eitaa logo
به هوای سیل
75 دنبال‌کننده
1هزار عکس
203 ویدیو
41 فایل
سفر به پلدختر و چیزهای دیگر
مشاهده در ایتا
دانلود
و تو باید آگاهانه و مشتاقانه گودال قتلگاه را انتخاب کنی. و تو باید رنج را انتخاب کنی. باید انتخاب کنی. و هیچ راهی نیست. تمام راه ها را رفته ایم ما. و تو باید بسوزی. جهان را یکسره ظلمت فراگرفته باید نور تولید کرد و چه نوری سریعتر و پرنورتر از سوزاندن خودت...باید انتخاب کنی که بسوزی. باید قبول کنی که راهی نیست. راهی جز خاکستر شدنت نیست. برای سوختن آماده ای؟ برای گودال آماده ای. و ما را تا به بلای کربلا نیازموده اند از این دنیا نخواهند برد. پس خودت پا در میدان بگذار و مستانه و مشتاقانه انتخابش کن. بگذار وقتی شعله های آتش تمام روحت را گداخته تماشایت کند. و چه لذتی دارد دانستن این معنا که او می بیند. خدایا تو خواهی دید. خواهی دید خیل خاکستر نشینانت را. و این بار چقدر سترگ است؟ تا کجا؟ تا کی؟ مگر می شود کهکشان را در کف دستانم جای دهم؟ تا به حال درخت انار را از نزدیک دیده ای؟ دیده ای با آن برگهای سبز مدها متانش چقدر زیباست...انگار که اخگر در جانش افتاده...باغ انار شبیه جنگلی آتش گرفته است. اگر ندیده ای یک روز حتما خواهی دید. باغ انار شبیه آن آتشی است که بر ابراهیم سرد شد. یا نار کونی بردا ً و سلاما علی ابراهیم. درخت انار وقتی ثمره می دهد انگار آتش گرفته است. و چه زیباست تماشای باغ اناری که ثمره داده است. منتظر آن روز خواهم ماند. @ANARSTORY
سلام ونور. برگ در هجوم تگرگ می شکند. برگ هم هست، هم نیست. برگ نور می خورد و قند در دلش آب میشود. برگ آمده است تا به درختان باغ بفهماند که حیات یک برگ و نورخواری یک برگ برای خودش نیست. برگ نور میخورد تا قند در دلش آب کند و تا ابد به درختان قنداب بخوراند. دل درختان را شیرین کند. وکدامین درخت است که قنداب دوست نداشته باشد. برگ اگر حیات داشته باشد همه می گویند درخت زنده است. و اگر برگ حیات نداشته باشد می گویند درخت مرده است. برگ عصاره معماری است. برگ عصاره زیبایی و دلنوازی باغ است. می گویند باغ سرسبز. نمی گویند باغ تنه قهوه ای. یا باغ شاخه دراز...حیات یک باغ به برگ است. برگ وقتی خودش را می شناسد و وظیفه نورخواری را می پذیرد می داند که برای حیات خودش نباید کار کند. برای حیات میلیارد ها سلول گیاهی باید کار کند. و تنها عضو درخت است که نور می خورد. و اگر برگ را از درختی بگیری و روی خورشید بکاری اش این نور به حالش هیچ فایده ای ندارد. چرا که ابزار نور خواری اش را گرفته ای. نور و برگ به هم ممزوج اند. سلام و نور. @ANARSTORY
هو سلام و نور خدا قوت به همگی و نور در سراسر زندگی تان جاری و آبِ حیات در سراسر پوست و شاخه و میوه های زندگی تان جاری... و هیچ باغی بدون خونِ دل باغبانهایش ریشه نمی گیرد...و هیچ برگی بدون نور زنده نخواهد ماند...تقاضا دارم دعا کنید که ابرها از جلوی خورشیدِ غریب کنار بروند و برگ به آرزویش که نوشیدن نور است برسد. در این ساعات پایانی سال 1399 به همگی باغ اناری ها و نویسندگان انقلابی و باحال و درجه یک تنبه می دهم که سال 1400 دیگه بخور بخواب تمومه... مداد هایتان را تراش کنید...مایکروسافت ورد هایتان را ریکاوری کنید...راپیدهایتان را جوهر...فتوشاپ هایتان و متن نگار و اینشات هایتان را جلا دهید... در سال هزار چهارصد هزار و چهارصد کار نکرده باید انجام بدهید تقریبا روزی چهار تا کار...آماده ای؟ یا مثل همیشه خسته و کوفته و گیج؟؟؟ باید که خودت را پیدا کنی ای عنصر فرهنگی عزیز...ای شفتالو...ای باقلوا...ای گلابی...و ای انار... درخت توت با یک تکان همه میوه هایش می ریزد....یعنی نیروی انقلابی که با یک باد انقلابی شده با یک باد هم زیر ذست و پا از بین می رود... و میوه های درخت بادام را با چوب می ریزانند زمین....چوب به هر شاخه ای که میخورد چند تایی می ریزند روی زمین... و اما انار را باید دانه ای صید اش کنی...هر نویسنده مثل یک انار است...باید بروی و باهاش ساعت ها صحبت کنی...ساعت ها برایش وقت بگذاری ...یا اصلا خودش باید ساعت ها برای خودش وقت بگذارد تا در این آشفته بازار که شبکه های تقلبی و دروغگوی اینستاگرامیِ ناگرامی که بیشتر شبیه سیرک هستند خودش را در آینه های حقیقی و بر مبنای فطرت انسانی پیدا کند. تماشا خانه هایی که در ادامه ساخت سیرک و باغ وحش و شهر بازی های حقیقی حالا در فضای مجازی هم ساخته شدند....جایی که پینوکیو های چوبی واردش می شوند و الاغ ازش خارج می شوند...واین همان معنای قتلگاه بودنِ این فضاهاست... فضای مجازی که دشمن برای ما ساخته جایی برای الاغ پروری است...و باغ انار جایی برای انسان پروری...باغ انار بر تقوا اساس گرفته بود و امید است نگاه صدیقه طاهره برداشته نشود و تا آخرش هدفش همین باشد....و فتح قدس مقدمه اش از بین بردن این دستگاه الاغ پروری است... و اینستا و اینستاصفت ها بر بستری از پوست سگ اساس یافته اند و پوست سگ با دباغی پاک نمی شود..... و پاک سازی این فضای مجازی و پیروزی در این امر نیازمند قاسم سلیمانی هایی است که از همه چیزشان در این راه بگذرند... آیا تو حاضری؟ با خودِ خودِ توام...بله...شک نکن...بله دیگه با توام..عجب گیری کردیم...با تو ام دیگه...پشت سرتو نگاه نکن میزنمتا؟ با تو هستم...هنوزم که داری از زیر کار در میری!!! میام براتا... و نور حقیقتی است که انسان را جذب می کند..و دستگاه الاغ پروری همه تلاشش را می کند تا انسان ها را از فطرت خودشان دور کند... و پادشاه غریب جهان منتظر است تا حکومتش را بر تمام کهکشان ها آغاز کند...هزاران ملائکه و مرد نیرومند در پس پرده ها منتظر و علاف چهار تا آدم زهوار در رفته مثل من و تو هستند... بلند شو و یک درخت انار بکار و با همان دست های خاکی ات یک گِلی به سر من و خودت بگیر.... حاضری؟ لبیک؟ تا آخرش؟ پیمان می بندی؟ عهد می بندی؟ میثاق؟ بیعت می کنی؟ بیعتا فی عنقی... هر روز صبح می خوانی؟ راه کربلا از قدس می گذرد..تا شهید نباشی، شهید نمی شوی. باور کن. هارون مکی می خواهم. یا حق ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
74_6030464207655274719.mp3
زمان: حجم: 4.22M
قاهر ما امپراطوریِ باغِ انار را پیش خواهیم برد. به زودی به دروازه های قدس خواهیم رسید‌. اتوبوس‌هایی مملو از جوانان ایرانی. برای فتحی عظیم و روایت فتح نوین باید رسانه بود. باید قلم بود. اینجا در باغ انار درخت هایی تربیت می کنیم که تمام ساقه هایشان قلم خواهد شد. و با خون روی‌ تنِ بلوری کاغذ بنویسند. هزاران قلم. هزاران لشکر. از پشت قدس زنان و مردانی کم سن و سال به سوی مهدی خواهند شتافت. قلم‌هایی در دست شان. همگی رسانه مهدی خواهند شد. صدای مهدی بلند است‌. قلم ها دانه‌دانه واژه های خارج شده از دهان مبارکش را خواهند نوشت. دهانش شیرین است. و دختران اورشلیم هم خواهند دید امپراطوری عظیمِ مهدی را. او به زودی با هزاران قله به میدانِ کارزار خواهد شتافت. و امپراطوری حق در زمین به دست او تاسیس خواهد شد. و قلم هایی می خواهد برای روایت. قلمهای دیجیتال. تصویرگر. نویسنده. داستان‌نویس. فیلم‌ساز. انیمیشن‌ساز. انفجار نور از آتشفشانهایِ هنرمندِ باغ انار خواهد بود. و این از نتایجِ سحرِ تمدن نوین اسلامی خواهد بود. اینجا قله های آتشفشانی تربیت می‌کنیم. اژدهای قلم را بیدار کنید. موسی شوید. اژدها را بیندازید‌. مارهای تزویر را ببلعید. ید بیضایتان را نمی بینم چرا؟ دست ها چرا تاریک است؟ با کدامین ریکا ظرف می‌شویید؟ ریکایتان را عوض کنید. شاید پریل شاید گلی شاید تاژ. ما به قله آتشفشانی می‌رویم. هرکس با ماست شام اولش را بردارد. پول یامفت نداریم. تازه ماشین هم نداریم. پیاده از میان کوه ها گز خواهیم کرد. مهدی خواهد آمد. اورشلیم نزدیک است. حالا چی بپوشیم؟ @ANARSTORY