🔰 شرح دعای سحر: احسان الهی
✍ اصغر آقائی
___________________
💠 اللهم اني اسئلك من منّك باقدمه و كل منّك قديم. اللهم اني اسئلك بمنّك كلّه
🌀 پروردگارا، از تو درخواست ميكنم به قديمترين احسانت حال آن كه همه احسانهاي تو قديم است. بارالها، از تو به همه احسانت درخواست ميكنم.
🔸 خلاصه و چکیده سخن:
احسان و منّ الهی که همان بسط وجود است، با توجه به جنبه خدایی و الهی، یک چیز بیشتر نیست و همه آنها در یک رتبه قدیم هستند زیرا تمام موجودات به حکم #قرب_وجودی یکسان با خداوند مرتبط هستند و قديم و قدیمتر از این جهت معنا ندارد؛ اما وقتی به خود آفریدهها نظر میکنیم، قدیم و جدید معنادار میشود؛ اما از آنجا که نگاه به خود موجودات نگاهی تبعی و غیر اصیل است؛ زیرا اساسا موجودات در ذات خود هالک و نابود هستند؛ لذا آنچه حقیقتا اصیل است و واقعی، وحدت است لذا همه موجودات و احسانهای حق، تنها یک احسان بیشتر نیستند و احسان واحد حق نیز وابسته به ذات قدیم او قدیم است.
.............
🔻#امام_خمینی ره اين فقره از دعا را بهترين شاهد این آموزه فلسفه و عرفان یعنی #قدیمبودن فيض حق تعالی میداند.
🔻 امام خمینی ره میفرماید:
خداي تعالي با افاضه وجود بر موجودات بر آنها منت گذاشته و منت او همان وجود منبسط است كه بر هياكل ممكنات گسترانيده.
🔻 به نظر میرسد مقصود از #وجود_منبسط در کلام امام، اصطلاح #نفس_رحمانی است که توضیح خواهم داد؛ زیرا امام آن را از جهت #یلی_الخلقی به حدوث ممكنات حادث میداند، و لازمه این سخن ایشان، وحدت و ثبات آن از جهت #یلی_الربی است.
🔻 این سخن در واقع به این معناست که هر موجودی که به #منّت و #احسان حق تعالی موجود شدهاند و در واقع تعبیر دیگر منّت و احسان حق، #وجود است.
🔻 بنابر مطالب پیشین، هر موجودی دو جنبه دارد، #جنبه_حقی و #جنبه_خلقی، و بر اساس جنبه خلقی، چون #محدودیت در زمان و مکان معنادار میشود، لذا قدیم، و قدیمتر، و جدید و جدیدتر، معنا مییابد لذاست که در دعا فرمود "باقدمه: به قدیمترین منّ الهی". به همین علّت است که امام خمینی ره فرمود:
بنابراين، هر چه وجود به مبدأ خود نزديكتر باشد، حكم قدمت در او ظاهرتر خواهد بود، وگرنه به اعتبار رابطه خاصي كه بين هر موجودي با خالقش برقرار است، همه اين فيضها قديماند و از اين رو فرموده: «وكل منّك قديم».
📚 شرح دعای سحر ص.139-141
پ. ن.
✅ شرح اصطلاحات و توضیح برخی مطالب:
🔹۱. #وحدت_و_کثرت: #فیض_الهی که بر اساس #امر ذاتیِ «کن فیکون» و بر اساس #قاعده «لا تکرار فی التجلی» و نیز بر اساس «قاعده #الواحد» یک چیز بیشتر نیست، و در عرفان از آن با عنوان #نفس_رحمانی یاد میشود، یک امر واحد گسترده است؛ اما همین امر واحد وقتی در سریان وجودی قرار میگیرد، و در قالب #مظاهر مختلف تجلی مییابد، به اعتبار این مظاهر متکثر، تکثر مییابد.
🔹 ۲. #فیض_اقدس و #فیض_مقدس: در مجموع در عرفان از دو مرتبه فیض الهی، سخن گفته شده است:
✔️ #فیض_اقدس: تجلی ذات حق تعالی در مرتبه اسمائی است. یعنی اسمای الهی از هم منفکشده، بروز مییابند و این اولین کثرت است.
✔️ #فیض_مقدس: تجلی وجودی اسمای الهی در قالب #مظاهر_خلقی است.
🔹 ۳. جنبه #یلی_الربی و جنبه #یلی_الخلقی:
هر موجودی غیر از خداوند دو جنبه دارد:
✔️ جنبه اول یعنی #یلی_الربی یعنی او تماماً وابسته است؛ تماماً از اوست؛ لذا به تعبیری عین اوست و جدا از او نیست. یعنی در این جنبه به جنبه دارایی او و حقیقت او توجه میشود؛
✔️ جنبه دوم یعنی #یلی_الخلقی یعنی او موجودی محدود، هیچ، معدوم؛ هالک؛ و تماماً نداری و مانند آن است. در این جنبه به نداریهای او توجه میشود که بدون جنبه اول، هیچ اندر هیچ میشود.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#شرح_دعای_سحر
🆔 @hayatemaqul
🔰 برداشتهای قرآنی: اعتراض به امر به معروف و نهی از منکر
✍ اصغر آقائی
_______________________
🔻بحث پر چالش امروزهی جامعه مسئله #عفاف و حجاب است؛ و طبیعتاً در کنار آن آموزه حیاتی #امر به معروف و #نهی از منکر، جلوه خاصی یافته است و افراد مختلف از جنبههای مختلفی درباره آن سخن میگویند.
🔻در این میان یکی از دردآورترین سخنان، #سخن_اعتراضآمیز برخی به ظاهر خیراندیشان مذهبینما نسبت به آمرین به معروف و ناهین از منکر است.
🔻 البته هرچند عمل برخی از این آمرین و ناهین «عَجَبٌ عُجَاب» است و محل تأمّل؛ اما عامل رفتار آن معترضین به ظاهر خیراندیش را کمی بررسی میکنیم.
🔻این افراد به دو #دلیل ۱) بیتفاوتی و آسودهطلبی و ۲) عدم فهم صحیح آموزه امر به معروف، چنین به مسئله امر به معروف و نهی از منکر اعتراض میکنند.
🔻جالب آن است که این اعتراض در #قرآن کریم نیز مورد توجه خداوند است و آن را توبیخ کرده، #پاسخ آن را به ما میآموزد. خداوند میفرماید:
💠 وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (اعراف/164)
💠(به یاد آر) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمعی (گنهکار) را اندرز میدهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذارید تا نابود شوند!)» گفتند: «(این اندرزها،) برای اعتذار (و رفع مسؤولیت) در پیشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شاید آنها (بپذیرند، و از گناه باز ایستند، و) تقوا پیشه کنند!
🔻خداوند در این آیه از زبان چنین معترضانی میگوید: شما چرا گروهی را که خداوند آنان را نابود و یا عذاب خواهد کرد، موعظه میکنید؟ در حقیقت این افراد، تمام کار را بر #عهده خداوند قرار داده، از مسئولیت اجتماعی خویش سربازمیزنند.
🔻خداوند پاسخ این افراد را چنین به ما میآموزد: بگویید ما آنان را به دو دلیل ۱) #حجّتی در برابر بازخواست خداوند از ما، و ۲) #امکان متقی شدن آنان، موعظه میکنیم.
پاسخی بسیار متین و دقیق.
🔻این پاسخ در عین حالی که علّت مطرحشده در کلام معترضین را نفی نمیکند، اما #قطعیت آن که از روی عدم فهم و یا منفعتطلبی و سادهاندیشی و یا آسودگیخواهی صورت گرفته است را زیر سؤال میبرد.
🔻در واقع در عین همراهی با اشکالکننده، به او میگوید چون آنچه شما به عنوان دلیل در عدم موعظه و امر و نهی، مطرح کردهاید، قطعیّت ندارد؛ لذا ما باید هم حجّتی در برابر خداوند خویش داشته باشیم که چرا منکری را دیدیم و نهی نکردیم؛ و هم اینکه ممکن است این افراد به دلیل موعظه ما در مسیر تقوا قرار گیرند. بنابراین امر و نهی ما بر اساس #قاعده عقلانی «احتمال» امری صحیح است.
🔻نکته پایانی آنکه این علتی که خداوند در توجیه صحّت موعظه و امر و نهی مطرح میکند، #تعریضی بر سستعنصری و دور از اندیشه و عقلانیت سخن گفتن معترضین نیز است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul