eitaa logo
حیات معقول
234 دنبال‌کننده
148 عکس
232 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 صفات اقامه‌کننده دین 🌱اميرالمؤمنين علی عليه السلام: لا يُقِيمُ اَمْرَ اللّهِ سُبْحانَهُ اِلاّ مَنْ لا يُصانِعُ، وَ لا يُضارِعُ، وَ لا يَتَّبِعُ الْمَطامِعَ. تـنـهـا كـسـى فـرمـان خـداى را بـر پـا مـى‌دارد كـه ۱) [در اقـامه حق ] مدارا نمى‌كند و ۲) خود را [در مقابل ستمكاران ] خوار نمى‌سازد و ۳) در مال مردم طمع نمى‌ورزد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 دو روز مانده تا تشییع با شکوه شهید القائد سیدحسن نصرالله 🌷شهید سیدحسن نصرالله: « ما به شهیدانمان نمی‌گوییم خداحافظ بلکه می‌گوییم به امید دیدار ، به امید دیداری همراه با پیروزی خون بر شمشیر ، به امید دیداری در شهادت ، به امید دیداری در کنار محبوبمان» ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
گام به گام با انسان کامل (۴۵) ✍ اصغر آقائی ______________________ گام چهارم: با لوط ع (۴): خروج از شهر 🔻لوط که تا آن لحظه امید به بازگشت قوم خویش از کژراهه داشت، دیگر با سخنان مأموران الهی، مطمئن شد که آنان مصمم به ادامه راه باطل خویش هستند «لَعَمْرُک إِنَّهُمْ لَفِی سَکرَتِهِمْ یعْمَهُونَ» «وَ قَضَینا إِلَیهِ ذلِک اَلْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ» 🔻لوط برای کوچ از سرزمین گناه به سرعت آماده شد زیرا وقتی بدانی حضورت در میان گناهکاران در هدایت آنان دیگر اثری ندارد، ماندن در میان آنان خود نوعی گناه است. 🔻لوط تمام خانواده خویش را یک به یک از اتفاق پیش رو آگاه ساخت مگر پیرزنی ستیزه‌جو زیرا عناد با حق، نتیجه‌ای جز نابودی آینده‌ ندارد. 🔻شب موعود فرا رسید. لوط خانواده خویش را یک به یک به بیرون شهر، به نقطه‌ای که از پیش تعیین شده بود، هدایت کرد. «فَأَسْرِ بِأَهْلِک بِقِطْعٍ مِنَ اَللَّیلِ وَ اِتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا یلْتَفِتْ مِنْکمْ أَحَدٌ وَ اُمْضُوا حَیثُ تُؤْمَرُونَ» 🔻پاسی از شب گذشته بود و لوط آخرین نفری بود که از شهر خارج شد. من تقریبا نزدیک او بودم. او آهسته آهسته قدم برمی‌داشت. از یک سو هراس از تاریکی و از سویی دیگر هراس از خبرچینی جاسوسان و اطلاع‌یافتن سران ستمگر شهر از رفتن لوط، قدم‌های مرا سست و لرزان کرده بود. 🔻لوط که متوجه ترس من شده بود، رو به من کرد و گفت: برادرم، مهمان ابراهیم، این چه ترسی است که در تو می‌بینم؟ 🔻از وقتی با لوط در خانه ابراهیم آشنا شدم، مرا با این عنوان «مهمان ابراهیم» صدا می‌زد تا این افتخار را همیشه گوشزد کند که مهمان و همنشین ابراهیم بودن، افتخار کمی نیست و من نباید فراموش کنم. 🔻گفتم: از هجوم یکباره دشمنان تو می‌ترسم. 🔻تا این عبارت بر زبانم جاری شد، از گفته خود پشیمان شدم! دشمنان تو؛ گویی دشمن لوط، تنها دشمن لوط است و در آن موقعیت هراس‌انگیز از خاطرم رفته بود که دشمنان پیامبران هیچگاه به خاطر مسائل شخصی با آنان دشمنی نمی‌کردند چراکه برخورد آنان در این چنین مسائلی چنان کریمانه بود که سرسخت‌ترین دشمن آنان نیز در برابرشان سر تعظیم فرود می‌آوردند. 🔻علت دشمنی آنان با انبیاء دعوت ایشان به یکتاپرستی و راه خدا بود، زیرا با دنیای استکبار در تعارض بود. آری دشمن انسان کامل، دشمن حق است، و دشمن حق، دشمن انسانیت و دشمن هر انسان است. 🔻عرق شرم تمام وجودم را گرفت و دیگر روی نگاه به چهره لوط که اکنون در یک قدمی من ایستاده است، نداشتم. 🔻لوط که متوجه شرمساری من شده بود، دستی بر شانه من گذاشت و گفت: این حالت زیبا مبارکت باشد. 🔻مقصودش را به راحتی درک کردم؛ زیرا از انسان کامل بارها شنیده بودم که خدا عاشق بنده‌ای است که با تمام وجود خویش به خاطر خطا و اشتباهی که کرده است، شرمسار می‌شود که حیا نشانه عقلانیت، و عقلانیت راهنمای درونی انسان در حرکت به سوی حق است. 🔻و من بار دیگر در این مسیر سخت، با محبّت انسان کامل و نور باطنی عقلانیت، با قدم‌هایی استوار به حرکت افتادم، در حالی که با خود می‌گفتم برای یافتن مسیر حق، به ندای درون خود گوش دادن خود راهگشاست، و لازم نیست در هر چیزی منتظر انسان کامل بود. 🔻و دانستم هرچند هدایت امام، کامل‌تر و دقیق‌تر و چندجانبه‌تر است؛ اما هیچگاه خود او نیز تعطیلی عقل را نمی‌خواهد، زیرا انسان کامل در پی پرورش مقلّد محض نیست، بلکه در پی ایجاد فهم و رشد است؛ هرچند وقتی انسانی رشد می‌یابد و انسان کامل را می‌شناسد، تبعیت محض از او در این هنگام عین عقلانیت خواهد بود. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
گام به گام با انسان کامل (۴۶) ✍ اصغر آقائی ______________________ گام چهارم: با لوط ع (۵): عذاب 🔻حدود دو ساعتی بعد از حرکت به محل تعیین‌شده، جایی که خانواده لوط در انتظار او بودند، رسیدیم. بعد از آنکه مطمئن شدیم کسی در تعقیب نیست تا فجر صادق به حرکت خود ادامه دادیم. 🔻نزدیکی صبح بود که لوط گفت بایستید. با امر او همه ایستادیم. 🔻در آن هوای گرگ و میش، تنها نمائی از شهر مشخص بود؛ اما عجیب‌ترین چیزی که قابل مشاهد بود؛ ابرهای بسیار تیره سهمگینی بود که بر شهر سایه افکنده بود. 🔻ناگهان زیر پایمان لرزید، گویی زلزله‌ای شهر را لرزانده است و ما پس‌لرزه‌هایش را حس می‌کردیم. چشمانمان همچنان به شهر بود. گرد و غباری سنگین زیر آن ابرهای سیاه ایجاد شد. خوب که دقت می‌کردی متوجه می‌شدی که گویی از یک سو خانه‌ها زیر و رو می‌شوند «فَأَخَذَتْهُمُ اَلصَّیحَةُ مُشْرِقِینَ*فَجَعَلْنا عالِیها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ» و از سویی بارش باران سنگ بر آن قوم زبون آنها را کاملا نابود کرد! 🔻من هچیگاه نتوانستم هویت آن ابرهای سیاه را درک کنم و هیچگاه نیز از لوط درباره آن نپرسیدم که یادگرفته بودم، نه همیشه پرسش نشانه عقلانیت است و نه پاسخ هر چیزی را دانستن مفید است و نه هر چیزی در فهم ما می‌گنجد؛ اما آنچه برایم مثل روز روشن بود این است که دنیا و جهان هستی، پر از قوانین و عوامل پیچیده مختلفی است که علم هنوز در یافتن اندکی از آن مانده است؛ چه برسد به همه آن و دانستم که علم حقیقی تواضع در برابر خدای عظیم می‌آورد نه غرور و سرپیچی. 🔻بار دیگر به آن صحنه عظیم و هولناک چشم دوختم و با خود گفتم چه عذاب سختی و چه عاقبت بدی «وَ أَمْطَرْنا عَلَیهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ اَلْمُنْذَرِینَ». 🔻هرچند انسان هیچگاه از عذاب کسی خوشحال نمی‌شود، اما از سویی خودکرده را تدبیر نیست؛ و از سویی دیگر آن سوءعاقبت، درس عبرتی بود برای هر آنکه ذره‌ای عقل و ایمان در وجودش بود «إِنَّ فِی ذلِک لَآیةً وَ ما کانَ أَکثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ» 🔻اما آن عذاب گویی تمامی نداشت «وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُکرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ» و آن زلزله عظیم و سنگ‌های نشان‌دار همچنان بر سر آنان می‌بارید «لَمّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِیها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیها حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ*مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّک» 🔻و من با خود می‌گفتم عذاب الهی از ظالمین دور نیست «وَ ما هِی مِنَ اَلظّالِمِینَ بِبَعِیدٍ» ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم: 💠 أدنَى الكُفرِ أن يَسمَعَ الرجلُ عن أخيهِ الكَلِمَةَ فَيَحفَظَها علَيهِ يُريدُ أن يَفضَحَهُ بها ، اُولئكَ لا خَلاقَ لَهُم. 🌀 كمترين درجه كفر اين است كه آدمى از برادر خود سخنى بشنود و آن را نگه دارد تا [روزى] با آن رسوايش گرداند؛ اينان از خير و خوبى بى‌نصيبند. 🔻The most basic level of infidelity is for a man to hear a fellow brother say something and memorize it for future to use against him in order to shame him with it. Those are worthless people indeed. 🔹 infidelity: کفر 🔹 fellow: این واژه در جاهایی به کار می‌رود که معنای "هم" بدهد مانند هم‌کیش، همکار و ... 🔹 in orderto: با این هدف که 🔹 shame: خجالت‌زده کردن، بی‌آبرو کردن 🔹 worthless: بدترین 🔹 indeed: البته، یقینا، حتما ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دانشمندان غربی، مبانی و بسیاری از نظریات خویش را وام‌دار دانشمندان مسلمان هستند؛ اگر نگویم داشته‌اند. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
گام به گام با انسان کامل (۴۸) ✍ اصغر آقائی ______________________ گام چهارم: با هود ع (۱): رسیدن به شهر 🔻فرصت‌ بودن در کنار لوط با تمام نشیب و فرازهایش به پایان رسید. فلسطین این منطقه پربرکت را ترک کردم و راهی سرزمین پرعظمت قوم عاد، سرزمین احقاف شدم. 🔻در میانه راه به داستان‌هایی که از تنومندی و بلندقامتی قوم عاد شنیده بودم، می‌اندیشیدم و ترس تمام وجودم را فرا می‌گرفت. 🔻پس از دو سه ماه بالاخره به نزدیکی شهر رسیدم. از آنچه می‌دیدم در حیرت بودم. خدای من، چه شهری ؟! چه مراتع و چشمه‌سارهای زیبائی؟! «وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُم بِمَا تَعْلَمُونَ*أَمَدَّكُم بِأَنْعَامٍ وَبَنِينَ*وَجَنَّاتٍ وَعُيُونٍ» هر کجا را که می‌نگریستم آبادی و بود و باغ. «أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ*وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ» 🔻کنار چشمه‌‌ای نشستم تا خستگی سفر از تن به‌در کنم و چیزی بخورم، متوجه نشدم کی خوابم برد. ناگهان با سرنگشتان کسی بیدار شدم. 🔻بهت تمام وجودم را فراگرفته بود، نمی‌توانستم چشم از موجودی که در مقابلم بود بردارم. نیم‌خیز شدم. 🔻چهره او که به آدمی زاد می‌خورد اما این چه قامتی است که او دارد؟ با گوشه چشمم به نخل کناری او نگاهی انداختم. نمی‌توانستم تشخیص بدهم نخل بلندتر است یا او. «كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ». 🔻چند لحظه‌ای در همین حالت بهت بودم. اما چشمان درشت او نیز گویا در بهت بود و خیره خیره به من نگاه می‌کرد. شاید نزد خود فکر می‌کرد این موجود کوتاه‌قامت که شبیه من است، انسان است؟ 🔻هر دو با تعجب به هم نگاه می‌کردیم؛ من به خود جرأت دادم و گفتم برادر من اینجا غریب هستم و در پی شخصی می‌گردم. 🔻تا صدای مرا شنید، با آن هیکل، چند قدمی به عقب رفت. گویی ترسیده بود. من هم که ترس او را دیدم، با خود گفتم چرا باید از او بترسم. او که خود از من در هراس است و متعجب نباید خود را ببازم. 🔻برخاستم و به طرفش رفتم. بار دیگر سخن خود را تکرار کردم. او که اکنون مطمئن شده بود من انسان هستم و مانند آنها سخن می‌گویم، گفت: های غریبه اینجا چه می‌کنی؟ من که ترسم دیگر ریخته بود با شجاعت تمام گفتم: فکر می‌کردم مردمان این شهر با این همه زیبائی و آبادانی، اعرابی خوش‌قلب و مهمان‌نواز باشند؛ اما گویی اشتباه می‌کردم. 🔻او که به تعصب عربیّتش برخورده بود، گفت: حالا چرا اینقدر تند می‌شوی؟! ما اعراب همیشه مهمان‌نواز هستیم. و پرسید: در پی چه کسی هستی؟ گفتم: هود. 🔻تا اسم هود را شنید، بر آشفت و فریاد برآورد: هود هود هود. از این اسم متنفرّم. 🔻دانستم که او از مخالفان هود است. به او گفتم: چرا از او متنفّری؟ راستش را بخواهی من او را خیلی نمی‌شناسم، و تنها شنیده‌ام ادعاهایی دارد و آمده‌ام ببینم چه می‌گوید؟ کمی به سوی من خم شد. چشمانش از عصبانیت سرخ شده بود و با فریاد پاسخ داد: می‌خواستی یک انسان دیوانه چه بگوید؟«قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ» 🔻با شنیدن کلمه دیوانه با خود گفتم باز شروع شد. به دفعات مجبور شده‌ام به جای نوشتن از پاسخ منطقی این بشر دوپا باید از برچسب‌های بی‌اساس آنها بنویسم. 🔻من که از چشمان سرخ او کمی ترسیدم بودم فریاد زدم: های مرد گنده؛ خجالت نمی‌کشی، بر سر من هوار می‌کشی! با این هیکل گنده اینطور به سوی من خم شده‌ای و با فریاد با من سخن می‌گویی،؟ مگر من گفتم آمده‌ام با هود علیه شما بشورم؟ 🔻او با این سخنان من کمی شرمنده شد و خود را عقب کشید. من به طعنه به او گفتم: های عرب مهمان‌نواااااااززززززز، بالاخره، می‌گویی خانه هود کجاست یا نه؟ 🔻او با آن دست بلند و کشیده‌اش به سویی اشاره کرد ... و پس از خداحافظی به راه افتادم تا به خانه هود بروم. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم: 💠 خَصْلَتَانِ لاَ تَجْتَمِعَانِ فِي مُؤْمِنٍ اَلْبُخْلُ وَ سُوءُ اَلظَّنِّ بِالرِّزْقِ. 🌀 دو خصلت است كه در مؤمن گرد نمى آيند: بخل و بد گمانى به روزى. 🔻Two traits can never be found in a believer: miserliness and pessimism about one's sustenance. 🔹 trait: رفتار، ویژگی 🔹 believer: مؤمن 🔹 miserliness: بخل 🔹 pessimism: بدبینی، سوءظن 🔹 sustenance: روزی ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نقد بیانیه‌ای در برچیده‌شدن حکم اعدام 🖊 اصغر آقائی ••••••••••••••••••••••••••••••• 🔻در به تاریخ ۸ اسفند ۱۴۰۳ عده‌ای از روحانیون و نویسندگان مذهبی* ۱) با استناد به آیه ۴۰ با محتوای عفو و گذشت، و ۲) اینکه قرآن دعوت به انتقام نمی‌کند، ۳) بلکه دعوت به عدالت می‌کند، چنین بیان کرده‌اند که ۴) باید تناسب جرم و جزا حفظ شود و ۵) در مقام مجازات باید علاوه بر صبر، ۶) به عفو خطاکار توجه کرد. و در ادامه تأکیدکرده‌اند ۷) اعدام افرادی که مرتکب جنایت نشده‌اند، خود جنایت است، و چنین ادعا کرده‌اند ۸) افرادی طی دادرسی‌های غیر شفاف به دلایل سیاسی محکوم به اعدام شدند و میشوند، و در آخر ۹) تصریح کرده‌اند برچیده‌شدن حکم اعدام با اسلام و رویکرد آن منافات ندارد. * این بیانیه:  محمدتقی اکبرنژاد – شهاب‌الدین حائری شیرازی – عبدالرحیم سلیمانی اردستانی – احمد عابدینی – صدیقه وسمقینقد و بررسی 🔻پیش از نقد موارد بیان‌شده در این بیانیه، ابتدا باید گفت چگونه افرادی خود را مدرس حوزوی و نویسنده مذهبی می‌دانند اما توجه ندارند که برای فهم اندیشه قرآن نمی‌توان تنها به یک آیه تمسک کرد و آیات و احاديث فراوان درباره موضوع بیانیه را نادیده گرفت. 🔻با توجه به این نکته به ترتیب شماره‌گذاری‌شده، نکاتی عرض می‌شود: ✔️۱. آیه ۴۰ سوره شورا بیان می‌کند می‌تواند عفو کند، نه آنکه اولاً شخص دیگری به جای او عفو کند و ثانیاً اینکه امکان عفو وجود دارد، چه ارتباطی به حکم اعدام و برداشته‌شدن آن دارد؟ اساسا عفو در جایی است که حکمی باشد، و وقتی حکم اعدام برداشته شود، عفو چه معنایی دارد؟ ✔️۲ و ۳. بله قرآن دعوت به اعدام نمی‌کند، و به عدالت دعوت می‌کند، اما مخالفتی با اعدام ندارد بلکه تصريح به آن دارد. ما نمی‌توانیم بگوییم چون اصل اولی در قرآن دعوت به عفو است، پس باید حکم اعدام برداشته شود. هر حکمی جنبه‌های مختلف فردی و اجتماعی دارد، و نمی‌توان جنبه فردی حق در را به راحتی کنار زد و نادیده گرفت که خود این ظلمی به اوست. بله می‌توان به او کرد از حقش بگذرد، اما نمی‌توان به اسم صلح‌طلبی با حکم قطعی شرع، هم در حفظ حقوق افراد و هم در لزوم توجه به احکام الهی و اجرایی‌کردنِ آنان، مخالفت کرد. ✔️۴. این سخن آنان دقیقاً حکم اعدام را تأیید می‌کند؛ زیرا کسی که آگاهانه دیگری را گرفته است، گرفتن حیات او، دقیقاً مصداقی از برابری جرم و جزا است؛ لذا پذیرش حکم اعدام، عین عدالت است؛ چیزی که نویسندگان بیانیه معتقد به آن بر اساس اصل اولی در قرآن هستند. ✔️۵ و ۶. بله درست است اما ارتباطی به مسئله ندارد، و اگر هم داشته باشد نهایت به عنوان توصیه می‌توان از خواست صبر کند، نه آنکه بگوییم حکم اعدام برداشته شود. ✔️۷ و ۸. بله درست است؛ یعنی هم اعدام افراد بدون دلیل جنایت است، و هم اعدام با دادرسی‌های غیر شفاف چنین است؛ امّا: 🔸 اولاً بدون بیان دقیق مصادیق و ادله اثبات چنین مدعایی، و تنها ادعاکردن در یک بیانیه، خود این نوعی جنایت و ظلم در حق افکار عمومی و تشویش اذهان است؛ 🔸 ثانیاً مشخص نیست چنین ادعایی چه ارتباطی با اصل مدعا در این بیانیه دارد. 🔸 ثالثاً وقتی قاضی بر اساس استقلال قضائی و بر مبنای قوانین موجود حکمی می‌دهد، هرچند می‌توان روشمند آن را نقد کرد، اما اتهام‌زنی به او خود هم خلاف استقلال قضات و هم بی‌عدالتی است. 🔸رابعاً اگر حین اجرای دادگاه و رویّه قضائی، عدّه‌ای پرونده را به روزنامه‌ها و فضای مجازی بکشند، این خود نوعی تحت فشار قرار دادن قاضی است و این نیز خلاف عدالت است. 🔸خامساً اگر شخصی به هر جرمی در دادگاه به عنوان متهم حاضر شود، اگر او در نگاه افرادی مجرم نیست طبیعتا ادله و اسناد خویش را باید به دادگاه ارائه دهند، نه آنکه در فضاهای عمومی، صرفا بگویند نمی‌شود شخصی را مثلا به دلیل گرایش سیاسی او، متهم شمرد، که این مدل بیان هم خلاف استقلال قضات، و هم خلاف جامعه مدنی است. ▪️ البته امکان خطای قضات و مانند آن را نویسنده منتفی نمی‌داند، اما روشمند عمل‌کردن در هر زمینه‌ای بهترین راه است. ◽️ نتیجه: باید گفت به نظر می‌رسد ۱) علاوه بر تناقض درونی این بیانیه، و عدم ارائه ادله کافی، باید گفت ۲) نویسندگان بیانیه، معنای بیانیه را دقیق نمی‌دانند و لذا ۳) آنرا با ادعاکردن در یک نوشته اشتباه گرفته‌اند، و به همین دلیل ۴) مدعای اصلی خویش یعنی منافات‌نداشتنِ برچیده‌شدنِ اعدام با اسلام را بدون ادله کافی، ابتر و رها گذاشته‌اند؛ و در نتیجه می‌توان گفت ۵) چنین بیانیه‌ای که با مغالطات مختلفی همراه است و تنها برخی ادعاهایی در آن ذکرشده است که برخی از آنها سوگیری منفی اجتماعی و سیاسی نیز دارد، نه بیانیه، که نوعی تسویه سیاسی است که نتیجه آن بیشتر از آنکه بیانیه باشد، تشویش اذهان عمومی است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم: 💠 يُطبَعُ المؤمنُ على كلِّ خَصلةٍ ولا يُطبَعُ على الكذبِ ولا على الخِيانةِ. 🌀 مؤمن با هر خصلتى سرشته مى‌شود، اما با دروغگويى و خيانت سرشته نمى‌شود. 🔻The believer can be predisposed to any trait, but he cannot be predisposed to lying or treachery. 🔹 trait: رفتار، ویژگی 🔹 believer: مؤمن 🔹 predisposed: مستعد، سرشته‌شدن 🔹 lying: دروغ‌گویی 🔹 treachery: خیانت ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم: 💠 ستّةٌ لا تكونُ في مؤمنٍ: العُسرُ و النَّكَدُ* و الحَسدُ و اللَّجاجةُ و الكِذْبُ و البَغْيُ. 🌀 شش چيز در مؤمن نباشد: تنگنايى، تيره‌روزى، حسادت، لجبازى، دروغ و تجاوز. * "نکد" را می‌توان به بى‌خيرى و یا خسیس‌بودن، هم ترجمه کرد. 🔻Six things cannot be found in a believer: [a feeling of] hardship, anxiety, jealousy, stubbornness, dishonesty, and aggression. 🔹 believer: مؤمن 🔹 hardship: سختی 🔹 anxiety: تشویش 🔹 jealousy: حسادت 🔹 dishonesty: بی‌صداقتی 🔹 aggression: تجاوز ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul