📌 #تفسیر #قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه ای 🌺💐💐
قسمت 2⃣1⃣
#سوره_بقره #آیه ۲ 🎗
👌تقوا مانند سوار شدن انسان بر مرکبی رهوار ⚡️⚡️⚡️
تقوا، یعنی مراقب خود بودن. تقوا، یعنی یک انسان بداند که چه کار میکند و هر حرکت خودش را با اراده و فکر و تصمیم انتخاب کند؛ مثل انسانی که سوار بر یک اسب رهوار نشسته، دهانهی اسب در دستش است و میداند کجا میخواهد برود. تقوا، این است. آدمی که تقوا ندارد، حرکات و تصمیمها و آیندهاش در اختیار خودش نیست. به تعبیر خطبهی نهجالبلاغه: کسی است که او را روی اسب سرکشی انداختهاند؛ نه اینکه او سوار شده است. اگر هم سوار شده، اسبسواری بلد نیست. دهانه در دستش است، اما نمیداند چگونه باید سوار اسب شود. نمیداند کجا خواهد رفت. هرجا که اسب او را کشید، او هم مجبور است برود و قطعاً نجاتی در انتظار او نیست. این اسب هم سرکش است.(۱)
اگر ما تقوا را با همین معنا در نظر بگیریم، به نظر من راحت میشود راه را طی کرد. البته باز هم نه آنطور که خیلی راحت باشد. بههرحال، میشود، ممکن است و واقعاً عملی است که یک جوان راه اسلامی زندگی کردن را پیدا کند. اگر متدیّن است، ببینید چه کار میکند. این اقدام، این حرف، این رفاقت، این درس و این فعل و درک، آیا درست است یا درست نیست. همین که او فکر میکند درست است یا درست نیست، این همان تقواست. اگر متدیّن نیست، چنانچه همین حالت را داشته باشد، این حالت او را به دین راهنمایی خواهد کرد. قرآن کریم میگوید: «هدی للمتقین»(۲)؛ نمیگوید «هدی للمؤمنین». «هدی للمتّقین»؛ یعنی اگر یک نفر باشد که دین هم نداشته باشد، اما تقوا داشته باشد - ممکن است کسی دین نداشته باشد، اما به همین معنایی که گفتم، تقوا داشته باشد - او بلاشک از قرآن هدایت خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر مؤمن تقوا نداشته باشد، احتمالاً در ایمان هم پایدار نیست. بستگی به شانسش دارد: اگر در فضای خوبی قرار گرفت، در ایمان باقی میماند؛ اگر در فضای خوبی قرار نگرفت، در ایمان باقی نمیماند.۱۳۷۷/۰۲/۰۷
بیانات در دیدار جمعی از جوانان
#رهبری
#امام_خامنهای
#تفسیر_رهبری
#آیه
#قرآن
#تفسیر
کانال #دین 🌷
@hashtagden 🦋
📌 #تفسیر #قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه ای ⚡️⚡️⚡️
🔹قسمت 3️⃣1⃣
#سوره_بقره #آیه ۲ 🔶
👌هدایت قرآن، برای متقین است.
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
🎤نکتهی مهمّی که به نظر من هست، مسئلهِی ثبات و عدم لغزش است؛ من خواهش میکنم به این اهمّیّت بدهید. شما با یک مجموعهِی جوان دارید کار میکنید؛جوان در معرض دو آسیب است: یکی آسیب عدم ثبات در راه، آن تغیّر فکری؛ یکی هم آسیب دچار شدن و مبتلا شدن به ابتلائات بشری؛ مُجمل و سربستهاش این است. مراقب باشید این جوانهای شما از این آسیبها محفوظ بمانند؛ در صراط مستقیم ثبات لازم است، باید دارای ثبات باشند.
حالا غیر از کار اعتقادی و فکری و مانند اینها که حتماً در جای خود لازم است، یک مقداریاش مربوط میشود به کار عملی؛ یعنی عبادت، توجّه، اوّل وقت نماز خواندن، حتماً هر روز قرآن خواندن، در حدّ امکان پرداختن به مستحبّات. فرض کنید در یک منطقهای یک مشت جوان دارند کار میکنند، حتماً نمازشان را در مسجد بخوانند و اوّل وقت بخوانند و نماز خوب و با توجّه بخوانند. رعایت اخلاص؛ سعی کنند که کار را برای خدا انجام بدهند که این کار در سنین ماها کار سختی است؛ اگر سابقه نداشته باشیم، نکرده باشیم، از جوانی به فکرش نبوده باشیم و حالا بخواهیم خودمان را مخلصاً وارد میدان بکنیم، خیلی کار سختی است. در سنین شماها خیلی کار آسانی است؛ در سنین جوانی اخلاص آسان است. میتوانید واقعاً نیّتتان را برای خدا خالص کنید؛ وقتی که نیّت را خالص کردید، رحمت الهی و هدایت الهی از همه طرف برای شما میبارد؛ هُدًی لِلمُتَّقین؛(۱) قرآن هدایت خودش را برای متّقین قرار میدهد. واقعاً اگر چنانچه این رعایتها بشود، هدایت الهی و کمک فکری الهی هم زیاد خواهد شد. انشاءاللّه موفّق باشید.۱۳۹۸/۰۵/۱۰
بیانات در دیدار جمعی از اعضای گروههای جهادی
#تفسیر_رهبری
#امام_خامنهای
#رهبری
#قرآن
کانال #دین 🌷
@hashtagden 🦋
📌 #تفسیر #قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه ای⚡️⚡️⚡️
🔶قسمت 4⃣1⃣
#سوره_بقره #آیه ۱و۲
👌آفرینش انسانها استدلالی برای عبودیت خداوند
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
«یاایهاالناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون »(۱)را این طور ترجمه کردیم که: هان ای انسانها پروردگار خود را عبادت کنید که شما را آفرید و کسانی را که پیش از شما بودهاند. شاید تقوا یابید. این آیه اول بود که در این آیه دو مطلب بطور اساسی هست و یک مطلب هم به صورت تبعی.
اما آن دو مطلب اساسی یکی این است که: انسانها را امر میکند به بندگی کردن خدا، یعنی توجه دادن بندگی به سمت حضرت باریتعالی که در شرح این آیه مفصلاً سخن گفته شد و عرض کردیم که ما خواهی نخواهی یک چیزی را عبودیت میکنیم: یا خود را، یا یک قدرت برتراز خود را، یا یک چیز معنوی را، یا یک چیز مادی را، با آن معنایی که عبودیت دارد.
البته خدای متعال میخواهد این عبودیت متوجه به ذات مقدس الهی بشود. این مطلب اول بود که دعوت مردم به عبودیت، ذات مقدس پروردگار است. و مطلب دوم این است که: برای اینکه عبودیت باید متوجه خدا باشد استدلالی ذکر میشود: الذی خلقکم یعنی علت اینکه ما باید خدا را عبادت و بندگی کنیم این است که او ما را و گذشتگان ما را آفریده و بشر را پدید آورده است، پس شایسته است که بشر از او اطاعت کند! اطاعتی که به معنای عبودیت است و این هم مطلب دوم. لکن آن مطلبی که بطور تبعی ذکر شده آن جمله آخر، لعلکم تتقون است یعنی با این عبودیت و بندگی کردن خدا و حرکت در محوری که خدا معین میکند انسان به رتبهی تقوا که شامل خصوصیت برجستهای است خواهد رسید و در تقسیمبندی اول سوره به آن اشاره شد، هدی للمتقین(۲) که انسانها را خدای متعال تقسیم کرده به کسانی که: متقین هستند، و کسانی که کافرین هستند، و کسانی که منافقین هستند.۱۳۷۱/۰۱/۲۶
بیانات در جلسه بیست و دوم تفسیر سوره بقره
#قرآن
#امام_خامنهای
#رهبری
#اسلامی
کانال #دین 🌼
@hashtagden💐
📌⚡️#تفسیر #قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه ای⚡️
🔹 قسمت5⃣1⃣
#سوره_بقره #آیه ۲
👌وجه معنایی کاربرد اسم اشاره «ذلک الکتاب» در قرآن
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
یک سؤال این است: که چرا در بعضی از اوقات قرآن کریم اشاره به ذلک الکتاب کرده و بعضی از اوقات اشاره کرده به هذا الکتاب مگر دو قرآن موجود است؟
جواب: ما اصلاً در قرآن هیچ جا هذالکتاب نداریم. اما تعبیراتی مثل: «هذا القرآن»(۱)، یا «تلک آیات الکتاب»(۲)، این است آیات کتاب، یا«هذا کتابنا»(۳)، یا «هذا کتاب»(۴) داریم. اما هذا الکتاب یعنی کتاب برای قرآن که اشاره به قرآن کرده باشد نداریم. فقط یک جا در قرآن هست ما لهذا الکتاب لایغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصاها»(۵) که مربوط به قرآن نیست، بلکه اشاره به نامهی اعمال روز قیامت است که کافر تعجب میکند که چگونه همه چیز اعمال من در این ثبت است! بنابراین کلمهی هذا الکتاب در قرآن نیست که اشاره به قرآن باشد. لکن حالا بفرض باشد این اشکالی ندارد که یک جا از آن حقیقت، با اسم اشارهی دور یاد کنند و یک جا با اسم اشاره و ضمیر نزدیک یعنی چیزی غلط نیست، و همانطور که عرض کردیم در «ذلک الکتاب»(۶) چند جور میشود معنا کرد:
یکی اینکه بگوئیم: چون کتاب با عظمت است ولو پیش روی شماست اشارهی به دور میکند، مثل اینکه شما با یک نفر که صحبت میکنید وقتی میخواهید او را احترام کنید، میگوئید: آنجناب چنین فرمودید در حالی که این جانبی است که در مقابل شما نشسته اما میگوئید آنجناب مثلاً. یا بگوئیم ذالک یعنی آن چیزی که در ذهن شما بود و همه منتظرش بودید ذالک الکتاب این است که جلوی شما، که ما ترجمه کردیم آنک کتاب، یعنی کتابی که در انتظارش بود اینست.
بنابراین: اشکالی ندارد که ما به حقیقتی گاهی با اشارهی دور و گاهی با اشاره نزدیک اشاره کنیم و معنایش این نیست که اینها دو چیزند.۱۳۷۰/۰۸/۱۵
بیانات در جلسه یازدهم تفسیر سوره بقره
#آیت_الله_خامنه ای
#قرآن
#امام_خامنهای
#آیه
#سوره_بقره
#تفسیر
#تفسیر_رهبری
#اسلام
کانال #دین 💐
@hashtagden🌼
📌⚡️#تفسیر #قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه ای⚡️
🔸قسمت 6⃣1⃣
#سوره_بقره #آیه ۳
👌افزایش توفیق در کار علمی با تقویت ارتباط با خدا
🦋🦋🦋🦋🦋
همهى شما جوانان عزیز را توصیه میکنم به اینکه ارتباطتان را با خداى متعال تقویت کنید؛ هرچه میتوانید. برنامههایى هم که براى شما تنظیم میکنند، باید در تقویت همین جهت باشد. دلهاى شما جوانها، پاک است؛ هرچه این دلهاى پاک و نورانى با خداى متعال آشناتر باشد - با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید، به خدا پناه ببرید، با خداى متعال درد دل کنید، هرچه این حالت را بیشتر توانستید در خودتان بهوجود بیاورید - بدانید توفیقات شما در آینده بیشتر خواهد بود. در همین آیهى شریفه: اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون، (۱) قبل از این انفاق، اقامهى نماز است و نماز، مظهر ارتباط و اتّصال با خدا است.۱۳۹۳/۰۷/۳۰
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هشتمین همایش ملی نخبگان جوان
#رهبری
#قرآن
#آیه
#اسلام
#امام_خامنهای
کانال #دین 🌸
@hashtagden🌼
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه ای⚡️
🔶قسمت 7⃣1⃣
#سوره_بقره #آیه ۳
👌بپاداشتن نماز؛ شرط دوم تقوا
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
«و یقیمون الصلوة»(۱): ونماز را به پا میدارند. من بارها این را گفتهام که به پاداشتن نماز غیر از گزاردن نماز است و متأسفانه در بعضی از ترجمهها مشاهده میشود مینویسند و نماز میگزارند، در حالی که نمازگزاردن در عربی میشود «یصلون» و «یقیمون الصلوة» یعنی نماز را بپا میدارند، پس به پا داشتن نماز چیزی بیش از گزاردن نماز است، که البته نمازگزاردن را هم شامل میشود. یعنی اگر شما بخواهید جزو نماز بپادارندگان باشید نمیتوانید نمازگزاردن را ترک کنید. بپاداشتن نماز، یعنی در محیط و درجامعه این واجب و این حقیقت لطیف را بوجود آوردن و محیط را محیط نماز کردن و دیگری را به نماز دعوت کردن و نماز را با توجه ادا کردن، و مفاهیم نماز را در زندگی تحقق بخشیدن است، که مفهوم اصلی نماز عبارت است از: خضوع انسان در مقابل پروردگار و عمل انسان به فرمان پروردگار این آن عنصر اصلی نماز است که در حاشیهاش هم چیزهای دیگری وجود دارد. پس شرط دوم متقین اقامهی صلوه است یقیمونالصلوه و آنکه قبلاً گفتیم: الذین یؤمنونبالغیب، یکی از مقومات تقوا بود در عالم بینش و این دومی ( اقامهی صلوه ) یکی از مقومات تقوا در عالم خود سازی است و خودسازی بسیار مهم است.۱۳۷۰/۰۷/۲۴
بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره
#امام_خامنهای
#تفسیر_ترتیبی
#آقا
#قرآن
#تفسیر
#اسلام
#رهبری
#تفسیر_رهبری
کانال #دین 🦋
@hashtagden🌟
📌⚡️#تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه ای⚡️
🔶 قسمت 8⃣1⃣
#سوره_بقره #آیه ۳
👌ایمان به غیب، اولین خصوصیت متقین
💐🌼💐🌼💐🌼💐🌼💐🌼
«الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون»(۱) : برای همین متقین شش خصوصیت بیان شده که این شش خصوصیت در یک انسان، در حقیقت عناصر تشکیل دهندهی تقواست و آن تقوای صحیح و عینی با این شش خصوصیت در انسان تأمین میشود البته فراموش نشود که من در جلسهی قبل گفتم : این تقوا در همهی مراحل به انسان کمک میکند، یعنی شما وقتی یک مایهای از تقوا داشته باشید از قرآن یک چیزی میفهمید و هدایت میشوید و این تقوا هرچه بیشتر بشود شما از قرآن بیشتر میفهمید یعنی حتی یک انسانی که در حد اعلای تقوا هست اگر باز تقوایش بیشتر شود به همان نسبت افزایش روحیه تقوا ممکن است باز چیزهای جدیدتر و ترفهتر و یک ظرافتهایی را از قرآن بفهمد و این فقط مربوط به اول کار نیست که بگوئیم اگر میخواهید از قرآن چیزی بفهمید باید با تقوا بشوید و بعد که تقوا یعنی همان هشیاری و دقت را بدست آوردید دیگر برو در بطن قرآن، نخیر، درهمهی مراحل هرچه این تقوا بیشتر شد درک انسان بیشتر میشود، حالا این شش خصوصیت مقدماتی است برای اینکه یک سطح قابل قبولی از تقوا در انسان بوجود بیاید، یا بگوییم یک حداقل لازمی از تقوا در انسان بوجود میآید. اولین خصوصیت این است که : الذین یؤمنون بالغیب.
یعنی آن کسانی که ایمان به غیب میآورند، که در ترجمه گفتیم آنها که به غیب باور میآورند. ایمان به غیب در قرآن جاهای متعددی خشیت به غیب و توجه به غیب ذکر شده، مثلاً در یک جا، «و خشی الرحمان بالغیب»(۲) و از این قبیل آیات آمده و غیب یعنی آنچه که پنهان از حواس آدمی است و تمام عالم وجود به غیب و شهادت تقسیم میشود و شهادت یعنی آن عالم مشهود ما، البته نه مشهود با چشم فقط، بلکه مشهود به حواس، آنچه را که شما آن را لمس میکنید و در مقابل شماست، که زیر چاقوی جراحی شما میآید، روی تلسکوپ مثلاً کیهان نگر شما میآید، زیر ذرهبین و میکروسکوپ شما میآید: آنچه که شما میبینید آنچه که شما میشنوید، آنچه که شما حس میکنید این شهادت است و ماورای این شهادت، عالم ادامه دارد،وجود به آنچه من و شما آدمی میبینید و میتوانید ببینید محدود نیست. بلکه وجود در نواحی و مناطقی که احساس آدمی قادر به درک آن نیست ادامه دارد، یعنی غیب عالم و این مرز جهان بینیها و بینشهای الهی با بینشهای مادی است.
بینش مادی میگوید: من آنچه را که میبینم وجود دارد و هست. اما آنچه را من نبینم او نیست. ( البته ممکن است چیزی را که امروز نمیبینیم فردا ببینیم او هم هست ) این بینش مادی تنگ نظرانه، خود خواهانه و موجب محدودیت است، شما چه دلیلی دارید که آنچه را نمیبینید بگوئید نیست؟وقتی حکم میکنید به هست یا به نیست باید با بینش خودتان به او رسیده باشید! شما وقتی میگوئید هست باید ثابت بکنید که هست! و وقتی میگوئید که نیست چگونه ثابت میکنید که نیست؟ مادی هیچ دلیلی بر نبود عالم غیب ندارد. او میگوید من عالم غیب را نمیبینم و از آن خبر ندارم؛ آنوقت با این که میگوید من خبر ندارم، در عین حال بطور قاطع میگوید نیست!! اینجا اولین سؤالی که باید از او بشود اینست که : تو وقتی خودت میگویی من از او خبر ندارم پس چگونه میگویی نیست؟ ولذا در قرآن نسبت به مادیون و ملحدین و دهریون: آن کسانی که ماورای جهان ماده را انکار میکنند این تعبیرات بکار رفته: «ان هم الا یظنون»(۳) با گمان حرف میزنند. «و ان هم الا یخرصون»(۴) با هم سخن میگویند.۱۳۷۰/۰۷/۲۴
بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره
#امام_خامنهای
#آقا
#قرآن
#قرآن
#تفسیر
#اسلام
#رهبری
#تفسیر_رهبری
کانال #دین 🌸
@hashtagden ⭐️🌟
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه ای⚡️
🔶 قسمت 9⃣1⃣
#سوره_بقره #آیه ۳
👌ایمان به غیب، عامل بالاتر شدن هدف از محدوده مادیات
سؤال نهم: در خصوص تفسیر آیه شریفه: والذین یؤمنون بالغیب فرمودید: میان ایمان و باور غیب و داشتن هدف رابطهای وجود دارد و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و چنانچه متناسب با زمان تفسیر آیات میباشد برای بار دیگر این رابطه و الزام را تبیین فرمائید؟
جواب: البته، با این عبارتی که ایشان گفتند فکر نمیکنم من گفته باشم. اگر کسی اعتقاد و باور خودش را محدودهی مادی و صحنهی ماده محدود کرد هدف او هم محدود به صحنهی مادهی دیگر خواهد شد و دیگر امکان ندارد ایده کل غیر مادی برای او وجود داشته باشد. اگر شما گفتید حقیقت و وجود عبارت است از آنچه که من آنرا میبینم و هرچه را من نبینم و هرچه را من لمس نکنم وجود ندارد، آیا میتوانید هدف خودتان را فراتر از آنچه چشمها میبیند و دستها لمس میکند و گوشها میشنوند ببرید؟! پس اگر جهانبینی ما مادی بود، بطور طبیعی هدف ما هم یک هدف مادی خواهد بود، اما اگر ایمان به غیب داشتیم و ورای محسوسات به چیزی بالاتر و والاتر هم ایمان آوردیم، آن وقت هدف ما هم میتواند چیزی والاتر و بالاتر از همین مادیات باشد. این ارتباط بین ایمان به غیب و هدف یا ایمان به ماده و باز هدف است.۱۳۷۰/۰۸/۱۵
بیانات در جلسه یازدهم تفسیر سوره بقره
#آقا
#امام_خامنهای
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#نهجالبلاغه
#تفسیر_ترتیبی
#تفسیر
#قرآن
#آیه
#تفسیر_قرآن
🌸🌼🌸🌼🌸
کانال #دین 🌟
@hashtagden💐
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه ای⚡️
🔶 قسمت 0⃣2⃣
#سوره_بقره #آیه_۳
👌دلکندن از مال، اولین فایدهی انفاق
«و مما رزقناهم ینفقون»(۱): و از آنچه که ما روزی آنها کردهایم انفاق میکنند. حالا آیا این انفاق همان زکاتی است که در کتابهای فقهی گفته شده به ۹ چیز تعلق میگیرد و در غیر آن ۹ چیز زکوة نیست؟ نه این آن نیست. البته ممکن است در مورد زکوة هم ما نظرات فقهیی دیگری را هم سراغ داشته باشیم. و بشناسیم که دایره زکوة را بسی وسیعتر گرفته باشند و از آنچه که در این ۹ چیز وجود دارد و ممکن است وجود داشته باشد اما به هر حال این آن انفاق نیست و فراتر از آن است.
انفاق کردن یعنی خرجکردن از مال، و بدیهی است که مراد از این خرجکردن، آن خرجی نیست که انسان برای خودش میکند، چون خرج کردن برای خود را هر انسانی میکند و بیتقواها بیشترش را برای خورد و خوراک و لذت و شهوترانی خودشان خرج میکنند. پس مقصود آن نیست، بلکه مقصود انفاق در راه خداست. یعنی در راه هدفهای والا و در راه آرمانهای الهی خرجکردن بسیار مهم است! و این انفاق دارای دو فایده است: یک فایده، فایده نقد و تخلف ناپذیر و همگانی، و ان عبارت است از فایدهای که به انفاق کننده میرسد. و فایده دوم: فایده متحمل و نهچندان همگانی که به انفاق شونده میرسد. درست عکس آن چیزی که در تصور عمومی وجود دارد. همه خیال میکنند ما که انفاق میکنیم و خرج میکنیم به انفاق شونده، یعنی به آن کسی که پول میدهیم فایده میرسد، در حالی که اینطور نیست، یعنی قبل از آنکه به او فایده برسد اولین فایده به ما که انفاق میکنیم رسیده است. من یک وقتی در گذشته پیرامون بحث انفاق و زکوة میگفتم: شما که دست در جیب کردی و این پول را درآوردی تا رساندی دست گیرنده فایده بردی و واقعیت همین است. چرا؟ چون اصل قضیه دلکندن از آن چیزی است که شما آن را متعلق به خودتان میدانید و این کار بزرگ است، که در آیهی شریفه قرآن میفرماید: «و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون»(۲) کسی که نگاه داشته شود از شح او رستگار است و مشکل دنیای امروز همین است. مشکل بزرگ دنیای گذشته در تاریخ همین بوده. مشکل بزرگ دنیا از زرمندان است و زرمندان هم بسیاری از اوقات از زر، زور خودشان را به دست آورند و بسیاری از اوقات بخاطر زر دنبال زور رفتند. امروز کسی که در دنیا به قدرت میرسد و زمام امور یک کشوری را بدست میآورد، اولین کاری که میکند، روال زندگیاش را روال زندگی یک رئیس جمهور قرار میدهد: زندگی کردن، خوردن، چریدن با انواع و اقسام چریدنیهائی که برای انسان مطلوب است و شهوترانیها، چون به قدرت رسیده است! به یک رئیس جمهور مگر میشود گفت اینجور نچر، اینجور نخور، اینجور اسراف نکن؟ خواهد گفت پس من برای چه به اینجا رسیدم؟ و حقیقتاً اگر از او سئوال کنی این پاسخ را میدهد! آنجا که شما یک رئیسی را در یک کشوری ببینید که خیلی اهل اسراف نباشد استثنائی است، البته این را داشتیم، نه اینکه بگویم نداشتیم، اما خیلی استثنایی، حتی آن خوب خوبهاشان. بنده در این چند سال گذشته به بعضیها برخورد کردم از رؤسای جمهور که جزو متفکرین و ایدهدارها بودند، یعنی فقط این نبود که یک نظامیئی آمده باشد و قدرت را بدست گرفته باشد برای شهوترانی، از این قبیل نبود، برخیشان ایده داشتند، لکن همانجا را هم من دیدم آنچنان مواظب خوشگذرانی خودشان هستند مثل یک حیوان که در روایت دارد: «همها علفها»(۳) بسیاری از اینها همتشان همان علفشان بود. اصلاً زندگی که در آن لذت بودن نباشد برای آنها معنی ندارد، کما اینکه شما میبینید امروز سرمایههای انباشته در دنیا چه میکند؟ و امروز ثروتمندان بزرگ عالم چه آتشی به دنیا زدند؟ چقدر انسانها را محروم نگهداشتند؟ و این بر اثر «شح نفس» هرچه بیشتر به چنگ آوردن و هرچه کمتر خرج کردن است!! ولذا این اقدام بزرگ و تمرین بزرگی است برای انسان، که انسان آنچه را از جیب خودش بهچنگ آورده رها کند. پس اولین فایدهای که بر انفاق مترتب است، آن فایدهای است که به انفاق کننده میرسد و فایدهی دوم آن فایدهای است که به انفاق شونده میرسد. لکن این فایده دوم مشکوک است و همیشه چنین فایدهای مترتب نمیشود. گاهی شما انفاق میکنید در جای خودش نیست. انفاق میکنید اما شرایط دیگر برای خوشبخت شدن آن شخص یا آن جمع وجود ندارد، یعنی پول به دستشان رسیده، اما نتوانستهاند استفاده کنند. شرایط دیگر نبوده پس وقتی شما انفاق میکنید نمیتوانید یقین داشته باشید که به آن فایدهی دوم که رسیدن به پر کردن خلاء است حتماً رسیدهاید، البته این شک نباید موجب شود تا انسان انفاق نکند بلکه باید انفاق بکند ولو مشکوک باشد که در طرف مقابل به نتیجه برسد یا نه. اما آنچه که هرگز تخلف نمیشود آن فایدهای است که به انفاق کننده میرسد. پس تقوای مطلوب قرآن یعنی آن حداقل لازم برای متقی بودن این است: «و ممارزقناهم ینفقون
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه_ای ⚡️
🔶قسمت 3⃣2⃣
#سوره_بقره #آیه_۴
👌یقین به آخرت، از ارکان اصلی تقوا
آخرین نشانه از آن شش نشانهای که عرض کردیم، قرآن میفرماید: «و بالآخره هم یوقنون»(۱): و آنان به آخرت یقین میورزند. یقین به آخرت نشانهی ششم است و آخرت هم، آن نشأه و مرحلهی بعد از دنیاست که چون متأخر از دنیاست به آن میگویند آخرت و دنیا چون مرحلهی نزدیکتر به ماست و الان ما در آن زندگی میکنیم به آن میگویند دنیا، پس یکی از نشانههای باتقوا یا متقی، یقین به آخرت است، و بارها گفتیم: از ارکان و از اصول و از مایههای اصلی تدین و تقوا یقین به آخرت است. که یک مرحله والائی است، ولذا گمان به آخرت کافی نیست.
اما اعتقاد در منطق اسلام باید منشأ عمل باشد، چون ما در محدودهی اعتقادات اساسی اسلام، اعتقادی که به عمل ارتباط نداشته باشد نداریم و توحید، اعتقاد به وجود و وحدانیت خدا، منشأ مجموعهای از قالبهای زندگی است و آخرت هم همینطور است. زندگی برای کسی که اعتقاد دارد مرگ آخرین مرحلهی حیات اوست با هدف و با کیفیت و روحیه خاصی است و برای کسی کهمعتقد است مرگ پایان بخشی از زندگی است با هدف و جهت و روحیه دیگری است. فرق میکند که انسان فردائی و ماورائی پس از پایان این ساعت برای خودش معتقد باشد یا نباشد و فرق میکند که شما درسی را که میخوانید معتقد باشید این درس پس از یک ساعت، س از یک روز، پس از یک سال، پس از بیست سال به کار شما خواهد آمد، یا معتقد باشید که نه، هرگز به کار شما نخواهد آمد. فرق است بین این که انسان بداند در این زندگی هر حرکتی که از او سر میزند یا هر سخنی که میگوید، یا هر تلاشی که میکند، حتی هر عدم تلاشی ثبت میشود. این ثبت خواهد شد اگر هم تلاش نکردید، یعنی ایستادید تماشا کردید تا او بمیرد این هم ثبت میشود، حتی بالاتر از این: هر نیتی که شما بر دل میگذرانید ثبت میشود. و لذا کسی که به این اعتقاد دارد، یک جور زندگی میکند،آن کسی هم که معتقد است نه آقا هر کاری که خواستی بکن، حداکثر اگر قانون و حکومتی هست، مواظب باش مردم نفهمند،این یک جور دیگری زندگی خواهد کرد و یقین به آخرت زندگی را در یک جهت خاصی حرکت خواهد داد. پس بزرگترین تضمین کنندهی سلامت عمل و سلامت اندیشه و روحیات انسان و مصلحتهای انسانی اعتقاد به آخرت است و اعتقاد به اینکه همهی این چیزها یک روز «فی رق منشور»(۲) در یک دفتر گشوده شدهای عرضه خواهد شد. بلکه حتی طبق آیات قرآنی هر یک از این اعمال تجسم پیدا خواهد کرد. ولذا قائل بودن به آخرت صرف یک اعتقاد محض نیست که حالا بگوئیم یکی عقیده دارد، یکی هم عقیده ندارد چه فرقی میکند؟ دو نفر آدم هستند،در جوار همدیگر زندگی میکنند،این عقیده دارد، دیگری عقیده ندارد،نه این چنین نیست!۱۳۷۰/۰۸/۰۱
بیانات در جلسه نهم تفسیر سوره بقره
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه_ای ⚡️
🔶قسمت 4⃣2⃣
#سوره_بقره #آیه_۵
👌قرآن، مایه هدایت متقین/تفسیر آیه ۵ سوره بقره
وقتی این خصوصیات تمام شد میفرماید: «اولئک علی هدیً من ربهم«(۱) این کسانی که این شش خصوصیت را دارند از سوی پروردگارشان بر هدایتند و علاوه بر اینکه خود این خصوصیات نشانهی هدایت الهی است خود اینها کمک میکند به هدایت یافتن انسان و مراتب راههای جدید و منطقهای ناشناخته و حقایق تازهای را به برکت این تقوایی که از اینها حادث شده از قرآن استنباط میکند و همانطور که گفتیم: این قرآن مایهی هدایت متقین است این هدایت را از چه کسی و از کجا میآورند؟از قرآن. «اولئک همالمفلحون»(۲)و همانانند رستگار و کامیاب شوندگان.
فلاح که معمولاً در ترجمههای فارسی به رستگاری ترجمه میشود معنای دقیقش به مقصود دست یافتن است و مفلح یعنی آن کسی که به هدف و مقصود خودش دست یافت، که البته آن را در ترجمه فارسی(رستگار) رها شدهی از بندها، و نجاتیافته از مشکلها معنی میکنند، که میتواند درست باشد منتها من در کنارش کامیاب هم گذاشتم. (هم آنانند رستگار و کامیاب شوندگان) و این کامیاب نشاندهندهی همان معنای لغوی و دقیق فلاح است.۱۳۷۰/۰۸/۰۱
بیانات در جلسه نهم تفسیر سوره بقره
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه_ای ⚡️
✅قسمت: 5⃣2⃣
🔅تفسیر آیه ۶ و ۷ #سوره_بقره
👌معرفی گروه کافران در مقابل دعوت توحیدی
«انالذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون.»(۱) آنان که کفر ورزیدهاند یکسان است که بیمدهی یا ندهی آنان را، ایمان نخواهند آورد.
«ختمالله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوة و لهم عذاب عظیم.»(۲) خدا بر دلهای آنان مهر نهاده است و بر گوشهایشان و بر دیدگانشان پردهای است و برای آنان عذابی است بزرگ.
در برابر آیات قرآن یک گروه متقین بودند، که این آیات برای آنان هدایت است. شرح چهره متقین در آیات قبل انجام شد و دو گروه دیگر در برابر آیات الهی و وحی الهی چهرهنگاری و معرفی میشوند: گروه اول آن گروهی هستند که در این دو آیه راجع به آنان حرف زده شده. گروه دوم هم بعد از این دو آیه ، طی ده، دوازده آیه ذکرشان خواهد رفت. گروه اول اینگونه معرفی شدند: انالذین کفروا ( آنان که کفر ورزیدند ). حالا آنها که کفر ورزیدندچه کسانی هستند؟ قبل از نزول وحی الهی و قبل از اینکه دعوت حق در جامعه مطرح بشود، بدیهی است کسانی که در آن جامعه بودند نسبت به آن دعوت و نسبت به آن وحی، چون قبلاً مطرح نبوده، موافقت و معرفتی نداشتند مثلاً: فرض کنید، قبل از آنکه دعوت توحید پیغمبر اکرم(ص) در مکه، مطرح بشود همهی کسانی که در آن منطقه بودند مفاهیم این دعوت جدید مطرح نشده را طبیعتاً نمیشناختند و نه تنها به آن متعقد نبودند، بلکه به ضد آن معتقد بودند. یعنی این دعوت، دعوت توحید میبود، در حالی که آنها مشرک بودند خداهای مادی و بتها را میپرستیدند و این دعوت مبنی بر تصفیه نفس و خودشکنی (یعنی نفس شکنی) انسان بود، در حالی که آنها غرق در هواهای نفسانی و شهوات نفسانی بودند. بنابراین: همهی مردم، در جهت مقابل این دعوتی که هنوز نیامده بود قرار داشتند. و به اینها گفته میشود کافر، یعنی بیایمان، بیاعتقاد و مشرک که وقتی دعوت جدید یعنی دعوت به توحید در جامعه مطرح شد همین گروه مشرکین نسبت به آن حقیقت هیچ شناخت قبلی و هیچ معرفت و ایمانی نسبت به آن نداشتند، اینها آن گروهی هستند که آنها را معرفی کردیم.اما اهل تقوا را گفتیم اهل پرهیز و بعد در شرحش آیات قرآنی را که پیرامون آن هست عرض کردیم: اهل ذکر، یعنی تنبه و توجه و هشیاری. اینها کسانی بودند که فوراً فطرتشان پاسخ داد و آن پاسخ را پذیرفتند و به قبول تلقی کردند شدند مؤمن. خدایمتعال هم، چون اهل تقوا بودند (تقوا در پائینترین مراحل) مواظبت میکردند به راه خطا نروند مراقب بودند حقیقت را نپوشانند و اسیر موانع فهم حقیقت نشوند و لذا شدند اهل هدایت. البته گفتیم: این تقوا در همهی مراحل هدایت کار خودش را میکند. یعنی بعد از این مرحله اول که تقوای آنها موجب شد به ایمان و به حق روی بیاورند، بعد از این مرحله، در هر درجهای که بالا میروند، باز اگر تقوا درآنها باشد آنها را به جلو میبرد، هدایت آنها را بیشتر میکند و بصیرت بیشتری به آنها میدهد این گروه اول.
گروه دوم آن کسانی هستند که بر آن جهالت و بیخبری پافشاری میکنند. اگر این ایمان جدید با انگیزههای نفسانی آنها مواجه شد و در جهت مقابل این انگیزهها قرار گرفت اینها بجای اینکه آن ایمان را که حقیقت است بپذیرند، تسلیم آن انگیزههای نفسانی خودشان میشوند که آن انگیزهها این ایمان را رد میکند. اما آن انگیزهها چیست؟
فرض کنید که حق در یک جامعهای مطرح میشود، عدهای در آن جامعه قدرت دارند و تسلیم به این حقیقت مستلزم این است که پایههای قدرت آنها متزلزل بشود. مثلاً: اندیشهی حاکمیت اسلام و حاکمیت قرآن و الله امروز در یک جامعهای مطرح بشود، اولین کسی که با او مخالفت خواهد کرد آن کسی است که حاکمیت او بر یک اساس ضد خدایی بنا گذاشته شده و این طبیعی است که او قبل از اینکه ستیزهگری بکند، با این ایمان جدید مقابله میکند و به خاطر آن انگیزهها در دل آنرا پس میزند. یا فرض کنید و قتی این فکر جدید مطرح شد، کسی که سالها نقطهی مقابل آنرا ترویج مینمود و برای او استدلال کرده، حاضر نیست به آسانی در مقابل فکری که علیه آن یا چیزی که بطور طبیعی ضد آن هست تلاش کرده تسلیم این فکر بشود.۱۳۷۰/۰۸/۰۸
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸