلکه میگویند یک آتشی روشن است و سالها در خاورمیانه یک جنگ تمام نشدنی است این بیچارهها نشستند میخواهند این جنگ را از بین ببرند، لکن ایران نمیگذارد. حالا این چه جنگیاست و اصلاً این جنگ برای چه به وجود آمده؟ و برافروزندهی این جنگ کیست؟ اصلاً هیچ فکر این را نمیکنند نقل اینکه در یک کوچهای که یک کسی دارد عبور میکند فرضاً دو نفر دارند دعوا میکنند بعد آن عابر میگوید آقا آشتی کنید آنوقت با زحمت زیاد میآید به زور و با افراد آن دو نفر را از هم جدا میکند، در حالی که ملتفت نیست این دعوا بر سر چیست؟ او نمیداند این آدم آمده است در خانهی او وارد شده پولهایش را برده شیشههای خانهاش را شکسته بچههایش را کتک زده حالا میگوید اینجا مال من است میخواهم بنشینم. اینکه تو آمدی بین این دو نفر را صلح دادی یعنی چه؟ یعنی بیایند خانهای را که آن ظالم به زور تصرف کرده بین خودشان تقسیم کنند! آیا واقعاً این عدالت است که فرضاً نیمی از خانهی این شخص را آن ظالم بیاید و بگیرد؟ و آیا این عدالت است که تو در حین عبور بیخبر آمدی یک چیزی گفتی و خواستی بین آن دو نفر را صلح بدهی؟ مردم اروپا الان اینگونه غافلند. مردم دنیا و از جمله مردم اروپا در بسیاری از جاها وارد معقولات نیستند و غالباً در غفلتاند، غفلت در غلط زندگی کردن و در فضای شبهه سر کردن. آنوقت دعوت حق میآید مقابله میکند و این را میشکند.
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣8⃣
✅دور کردن هوی و هوس از خود، اولین قدم مسئول در راه عدالت
امیرالمؤمنین دربارهی کسی که سزاوار امارت بر مردم یا به دست گرفتن بخشی از کارهای مردم است؛ که البته این از موضع ریاست یک کشور شروع میشود و تا مدیریّتهای پایینتر و کوچکتر ادامه پیدا میکند - امیرالمؤمنین این توصیهها [تقوای شخصی] را برای فرمانداران و استانداران خود میفرمودند؛ اما برای قاضی یک شهر و مسؤول یک بخش و مدیر گوشهای از گوشههای این دستگاه عریض و طویل هم صادق بود - میفرمایند: «فکان اوّل عدله نفی الهوی عن نفسه»؛ اوّلین قدم او در راه عدالت این است که هوی و هوس را از خودش دور کند. «یصف الحق و یعمل به»؛(۱) حق را بر زبان جاری و توصیف کند و نیز به آن عمل نماید. به همین خاطر است که در اسلام، قدرت با اخلاق پیوسته است و قدرت عاری از اخلاق، یک قدرت ظالمانه و غاصبانه است. روشهایی که برای کسب قدرت و حفظ آن به کار گرفته میشود، باید روشهای اخلاقی باشد. در اسلام، کسب قدرت به هر قیمتی، وجود ندارد. اینطور نیست که کسی یا جمعی حق داشته باشند به هر روش و وسیلهای متشبّث شوند، برای اینکه قدرت را به دست آورند - همانگونه که امروز در بسیاری از مناطق دنیا رایج است - نه، قدرتی که از این راه به دست آید و یا حفظ شود، قدرتِ نامشروع و ظالمانه است.
در اسلام، روشها بسیار مهمّند؛ روشها مثل ارزشها هستند. در اسلام همچنان که ارزشها بسیار اهمیت دارند، روشها هم اهمیت دارند و ارزشها باید در روشها هم خودشان را نشان دهند. امروز اگر میخواهیم حکومت ما به معنای حقیقی کلمه اسلامی باشد، بدون ملاحظه باید در همین راه حرکت کنیم.۱۳۷۹/۱۲/۲۶
بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه_ای ⚡️
🔶قسمت 8⃣2⃣
👌معنای کفر در قرآن و تفاوت آن با شرک
تفسیر #آیه ۶ #سوره #بقره
سؤال دوم: این است: که در ذیل آیهی شریفه «ان الذین کفروا سوآء علیهم انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون»(۱) چند سؤال هست:
الف- آیا معنای کفر میتواند خیلی وسیعتر از معنای کفر در برابر اسلام و پیامبر و امامت باشد؟ و آیا مراحل نازلهی آن که خود خیلی وسیع است میتواند در خود ما مؤمنین ظاهری باشد؟
جواب اینست که: البته به یک معنا چرا، «در یک روایتی داریم که کفر را به درجاتی تقسیم کرده و بعضی از آن درجات حتی شامل بعضی از مؤمنین ضعیفالایمان یا مؤمنین بد عمل هم میشود»(۲) همچنان که در جوامع طاغوتی بخصوص، جوامعی که با نظامهای حکومتی جابرانه و کافرانه، ازاین قبیل کفر زیاد شما پیدا میکنید که اسمشان مؤمن است، لکن باطنشان از هر کافری، کافرتر است، اما اینجا مراد آنها نیستند، بلکه در این آیه یا همهی آیات، یا بیشتر آیات قرآنی که در آنها اسم کفار هست منکرین دین مورد نظرند، یعنی آنهایی که با اصل دین مقابله کردند. مثل اینکه در قرآن میگوید: «یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین»(۳) با کفار و منافقین مبارزه کن. در اینجا مؤمنین ضعیفالایمان نیستند. یعنی یکی از مراتب کفر هم بر او صدق کند این را نمیگوید مبارزه کن، بلکه میگوید هدایتش کن. اصلاحش کن، لذا اینجا مراد همان کفاری هستند که مقابل اسلام موضعگیری داشتند. بنابراین: نه در این آیه و نه در آیات دیگری که در آنها از کفر سخن رفته غالباً (اینکه نمیگوییم عموماً، چون یک استقراء تام و تمامی نکردم) تا آن جایی که در ذهنم هست. مراد همین معنایی است که ما بیان کردیم.
ب- تفاوت کفر و شرک در قرآن چیست؟
جواب اینست که: شرک یک مسلک و یک عقیده است، یعنی دو خدایی و چند خدایی، یک دین و یک آئین و یک نوع اعتقاد است مثلاً: فرض بفرمائید سه خدایی. بعضی منکرند و میگویند زرتشتیها موحد بودند، اما به هر حال در دورانی ازتاریخ، بلاشک زرتشتیها دو خدایی بودند و لو اصلش هم یک خدایی و توحیدی باشد یا سه خدایی یا چندین خدایی که امروز در هندوستان و برخی از جوامع عقب افتادهی آفریقایی در بین قبایل قدیمشان که بت پرستند.
در هند بتخانههای متعددی را بنده دیدهام. خداهای مختلف با شکلهای مختلف در یک بتخانه هستند. وقتی از یک خیابان به خیابان دیگری میروید میبینید جند نوع بتخانه هست که وقتی وارد آنها میشوید میروید بالا باز چند نوع از خدا که هر کدام از آنها یک اسمی دارند، یا مثل خدایان اساطیر یونانی و رومی قدیم الههی عشق، الههی طوفان، الههی باران، الههی آتش که افسانههای عجیب و غریبی هم دارند، که آن نمایشنامهنویس قدیمی یونانی به نام سفک که قبل از میلاد بوده. مثلاً: دربارهی خدایان و جنگهای اینها و دعواهای اینها چیزهایی نوشته اینها مسلک است. یعنی هر دین شرکآلودی یک مسلک است. اما کفر یک معنای وسیعتری از همهی اینها دارد، یعنی کافر ممکن است مشرک باشد (دو خدایی، سه خدایی باشد) ممکن هم هست اصلاً به خدایی اعتقاد نداشته باشد مثل مادیین، ملحدین، دهریین، اینها هم کافرند و به هیچ خدایی معتقد نیستند. به معنای انکار کنندهی راه حق و آئین درست است، اما مشرک عبارت استاز آن آئین خاص که مثلاً: دو خدایی یا سه خدایی و از این قبیل است.۱۳۷۰/۰۸/۱۵
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸