eitaa logo
حیات معقول
222 دنبال‌کننده
144 عکس
216 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 گام به گام با انسان کامل (۳۵) ✍ اصغر آقائی ____________________ گام سوم: با ابراهیم ع (۱۴): در آرزوی فرزند(۲) ... ادامه بخش قبل 🔻صبح روز بعد، دیگر ، آن فرد غرق در اشک چشم نبود، یکپارچه لبخند و مهر شده بود. 🔻او با کاسه‌ای از که با دستان خودش دوشیده بود، به طرف من آمد. در این مدّت بارها و بارها مرا شرمنده خویش کرده بود. او همیشه می‌گفت: حبیب خداست؛ و مرا چون عزیزکرده‌ی خدا، دوستم داشت. «وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ» 🔻ابراهیم در حالی که کاسه را داخل سفره می‌گذاشت، کنارم نشست و دست بر شانه‌ام گذاشت و گفت: فرزندم ... . 🔻تا واژه «فرزندم» را شنیدم، گویی باز تمام ذهنم مشغول التماس و دعاهای دیشب او شد. 🔻با صدای ابراهیم، دوباره هوش و حواسم سر جای خود برگشت. او گفت: پسرم چیزی شده است؟ نمی‌دانستم بگویم یا نه. در حالی که سراسر وجودم را شرم گرفته بود گفتم: «دیشششببببب ... دعاااااا ... » 🔻کلام بریده، چشمانِ به زیرافکنده، صورت سرخ‌شده، فریاد بود که از عظمت چشمان ابراهیم به تپش افتاده بود. 🔻ابراهیم گفت: صبحانه که خوردی با هم صحبت می‌کنیم. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul