eitaa logo
حیات معقول
221 دنبال‌کننده
144 عکس
216 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ جلسه ۷ | حقیقت توحید در مقررات اسلام ╔═ 🍃🌙🍃 ══════ و تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر : https://eitaa.com/joinchat/2406547504Ca1b69b6c9b ╚═══ 🍃🌙🌙🍃 ═════ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ جلسه ۹ | تعهد اجتماعی توحید ╔═ 🍃🌙🍃 ══════ و تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر : https://eitaa.com/joinchat/2406547504Ca1b69b6c9b ╚═══ 🍃🌙🌙🍃 ═════ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ جلسه ۱۰ | گستره تعهدات توحیدی ╔═ 🍃🌙🍃 ══════ و تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر : https://eitaa.com/joinchat/2406547504Ca1b69b6c9b ╚═══ 🍃🌙🌙🍃 ═════ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ جلسه ١٢ | تاثیر توحید در صف بندی جامعه ╔═ 🍃🌙🍃 ══════ و تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر : https://eitaa.com/joinchat/2406547504Ca1b69b6c9b ╚═══ 🍃🌙🌙🍃 ═════ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ جلسه ۱۳ | وسعت افق دید در انسان موحد ╔═ 🍃🌙🍃 ══════ و تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر : https://eitaa.com/joinchat/2406547504Ca1b69b6c9b ╚═══ 🍃🌙🌙🍃 ═════ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: مشیّت الهی ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ مَشِيئَتِكَ بِأَمْضاها وَكُلُّ مَشِيئَتِكَ ماضِيَةٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِمَشِيئَتِكَ كُلِّها 🔻 بنا به طريقه عرفای شامخين، رضوان الله عليهم، است و ديگر مراتب وجود توسط آن موجود شده‌اند. 🔻 همان‌طور كه در روايت كافى از ، عليه السلام، نقل شده است: 💠 خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْيَاءَ بِالْمَشِيئَةِ: خداوند مشیت را به‌واسطه خود آن، سپس موجودات دیگر را با آن خلق کرد. 🔻 دقت در مضمون اين روايت و تحقيق مطلب از نظر اصحاب سرّ و حقيقت و بزرگان سلوك و طريقت اين است كه اساساً در ، هيچ موجودي جز الهيه وجود ندارد و اوست كه بالذات موجود و از همه تعيّنات و تعلقات مجرد است، و اوست كه صاحب است كه ظلّ مي‌باشد. 🔻 بنابر آنچه گفتیم ، حتی رايحه وجود را نيز نبوييده‌اند و مانند سرابي هستند كه فرد تشنه آن را آب مي‌پندارد که فرمود: 💠 «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‌: هر چيزى جز وجه الهى هالك و نابود است». 🔻 امام خمینی ره نتیجه بحث گذشته را چنین مثال می‌زند: پس اين كاغذي كه روي آن مي‌نويسم و قلمي كه سطرها را با آن مي‌نگارم و عضله‌اي كه اين دو را تحت كنترل دارد و نيرويي كه در عضله هست و اراده‌اي كه از شوق سرچشمه مي‌گيرد و شوقي كه از علم سرچشمه گرفته (همان علمي كه قائم به نفس انسان است)، همه و همه از شئون مشيّت الهي و از مظاهر آن است. 🔻 بنابراین تعيّن‌ها و موجودات مختلف چون موجودات مادی، اعتبار و خيالي بيش نيستند؛ چنان كه () گفته است: العالم خيال في خيال؛ عالم خيال اندر خيال است. 🔻 از اين رو، جز خداوند، ظهوري و جز شأن او شأني وجود ندارد و معناي شمول مشيّت و سريان وجود و اطلاق هويّت الهي و بسط رحمت و مقام الهيّت نيز همين است. 🔻 نتایج بحث در کلام ره: ✔️ هر كس را به گمان و تقديس پروردگار به خلق نسبت دهد و خداوند را از آن بركنار بداند است و در حق خود و خدا كرده، از حق محجوب و از درگاه پروردگار رانده شده است. ✔️ و او نيز، در حقيقت، تحديد و تقليد و تقصير است، لذا او در «مغضوب عليهم» داخل و در كثرت بدون توحيد ماندگار است. ✔️ اما كسي كه را بدون حفظ به حق نسبت دهد است و از اعتدال خارج گشته و در «الضالين» داخل گرديده است. ✔️ صراط مستقيم و راه روشن خروج از و و حفظ مقام و تكثير و دادن حقِّ حق و حقّ بنده، هر دو، است. در اين مقام براي بنده آشكار مي‌شود كه هر خوبي‌اي كه به او مي‌رسد از خداوند است و هر بدي از خود اوست‌؛ زيرا بدي از بدي استعداد و كاستي وجود است كه هر دو سهم بنده‌اند و خوبي از خيرات و جهات وجودي است كه سهم پروردگار است. 📚 شرح دعای سحر ص.97-106 پ. ن. توضیح چند اصطلاح و بیان چند نکته: 🔹 ۱. : مشیت و اراده خداوند دو مرتبه دارد: ✔️ : لذاست که در روایت پیش‌گفته فرمود: 💠 خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا: خداوند با مشیت، مشیت را خلق کرد. ✔️ : یعنی آنچه خداوند خلق کرده است و مشیت او به خلقت آن تعلق گرفته است؛ لذاست امام رضا علیه السلام فرمود: 💠 اَلْمَشِيَّةُ وَ اَلْإِرَادَةُ مِنْ صِفَاتِ اَلْأَفْعَالِ 🔹 ۲. ، همان الهی است: چون تمام آنچه از موجودات و از خیر و شر در جریان است؛ همه تحت اراده وجودی خداوند هستند. 🔹 ۳. : این وحدت به تبع وحدت ذات در حق صورت مي‌گيرد که فرمود: "وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ: امر ما جز یکی نیست ..." لذا تمام هستی با تمام کثرتی که دارد، یک وحدت ظلی دارد که به آن می‌گویند. 🔹 ۴. : وحدتی است که بدون واسطه به ذات حق برگشته، و از صرافت آن می‌جوشد. 🔹 ۵. ؛ ؛ : در رابطه با فهم خداوند و مسائل مرتبط سه نظریه وجود دارد: ۱) تعطیل: یعنی ما از هر فهمی خداوند و در هر سطحی عاجز هستیم؛ و ۲) تشبیه: خداوند را انسان‌وار تصور می‌کنند؛ و ۳) تنزیه: به طور کلی خداوند را از انسان‌وار بودن خلع می‌کنند. 🔸 نظر شیعه: نه تعطیل، و نه تشبیه و تنزیه کامل؛ بلکه امری میان آنها: این یعنی وقتی خداوند می‌گوید من عالم هستم، اولاً فهمی از آن داریم ثانیا صددرصد شبیه خود نمی‌کنیم؛ اما وجه اشتراکی میان ما و خداوند سبب فهم عالم‌بودن خداوند می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ جلسه ۱۸ | شعار توحید نشانه صداقت انبیاء ╔═ 🍃🌙🍃 ══════ و تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر : https://eitaa.com/joinchat/2406547504Ca1b69b6c9b ╚═══ 🍃🌙🌙🍃 ═════ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 مکعب وجودی انسان 🔻 مقصود از مکعب وجودی انسان، چهار ضلع و جهت و روابطی است که انسان در اطراف خود باید ضرورتاً به آنها توجه کند: ✔️ ۱) رابطه با خداوند؛ ✔️ ۲) رابطه به خود؛ ✔️ ۳) رابطه با انسان‌های دیگر؛ ✔️ و ۴) رابطه با موجودات دیگر. 🔹 بنابراین اگر به هر میزان انسان از در این جهات و روابط کم گذاشته، آنها را نیز به‌جا نیاورد، به همان میزان از دور شده است؛ و دور شدن از عقلانیت یعنی افتادن در مرتبه‌ای از هر انسانی، با قرار گرفتن در مسیر توجه به اصلاح ابعاد وجودی خود، به حقیقت خویش که همان بر اساس است، نزدیک‌تر خواهد شد و در ذات خویش چهار بنیادین اسلام یعنی "۱) سبحان‌الله و ۲) الحمدالله و ۳) لا اله الا الله و ۴) الله اکبر" را درک خواهد کرد؛ و شاید علت چهارضلعی بودن نیز همین باشد. ✅ لذا آنچه در این کانال با عنوان "حیات معقول" در پی آن هستیم، در واقع تفکر در رابطه با این است و ایجاد تناسب میان ضلع‌های چهارگانه آن است ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 تفسیر چهار ذکر بنیادین اسلام 🔻 انسان با قرارگرفتن در مسیر توجه به اصلاح ابعاد چهارگانه وجودی خود، به حقیقت خویش، یعنی و ، نزدیک‌تر می‌شود و در ذات خویش چهار بنیادین اسلام؛ یعنی "۱) سبحان‌الله و ۲) الحمدالله و ۳) لا اله الا الله و ۴) الله اکبر" را درک خواهد کرد. 🔻 در نگاه نگارنده این چهار ذکر، به گونه‌ای چهار مرحله سلوک انسان در مسیر فهم ذات خویش و رسیدن به را بیان می‌کنند: ✔️ ۱. : انسان در ابتدای حرکت سلوکی خویش، در از مخلوقات هستی قرار می‌گیرد، و این تعجب ممکن است مانع سلوک او هنگام برخورد با هر موجودی از خداوند شود؛ زیرا ممکن است در همان مظهر حق تعالی محدود شود لذا باید با توجه به ذکر ، از این محدودکننده، گذر کند؛ ✔️۲. : انسان در این مقام، در عین نظر به مخلوقات و مظاهر حق تعالی، از آنها گذر می‌کند، به ذکر مشغول می‌شود، و این دو مرتبه دارد: یک حمد بر محدودنشدن در مظاهر حق تعالی، و دوم حمد بر درکِ مظهربودن آنان؛ ✔️ ۳. : انسان در سلوک خویش پس از گذر از مظاهر و دیدن حق در تمام آنها، درک خواهد کرد آن که در این مظاهر جلوه‌گر است، تنها و تنها یکی است، لذا ذکر او خواهد بود؛ ✔️ ۴. : انسانی که را درک کرده است، و در توحید مبهوت شده است، با توجه به عظمت حق تعالی، تمام وجودش مترنّم به است تا بگوید خداوند از هر فهم و عمل من برتر و بزرگتر است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۱) ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام سوم: با ابراهیم ع (۱) 🔻 ع سال‌ها بعد از طوفان وفات یافت. ده‌ها قرن گذشت و جمعیت اندک همراه وی دوباره گسترش یافتند. من از این قبیله به آن قبیله و از این شهر به آن شهر در سفر بودم، اما هر بار بر غصه‌هایم افزوده می‌شد. پیرو نوح ع آرام آرام کم می‌شدند. 🔻با گسترش زندگی، انسان این موجود و «إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» بار دیگر که حق تعالی بر دوش او نهاده بود را فراموش کرد؛ و ولیّ نعمت، یعنی . و انسانی که از ولیّ خویش دور بیافتد، قدمگاه ، راهنمای او می‌شود و شرک و کفر ثمره پیروی از ابلیس لعین. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» 🔻روزی در اندیشه‌ی بودم که صدایی مرا به سوی خود جلب کرد. به گوشه‌ای از آسمان خیره می‌شوم. چهره کریه با قهقه‌‌ای مستانه‌ بر غصه‌هایم می‌افزاید. او خود را پیروز می‌داند. گویی شادمانه‌ای به‌پا کرده و تمام یاران خویش را به جشن نابودی فرزندان بشر فراخوانده است. 🔻منِ خسته از این همه نادانی بشر، به سایه‌‌ای می‌خزم تا لختی بیاسایم. هنوز چشمانم گرم نشده بود که ناگاه یاد روزی افتادم که نوح غصه‌دار برای نجات از غم‌های عظیم دعا کرد و خداوند او را نجات داد «وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ» 🔻از جا می‌جهم. به خود تشری می‌زنم که چرا در میان انبوه اندوه‌، حیات‌بخش انسان‌های کاملی که تاکنون پای درس زندگی آنان بودم را فراموش کرده‌ام؛ آموزه‌ی و ؛ که اگر نبود، حق هیچ توجّهی به بشر نداشت. «مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ» 🔻من با چشمانی اشک‌بار چون آدم ع استغفار می‌کنم و چون نوح به حال آن اقوام در شرک غلطیده غصه‌دار می‌شوم و برای نجات فرزندان آدم دعا می‌کنم. و خدا دعاکردن را بسیار دوست دارد. 🔻با دعا و استغفار و ناله به درگاه حق جانی دوباره می‌گیرم و ، جای خود را به می‌دهد و من دانستم که گاه انسان هرچند خود را در می‌داند اما در عین حال در دامی از دام‌های شیطان افتاده است؛ دام ناامیدی؛ که ناامیدی از شیطان است و امید از ایمان. و من با خود زمزمه می‌کنم: و من بسیار آمرزنده هستم نسبت به هر آنکه ایمان آورده، توبه کرده، اعمال صالح انجام دهد سپس هدایت شود. «وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى» 🔻و بار دیگر با عمل به آموزه‌ی ، به ایمانی دوباره بازمی‌گردم، که عمل به آموزه‌های ، انسان‌ساز است نه بودن با او. و من از اینکه نعمت‌ بودن با اولیای خدا را، نه به زبان که با عمل به آموزه‌های آنان سپاس گذارده بودم، خوشحال شده، به حکم «شکر نعمت، نعمتت افزون کند» «إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»، از خداوند خواستم برای ادامه سفر یاریم دهد و مرا در میان آن همه مظاهر ناسپاسی تنها رها نکند. 🔻و من بار دیگر با امیدی برآمده از ایمانی دوباره به شهر باز می‌گردم. 🔻در شهر در حال قدم‌زدن بودم. به هر جا که می‌نگریستم آثار شیاطین انسی و آن خنده‌های پر کبر و مستانه‌شان را می‌دیدم. گویی تمام شهر به دست جنود ابلیس است. شهر فراموش‌شدگان. و خدا هر آنکه او را فراموش کند به عذابی سخت گرفتار خواهد کرد، ذات خود و آنچه برای او آفریده شده است. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ» و چه بد عذابی است، فراموش‌کردن انسانی. 🔻اما دیگر حال من متفاوت بود. هرچند غصه‌دار بودم، اما امیدی در دلم روشن بود و آموخته بودم که هیچگاه زمین از الهی خالی نمی‌شود، و خط توحید هیچگاه یک‌سره قطع نمی‌شود. 🔻و بار دیگر رحیم در میان قهقهه مستانه شیطان و شیطان‌صفتان، کاری کارستان می‎کند و یکی از پیروان خط نوح را وارد عرصه پیکار حق علیه باطل می‌کند. «وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ» 🔻و ، قهرمان توحید و بت‌شکن بزرگ تاریخ، وارد می‌شود. و شیطان فریادی از سر استیصال سر می‌نهد. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۳۶) ✍ اصغر آقائی ____________________ گام سوم: با ابراهیم ع (۱۵): در آرزوی فرزند(۴) 🔻 باز دارد. من دیگر به حضور میهمانان عادت کرده بودم. مهمانانی که یا خودشان می‌آمدند و یا تقریبا روزی نبود که ابراهیم، دست کسی را نگرفته و با خود برای پذیرای به منزل نیاورد. البته من نیز که برای روزهای طولانی میهمان او بودم، گویی در منزل خود هستم. 🔻روزی مهمانانی وارد خانه ابراهیم شدند. من هیچگاه آنان را ندیده بودم و از هیبت آنان توان قدم‌ازقدم‌برداشتن و سلام‌گفتن را نداشتم؛ اما ابراهیم سوی آنان رفت. حتما برای او، مهمانان بسیاری عزیزی هستند. من با خود چنین می‌گفتم. 🔻ابراهیم که رسید آنان سلام کردند و پاسخ شنیدند. وارد خانه شدند. ابراهیم با آنان شروع به سخن کرد. 🔻مدتی گذشت. ظهر شده بود و زمان پذیرایی بود. که آوردند احساس کردم ابراهیم کمی دگرگون شده است. 🔻به خود جرأت دادم و علّت دگرگونی حالش را پرسیدم. گفت: نمی‌دانم، به این مهمانان تازه‌وارد دارم. نمی‌دانم شاید غذا خوب نشده است یا آن را نپسندیده‌اند؟ 🔻ابراهیم همیشه دوست داشت بهترین را از مهمانان خویش داشته باشد و سنگ تمام می‌گذاشت. 🔻خواستم بگویم که راستش من هم از دیدن آنها، حسی عجیب داشتم؛ اما را با زبانم چرخاندم و ته حلقم فرستادم. هرچند سخنم گلوگیر شده بود، اما بهتر از آن بود که به ابراهیم بگویم و با نگاه سنگین او در زمین فرو روم. 🔻او همیشه نسبت به مهمانانش، هر که باشند، داشت و ترسیدم نکند این سخنم بی‌ادبی باشد. خب راستش حال ابراهیم مرا نگران کرده بود. 🔻در مدت کوتاهی که با خود می‌رفتم، صدای ابراهیم مرا به‌خود آورد. ابراهیم نزد مهمانان بازگشته بود و این‌بار به‌گونه‌ای دیگر با آنان سخن می‌گفت. 🔻ابراهیم در حالی که از سرش را پایین انداخته بود، به آنان گفت: رفتار عجیب شما من و خانواده‌ام را نگران کرده است؟ نکند غذا خوب نیست؟ شاید در شأن شما نبود؟ «إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ» 🔻آن مهمانان که هیبت‌شان مرا گرفته بود، این بار لبخندی زیبا و دلشنین بر لبانشان جای گرفت. گویی تمام وجودم با لبخند آنان گرفت. چه لبخند دلربایی. اما این آرامش تنها لحظه‌ای با من بود. آنان به ابراهیم مژده‌ای عجیب دادند: ابراهیم، تو را به فرزندی دانا بشارت باد. قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ 🔻من که چشمانم از حدقه بیرون زده بود، نگاهی به سپید ابراهیم کردم. مژده فرزند به یک پیرمرد می‌دهند!! 🔻راستش نمی‌دانستم عصبانی باشم یا از تعجّب بخندم. عجب گستاخی. خانه ابراهیم آمده‌اند. غذا که نمی‌خورند هیچ؛ حالا او را به گرفته‌اند. دلم برای ابراهیم سوخت و با خود اندیشیدم: باز هم عده‌ای از مردمان ناسپاس، ابراهیم را شکستند. آخر خیلی‌ها او را به دلیل نداشتن فرزند به سخره می‌گرفتند. 🔻با پاسخ عجیب و البته به گونه‌ای توبیخ‌وار ابراهیم بیشتر دلم گرفت. او گفت: مرا در پیری به داشتن می‌دهید؟ این چه بشارتی است؟ شما مرا به چه چیزی بشارت می‌دهید؟ «قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ». 🔻هرچند ابراهیم همیشه مهربان بود و با جاهلان بسیار صبورانه برخورد می‌کرد؛ امّا گویی این بار خبری دیگر در راه است! میان او و آن مهمانان پرهیبت و عجیب، سرّی بود که من نمی‌دانستم. 🔻آنان پاسخ دادند: ابراهیم، آیا از رحمت حق تعالی مأیوس شده‌ای؟ ما حق، از سوی خدای تعالی برای تو آورده‌ایم. «قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ» 🔻همین کافی بود که نام در برابر کوه آورده شود. ابراهیم چون کوهی استوار که زلزله‌ای عظیم آن را از جای بکند و تکه‌تکه کند و تمام هستی آن را به باد دهد، محو می‌شد. در برابر خدا هیچ در هیچ می‌شد و گویی غلامِ‌ حلقه‌به‌گوشی است که به خدمت ایستاده است. 🔻ابراهیم گفت: از خداوند جز گمراهان نامید نمی‌شوند. «قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» و امید بار دیگر تمام وجود ابراهیم را فراگرفت. 🔻در آن لحظه تنها یک چیز را دوست داشتم: در دریایی ابراهیم شنا کنم و با نسیم وزیده‌شده در قلب او به پرواز در آیم. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 برائت‌جستن و لعن ✍ اصغر آقائی ________________________ 🔻یکی از آموزه‌های بسیار مهم دین است. این آموزه، مانند همه آموزه‌های دین، نه تنها عقل‌گریز نیستند، که عقل بر لزوم آن صحّه می‌گذارد. 🔻اما برائت‌جستن چیست؟ طبیعتا تفصیل این مطلب در اینجا ممکن نیست، اما بر اساس نگاه به دین، و تنقیح کلی آن، می‌توان گفت لااقل در ترویج برائت، دو هدف بنیادین توسط شارع مقدّس، دنبال می‌شود: ۱) جهت‌دهی به حرکت الهی مؤمن، و ۲) نمایاندن آنچه باید از او برائت جست. 🔻در کنار این دو هدف، از آنجا که و اهداف آن در طبقات مختلفی زیرمجموعه یکدگیر قرار می‌گیرند تا همه آنها در یک هدف یعنی ، به یک نقطه مشترک برسند، عرض می‌شود دو هدف بیان شده ذیل یک هدف است و آن «هدایت به صراط مستقیم و حرکت در آن» است. 🔻بر اساس این سه هدف بنیادین شارع، باید گفت: ۱) مؤمن با شناخت مصادیق آنچه باید از آنها برائت جست، در سیر الی الله خویش، می‌تواند سرعت گیرد؛ و ۲) با فهم صفت مشترک این مصادیق، هر مصداقی را نیز که شارع بیان نکرده است، با آن معیار به دست آمده، ذیل گستره برائت قرار دهد. 🔻با توجّه آنچه بیان شد باید گفت اساسی و هویّت‌بخش به برائت، در نگاه شارع است لذا در سوره مبارک توبه فرمود: «فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ: چون برای ابراهیم علیه السلام آشکار شد که او (آزر) دشمن خداست از او برائت جست». 🔻با توجه به اجمالِ بیان‌شده این نتائج حاصل می‌شود: ✔️هرگاه کسی با حق دشمنی می‌کند، اما دشمنی او از روی آگاه نیست، نه مصداق لعن است و نه مصداق برائت؛ هرچند عمل او زشت است و باید از آن تبرّی جست؛ اما تبری از شخص او شایسته نیست. ✔️هرگاه فردی که از او سخنان مختلفی بیان شده است، و ما نمی‌دانیم، یا احتمال دارد که او توبه کرده باشد، نسبت‌دادن کفر و مانند آن به او و لعن و برائت‌جستن از او شایسته نیست. ✔️اگر برائت و لعنی، نه تنها هدایتی در آن نباشد، که سبب تنفّر و دوری افراد از حق شود، نه تنها جایز نیست که امری قبیح است؛ لذا لعن بزرگان فرقه‌های دیگر نادرست است. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul