eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
160 عکس
268 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: رحمت ✍ اصغر آقائی __________________________ 💠 اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِأَوْسَعِها وَ كُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَةٌ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها. 🔻خداوند به دو «الرحمن» و «الرحیم» شناخته می‌شود؛ که به تعبیر امام خمینی ره « مقام كمال وجود است و مقام بسط وجود.» 🔻 امام خمینی رحمه الله علیه در تبیین این عبارت می‌گویند: وجود با رحمت رحماني پديدار شده و هر پديده‌اي با رحمت رحيمي به كمال معنوي و هدايت باطني خويش مي‌رسد، بدين لحاظ وارد شده است كه «يا رحمن الدنيا و رحيم الآخرة؛ اي رحمان سراي دنيا و رحيم سراي آخرت» 🔻 و این رحمت در واقع همان است که خداوند در تمام موجودات برای رسیدن به کمال خویش قرار داده است؛ چه عشق طبیعی و چه عشق اختیاری و مانند آن (در این زمینه مطالعه العشق مفید است) ✅ چکیده و حاصل سخن: 🔻 هرچند تمام موجودات و کمالات آنها حاصل رحمانیت و رحمیت است، و به دلیل وجودی آنها، طبیعتا این رحمانیت و رحیمیت نیز تفاضل و مراتب خواهد داشت؛ اما از آنجا که همه این رحمان و رحیمیت‌های بسط‌یافته در جنبه خداوند، در جنبه او به وحدت نزدیک شده و در نهایت در و ذات حق تعالی به کمال وحدت می‌رسند، لذا این تفاضل که در ابتدای این بخش از دعای سحر بیان شده است، در نهایت به وحدت می‌رسد و همه آنها به وسعتِ بدون هیچ مرتبه‌ای توصیف می‌شوند: کل رحمتک واسعه 📚 شرح دعای سحر ص.43-49 پ.ن. در فلسفه و عرفان، لزوماً به معنای آنچه در علم اخلاق و عرف زبان فارسی می‌شناسیم که مثبت دارد نیست؛ بلکه هر به تناسب خویش، کمال لایق است؛ لذا مثلا عاشق بروز خویش در اوج است. به همین دلیل است که امام خمینی ره تصریح می‌کنند: نفس‌هاي واژگون درنده و حيوان‌خو و شيطان‌صفت به جهنم و دركات و عقرب‌ها و مارهاي آن به حسب آنچه كِشته‌اند خواهند رسيد، چرا كه رسيدن به اين مراتب براي نفس‌هاي واژگون اهريمني و غير آن كمال محسوب مي‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: کلمه اللهاصغر آقائی _____________________ 💠 اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِاتَمِّها، وَ كُلُّ كَلِماتِكَ تامَّةٌ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّها. 🌀 چکیده سخن امام رحمه الله عليه: تمام هستی و موجودات آن کلمات الهي هستند که از باب آنکه برخی وجودی برتر دارد، با نگاه به قوس نزول، و کثرت برآمده از آن، از تام‌تر به پایین حرکت کرده است، لذا تفاضل و مراتب میان کلمات الهي تحقق می‌یابد "مِنْ كَلِماتِكَ بِاتَمِّها"؛ اما از آنجا که هر موجود از آن جهت که یک کلمه است و هر کلمه‌ای در رتبه خویش تام است، لذا تفاضلی از این جهت میان آنها نیست "کل کلماتک تامه" 🌀 برخی نکات خلاصه و گاه تببین شده از کلام امام ره: 🔻 مقصود از «» هم کلمات خداوند؛ مانند عیسی ع که فرمود: «وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْیَمَ» و هم کلمات خداوند است که در قرآن کریم مجسّم شده است. 🔻 وجود دو اعتبار دارد: یکی وحدت و دیگری کثرت. و سلسله وجود به اعتبار اول است كه همان كلمه «كنِ» وجودي است و خداوند بلندمرتبه در كلامش به آن اشاره كرده است: «اذا اراد ان يكون شيئا فقال له كن فيكون». 🔻 این در مراتب تنزیل و تحقق ابتدا به یا همان وجود نوری تعلق گرفته است که به تعبیری و و گویند و هیچ تفاوتی میان حضرات معصومین از این جهت نیست؛ زيرا «اولّنا محمد، اوسطنا محمد، آخرنا محمد، كلّنا محمد، كلّنا نور واحد؛ آغاز و ميان و انجام ما محمد است، همه محمديم و همه نور واحديم» 🔻 و تمام تکوینی و تنزیلی حق تعالی از آن انوار مقدسه بسط یافته‌اند که فرمود: «انا النقطة؛ نقطه باء ‌بسم الله منم». و در روايات آمده است كه «بالباء ظهر الوجود وبالنقطة تميّز العابد من المعبود؛ وجود با باء پديد آمد و عابد با نقطه زير با از معبود جدا شد» 🔸 این یعنی وجودی و خلقت با ولایت و به یُمن انسان کامل بوده است؛ و عابد یعنی تمام موجودات، از معبود جداشده‌اند. (لذا الرحمن الرحیم در با الرحمن الرحیم در آیه دوم سوره ، دو معنا دارد؛ اولی وجودی و پیش از خلقت و دومی بعد از خلقت و پدیدآمدن ) 🔻 آنچه تا بدين جا گفته آمد به اعتبار بود؛ وگرنه، آغاز و انجام يكي است، زيرا در روزي كه مقدار آن بر حسب شمارش ما معادل هزار سال است (یعنی )، هر چه از آسمان الهي نازل شده به سوي او بالا می‌رود. 🔻 همين نكته پیش‌گفته دليل‌ نبيّ مكرم است كه وجود نخستين است. یعنی و کمال ایشان اقتضاء می‌کند به اعتبار هو الاول و الاخر، مظهر تام او نیز اول و آخر باشد. چنان كه در حديث آمده است: «نحن السابقون الآخرون‌؛ ما اولين و آخرين‌هاييم» 🔻بايد بداني كه هر چيز متناسب با خود آن است. به عبارت ديگر، تماميت يك شي‌ء آن از چيزهايي است كه مقابل و مخالف آن است و صرافت و خلوصش در شئون و جهاتي كه به آن و كمالاتش مربوط مي‌شود. 🔻 حال، با اين ملاك، مي‌تواني تمام‌بودن كلام و كلمه و اتمّ بودن آن‌ها را دريابي و بداني كه منظور از تمام‌بودن كلمه و كلام وضوحشان در دلالت و عدم اجمال و مشابهتشان [با كلام يا كلمه ديگر] و بالاخره، خالص بودنشان از چيزهايي است كه از جنس آن‌ها نيستند 🔻 ، چون و آينه تام همه اسماء و صفات الهي است، تامّ‌ترين كلمات الهي نيز هست «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ. ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ‌؛ همانا ما انسان را در نيكوترين ساختار آفريديم. سپس او را به اسفل‌السافلين برگردانديم» 🔻 در اين باره چه خوب سروده است: احمد ار بگشايد آن پرّ جليل‌ تا ابد مدهوش ماند جبرئيل‌ 📚 شرح دعای سحر ص.46-60 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: کمال الهی ✍ اصغر آقائی ___________________ 💠 اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ وَکُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ. 🔻 امام خمینی ره ابتدا با تعریف به «آن چیزی که تمامیّت شیء با آن است»؛ تصریح می‌کنند کمالِ مادّه به صورت، و کمالِ جنس، به فصل است. (در پانوشت توضیح کامل‌تری آمده است) 🔻 امام خمینی ره بر همین منوال کمال دین را به « علوی» می‌دانند و می‌فرمایند: ولايت علوي، كه خداوند ما را بر آن مستدام بدارد، كمال دين و اتمام نعمت است‌؛ چنانكه خداوند فرموده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي‌: امروز دين شما را كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم». 🔻امام خمینی ره در ادامه توضیح می‌دهند، به ولایت است و در واقع تمام این عبادت‌ها چون ظاهری است که باطن آن ولایت است. 🔻 امام تصریح می‌کند «اسماء و صفات الهي همگي كامل بلكه خودِ كمال‌اند، زيرا در آن مقام، نقصي وجود ندارد». 🔻 وی در ادامه وقتی به الهی توجه می‌کند، می‌فرماید هر کمالی، ظهور کمال آن اسم و صفت الهی است؛ و کامل‌ترین اسم، آن اسمی است که دربردارنده جمیع اسمای و صفات الهی باشد و طبیعتاً مظهر این اسم نیز کامل‌ترین اسم خواهد بود. 🔻ایشان در ادامه می‌فرماید: پس، در ميان اسماء الهي اسم الله و در ميان مظاهر اسماء است. 🔻 امام خمینی از این مبنا یک برداشت دیگری نیز دارند و آن اسلام نسبت به تمام شریعت‌ها است؛ زیرا وقتی انسان کامل یعنی ص برترین مظهر الهی شد، شریعتی نیز که او بیان می‌کند برترین شریعت خواهد بود. و علت این برتری آن است که شریعت انسان کامل تحت اسم الله است، و همچنانکه اسم الله اسم الهی است که صفات جلال و جمال الهی را یکجا در خود دارد، لذا شریعت نبی اکرم ص نیز مظهر کامل و ذووجوه جلال و جمال الهی است. 🔻 ایشان می‌فرماید: پس، شريعت انسان كامل تحت حكومت اسم الله كه حكومتش ابدي و ازلي است قرار دارد و ساير شرايع نيز مظاهر و نمودهاي شريعت‌ او هستند و شريعت او كمال شرايع ديگر است.پ. ن. 🔹 نکته اول: در فلسفه و عرفان دو معنا دارد: ✔️ ۱) کمال اول: هر شیئی آن چیزی است که آن شیئ بدان است؛ مثلا هرچند نوع انسان با نوع حیوانات دیگر مثلا اسب، از جهت حیوان بودن یکی است؛ یعنی هر دو خواص حیوانی مثلا غریزه‌ دارند، اما حقیقت نوع انسان، به یا عقلانیت اوست؛ که بدون این انسان در مرتبه حیوانی باقی می‌مانند. لذا اگر فردی در دائره عقلانیت و ناطقیت وارد نشود، در واقع یک حیوانِ انسان‌نماست. ✔️ ۲. کمال ثانی: یا دوم، کمالاتی است که شیی پس از به دست‌آوردن حقیقت خود، کسب می‌کند مانند نوشتن برای انسان؛ لذا اگر کسی در کمال اول خویش رشد نکند، کمالات ثانی او نیز فضلی برا او نخواهند بود. ✔️ نکته دوم: پذیرش ولایت علوی، به دوگونه است: و ؛ که کامل‌ترین آن جمع میان این دو ولایت است لذا شیعه واقعی کامل‌ترین ولایت را دارد 🌱🌱 توضیح: از آنجا که ولایت در تمام هستی جریان دارد، لذا همه موجودات و انسان‌ها، چه خوب و چه بد، تحت ولایت او هستند، اما ارزش‌مندیِ یک انسان به آن است که با ، ولایت را بپذیرید. با توجه به این اصل، هر کسی شعبه‌ای از ولایت به او عرضه شود، اگر بپذیرد، بوده، در دایره ولایت آمده است؛ و به همان میزان موحّد و در دائره توحید؛ و اگر نپذیرد از دائره ایمان، ولایت و توحید خارج می‌شود. بر اساس این مبنا، اگر کسی احکام صریح عقل را بپذیرد؛ مثلا هیچگاه نه ظلم‌پذیر باشد و نه ظلم کند، او در حقیقت ولایت باطنی امیرالمؤمنین علیه السلام را پذرفته است حتی اگر ولایت ظاهری وی به او نرسیده باشد و این باطن او در قیامت ظاهر خواهد شد زیرا بدون ولایت کسی وارد که کلید آن علی علیه‌السلام است نخواهد شد؛ و در برابر آن ممکن است یک درظاهر شیعه، خدای‌نکرده به دلیل گناهان پی‌درپی از دایره ولایت باطنی که حقیقت ولایت است خارج شود. اعاذنا الله 📚 شرح دعای سحر، ص. ۶۵-۶۹ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: اسمای الهی () ✍ اصغر آقائی _____________________ اللّهم انّي أسئلك من اسمائك باكبرها وكلّ اسمائك كبيره. اللّهم انّي أسئلك باسمائك كلّها ... 🔻 نيكوی الهي و عاليه ربوبی نورانی احديت‌اند كه همه تعيّن‌هاي اسمائي در او مستهلك است و تمامي تجليات صفاتي در حضرتش مكنون است‌. 🔻 توجه به تعینات اسمائی، بر حسب بعضي مقامات سالكان است و الّا بر حسب بعضي مراتب ديگر شرك محسوب مي‌شود، زيرا "حسنات ابرار سيّئات مقربان است." پس حقيقت خالص از شرك عبارت است از اعتقاد به اين كه خداوند ظاهر و باطن و اول و آخر است و هيچ اسم و صفتي حجاب وجه كريم او نيست، و هيچ امر و خلقي نقاب نور عظمتش نمي‌باشد. چنان كه در دعاي عرفه آمده: 💠 «كيف يستدلّ عليك بما هو في وجوده مفتقر اليك. الغيرك من الظهور ما ليس لك حتي يكون هو المظهر لك. متي غبت حتي تحتاج الي دليل يدل عليك ومتي بعدت حتي تكون الاثار هي التي توصل اليك. عميت عين لا تراك عليها رقيبا: 💠 چگونه با چيزي كه در وجود خود نيازمند توست به تو استدلال شود؟ آيا غير تو ظهوري دارد كه تو داري آن نباشي تا او بتواند ظاهركننده تو باشد؟! كي غايب بوده‌اي تا نيازمند دليلي باشي كه بر تو دلالت كند و چه وقت دور بوده‌اي تا آثار وسيله‌اي براي رسيدن به تو بوده باشند؟ كور باشد چشمي كه تو را نظاره‌گر خود نبيند». 🔻 هويت و ذات احديت بر كسي ظاهر نمي‌شود مگر در پس حجاب تعيّنات اسمي، و در هيچ عالمي تجلّي نمي‌كند مگر در نقاب تجليات صفاتي. 🔻 به بعضي اسماء مقدم بر بعضي ديگر است. پس، تجلي ابتدا براي هر يك از اسماء محيط رخ مي‌دهد و در حجاب آن‌ها براي اسم‌هاي محاطشان 🔻 لذا، به سبب اسم الله و رحمان، تجلي براي بقيه اسماء به واسطه آن دو صورت مي‌گيرد و اين از جمله دلايل پيشي داشتن رحمت بر غضب است. 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره ن. پ. توضیح برخی اصطلاحات: 🔹 ۱. : اسمای الهی هرچند مادی نیستند و نورانی، اما در عین نورانیت، ذات الهی رو در دالان و آينه محدود خویش جلوه می‌دهند نه آنگونه که هست لذا حجاب نورانی هستند. 🔹 ۲. : هر اسمی محدود به حدود خود است، و این حدود تعیّن‌یافتن آن اسم است؛ یعنی الصابر محدود به صبر است و المنتقم محدود به انتقام؛ لذا اسماء تعیّنات خواهند بود. خلاصه هر اسمی، محدود به خود است و بس. 🔹۳. و همراه با ایمان: خداوند می‌فرماید "وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ" لذا اگر کسی خدا را فقط از طریق یک‌ اسم ببیند، نسبت به اسمای دیگر او کفر ورزیده و در آن نیز نوعی شرک است زیرا آن اسم را شریک ذات احدیت دیده است. (این شرک و کفر در حرکت سالک به سوی ذات حق باید اندک اندک کنار زده شود که فرمود: إلهي هَبْ لي كمالَ الانقِطاعِ إلَيكَ ، وأنِرْ أبصارَ قُلوبِنا بضِياءِ نَظَرِها إلَيكَ ، حتّى تَخرِقَ أبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النورِ ، فَتَصِلَ إلى مَعدِنِ العَظَمَةِ: الهى! نعمتِ بريدنِ كامل از همه و رويكردن كامل به خودت را به من ارزانى دار و ديدگان دلهاى ما را به نور نگاهشان به تو، روشن گردان، تا ديدگان دلها، پرده هاى نور را بدَرَند و به معدن عظمت و بزرگى بپيوندند. 🔹 ۴. : یعنی صقع ربوبی؛ ذات بدون هیچ قید الهی؛ ذات محض محض که حتی از قیود و تعیّنات اسمائی جداست. 🔹 ۵. : اسمائی هستند که در دل خویش اسمای دیگر را دارند؛ و محیط‌ترین اسم الهی الله، و الرحمن است؛ زیرا مثلا تمام اسمای الهی در دل الله است. 🔹 ۶. : این بدان معنا است که گاه کاری برای فردی در مرحله‌ای از رشد یعنی در مقام پسندیده است؛ اما همان کار برای فردی در مرتبه برتر، یعنی در مقام ناپسند است. 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: اسمای الهی () ✍ اصغر آقائی __________________________ 🔻 در ، تجلي به اسم الله براي بدون واسطه صفتي از صفات يا اسمي از اسماء، و براي ساير موجودات به واسطه اسماء صورت مي‌گيرد؛ زیرا آنها محکوم و ذیل اسم الله هستند. 🔻و اين امر، از جمله دلايل فرمانِ خداوند به بر بر آدم (ع) است؛ گرچه لعين به سبب قصورش در فهم حقيقت آن جهل ورزيد. 🔻 اگر تعالي به بر آدم، عليه السلام، تجلي نكرده بود، فراگرفتن همه اسماء براي او ممكن نمي‌شد و اگر شيطان پرورش‌يافته اسم الله بود، امر به سجده به او نمي‌رسيد (و مامور به سجده نمي‌شد) و در مقامِ آدم كوتاهي نمي‌كرد. ولي چون مظهر اسم اعظم الله بود، خلافتش از جانب الله تعالي در دو جهان مقرر گشت؛ لذا شيطان مأمور به سجده شد. 🔻 هر يک از نيز پرورش يافته اسمي از اسماء در مقام الهيت و واحديت و مظهري از مظاهر آن هستند؛ چنانچه در روايت كافي با استناد به حضرت امام صادق، عليه السلام، درباره اين فرموده خداي متعال «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌ فَادْعُوهُ بِها؛ خداوند را نام‌هاي نيكوست، پس او را بدان نام‌ها بخوانيد» ...، آمده است: «نحن و الله اسماء الحسني‌؛ به خدا سوگند ما اسماء حسني هستيم». 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره پ. ن. ✅ شرح برخی اصلاحات و چند نکته: 🔹 ۱. : خداوند وقتی به ، در مراتب عالم به اسمای خویش ظهور می‌کند، آخرین مرتبه تجلی، تجلي عینی و خارجی است که همین عالم است. لذا هر آنچه در عالم هست، چه شر و چه خیر، چه جماد و چه گیاه و چه حیوان و چه انسان، عین و حقیقت و وجودی است که اسم یا اسمائی از خداوند است. 🔹۲. ع: چون آدم ع خلق شد، پس از نفخ روح، و تعلیم اسماء، مقام می‌یابد، و چون فرشتگان مظهر کامل حق نبودند، لذا درک درستی از او داشتند، اعتراض کردند، اما به دلیل کامل‌بودن او مأمور به سجده بر وی او کردند. 🔸 ۳. نکته ۱: القابی چون ، ، ، ، ، و ... برای اميرالمؤمنين روحی لتراب مقدمه غلامه الفداء، نشان از مظهریت تام ایشان است. 🔸 نکته ۲: احادیثی چون "ما الهی است"، حداقل دارد: ✔️ ۱. ما چون مظهر تام الهی هستیم، لذا تمام اسمای حسنای الهی در ما مندمج و یک‌جا هستند؛ لذا نحن اسماء حسنی هستیم یعنی: هر یک از ما همه اسما هستیم. ✔️ ۲. هرچند ما مظهر تام الهی هستیم، اما در مقام بروز خارجی، هر یک از ما یک اسم را به دلایل مختلف بیشتر بروز داده است؛ لذا معنای حدیث می‌شود همه ما اهل بیت علیهم السلام، همه اسمای الهی رو در زمان‌های مختلف بروز داده‌ایم. (البته تناقضی میان این دو معنا نیست و شاید هر دو مقصود باشد) ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح دعای سحر: عزّت الهی () ✍ اصغر آقائی _________________________ اللّهم انّي اسئلك من عزّتك باعزّها و كلّ عزّتك عزيزه. اللّهم انّي اسئلك بعزّتك كلّها 🔻 سه معنا دارد: ۱) غالب، ۲) قوی، و ۳) بدونِ معادل و نظیر 🔻 متعال عزيز به است، زيرا او بر همه چيز غالب و قاهر است و سلسله وجود مُسَخَّر امر اوست: «ما مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها؛ زمام اختيار هر جنبده‌اي به دست مشيت اوست». 🔻در : 🔹گاه قوت در برابر ضعف است که (خداوند) از حيث قوّت به این معنا، نامتناهي و فوق نامنتاهي است و در دايره وجود، به جز او، هيچ قوي‌اي وجود ندارد و قوت هر موجود قدرتمندي در ظل قوت او و از درجات قدرت اوست. 🔻 چون در او و وابسته به اويند، بنابراین از جنبه «يَلِي الرَّبي» قوي هستند، ولي از جهات منسوب به خودشان و از جنبه «يَلِي الخَلقي» ضعيف‌اند؛ که فرمود: «‌یا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ؛ اى مردم، شما همه به خدا محتاجيد و تنها اوست كه بى‌نياز و غنى و ستوده صفات است.» 🔹 گاه به معنای است: بنابر این معنا نیز خداوند متعال مبدأ آثار نامتناهي است و در وجود غير از او و صفات و آثار او چيز ديگري وجود ندارد و در عالم وجود، جز خداوند ديگري نيست: ولاحول و لا قوة الّا بالله العلىّ العظيم. 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره ص‌.۹۴-۹۶ پ.ن. توضیح چند اصطلاح: 🔸 ۱. خداوند بودن: یعنی کاملا در دست قدرت او بودن 🔸 ۲. : موجودی که بودن را از جایی نگرفته است و اقتضای ذات خودش است. 🔸 ۳. جنبه و جنبه : هر موجودی غیر از خداوند دو جنبه دارد: ✔️ جنبه اول یعنی یعنی او تماماً وابسته است؛ تماماً از اوست؛ لذا به تعبیری عین اوست و جدا از او نیست. یعنی در این جنبه به جنبه دارایی او و حقیقت او توجه می‌شود؛ ✔️ جنبه دوم یعنی یعنی او موجودی محدود، هیچ، معدوم؛ هالک؛ و تماماً نداری و مانند آن است. در این جنبه به نداری‌های او توجه می‌شود که بدون جنبه اول، هیچ اندر هیچ می‌شود. ◀️ خلاصه: 🔹 گاه به یک موجود از بالا و از طرف خداوند نگاه می‌شود، که جز خدا هیچ چیز دیده نمی‌شود و همه چیز فانی در او می‌شود؛ و همه وحدت در وحدت می‌شود؛ 🔹 گاه از پایین و از طرف مخلوقات نگاه می‌شود، که در این نگاه، کثرات، تعیّنات، مخلوقات، محدودیت‌ها، ناداری‌ها، کثرت در کثرن، و ... دیده می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح دعای سحر: عزّت الهی () ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 اللّهم انّي اسئلك من عزّتك باعزّها و كلّ عزّتك عزيزه. اللّهم انّي اسئلك بعزّتك كلّها 🔻 خداوند متعال در خود مؤثر است، بلكه او بصير و سميع است به عين سمع و بصر ما. 🔻 شيخ ما عارف كامل جناب ، كه خداوند سايه‌اش را بر سر مريدان مستدام بدارد، مي‌گويد: سميع و بصير از امهات اسماء نيستند و به علم خدا در مقامات باز مي‌گردند و از او جدا نمي‌شوند مگر زماني كه مخلوقات و مظاهر پديد مي‌آيند. در اين هنگام، تحققِ سمع و بصر در حق خداوند متعال، همان سمع و بصر مظاهر خواهد بود. و او ظاهر و باطن و اول و آخر است. 🔻 محي‌الدين در گفته است: بدان كه علوم الهی ذوقی‌ئی كه براي اهل‌الله حاصل مي‌شود، مناسب با اختلاف قوايي كه علوم ناشي از آنند مختلف مي‌باشند، با اين كه همه از يک‌جا سرچشمه مي‌گيرند؛ چنانچه خداوند متعال مي‌فرمايد: من گوش او هستم كه بدان مي‌شنود و چشم او هستم كه بدان مي‌بيند و دست او هستم كه حمله مي‌كند و پاي او هستم‌ كه بدان راه مي‌رود. 🔻 پس، خداوند متذكر شده كه او اعضا و جوارحي است كه خود عين عبد هستند. لذا هويت واحد است و جوارح مختلف. 🔻 اما خداوند متعال به (یعنی معادل‌نداشتن) نيز هست، زيرا محض نمى‌پذيرد و تكرار نمى‌شود و هر چه را كه دومين او فرض كني، در واقع، خود اوست. 🔻 شايد منظور از در اين بخش از دعا (اللهم اني أسئلك من عزتك باعزها ...) صفاتي باشد كه قوت و غلبه‌اي در آن‌ها وجود دارد؛ مانند قّهار و مالك و واحد و احد و معيد و .... ؛ در این صورت باعزت‌ترين اين صفات صفتي است كه ظهور غلبه و قهر در آن تمام‌تر باشد، مانند واحد در اين فرموده حق: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»؛ يا بنا بر اين فرموده خداوند: «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره ص.93-96 پ. ن. ◀️ توضیح چند اصطلاح و بیان چند نکته: 🔸۱. : یعنی مخلوقات الهی که خداوند از طریق آنها خود را نمایان کرده است و هر مظهر به میزان خود مظهر خدا است و امام است. 🔸 ۲. خداوند با سمع و بصر ما: چون تمام هستی، مظهر خداوند است؛ این مظار را اگر جدا از خداوند بدانیم، شرک خواهد بود زیرا در کنار خداوند به موجودی دیگر داده‌ایم؛ لذا باید وابسته به خدا باید بدانیم و این یعنی هر موجودی، همه صفات خدا است؛ و این یعنی خداوند و هستی که در کلام امام بود. 🔸 ۳. و بودن خداوند: همچنانکه در بحث عینیت توضیح دادیم، همه موجودات، چه شر و زشت، و چه خیر و زیبا، مظهر خداوند هستند پس ظاهر و باطن هستی را خداوند و صفات و اسمای الهی پر کرده است و به تعبیر : "بِاسْمائِكَ الَّتى مَلَأَتْ ارْكانَ كُلِّ شَى‏ءٍ" 🔸 ۴. بودن خداوند: یعنی خداوند وجود محض است، محضِ وجود است؛ و صرف یک شیئ دوئيت نمی‌پذیرد؛ مثلا شما اگر از دو شبه‌جمله "آب سرد" و "آب رودخانه زاینده‌رود" بخش دوم را حذف کنید و فقط و فقط آب باقی بماند، دیگر دوئيت از آن که در دو شبه‌جمله پیشین بیان شده بود، از بین می‌رود و فقط و فقط صرف آب باقی می‌ماند. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: مشیّت الهی ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ مَشِيئَتِكَ بِأَمْضاها وَكُلُّ مَشِيئَتِكَ ماضِيَةٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِمَشِيئَتِكَ كُلِّها 🔻 بنا به طريقه عرفای شامخين، رضوان الله عليهم، است و ديگر مراتب وجود توسط آن موجود شده‌اند. 🔻 همان‌طور كه در روايت كافى از ، عليه السلام، نقل شده است: 💠 خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْيَاءَ بِالْمَشِيئَةِ: خداوند مشیت را به‌واسطه خود آن، سپس موجودات دیگر را با آن خلق کرد. 🔻 دقت در مضمون اين روايت و تحقيق مطلب از نظر اصحاب سرّ و حقيقت و بزرگان سلوك و طريقت اين است كه اساساً در ، هيچ موجودي جز الهيه وجود ندارد و اوست كه بالذات موجود و از همه تعيّنات و تعلقات مجرد است، و اوست كه صاحب است كه ظلّ مي‌باشد. 🔻 بنابر آنچه گفتیم ، حتی رايحه وجود را نيز نبوييده‌اند و مانند سرابي هستند كه فرد تشنه آن را آب مي‌پندارد که فرمود: 💠 «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‌: هر چيزى جز وجه الهى هالك و نابود است». 🔻 امام خمینی ره نتیجه بحث گذشته را چنین مثال می‌زند: پس اين كاغذي كه روي آن مي‌نويسم و قلمي كه سطرها را با آن مي‌نگارم و عضله‌اي كه اين دو را تحت كنترل دارد و نيرويي كه در عضله هست و اراده‌اي كه از شوق سرچشمه مي‌گيرد و شوقي كه از علم سرچشمه گرفته (همان علمي كه قائم به نفس انسان است)، همه و همه از شئون مشيّت الهي و از مظاهر آن است. 🔻 بنابراین تعيّن‌ها و موجودات مختلف چون موجودات مادی، اعتبار و خيالي بيش نيستند؛ چنان كه () گفته است: العالم خيال في خيال؛ عالم خيال اندر خيال است. 🔻 از اين رو، جز خداوند، ظهوري و جز شأن او شأني وجود ندارد و معناي شمول مشيّت و سريان وجود و اطلاق هويّت الهي و بسط رحمت و مقام الهيّت نيز همين است. 🔻 نتایج بحث در کلام ره: ✔️ هر كس را به گمان و تقديس پروردگار به خلق نسبت دهد و خداوند را از آن بركنار بداند است و در حق خود و خدا كرده، از حق محجوب و از درگاه پروردگار رانده شده است. ✔️ و او نيز، در حقيقت، تحديد و تقليد و تقصير است، لذا او در «مغضوب عليهم» داخل و در كثرت بدون توحيد ماندگار است. ✔️ اما كسي كه را بدون حفظ به حق نسبت دهد است و از اعتدال خارج گشته و در «الضالين» داخل گرديده است. ✔️ صراط مستقيم و راه روشن خروج از و و حفظ مقام و تكثير و دادن حقِّ حق و حقّ بنده، هر دو، است. در اين مقام براي بنده آشكار مي‌شود كه هر خوبي‌اي كه به او مي‌رسد از خداوند است و هر بدي از خود اوست‌؛ زيرا بدي از بدي استعداد و كاستي وجود است كه هر دو سهم بنده‌اند و خوبي از خيرات و جهات وجودي است كه سهم پروردگار است. 📚 شرح دعای سحر ص.97-106 پ. ن. توضیح چند اصطلاح و بیان چند نکته: 🔹 ۱. : مشیت و اراده خداوند دو مرتبه دارد: ✔️ : لذاست که در روایت پیش‌گفته فرمود: 💠 خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا: خداوند با مشیت، مشیت را خلق کرد. ✔️ : یعنی آنچه خداوند خلق کرده است و مشیت او به خلقت آن تعلق گرفته است؛ لذاست امام رضا علیه السلام فرمود: 💠 اَلْمَشِيَّةُ وَ اَلْإِرَادَةُ مِنْ صِفَاتِ اَلْأَفْعَالِ 🔹 ۲. ، همان الهی است: چون تمام آنچه از موجودات و از خیر و شر در جریان است؛ همه تحت اراده وجودی خداوند هستند. 🔹 ۳. : این وحدت به تبع وحدت ذات در حق صورت مي‌گيرد که فرمود: "وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ: امر ما جز یکی نیست ..." لذا تمام هستی با تمام کثرتی که دارد، یک وحدت ظلی دارد که به آن می‌گویند. 🔹 ۴. : وحدتی است که بدون واسطه به ذات حق برگشته، و از صرافت آن می‌جوشد. 🔹 ۵. ؛ ؛ : در رابطه با فهم خداوند و مسائل مرتبط سه نظریه وجود دارد: ۱) تعطیل: یعنی ما از هر فهمی خداوند و در هر سطحی عاجز هستیم؛ و ۲) تشبیه: خداوند را انسان‌وار تصور می‌کنند؛ و ۳) تنزیه: به طور کلی خداوند را از انسان‌وار بودن خلع می‌کنند. 🔸 نظر شیعه: نه تعطیل، و نه تشبیه و تنزیه کامل؛ بلکه امری میان آنها: این یعنی وقتی خداوند می‌گوید من عالم هستم، اولاً فهمی از آن داریم ثانیا صددرصد شبیه خود نمی‌کنیم؛ اما وجه اشتراکی میان ما و خداوند سبب فهم عالم‌بودن خداوند می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح دعای سحر: قدرت الهی ✍ اصغر آقائی ____________________ 💠 اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ قُدْرَتِكَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِى اسْتَطَلْتَ بِها عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ وَكُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطِيلَةٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِقُدْرَتِكَ كُلِّها. 🔻 از امهات صفت‌های خداوند و در زمره است كه عبارتند از: حيات، علم، اراده، قدرت، سمع، بصر و تكلم. 🔻 اين صفت تام و شمول كلي دارد، اگر چه براي به حيات و علم نياز دارد. 🔻 ره در ادامه از در نقل می‌کند: امكان مصحح مقدوريت است نه مصحح قادر بودن. 🔻 این سخن به این معناست که « تحقق یک شیء» سببِ این می‌شود که آن شیئ مقدور قادر باشد، نه آنکه موجودی به آن امکان وابسته باشد. پس اگر شدنِ شیئی ممکن نبود، به مقدوریّت آن لطمه وارد شده است، نه به قادریت قادر. 🔻 نتیجه عبارت پیشین این است که اگر شیئی مقدور خداوند نبود، به دلیل عدم امکان ذاتی آن در شدن است و این عدم امکان شدن به مقدوریت خود آن شیئ لطمه زده است نه به قادریت خداوند. 🔻 امام خمینی در ادامه به گونه‌ای دیگر مقدوربودن عالم نسبت به خداوند را بیان می‌کند: عالم همان‌گونه كه سايه وجود و نسيم جود اوست، سايه كمال وجود او نيز هست. به همين سبب است كه قدرتش همه چيز را در برگرفته و بر همه موجودات غلبه دارد و موجودات از حيث ذات خود شيئيت و وجودي ندارند، چه رسد به اين كه كمالات وجود (نظير علم و قدرت) را دارا باشند، ولي از جهت انتساب به خالق قيوّمشان، همگي درجاتِ قدرت و حيثيت‌هاي كمال ذات او و ظهور اسماء و صفاتش هستند. 🔻 این سخن پیش‌گفته امام یعنی از آنجا که اشیاء یعنی «شیئیّت» آنها جنبه وابستگی و تعلقی به خداوند دارند، طبیعتا تمام کمالات دیگر آنها که به عنوان به وجودشان وابسته است، حتما وابسته خواهد بود. 📚 شرح دعای سحر: ص.109-113 پ. ن ✅ توضیح چند اصطلاح و بیان چند نکته: 🔹 ۱. صفات و اسمای کلی خداوند است که در متن آمدند. این اسما، اصول اسمای دیگر الهی هستند. البته همه این اسماء در یک سطح نیستند لذا سه اسم "سمیع، بصیر و متکلم" وابسته به چهار اسم دیگر است. در میان این چهار اسم نیز تحقق اراده و قدرت وابسته به حیات و علم است و تحقق علم نیز مشروط به حیات است لذا در می‌گوید: جعلوا الحیّ امام الائمه: عارفان حیّ را امام ائمه (هفتگانه اسما) قرار دادند. 🔹 ۲. : کمال اول، آن چیزی است که فعلیت و نحوه وجودی یک شیئ به آن است؛ مثلا کمال اول انسان به انسان‌بودن آن است. 🔹 ۳. : آن چیزی است موجب نوعی افزونه در آن شیئ می‌شود نه انکه ذاتش به آن وابسته باشد؛ مانند کتابت نسبت به انسان ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح دعای سحر: علم الهی () ✍ اصغر آقائی ____________________ 💠 اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِقُدْرَتِكَ كُلِّها . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِأَنْفَذِهِ وَكُلُّ عِلْمِكَ نافِذٌ 🔰 نتیجه و چکیده سخنان امام خمینی ره: 🌀 چون تمام هستی به وجود وابسته به حق هستند و تمام آنها نزد او به‌تمام حقیقت خویش حاضرند، و او احاطه تام بدون هیچ واسطه‌ای بر تمام آنها دارد، لذا او در هرآنچه نام وجود بر آن نهاده شود، نفوذ دارد، نه آنکه علم او صرفاً به آنها تعلق گرفته است. 🔻 خداوند چون است لذا وجود او نه و نه به_شرط_تعيّن است؛ یعنی نه حيثيت يا نه حیثیت ، در آن نیست. (در این اصطلاحات توضیح داده خواهند شد) 🔻 شي‌ء چيزي است كه براي انتزاع مفهومش از شي‌ء به حيثيت تعليلي و يا تقييدي نباشد، بلكه با قطع نظر از همه چيزها و همه حيثيت‌ها، بتوان مفهوم را از آن شي‌ء انتزاع كرد، در غير اين صورت اين مصداق، مصداق بالذات نخواهد بود. 🔻 كه بر همه اشياء گسترده شده و همه آن‌ها را در بر گرفته است وجود است؛ یعنی مقید به هیچ مرتبه‌ای نيست. 🔻 پس، با توجه به آنچه در وجود لابشرط گفتیم، در اين آیات حق تعالي به‌خوبی باید اندیشید: 💠 وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ‌: و هر كجا باشيد، او با شماست 💠 هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن: اول و آخر هستى و پيدا و پنهان وجود اوست» 💠 أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ: و او بر هر شیئی دارد. 🔻 و نیز در سخن عليه السّلام، بيانديش كه فرمود: 💠 خداوند داخلِ اشياء است ولي نه به ممازجت و خارج از آن‌هاست، لكن نه به نحو جدا بودن از آن‌ها. 🔻 بر اساس همان که گفتیم چون درباره می‌گوید: علمه تعالى بالاشياء هو الكشف التفصيلى فى عين العلم البسيط الاجمالى‌: علم خداوند به اشياء همان آشکارشدن تفصیلی تمام اشياء برای اوست، در عین آنکه این علم یک‌جا و بسیط است (یعنی در عین حالی که تمام این اشیاء معلوم حق تعالی است اما این علوم با بساطت ذات حق همراه است و کثرتی در آن ایجاد نمی‌کند) 🔻 ره در ادامه تصریح می‌کنند فهم اين‌گونه حقايق صرفاً با برهان‌های مشائي و قياس‌هاي فلسفي و جدل‌هاي كلامي ميسور نيست که فرمود: 🔹 عقل مي‌خواست كز آن شعله چراغ افروزد 🔹 برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد 🔻 امام خمینی ره در ادامه تصریح می‌کنند خداوند متعال به خود در تمام مراتب عالم کرده است و در آينه انسان کامل نیز ظهور نموده است لذاست که فرمود: 💠 فان الله خلق آدم علي صورته: خداوند آدم را شبیه خودش آفریده است 🔻 و نیز فرمود: 🔹 نظري كرد كه بيند به جهان صورت خويش‌ 🔹 خيمه در آب و گل مزرعه آدم زد 🔻 در ادامه از آنجا که خداوند به اشياء حضوری است امام از استادشان مرحوم چنین نقل می‌کنند: مقيد (یعنی مخلوق) از حيث باطنش همان اسمي است كه خداوند براي خود، برگزيده و او همان غيبي است كه جز او كسي از آن آگاه نيست، زيرا باطنش مطلق است و [آن وجود] به تعين خود نه به حقيقتش، ظهور كرده است. پس همه اشياء بدون وساطت چيزي، نزد خداوند حاضرند. 🔻 مقصود از این سخن مرحوم شاه‌آبادی گویی همان است که توضیح خواهیم داد. 🔻 بر اساس سخن پیش‌گفته، علم خداوند و سريان شهودش در اشياء روشن مي‌شود، و معلوم مي‌گردد كه خداوند باطن اشياء را نيز مانند ظاهر آن‌ها، و عالم ملك را همانند عالم ملكوت و عالم اسفل را مانند عالم اعلي، بدون واسطه هیچ موجودي مي‌بيند، [نه‌] آن طور كه محجوبين از حقيقت مي‌پندارند. 🔻 و این علم حضوری است که در آیه زیر است: 💠 إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ: باز بدانيد كه خدا بر همه موجودات عالم احاطه كامل دارد. 🔻 این احاطه در حقیقت همان است که بیان می‌دارد هيچ شيئي صاحب وجود نيست و هيچ موجودي از موجودات، مطلقاً داراي هويت محسوب نمي‌شود، كه اوست آن مطلق و قيوم تام. 📚 شرح دعای سحر ص.114-122 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح دعای سحر: علم الهی () ✅ شرح و توضیح برخی اصطلاحات: 🔹 ۱. : وقتی شیئ مقیّد به بودن یا نبودن شیئ شود به این اطلاق، لابشرط گویند؛ یعنی "لا" و نه گفتن هم به شرط بودن و هم به شرط نبودن؛ یعنی هیچکدام شرط نیست. 🔹 ۲. : یعنی تمام موجودات‌ به عنوان افعال الهی چون سایه‌ای، وابستگی تام به خداوند دارند 🔹 ۳. : یعنی مقیّدشدن موضوع به قیدی خاص که اگر نباشد حکم نیز نیست؛ و به تعبیری در واقع موضوع همان قید است؛ مثلا وقتی گفته می‌شود جسمِ سفید دیده می‌شود؛ در واقع جسم چون سفید است و مقید به آن شده قابلیت رویت یافته است. 🔹 ۴. : آن است که حيثيت مورد نظر، موضوع را قید نمی‌زند، اما علّت اثبات حکم برای موضوع است؛ مانند: انسان چون تعجب‌کننده است، می‌خندد. در این مثال، حکم خندیدن بر انسان به واسطه تعجب‌کنندگی او، بار شده است؛ یعنی تعجب‌کنندگی هرچند قید انسان به عنوان موضوع نیست لذا حیثیت آن در این مثال تقییدی نیست اما علت اثبات حکم برای موضوع است که می‌شود حیثیت تعلیلیه 🔹 ۵. : بر اساس آیه "نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ" همه موجودات در باطن خویش با خداوند ارتباطی مستقیم دارند. این اصطلاح با دو اصطلاح وجودی و معنا دارد. هرچند به حکم قرب وجودی، خداوند با همه موجودات دارد؛ اما موجوداتی که در مسیر سلوک قرار می‌گیرند باید با طی طریق سلوک به خداوند قرب یابند. 🔻 جناب در تفاوت قرب وجودی و سلوکی می‌گوید:. 🔹 ينبغي ان يعرف انّ الطريق والقرب من الله تعالي الي الموجودات خلاف طريقهم وقربهم اليه سبحانه لانّ طريقه وقربه اليهم من حيث الوجود والاحاطه وقربهم وطريقهم اليه من حيث السلوک والاستعداد وبينهما بون بعيدٌ: 🔹 مناسب است دانسته شود که راه و قرب، از سمت خداوند متعال به سوي موجودات غير از راه و قرب و نزديکي ايشان به سوي خداوند سبحان است. (اينها دو چيز مختلف هستند) زيرا راه و نزديکي و قرب خداوند به سوي موجودات (وجودي و) از نظر وجود و احاطة (آن بر همة موجودات است) و قرب و راه و نزديکي موجودات به سوي خداوند (سلوکي و) از جهت استعداد و سلوک است و بين اين دو نوع قرب و راه فاصلة فراواني است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح دعای سحر: احسان الهی ✍ اصغر آقائی ___________________ 💠 اللهم اني اسئلك من منّك باقدمه و كل منّك قديم. اللهم اني اسئلك بمنّك كلّه 🌀 پروردگارا، از تو درخواست مي‌كنم به قديم‌ترين احسانت حال آن كه همه احسان‌هاي تو قديم است. بارالها، از تو به همه احسانت درخواست مي‌كنم. 🔸 خلاصه و چکیده سخن: احسان و منّ الهی که همان بسط وجود است، با توجه به جنبه خدایی و الهی، یک چیز بیشتر نیست و همه آنها در یک رتبه قدیم هستند زیرا تمام موجودات به حکم یکسان با خداوند مرتبط هستند و قديم و قدیم‌تر از این جهت معنا ندارد؛ اما وقتی به خود آفریده‌ها نظر می‌کنیم، قدیم و جدید معنادار می‌شود؛ اما از آنجا که نگاه به خود موجودات نگاهی تبعی و غیر اصیل است؛ زیرا اساسا موجودات در ذات خود هالک و نابود هستند؛ لذا آنچه حقیقتا اصیل است و واقعی، وحدت است لذا همه موجودات و احسان‌های حق، تنها یک احسان بیشتر نیستند و احسان واحد حق نیز وابسته به ذات قدیم او قدیم است. ............. 🔻 ره اين فقره از دعا را بهترين شاهد این آموزه فلسفه و عرفان یعنی فيض حق تعالی می‌داند. 🔻 امام خمینی ره می‌فرماید: خداي تعالي با افاضه وجود بر موجودات بر آن‌ها منت گذاشته و منت او همان وجود منبسط است كه بر هياكل ممكنات گسترانيده. 🔻 به نظر می‌رسد مقصود از در کلام امام، اصطلاح است که توضیح خواهم داد؛ زیرا امام آن را از جهت به حدوث ممكنات حادث می‌داند، و لازمه این سخن ایشان، وحدت و ثبات آن از جهت است. 🔻 این سخن در واقع به این معناست که هر موجودی که به و حق تعالی موجود شده‌اند و در واقع تعبیر دیگر منّت و احسان حق، است. 🔻 بنابر مطالب پیشین، هر موجودی دو جنبه دارد، و ، و بر اساس جنبه خلقی، چون در زمان و مکان معنادار می‌شود، لذا قدیم، و قدیم‌تر، و جدید و جدیدتر، معنا می‌یابد لذاست که در دعا فرمود "باقدمه: به قدیم‌ترین منّ الهی". به همین علّت است که امام خمینی ره فرمود: بنابراين، هر چه وجود به مبدأ خود نزديك‌تر باشد، حكم قدمت‌ در او ظاهرتر خواهد بود، وگرنه به اعتبار رابطه خاصي كه بين هر موجودي با خالقش برقرار است، همه اين فيض‌ها قديم‌اند و از اين رو فرموده: «وكل منّك قديم». 📚 شرح دعای سحر ص.139-141 پ. ن.شرح اصطلاحات و توضیح برخی مطالب: 🔹۱. : که بر اساس ذاتیِ «کن فیکون» و بر اساس «لا تکرار فی التجلی» و نیز بر اساس «قاعده » یک چیز بیشتر نیست، و در عرفان از آن با عنوان یاد می‌شود، یک امر واحد گسترده است؛ اما همین امر واحد وقتی در سریان وجودی قرار می‌گیرد، و در قالب مختلف تجلی می‌یابد، به اعتبار این مظاهر متکثر، تکثر می‌یابد. 🔹 ۲. و : در مجموع در عرفان از دو مرتبه فیض الهی، سخن گفته شده است: ✔️ : تجلی ذات حق تعالی در مرتبه اسمائی است. یعنی اسمای الهی از هم منفک‌شده، بروز می‌یابند و این اولین کثرت است. ✔️ : تجلی وجودی اسمای الهی در قالب است. 🔹 ۳. جنبه و جنبه : هر موجودی غیر از خداوند دو جنبه دارد: ✔️ جنبه اول یعنی یعنی او تماماً وابسته است؛ تماماً از اوست؛ لذا به تعبیری عین اوست و جدا از او نیست. یعنی در این جنبه به جنبه دارایی او و حقیقت او توجه می‌شود؛ ✔️ جنبه دوم یعنی یعنی او موجودی محدود، هیچ، معدوم؛ هالک؛ و تماماً نداری و مانند آن است. در این جنبه به نداری‌های او توجه می‌شود که بدون جنبه اول، هیچ اندر هیچ می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul