خدایا رویای وصال می بینم. منِ او در حال نابودیست و طلوعی در راه است. اوی من. و سکه های سفالی را به حرمله دادند و گره دریایی یعنی عشقی روی آب.
#مونولوگ
و من مدتهاست که در دریای نور شناورم. نه قایقی. نه لاوجکتی. نه پارویی. نه فینی....آزادِ آزاد.
#مونولوگ
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
>
و اژدها به روی بلندترین قله امپراطوری همیشه بیدار است.
#مونولوگ
@ANARSTORY
مردی را می شناسم که نفر دوم دولت است و هنوز حدود هشتاد و چند روز وقت دارد برای تغییر و کار و فعالیت. ولی به جای همه این کارها می نشیند و گریه و مویه می کند. خواستم به او برسانید که : داداش اشکال نداره کاری هست که شده. انشاءالله دوره ات که تموم شد میایم در خونه تون از دلت در میاریم. ببخشید که دهه شصتی ها زیاد شدن و تو با اینکه خیلی دل نازک هستی و می خواهی کار کنی ولی دست و دلت به کار نمی رود. واقعا قابل درک است داداش. به نظرم شما هم نام تشک مورد نظرتان را به ما بدهید تا ما مردم ایران برایتان همان تشکی که مثل نفر اول به آن عادت دارید برایتان بخریم تا شما بعد از دوره مدیریت 40 ساله تان استراحت کنید. فقط شما را به هرکس می پرستید دست از این پست های کلیدی بردارید. می دانم که شما و آن نفر اول بسیار به کلید و پست های کلیدی علاقه دارید. ولی باور کنید یک صندلی فقط برای یک نفر جا دارد. یعنی نمی شود شما رویش بنشینید و استراحت کنید و مثلا قاسم سلیمانی هم همانجا بنشیند و کار کند. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
#مونولوگ
#برای_قاسم
#نفردوم
#جهانگیری
#دولت_بادمجانی
#استخریاکوه
#مرد_میدان
﷽؛دو قدم مانده به نور. اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس خواهند رسید.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
#مونولوگ
معبود نیاز به هیچ ماده ای ندارد. ذهنِ خرِ ما ماده نگر است. خرِ ماده نگر. مادهِ نگرِ خر. شاید خرنگرِ ماده.....یه لحظه....خیلی گیج شدم...یه چیزی توی همین مایه ها...
#ذهن_مادی_نگر
شربت سینه خورده ام تا سینه ام گشاده شود و امشب با معبودم صحبت کنم. شربت سینه می خواهید!؟
#مونولوگ
تف به گناه خواهم انداخت و خلطِ سینه به معصیت و بعد از این مراحل اشک چشم راه خواهد افتاد.
#مونولوگ
و از پوچی درونم پیمانه پیمانه به شما می نوشانم....آل ناین...ببخشید...یه لحظه....آی لاند...نه اشتباه شده.....آهان..از پوچی درونم به صورتِ آن لاین به شما می نوشانم.
#مونولوگ
یک بطری شربت شهادت آورده ام. دهنی است. کسی می خواهد؟
#مونولوگ
انتخابات را نگاه کن. نگاه کردی؟ آفرین. حالا بگیر بخواب.
پ.ن
همین قدر بی مسئولیت.
#مونولوگ
شرلوک هلمز را دیدم که با هادسون هورنت رفته بودند دور دور. همانجا بود که مک کوئین ظریف را دید و گفت: واقعا مایه تاسف و تعجب مردمت شدی.
#مونولوگ
بهشت را به حجم مانده اینترنت می دهند یا به حجم رفته؟
#مونولوگ
کفتر کاکل به سری را دیدم که داشت خبری از عرش برایم می آورد. گفت: امشب را دریاب. و جهان بی هدف نیست. ببین برای کجایش خلق شده ای.
#مونولوگ
سِگارو و پدر ژِپتو و سوسانو هم قسم خواهند خورد که نمک بویو بر هان حرام است. اما بعضی ها سیمان ارومیه را برای آبِ سنگِ اراک حلال می دانند. توف تو ننگشان. ایکبیریِ نازک بدن.
#مونولوگ
و شتر، خر نیست. شتر واحد شمارشش نفر است. و تو ای انسان، آدم باش. تا کره خر خطابت نکنند. مثل بعضی ها که هیچ نَوَفهمند...حتی نمی فهمند که وزارت خارجه مجری است نه کلاه قرمزی.
#مونولوگ
و توی دهِ شلمرون حسنی تک و تنها نبود. حسنی با دوستانش حزب تشکیل داده بود و تمام چاه های فاضلاب ده را نوشیده بودند. و حالا فقط آروغِ گاز دار می زدند به روی اهالی زجرکشیده ده.
#مونولوگ
#قانون
هیچ کس حق نداره مونولوگ ها را به خودش بگیرد. چون در مقام خطاب نیستیم....در مقام مونولوگیم.
تفهیم شد.
در دلم تولیدی کود زده ام. و ماه مبارک کودفروشی میکنم. و شب قدر انبارگردانی. از شب قدر به بعد تولید عسل و شیر می کنم. فعلا فقط کود دارم...شیر و عسل می خوای اون هفته بیا...
#مونولوگ
تارو از مدرسه سوباسا اینا رفت ولی یاد و خاطره اش هرگز از قلب ایشی زاکی پاک نشد... ای هم وطن تو را دوست دارم به اندازه عشق سوباسا به تارو...
پ.ن
باور کنید مثال خوبی زدم مشتری بشوید.
#مونولوگ
مگسی به دست و پایم پیچیده و راحتم نمی گذارد...سالهاست...خدایا انتخابات را زودتر برسان.
#مونولوگ
ای خدای هاچ زنبورِ عسل. ما را به گم شده مان برسان. آمین یا ربِ هاچ.
#مونولوگ
و سوباسو دلش برای میزوکی هم میسوخت چون رقیبِ جوانمردی بود. اما همین الان جونِ شما بگن فلان مسئول زِر زِرو مرد باور کنید هیچ جام نمیسوزه. از بس ناجوانمرد هستند ایکبیری ها.
#مونولوگ
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
ا به بند کشد و گرگ ها را پوزه بند بزند و به کفتارهای خندان بفهماند در کشور شیران یعنی ایران باید باادب باشند...
#مونولوگ
روز عرفه کربلا نبودهام. حتی عرفات و مشعر هم نبوده ام. ولی بیست وهشت خرداد پای صندوق های رأی خواهم رفت.
#مونولوگ
با موشکهای آهنی عینالاسد را میزنیم و با صندوقهای پلاستیکی و رأی کاغذی کاخ سفید را حسینیه حاجقاسم میکنیم.
#مونولوگ
دلم دلمه برگه رأی میخواهد. نوشابه اش با کی؟
#مونولوگ
خواب میبینم که کنار ضریح اشکام داره میریزه. تو خواب چی میبینی؟ خواب پول؟ خااااک....بیا برو رأی بده حداقل یه فایده ای داشته باشی.
#مونولوگ
هلو میخورم و هسته اش را بالای مزار پاک شهید فخری زاده میکارم. هسته ای را پلمپ کردند ولی غیرتمان را نتوانستند. پس رأی میدهم. به کوری چشم گوریل ها نارگیل وطنی خواهم کاشت اینبار....
#مونولوگ
سگی را دیدم که داشت زوزه میکشید. خیلی دقت کردم تا فهمیدم چه میگوید. می گفت رأی نده.
#مونولوگ
تشنه شهادتم و گشنه اقتدار ایران. شناسنامه ام کو. بیست و هشتم در راه است.
#مونولوگ
لشکر خودکارها بتازید به سفیدی برگه های رأی...بزنید دهن برگه های رأی را سرویس کنید. بتازید خودکارهای من...
#مونولوگ
لشکر خودکارها آماده. با شماره سه...مثل سجیل بر سر برگه های رأی فرود آیید. سید الرئیس سرباز سیدعلی است.
#مونولوگ
این پیام را به قماربازهای کاخ سفید برسانید.👇
ما به زودی جهان را درخواهیم نوردید. اگر به لواشک خوردن هم بیفتید یقهتان را رها نخواهیم کرد. ما شیعه ابوتراب هستیم. کور خوانده اید که یل ایل را بزنید و فرار کنید.
#مونولوگ
ای جماعت خارج نشین. شیعه، تیغ خارج از نیام است. با شیعه شوخی کنید برای همیشه ختنه خواهید شد....
عههه ببخشید اخته خواهید شد...ابتر خواهید شد. تیغ را به جایی که باید بزنیم خواهیم زد. نقطه زن.
#اَبَرمونولوگ
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
عِمران واقفی:
ای دل رأی بده. چون بستنی کیم پونصد تومنی شده سه هَزار چوق. ددم وای.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا بیزنان زن ستانند. و بی شویان شوی ستانند.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا آمریکا را مثل بچه گربه ای که از جلو شیر نر فرار میکند فراری دهیم.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا عشق را در چشم دختران و پسران جوان ببینی. تا زخمی خشم نباشند مردم جوانمرد ما. تا روباه خاکستری بفهمد که اینجا بیشه شیران است.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا تمام آهوها به سفر مشهد بروند. تا تمام آهوها در قطار آمریکایی پشکل بریزند و نور از پنجره های امید به چشم بچه آهو ها بریزد. و بچه آهوها زودتر بزرگ شوند.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، تا دلهای بارانی نباریده اند. تا اشکها جاریتر نشود. تا بنیان ایران را ویران نکنند. سگان به استخوانی قانعند و شیران تا بلندترین قله ها را فتح نکنند از پای نمیشنینند.
#مونولوگ
ای دل رأی بده، وگرنه باید پول بدهی. شایدم جان بدهی...راحتترین کار همین رأی دادن است...پس دیگران را سرخط کنید...
#مونولوگ
ای دل هفت رکعت نماز انتخابات میخوانم، قربتاً الی الله. تو کجایی ای دل...تشهد و سلام را به کدامین کاندیدا داده ای؟
#مونولوگ
ای دل، دل در گرو کدامین بزغاله نهاده ای؟ ریش بزغاله ها در طول تاریخ رنگی بوده. بیا و اینبار مردها را انتخاب کن...
#مونولوگ
دل من بیا و رأی بده. رأی بده تا جگر سلمان و مقداد خنک شود. جگر عمار با رأی تگری تو حال بیاید و مالک دلستر بصیرت را به تو تعارف کند.
#مونولوگ
دل من، اگر رأی بدهی یک کباب بناب مهمانت میکنم. به جون بابا راست میگویم. تو رأی بده اگر مهمانت نکردم.
پ.ن
اینگونه دل خود را ....چیز کنید...رام...آرام.
#مونولوگ
دل من تو عسل کی بودی؟ تو رأی بده کی بودی؟ تو خوشگل کی بودی؟
پ.ت
دل اینجوری رام میشود؟
#مونولوگ
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی. دلا با توام. چرا جواب نمیدی؟
پ.ن
متاسفانه دلم قهر کرده نمیخواد رأی بده. کسی راه حلی داره؟
دلی از نور ساخته ام برای دادن رأی. و اگر دلی نورانی باشد حتما به عشق نورانیان رأی خواهد داد.
#مونولوگ
زخمه دوتار هنوز گوشم را می تراشد. و ابرها هنوز روی بیابان نمی بارند. و وطنم نیاز به مردان قوی پنجه دارد برای مبارزه با فساد نه خوکهای پرواری.
#مونولوگ
و اگر مدیران بیعرضه هشت سال در مملکتم جیش کردهاند ملالی نیست...با یک رأی خودم شیلنگ میکشم و جیش ها را میشویم. ما میتوانیم این قصر آریایی را از این حالش در بیاوریم...
#مونولوگ
دل خودم را در کلاس مملکت شناسی ثبتنام کردم. تازه خیلی چیزها را فهمیده و میگوید صد شرف به قاجاریان.
#مونولوگ
من درختی خواهم شد که از وجودم پنجاه میلیون برگه رأی خواهند ساخت. و تمام ایران را همین #من خواهم ساخت. با همین پنجاه میلیون برگه کاغذ نازک فولاد خواهیم ساخت. پاره های آهنی برای شرکت در سپاه حضرت صاحب عجلاللهتعالیفرجهالشریف.
#مونولوگ
دل در گرو کوره آهنگری بسته ام. چشم به راهِ کاوه آهنگرم. درفش کاویانی را برکشد و بکند توی ناف مفسدان و بگوید:
خوبتون شد؟
#مونولوگ
فرشته ها روز بیست و هشتم خرداد به تمام دخترانی که در انتخابات شرکت کنند میگویند:
دمتون گرم دخی عشقیا.
پ.ن
شایدم با این لحن نباشه دقیقا. ولی در کل به نظرم خوشحال میشن. اصلا شاید دعاهای خوبی هم براشون بکنند.
#مونولوگ
تعدادی کبوتر برگه های رأی از بهشت آوردهاند. ما با همین کبوترها یک سوپ خوشمزه میپزیم. و با آن برگه ها مملکتمان را.
پ.ن
والا. چی فکر کردی شکم گشنه که اینا سرش نمیشه.
#مونولوگ
ما با شش کلاس سواد به جنگ تزویر خواهیم رفت و با کاغذی که اندازه کف دستمان است دهن یاوه گویان را گِل خواهیم گرفت.
#مونولوگ
پدرسوخته های سیاسی بدانند که ما تا آخرین قطره ژلضدعفونی که در دستانمان باقی مانده باشد آنها را ازاله خواهیم کرد. با نوشتن نام یک روحانی باتقوا در برگه رأی اثر عفونتی یک روحانی بی تقوا را پاک خواهیم کرد.
#مونولوگ
پدرم همیشه میگوید:
اوووم اوووم تف هووم تف ....اهوم تف
پ.ن
ببخشید پدرم در حال دیدن مناظره است و تخمه میخورد. شرح بیانات پدرم در مونولوگ بعدی تقدیم میگردد.
#مونولوگ
پدرم:
مرد باید....جیگر داشته باشد.
پ.ن
ما برای حفظ کشورمان جیگر داریم. پس رأی میدهیم.
#مونولوگ
اگر رأی بدهید قیمت جهیزیه کم میشود.
پ.ن
😐دیگه خود دانید. تازه به نظرم شوهر هم زیاد بشه.
#مونولوگ
جهان پیش رو، جهانی پر از گندمزار است. داس باید برداشت و باید درو کرد. نان باید پخت و به تمام بشریت باید رسیدگی کرد. دوغش با من. کره اش با تو. ماستش با دیگری...ما می توانیم...برگه های رأی را باید برداشت برای درو... هرچند تعداد گاوهایی که ما را تحریم کردند زیاد باشد ولی تو به راهی که میروی شک نکن.
#مونولوگ
دل من دلش رئیس جمهوری میخواهد که خوکان را بگیرد. سگان ر
عِمران واقفی:
جمعه صبح شناسنامه ام را زین میکنم و با شمشیر کیان به سرزمین سفید رأی حمله میکنم. هرکس با من است لبیک بگوید.
#مونولوگ
با مالیدن خودکار روی کاغذ سفید پوزه مریم عضدانلو و بایدن و رضا پهلوی و ...را به خاک میمالم.
#مونولوگ
جوهرها میخروشند. جوهر مردانگی. جوهر غیرت. جوهر خودکار. جوهر استامپها. و ترامپها و بایدنها و تاجزاده و زیباکلامها صورت میخراشند.
#کاریکلماتور
سگ یا هاپو چه فرقی میکند وقتی سعودی هنوز فرق صندوق میوه با صندوق رأی را نمی داند.
#مونولوگ
و غیرت مردم اینبار ابرهیم بتشکنی را انتخاب خواهد کرد که بت تفرعن را زیر پا بیندازد.
#مونولوگ
و شیشه ها شفافاند و پوشکها قهوهای. هشت سال است با تفکر قهوه ای مملکت را قهوهای کردهاند. جمعه همین هفته جریانهای ضد مردم قهوهای خواهند شد. از کودکان یک روزه تا دو و نیم ساله هم در این مسیر استفاده خواهیم کرد.
#مونولوگ
شگفتا! جریانی که بوی مرداب میدهد ادعای رود بودن میکند. همتی حیا کن... کامنتای اینستا رو وا کن...
#مونولوگ
پ.ن
از اتاق فرمان اشاره میکنند تازگی ها وا کرده.
جریان مرده را چگونه میخواهند زنده کنند. رودی که با بیتدبیری مرده را چگونه میخواهند پر آب کنند؟ جز با عینک های جادیی؟ جز با آدرس غلط...جز با فرافکنی؟ مردم اینبار گول پیامک حجاب و وعدهها را نمیخورند....اینبار وعده ما پای گشت ارشاد مدیران...چه حالی میده هرشب یک مفسد رو بگیرن و بگن فلان بخش اقتصادی پاکسازی شد...
ای خدای ابراهیم....برسان بت شکن را...
#مونولوگ
#انتخابات
بوی جوی مولیان آید همی
بوی فاضلاب اصلاح طلبان و همتی
بوی مردار و مفاسد
بوی ظلم و افترا و اتهام
عاقبت اونهایی که اتهام میزدند رو بیست و هشتم خرداد مشخص خواهیم کرد.
#مونولوگ
دزدهای شهر مدام هیاهو میکنند. نکند قاضی در راه است؟
#مونولوگ
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
عِمران واقفی:
ماییم و نوای بی نوایی
سه تام واسه ما بگیر اگه میری نانوایی
#مونولوگ
دلم را در باتلاق شستشو دادم که پاک شود. نمی دانستم باتلاق جای شستشو نیست. هفته بعد می روم دلم را در مرداب بشویم.
#مونولوگ
ماست سفید است و راست سفید. دوغ سفید است و دروغ. مومن سفید است و منافق. چقدر همهچیز شبیه هم است.
#مونولوگ
سلام بر متابعینا
الصندوق میوه الاین است. المیوه رأی این...نه رأی میوه النیست...
الببخشید...صندوق رأی سفیده اس...اون چوبیه صندوق میوه...آره بناتی ها کسی دست نزنه...همین یک دونه رو از ایران فرستاند برای نمونه...توی الکشور خودمون النداریم از الاینا.
#مونولوگ
#انتخابات
دلم کتک میخواهد. دلم کتلت میخواهد. دلم کته ماست میخواهد. دلم کتیبه میخواهد. دلم کت میخواهد. سردش است. جهنم. اصلا دلم کتوبیم میخواهد. اصلا فرقان و نور و توراه میخواهد.
#مونولوگ
#کاریکلماتور
شبیه مریم؟ شبیه آسیه و ساره. شبیه حورا... شبیه زنان بهشتی که نیستی🧐 بریم سراغ زنان جهنمی...زن ابوجهل؟
زن لوط؟
زن نوح؟
بالاخره میفهمم شبیه کی هستی؟ مریم عضدانلو...مریم رجوی...قاتل
#مونولوگ
دم انتخابات که میشود عده ای از سطل های زباله سرشان را بیرون میکنند و نظراتشان را توئیت میکنند. خداقوت بازیافتی.
#مونولوگ
#انتخابات
#براندازها
کفرم که بالا میآید ایمانم پایین میرود.
#مونولوگ
از پله های مرمر پایین رفتم. یکهو ضریح ارباب مثل هجوم نور پاشید به چشمانم. هنوز که هنوز است عینک دودی میزنم تا نور ارباب از درون چشمانم خارج نشود.
#مونولوگ
در عالم معنا نان خالی میخورم. در عالم ماده مرغ سوخاری. در عالم ناسوت دلستر استوایی. در عالم جبروت جغور بغور. در عالم ملکوت کتلت. در عالم لاهوت نور و نور و نور.... تو کجایی؟ چه میخوری؟
#مونولوگ
توی بشقاب غذایم مو دیدم. مو سرش را بلند کرد و گفت:
تو همان کسی هستی که روزی روی سرت پادشاهی میکردم و امروز مرا اینچنین متعفن میپنداری...انداختمش دور موی پرحرفِ کثیفِ چندش...چه لفظ قلم هم صحبت میکرد ایکبیری.
#مونولوگ
هواپیما عاشق ماه شده بود. ماه گفت اگر بتوانی بی صدا به سمتم پرواز کنی به کابین تو در میآیم. هنوز که هنوز است این بدبخت ما موتور خاموش میخواهد به سمت ماه پرواز کند....هواپیما نمیداند که ماه اسکولش کرده.😐
#مونولوگ
ماه پیر شده بود. کمرش خمیده شده بود. اما هنوز دست از عادت زشت اسکول کردن اشیا برنداشته است. ماه حیا کن.
#مونولوگ
ماه به همتی گفت بیا کاندیدا شو ازت حمایت میکنم. تو بهترینی. تو مدیریت بلدی. تو کلا خیلی خوبی. همتی نمی دانست که ماه همان عادت بدش را هنوز دارد.
#مونولوگ
#انتخابات
دلم کربلا میخواهد. کنار جاده نجف به کوفه بایستم. یک ون کنارم بایستد. تویش پر از رفقا....پر از پفک...پر از خاویار...پر از سانتافه...پر از قلم نوری....پر از حوری های بهشتی....پر از آنتالیا....پر از لاس و گاس....🤔
صبر کنید یه لحظه...اینا مال یه جای دیگه بود...
پ.ن
کلا یه زیارت برم کربلا و برگردم بقیه اش مال همینجا باشه😐
#مونولوگ
تو نماز بخوان و دلت را با خدا صاف کن. آنوقت ببین چند تا بولدوزر و غلتک و گریدِر و تراکتور و بابکت و فرغون برایت میفرستد تا راهت را برای رسیدن به اهدافت صاف کنی....
#مونولوگ
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
عِمران واقفی:
#تمرین77
جمله زیر را کامل کنید.
🔸روحانی......بود. چون......
برای ماندن در تاریخ بنویسید. جوری بنویسید که چند سال دیگر قابل رجوع و استفاده باشد برای خودتان یا دیگرانی که میخوان بر اساس حال و روز مردم در دولت روحانی رمان و داستان بنویسند.
#برای_تاریخ
#تمرین77
🌙ᴢαняα⃟𖣁⃤:
روحانی حاضرجواب و دروغگو و حراف بود، چون هیچی بلد نبود😊👍
#زهرارجایی
#مونولوگ
#تمرین77
بامداد.ش:
روحانی مهره سوخته بود.چون تاریخ انقضاش سر رسیده بود...😉
#تمرین_۷۷
#شیرین_گودرزی
شبنم.:
روحانی ریشش رو رنگ میکرد تا به ریش مردم بخنده، ولی نفهمید سال هاست دشمنداره رنگش میکنه و به ریشش میخنده.
#تمرین77
#باغ_انار
غوغای بی هیاهو...:
روحانی خیلی خوب تونست تو زمین دشمن بازی کنه
چون ولایت مداری رو بلد نبود...
#برای_تاریخ
#تمرین77
عِمران واقفی:
حسن روحانی اهل کار بود. ولی کاری نکرد. چون حسن فریدون نگذاشت.
#تمرین77
روحانی اقتصاد را به منجلاب کشید. چون بقیه چیزها رو قبلا به منجلاب کشیده بود.
#تمرین77
روحانی امشب خواب نمیره. چون هشت ساله خوابه. تازه داره بیدار میشه.
#تمرین77
乙ŋც みムო乙ɦ££ρσʊr:
روحانی تنبل بود. چون چرخ تولید را خواباند تا راحت بخوابد.
#تمرین77
روحانی بی تدبیر بود. چون حس و حال تدبیر را نداشت.
#تمرین77
sarab.ო:
روحانی رئیس خودش بود...
چون درد جمهور رو نمیفهمید!
#تمرین77
روحانی درد بود؛
چون مردم ازش ناراضی بودن.
#تمرین77
shahed313:
روحانی عاشق کدخدا بود،
چون یه غربگرای مطلق بود.
روحانی یه بی تدبیر کامل بود،
چون نگاهش به خارج از کشور بود.
روحانی یه خود حقیر بین بود،
چون به دانش و توان جوان ایرانی ایمان نداشت.
روحانی یه بیسواد اشرافی بود،
چون در کشور ملکه ی منفور آموزش دیده بود.
روحانی یه دروغگو بود
چون مدرکش قلابی بود.
روحانی یه بشر متقلب و فریبکار بود،
چون جواز انسانیتش تقلبی بود.
روحانی یه خائن بود
چون روی خون شهدا پا گذاشت.
روحانی یه متکبر ناقص الدین بود،
چون می گفت انتقاد به من وارد نیست ولی به امام زمان وارده.
#برای_تاریخ
#تمرین77
sarab.ო:
روحانی هرکی بود، رفت؛
چون امروز انتخابات بود.
{*Z@h®@*}:
روحانی فردی نا پیدا شدنی بود.
چون مثل خودش هیچ جا نبود...
#تمرین77
...نورای جان❤:
روحانی تنها رییس جمهوری بود که با همان رنگ و مدل ریش امد وبا همان رفت.
#تمرین77
حاج عمار :):
#تمرین_77
روحانی بیخیال بود؛ چون اقتصاد را به فنا داد.
乙ŋც みムო乙ɦ££ρσʊr:
روحانی یک اشتباه بود. چون خوی اشرافگری داشت در سر نه سودای خدمت!
#تمرین77
بنت الزهࢪا🌸🍃:
روحانی بی اختیار بود چون نوکر ملکه بود #تمرین77
..Hosna..:
#تمرین76
با خانواده، رفتیم مصلی برای نماز جمعه. بعد نماز هم، همونجا رای رو دادیم. البته اگه من و برادرم رو فاکتور بگیریم.
منم خیلی دوست داشتم رای بدم ولی حیف دست و بالم بسته بود. عوضش وقتی مادرم رأیش رو نوشت، در یک حرکت کاملا زیرکانه برگه رو ازش کش رفته و بدون اینکه فرصت انجام کاری رو بهش بدم، یا حتی متوجه بشه انداختمش تو صندوق.
جای بحث هم نداریم. خیلی منصفانه بود. نوشت. منم انداختم.
به هرحال بگذریم..
باشد که عقده ی رای دادن در دل هایمان نماند:)
#نارمیلا
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین93
نوجوانی میبینید که از شما میپرسدامام حسین کیست؟
حوصله شنیدن اطلاعات شناسنامه ای ندارد. حوصله گوش دادن بیانیه و شعار هم ندارد. دلنوشته هم کارساز نیست.
یک متن داستانی بنویسید. شخصیتی خلق کنید و یک داستانک بنویسید از حرکت امام حسین و در قالب داستان امام حسین را به او معرفی کنید.
بهتر است داستان در فضای امروزی انفاق بیفتد. شخصیت داستانتان نوجوان باشد. یک کنش داستانی از ماجراهای عاشورا وام بگیرید. از کهن الگوهای عاشورایی استفاده کنید.
مثلا حبیب بن مظاهر که یک پیرمرد موی سپید است و حافظ قرآن و پایهکار سید الشهدا را در قالب یک شخصیت داستانی خلق کنید...
مثلا یک حاجی بازاری مومن و پایه کار که در فتنه هشتاد و هشت پایه کار امام حسین بوده..
یا #جون غلام سیدالشهدا را در قالب یک کارگر افغانستانی خلق کنید که در محل کارش بی احترامی میشود ولی در دم و دستگاه سیدالشهدا آبرو پیدا میکند.
مثلا از قاسم بن الحسن علیه السلام شخصیت نوجوانی را وام بگیرید که برای رسیدن به خواسته اش بسیار سرتق است...مثلا آنقدر به پدرش که یک سردار سپاه است فشار میآورد تا او را به سوریه اعزام کند.
#تمرین93
#داستان
#داستانک
#مونولوگ
#دیالوگ
#کاریکلماتور
﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس.
نشانی باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741
نمایشگاه باغ🔻
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
زهراسادات هاشمی:
برای ما زنها روضهای هست به شدت مادرانه...
مردان را به این بخش از مجلس راهی نیست...
اصلاً هیچ مردی نمیتواند بفهمد چقدر داغ دارد آن لحظه
چقدر درد دارد آن جریان...
آنجا که بعد از واقعه
به اهل حرم آب رسید...
آب!
چه کردی با رباب؟!
حالا رباب مانده و شیرِ رگ کرده
حالا رباب مانده و گهوارهی بی علی...
مرا همینجا پای همین صحنه خاک کنید...
شنیدهام رباب روز واقعه گریه نکرده، گریههای رباب از شب شام غریبان شروع شده... بعد از اینکه به اهل حرم آب رسیده!
#مونولوگ
سجادی:
صدای آب که آمد، صدای گریهی رباب بلندشد...
#مونولوگ
زهراسادات هاشمی:
واقعاً داشتن همسر خوب در زندگی خیلی تأثیر دارد
مثلاً یکی میشود همسر امام حسن مجتبی علیه السلام که به حضرت زهر مینوشاند.
یکی هم میشود رباب که بعد از واقعه تا آخر عمرش در سایه ننشست و هروقت از او پرسیدند چرا در سایه نمینشینی؟ با گریه میگفت: خودم دیدیم که بدن مبارک مولایم در زیر آفتابِ سوزان بود...
واقعاً داشتن همسر خوب در زندگی تأثیر زیادی دارد...
#محرمنامه
بعضی از روضههای این روزها را فقط بانوان درک میکنند!
اما من چرا بعد روضه هنوز هم زندهام؟
#مونولوگ
نورای جان❤:
یا بهتر است بگوییم یکی می شود همسر امام حسن که زهر در کامش می ریزد.
و یکی می شود همسر امام حسن، که پسرانی چون عبدالله وقاسم ابن حسن را به قربانگاه عشق می فرستد..
هر دو در یک مکتب وخانگاهند؛ اما این کجا وان کجا.
#محرمنامه
ای که مرا خواندهای راه نشانم بده....:
پسرم، اکبر جانم! اینقدرم لازم نیست دلبری کنی!
آخر در این وادی مرگ هم چشم دارد. دلش میرود برای این حقطلبیات! آنوقت تو را سخت در آغوش میگیرد.
لامصب این مرگ دستهایش و بازوهایش، مثل تیغ است؛ میبرد.
اکر تو را در آغوش گیرد؛ پاره پارهات میکند ها!
جان بابا! فکر قلب بابا را نمیکنی؟! فکر محاسن سپیدم را نمیکنی؟! فکر غریبی بابا را بین این همه نامرد نمی کنی؟!
...
#محرمنامه
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
قطعه قطعه شدنِ نور یعنی چه؟.....
#نسل_خاتم
سجادی:
من از این شکستنور،
هیچ چیز نمیفهمم....
نور باشی، آب نباشد...
کمرت خم شود وبشکند...
#مونولوگ
رآيـآ:
آب در کف دستانت باشد و لبهای تشنهات را! به حرمت لبهای تشنهی عزیزان برادرت، سیراب نکنی...
عباس باشی و پشت برادر را خالی نکنی...
#مونولوگ
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
نور به منشورِ کربلا تابید، طِیفهای گوناگونش همهی عالم را پر کردند.
#نسل_خاتم
رآيـآ:
خورشید در مقابل تو، سر تعظیم فرود آورد.
#مونولوگ
سجادی:
کمتر ز معجزهی
شقّالقمرنبود توی آسمان؛
وقتی که ماه و خورشید همزمان به شام رسید
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
عباس، نگاهش به نور بود و لبش با زمزمهی« قل یا ایهاالکافرون »، عَبَس وتولّی میخواند.
#نسل_خاتم
تو شقّ القمر کردی.....
او شق القمر کرد....
تو قمرِ منیرِ آسمان را.....
او قمرِ منیرِ بنیهاشم را....
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا.....
الا لعنة الله علی القوم الظالمین....
.
#نسل_خاتم
حَرامیان، حُرمتِ حَرَمت را شکستند....
لعنت خدا بر حرمله.....بحقِ ربّ الحِلِّ والحَرَم....
#نسل_خاتم
سجادی:
-عباس! تورا زدند؟
مگر میشود؟
امالبنین
باورش نمیشود...
او عالم نامردها را ندیدهاست...
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
آن روز، به زَعمِ خود، نور را شکستند.....
امروز همگان میدانند....
آنکه شکست، ظلمت بود....
#نسل_خاتم
دلم تو را دید و گفت: سبحان ربی العظیم وبحمده.
#نسل_خاتم
سلام بر آن آقایی که علی اصغرش هم اکبر بود.
#نسل_خاتم
سجادی:
یک جمله روضه بگویم وتمام؛
بر اسبها نعل تازه زدند...
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
بر ابنِ سعد، تازیانه.....بر تو، بوسه زدند....
#نسل_خاتم
نامت بر قطرات آب، حک شده....
عجب نیست هرکه خورد گفت: یا حسین ع
#نسل_خاتم
رآيـآ:
و چه گستاخانه هم ردیف شدند...
خار مغیلان
نعلِ اسبها
تازیانه
نیزهها...
و چه آرام گیرد هر دل ناآرامی با نام تو یا حسین ع.
#مونولوگ
مقصد برای من تویی!
تو و همهی راههایی که به تو ختم میشود.
#مونولوگ
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
خار مغیلان، نعل اسبها، تازیانه، نیزهها....همه وهمه تو را عاشقانه در آغوش کشیدند ....
نفرین به فهم وشعورت شمر......
کالانعام بل هم اضل...
#نسل_خاتم
تو منتهی الیهِ همهی راههایی، یا خلیفة الله.....
« چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.....»
#مونولوگ
سجادی:
-کاش جای حسین بودم...
#اینمونولوگ شمر است، لعنتی....
وقتی امام نمازش را اول وقت خواند..
توی مجلس روضه که میروم
حواسم را جمع میکنم که همه چای بخورند...
آخر چای روضه نمک دارد.
#مونولوگ
زهراسادات هاشمی:
- عموجان، إرباً إربا یعنی چی؟ محمد باقر میگه داداش علی إربا إربا شده!
#دیالوگ
#محرمنامه
با تمام توان ب
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎