eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
160 عکس
268 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 محبت و ایمان ✍ اصغر آقائی ___________ 💠 این داستان شیخ ، در کلیپی که تقدیم شد، این حدیث رو به یاد می‌آورد: 🔹 قال رسول الله صلی الله عليه و آله و سلم: 🌀 اِنَّ لِلْحُسَيْنِ مَحَبَّةً مَكْنُونَةً في قُلُوبِ الْمُؤْمِنينِ 🌀 برای حسین عليه‌السلام محبتی پنهان در قلب‌های مؤمنان وجود دارد. 🔻 چند پرسش و پاسخ: 💠 ۱. آیا سخن پیامبر ص هیچ و مفهوم دیگری ندارد؟ 🌀 پاسخ: یقینا دارد؛ مانند: هر کسی برای حسین ع بریزد مؤمن است. (هر کسی به کلام شامل همه کسانی که به یاد ایشان اشک می‌ریزند، می‌شود؛ چه ، یا باشد و یا و یا ؛ هرچند اشک شیعه به دلیل معرفت برتر، والاتر است) 💠 ۲. آیا برای امام ع تنها یک در برابر ظلم‌های به ایشان است؟ 🌀 پاسخ: ✔️اولاً هرچند موثر است؛ و معمولا انسان‌ها نسبت به مظلوم، احساس همدردی و نوعی محبت دارند اما امام حسین عليه‌السلام در این حد به ایشان است. ✔️ ثانیاً پیامبر ص در مقام بیان تکوینی میان محبت امام حسین ع و ایمان است. 💠 ۳. آیا فقط با امام ع محبت ایشان غلیان یافته و بروز می‌یابد؟ 🌀 خیر؛ ذاتا با امام حسین عليه‌السلام آشناست و احساس و الفت و نسبت به وی دارد؛ و خود را جدا از ایشان نمی‌داند؛ کافی است او را بشناسد؛ 🔸هرچند مصیبت به دلیل آنکه قلوب را سریع می‌زداید، بسیار موثر است؛ چراکه جمال و جلال امام حسین عليه‌السلام در بیشتر آشکار شده است و به بیانی و اتم بروز يافته‌اند؛ لذا نسبت به آن هم اتم و به شیوه‌های مختلفی چون اشک و... بروز می‌یابد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 محبت و ایمان (۲) ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 چند نکته پایانی و تکمیلی: 🔻 ۱. هرچند امام حسین عليه‌السلام است و اساساً تلاش اهل بیت علیهم السلام این بوده این محبت خاص باشد تا آن خاص شده، به دلیل خاص ، مورد توجه باشد؛ اما به نظر میرسه این ص (در حدیث محبت مکنونة) از وجودی ایمان و محبت، نشأت گرفته است؛ یعنی هر جا باشد به عقل نسبت به آن حق، به شرط ، محبت ایجاد می‌شود؛ لذا امام رضا عليه‌السلام فرمود: 🌀 إِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا 🌀 اگر مردم سخن نیکوی ما را بدانند، از ما تبعیت خواهند کرد. 🔻 ۲. هرچند امام حسین عليه‌السلام است؛ اما محبت نسبت به حق (چون خود امام عليه‌السلامکه عین حق و تمام حق است) و نسبت به غیر حق از صریح و فطری بشر است؛ لذا چون حُبّ و بغض، عقل فطری بشر است؛ این دو در کنار هم هستند؛ لذا آنگونه که برخی از افراد می‌گویند شیعه با دیگران این است که دارند؛ چون را همه مثلا اهل سنت نیز دارند؛ این سخن آنان تمام نیست و نادرست است؛ زیرا اساسا نمی‌توان به چیزی و نسبت به دشمن آن را از هم جدا کرد. 🔻 ۳. اگر انسان نسبت به چیز یا فردی محبت یابد؛ صد در صد نسب به آن خواهد داشت (به شرط اثبات دشمنی او نزد آن فرد)؛ و هرچقدر محبت بيشتر شود، بغض هم بیشتر خواهد بود. 🔻۴. بنابر آنچه در نکته "۳" گفتم، امام معصوم عليه السلام ، به دلیل محبت‌ِ امام، از دیگران است. 🔻 ۵. و بنابراین امام عليه‌السلام، به عنوان مثال، در برابر دیگران از هر شخص دیگر است؛ زیرا محبت امام نسبت به خودشان در اوج قرار دارد؛ لذا شدت نیز نسبت به خودشان در اوج است؛ بنابراین در اوجِ از توهین دیگران دارند؛ 🔻 ۶. اما نسبت به در اوج نیست؛ زیرا میان توهین و توهین‌کننده که فردی انسانی است قائل می‌شوند و او را فردی می‌یابند که از روی که شایسته انسان نیست، توهین کرده است؛ لذا با می‌خواهند او را به انسانی خود برگردانند؛ و در حقیقت او را یاری می‌داند و چون جاهل است نیازمندی او به یاری بسیار زیاد است؛ 🔻 ۷. مگر آنکه آن آگاهانه و عامدانه، یعنی با به امام به وی توهین کرده باشد، که در این مورد عمل امام مشهود است و یقینا با توجه به میزان آگاهی فرد و مانند آن شدت برخورد با او خواهد داشت؛ 🔻 ۸. یعنی محبت مکنونة، هرچند درباره امام حسین عليه‌السلام صادر شده است؛ اما این به ذات و امام ع از آن جهت که فردی با نام حسین بن علی است، ندارد؛ زیرا محبت و ایمان، تکوینی است که میان و ایمان و وجود دارد؛ اما چون امام حسین عليه‌السلام همانطور که اشاره کردم، نسبتاً چندجهته و کامل یعنی هم صفات جلال و هم جمال رو در کربلا بروز دادند، لذا از این جهت، خواستند محبت ایشان آشکارتر باشد؛ لذا می‌توان، اینطور گفت ان للرضا عليه‌السلام محبه مکنونة فی قلوب المؤمنین؛ و یا آنکه گفت للحسن عليه‌السلام.. و یا ... نسبت به ائمه دیگر عليهم السلام. 🔻 ۹. نسبت به انسان کامل از طرف دیگر مؤمن نیست؛ زیرا همه ذاتاً الله و به تبع آن عاشق او یعنی انسان کامل و امام هستند؛ اما به دلیل نگرفتن او انس و آشناییت بیشتری یا او دارد. ✅ آخرین نکته: اگر کسی به اصطلاح در واقعه‌ای شده، شیعه می‌شود؛ خیلی ساده‌لوحانه است بگوییم ناگهانی در او انقلاب ایجاد شده است. این ، در واقع لحظه‌ای است که ایمان وی، به نقطه‌ انفجار می‌رسد و تمام قلب او را می‌گیرد؛ و وقتی تمام قلب او با حق در برابر آن کم کم متواضع‌تر شد، طبیعتا این تواضع یا همان در لحظه انفجار بروز خارجی می‌یابد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 خلاصه تمام مطالب در متن "محبت و ایمان": ۱. بر اساس حدیث مکنونة، هر کسی دلش برای امام حسین عليه‌السلام بگیرد و مانند آن، مؤمن است؛ در هر مذهبی که باشد؛ البته مراتب دارد. ۲. و دوسویه با هم مرتبط هستند؛ بنابراین نمی‌شود گفت نسبت به چیزی محبت است و بغض نسبت به دشمن آن نيست؛ ۳. حدیث "محبه مکنونة" به امام حسین عليه‌السلام از آن جهت که حسین بن علی ع است، ندارد؛ بلکه مختص است؛ اما خاص بودن آن در ایشان به دلیل شیوه ایشان در حادثه شگرف است. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: کمال الهی ✍ اصغر آقائی ___________________ 💠 اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ وَکُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ. 🔻 امام خمینی ره ابتدا با تعریف به «آن چیزی که تمامیّت شیء با آن است»؛ تصریح می‌کنند کمالِ مادّه به صورت، و کمالِ جنس، به فصل است. (در پانوشت توضیح کامل‌تری آمده است) 🔻 امام خمینی ره بر همین منوال کمال دین را به « علوی» می‌دانند و می‌فرمایند: ولايت علوي، كه خداوند ما را بر آن مستدام بدارد، كمال دين و اتمام نعمت است‌؛ چنانكه خداوند فرموده است: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي‌: امروز دين شما را كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم». 🔻امام خمینی ره در ادامه توضیح می‌دهند، به ولایت است و در واقع تمام این عبادت‌ها چون ظاهری است که باطن آن ولایت است. 🔻 امام تصریح می‌کند «اسماء و صفات الهي همگي كامل بلكه خودِ كمال‌اند، زيرا در آن مقام، نقصي وجود ندارد». 🔻 وی در ادامه وقتی به الهی توجه می‌کند، می‌فرماید هر کمالی، ظهور کمال آن اسم و صفت الهی است؛ و کامل‌ترین اسم، آن اسمی است که دربردارنده جمیع اسمای و صفات الهی باشد و طبیعتاً مظهر این اسم نیز کامل‌ترین اسم خواهد بود. 🔻ایشان در ادامه می‌فرماید: پس، در ميان اسماء الهي اسم الله و در ميان مظاهر اسماء است. 🔻 امام خمینی از این مبنا یک برداشت دیگری نیز دارند و آن اسلام نسبت به تمام شریعت‌ها است؛ زیرا وقتی انسان کامل یعنی ص برترین مظهر الهی شد، شریعتی نیز که او بیان می‌کند برترین شریعت خواهد بود. و علت این برتری آن است که شریعت انسان کامل تحت اسم الله است، و همچنانکه اسم الله اسم الهی است که صفات جلال و جمال الهی را یکجا در خود دارد، لذا شریعت نبی اکرم ص نیز مظهر کامل و ذووجوه جلال و جمال الهی است. 🔻 ایشان می‌فرماید: پس، شريعت انسان كامل تحت حكومت اسم الله كه حكومتش ابدي و ازلي است قرار دارد و ساير شرايع نيز مظاهر و نمودهاي شريعت‌ او هستند و شريعت او كمال شرايع ديگر است.پ. ن. 🔹 نکته اول: در فلسفه و عرفان دو معنا دارد: ✔️ ۱) کمال اول: هر شیئی آن چیزی است که آن شیئ بدان است؛ مثلا هرچند نوع انسان با نوع حیوانات دیگر مثلا اسب، از جهت حیوان بودن یکی است؛ یعنی هر دو خواص حیوانی مثلا غریزه‌ دارند، اما حقیقت نوع انسان، به یا عقلانیت اوست؛ که بدون این انسان در مرتبه حیوانی باقی می‌مانند. لذا اگر فردی در دائره عقلانیت و ناطقیت وارد نشود، در واقع یک حیوانِ انسان‌نماست. ✔️ ۲. کمال ثانی: یا دوم، کمالاتی است که شیی پس از به دست‌آوردن حقیقت خود، کسب می‌کند مانند نوشتن برای انسان؛ لذا اگر کسی در کمال اول خویش رشد نکند، کمالات ثانی او نیز فضلی برا او نخواهند بود. ✔️ نکته دوم: پذیرش ولایت علوی، به دوگونه است: و ؛ که کامل‌ترین آن جمع میان این دو ولایت است لذا شیعه واقعی کامل‌ترین ولایت را دارد 🌱🌱 توضیح: از آنجا که ولایت در تمام هستی جریان دارد، لذا همه موجودات و انسان‌ها، چه خوب و چه بد، تحت ولایت او هستند، اما ارزش‌مندیِ یک انسان به آن است که با ، ولایت را بپذیرید. با توجه به این اصل، هر کسی شعبه‌ای از ولایت به او عرضه شود، اگر بپذیرد، بوده، در دایره ولایت آمده است؛ و به همان میزان موحّد و در دائره توحید؛ و اگر نپذیرد از دائره ایمان، ولایت و توحید خارج می‌شود. بر اساس این مبنا، اگر کسی احکام صریح عقل را بپذیرد؛ مثلا هیچگاه نه ظلم‌پذیر باشد و نه ظلم کند، او در حقیقت ولایت باطنی امیرالمؤمنین علیه السلام را پذرفته است حتی اگر ولایت ظاهری وی به او نرسیده باشد و این باطن او در قیامت ظاهر خواهد شد زیرا بدون ولایت کسی وارد که کلید آن علی علیه‌السلام است نخواهد شد؛ و در برابر آن ممکن است یک درظاهر شیعه، خدای‌نکرده به دلیل گناهان پی‌درپی از دایره ولایت باطنی که حقیقت ولایت است خارج شود. اعاذنا الله 📚 شرح دعای سحر، ص. ۶۵-۶۹ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 حق‌پذیری و مراتب ایمان ✍ اصغر آقائی ____________________ 🔸 امام صادق عليه السلام فرمود: 💠 إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ 🌀 زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى‌شود اهل این امر (ولایت) هستند، از صف آن حضرت خارج مى‌شوند و افرادى مانند خورشيد و ماه‌پرستان در آن داخل می‌شوند. 🔻 شاید واژگانی چون ولایت، شیعه، ایمان، کفر و ... آنقدر به گوشمان خورده است که گویی معانی روشن و بدیهی شفافی دارند 🔻 اما گاه شفاف‌ترین واژگان، نیاز به بازنگری دوباره دارند تا عمق و گستره آنها بهتر درک شوند. 🔻 هیچ شبهه‌ای نیست که و محبان اهل بیت علیهم السلام در جلگه ایمان وارد شده‌اند، زيرا و واژگانی هم‌طراز هستند. 🔻 اما آیا ایمان در شیعه محدود می‌شود؟ و آیا هر در ظاهر محبی، مؤمن است؟ و غیر شیعه‌ای غیر مؤمن؟ 🔻 پاسخ را از عقل و نقل که جویا می‌شوی، نکاتی مهم را می‌یابی: ✔️ ۱. در یک کلمه یعنی در برابر حق، لذا هر گاه هر کسی در برابر حقی، به حکم عقل و فطرت، سر تعظیم فرود آورد مؤمن است؛ ✔️ ۲. چون به دلیل وجودی‌بودن، امری مشکّک، یعنی دارای مختلف، هستند، بنابراین ایمان نیز مراتب مختلفی دارد؛ ✔️ ۳. ایمان با چنین صفتی از تواضع و خضوع در برابر یک قطعی عقلی به عنوان از حق مانند پذیرش قبح ظلم و عمل به آن شروع می‌شود؛ و تا صفت الله تعالی یعنی ، به عنوان ، پیش می‌رود که این می‌شود ؛ زیرا خضوع مطلق در برابر حق مطلق دارد. این ایمان مختص است. ✔️ ۴. پس ایمان دو مرتبه پیوسته به هم دارد: و ، که اگر دومین مرتبه آن از اولی سرچشمه نگرفته باشد، پشیزی نمی‌ارزد. ✔️ ۵. بنابراین هرکسی هر میزان از حق را حقیقتاً درک کرده باشد، به همان میزان مؤمن است؛ خواه در ظاهر بی‌دین باشد یا دیندار. ✔️ ۶. سخن ۵ به این معنا است که صرفا رسیدن حق به حواس ظاهری فرد، مثلا رسیدنِ سخنِ حق به گوش او، معیار نیست؛ بلکه ایمان، تنها و تنها دو چیز است: یک. فهمیدن حق؛ و دو. خضوع در برابر آن و پذیرش. ✔️ ۷. بنابرین فردی ممکن است به عنوان حق مطلق، به گوش او نرسیده است، اما او فردی است که در برابر مصادیق دیگر حق در همان اجتماع زیسته خود، خضوع داشته است. مثلا فردی ، همیشه به دیگر هم‌کیشان خود می‌گذارد؛ این فرد هرچند در ظاهر است، اما شرک او برآمده از جوّ اجتماع و عادت است نه از روی حکم عقل، لذا چون اهل ظلم نیست، به همان میزان متواضع در برابر حق است و مؤمن هرچند هنوز در مراتب برتر ایمانی قرار نگرفته است ( کنید: این مثال بنا بر این فرض که بطلان خورشیدپرستی، برایش به هر دلیل منطقی، آشکار نشده است) ✔️ ۸. در کنار این فرد ، شیعه‌ای را فرض کنید که در ظاهر ولایت را پذیرفته است اما به دلیل آنکه هر جایی که باید را در عمل بروز دهد، بروز نمی‌دهد، و در واقع خضوع در برابر حق یعنی ایمان باطنی ندارد و به تعبیر دیگر که هویت‌بخش و اصل این فرع یعنی ایمان ظاهری است را ندارد. ✔️ ۹. در دو مثال پیشین، آن خورشیدپرست، ولایت باطنی دارد، اما این دومی تنها ولایت ظاهری دارد ✔️ ۱۰. از آنجا که اولی ایمان را دارد، هنگام قیام حق مطلق و بروز وی، این فرد به دلیل تواضع باطنی در برابر حق، در ظاهر نیز تابع او می‌شود، اما آن فرد به‌ظاهر تابع، چون حق مطلق را برابر با دست‌برداشتن از شخصی می‌داند و در حقیقت آن ایمان ظاهری، خودپرستی و مانند آن بود نه تواضع در برابر حق، لذا در اینجا که باید یکی از این دو را بپذیرد یعنی یا خودپرستی یا حق‌پرستی را، اولی را می‌پذیرد چون حقیقت ایمان یعنی تواضع در برابر حق را نداشته است. ✔️ ۱۱. این نگاهِ برآمده از دین و عقل: ✅ این نگاه به ایمان ۱) سبب می‌شود اهل غرور و تکبر نشویم، ۲) همیشه با دیگران باتواضع برخورد کنیم، ۳) اگر فردی آنچه به‌عنوان حق به او پیشنهاد می‌دهیم را نپذیرفت، در برابرش خودخواهی نکنیم، ۴) امر به معروف و نهی از منکرهایمان، صبورانه و مؤمنانه‌تر شود، ۵) همیشه خیرخواه دیگران باشیم، ۶) در دام تبلیغات و سوءاستفاده‌های دشمنان حق قرار نگیریم که اینها تنها و تنها خود را قبول دارند، ۷) سخنان دیگران را دقیق و کامل گوش دهیم تا مبادا حقی نادیده گرفته شود، ۸) ساده‌اندیش نباشیم، ۹) عمل خیر دیگران را تخطئه نکنیم، و ۱۰) دعوت و تبلیغ‌مان مؤثرتر باشد. 🔹 البته تمام فواید پیش‌گفته به این معنا نیست که فریب حیله‌‌گران را بخوریم و هر سخن و فرقه‌ای را حق بدانیم که امری آشکار است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
2.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 چیستی حیات معقول ✍ اصغر آقائی _______________ 🔻 یعنی: ✔️ ۱) شناخت مستقیم ✔️ ۲) و توجه به این صراط یعنی آمیخته به به ✔️ ۳) شناخت مصداق بارز و تمام و کمال این احسان و این ؛ یعنی اميرالمؤمنين عليه السلام و ایشان ✔️ و ۴) دعا برای قدم در این صراط مستقیم و محبت که تمام است؛ هرچند ورود در دین امری آنی است؛ اما بقا در مقامات دین امری تشکیکی و بی‌نهایت است؛ چراکه ولایت امری پایان‌ناپذیر است ✅ پس در یک جمله یعنی ورود و به تبع آن عمل در حوزه عقل و عشق و ایمان که در یک کلمه یعنی ، و تلاش در ارتقا و عقبگردنکردن در این مسیر. ✅ و ثبات قلب در مسیر ولایت که آن است و جز با تمسک به دو اسم و خداوند میسر نیست؛ لذا حیات معقول یعنی مدام طلب کردن: 💠 یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 برای برخی گویی حیات معقول: 🔸 یعنی رفتن در مسیر پر از اصطلاح و پیچ‌درپیچ عقل حسابگر دوبینِ محدود ... 🔻 اما نه یعنی: ✔️ را لزوماً معنا نکنیم؛ ✔️ به عشق عليه السلام به همه ، محبت بوریزم؛ ✔️ و مانند این بانو، به عشق بن ابی‌طالب عليه السلام، تصمیم به تغییر بگیری: ✔️ یعنی را در سایه‌سایر ببینیم. 🔹 پ.ن: توجه کنید: کسی که آگاهانه حق را شناخته، انکار می‌کند، به حکم اساساً از حوزه خارج شده‌اند و شایسته برآمده از دل نیستند. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 یعنی: ✔️ ۱. بدانی مهم است؛ اما انسانیت نیاز به دارد، و مهمترین پشتوانه آن دینداری است؛ ✔️ ۲. و یعنی به خداوند و مخلوقات او که امام صادق علیه‌السلام فرمود: دین غیر از محبت نیست. ✔️ ۳. و چنین محبتی ریشه در دارد؛ عشق و عقل در هم‌آمیخته نه جدای از هم؛ که عشق و عقل جدای از هم، ناقص‌اند؛ و هر ناقصی گمراه‌کننده خواهد بود. 🔻 به همین سادگی. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔻 هر چیزی نشانه‌ای دارد، و یکی از نشانه‌های در احادیث بیان شده است‌. 🔻 اما چرا؟ پاسخ اجمالی این مسئله در جایگاه زنان در هستی نهفته است. 🔻 زن در هستی تمام‌نمای صفات الهی است. خداوند کانون مهر است و زن نیز چون او کانون مهر است. 🔻 لذا دوست‌داشتن زنان، یعنی دوست‌داشتن جمال و جلال حق تعالی. 🔻 امام صادق عليه السلام فرمود: 💠 اَلعَبدُ كُلَّما إزدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً، إزدادَ فِى الإيمانِ فَضْلاً. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💠 هرچه زن دوستى بنده افزايش يابد، برايمانش افزوده مى شود. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔻 اما نشانه محبت واقعی زنان چیست؟ بر اساس روایات هر میزان ایمان فردی بیشتر شود، برخورد او با زنان، خواهد بود. 🔻 پس اگر کسی زنان را از آن جهت که جلوه‌ خداوند هستند تکریم کند، برخورد او با زنان مختلف، به تناسب رابطه آنها با او، جلوه‌های مختلفی خواهد گرفت. این سخن بدین معناست که برخوردِ محبت‌آمیز و کریمانه با مادر، یا با همسر و یا با زنان دیگر به تناسب روابط مختلف می‌شود. 🔻 پس اگر محبت و رفتار کریمانه نسبت به هر یک از زنان، جای دیگری بنشیند، نه این ، الهی است؛ و نه این ، کریمانه. 🔻 لذا در احادیث تصریح شده است که به زنان تنها انسان‌ِ پَست، توهین می‌کند و شأن او را رعایت نمی‌کند. ☘ میلاد را خدمت تمام بانوان، مادران و زنان فرهیخته کشورم، به ویژه اساتید محترم تبریک عرض می‌کنم ☘ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 معنای وجه الله در قرآن ✍ اصغر آقائی ________________ 🔸 به تناسب و شب ضربت‌خوردن علیه‌السلام بیانی اجمالی درباره به عنوان یکی از القاب ایشان بیان می‌کنم. 🔻 درباره تعابیر مختلفی در قرآن آمده است؛ مانند: ✔ مَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ  ✔ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ✔ کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ* وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ ✔ کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ 🔻از این آیات: ▪️اولاً سه نتیجه زیر به‌دست می‌آید: ۱) نتیجه‌ی انفاق و اعمال خیر به‌دست‌آوردن وجه الله است، و از سوی دیگر ۲) همه هستی "وجه الله" است؛ و ۳) غیر از وجه الله، همه فانی، و هالک هستند، ▪️ ثانیاً برای ، دو مصداق وجود دارد: ۱. ذات الله است، ۲. تمام هستی. ▫️علاوه بر مصادیق فوق، در احادیث برای وجه الله مصادیق دیگری چون دین الله، انبیاءالله و اميرالمؤمنين و ائمه اطهار علیهم‌السلام بیان شده‌اند. 🔻 این مصادیق یک حقیقت هستند که همان ذات الهی باشند؛ زیرا ، دو جنبه و دارد؛ یعنی ذاتی دارد که همان جنبه حقی است؛ و جنبه دیگر او همان مخلوقات وابسته به ذات او هستند که همان جنبه خلقی او می‌باشند. 🔻 بنابر آنچه گفتیم وجه الله را نیز باید در هر دو جنبه دید، پس: ۱) وجه الله در جنبه خداوند همان است؛ و ۲) در جنبه ، وجه الله و مختلفی مانند اسماء الله، مخلوقات الهی و اسم اعظم حق تعالی یعنی امیرمؤمنان عليه السلام است. ▪️ بر اساس آنچه بیان شد: به طور خلاصه تمام هستی به یک معنا در سه مرتبه یا مصداق خلاصه می‌شود: ۱. ذات الهی، ۲. امام معصوم (انسان کامل)، و ۳. تمام مخلوقات. 🔻اکنون زمان آن است تا دو عبارت زیر که از آیات پیشین به دست آمده است را معنا کنیم: ☑️ ۱. انفاق برای وجه الله است: یعنی هدف با توجه به سه مرتبه فوق باشد؛ مراتبی که به هم وابسته هستند؛ یعنی توقّف در هر مرتبه پایین‌تر، بدونِ بودنِ مرتبه بالاتر، نادرست و ابتر است. بنا بر این مقدمه: ، عامل و و مخلوق است (در مرتبه اول مصداق وجه الله)، اما این تقرب باید ذیل (در مرتبه دوم) و سپس در مرحله سوم باشد. ▫️ نکته: البته هرچقدر مرتبه‌ی قبل در مرتبه‌ی بعد فانی‌تر شود، خالص‌تر است، و اگر مراتب بالاتر در میان باشد، مراتب قبل وجود دارد نه بالعکس. ☑️ ۲. همه جا وجه الله است و همه موجودات هالک هستند: این یعنی در چیزی وجود دارد، که نیست؛ و یا به تعبیر دیگر است اما نابودی نیست؛ زیرا آنچه می‌شود، دیگر در معدوم نمی‌شود؛ و به تعبیر قرآنی صورت می‌گیرد؛ و معنا ندارد شیی معدوم به حق رجوع کند. در حقیقت در است و هر به سوی است، و کامل‌ترین موجود، به عنوان هدف اعلای تمام هستی است، الله است؛ و به هر موجودی چه بدانیم و چه ندانیم عشق به اوست در حقیقت. 🔻بر اساس اجمال بیان شده: ✔️ اولاً امام عليه‌السلام، تمام مظاهر حق است؛ و این وجه تام هم باقی است و هم غیر فانی، و هم اگر نباشد، هستی ندارد تا سیری داشته باشد و اساسا نه ایجاد می‌شود و نه حرکت کمالی در آن معنادار می‌شود. ✔️ و ثانیا تمام مخلوقات و مظاهر حق تعالی، در سیر کمالی خویش به سوی حق، از مجرای وی یعنی امام عليه‌السلام در حرکت هستند؛و لذا ایشان هم است، هم و هادی آنان که فرمود "وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ" است، و هم باب رزق الهی است و هم ... . ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰درنگی در معنای «عَبَرات» ✍ اصغر آقائی _______________________ 🔻هرچند برخی معنای «العبرة» را برابر با «الدمعة»، یعنی دانسته‌اند؛ اما معانی دیگری نیز برای آن ذکر شده است، مانند «حزن»، «اشک قبل از آنکه جاری شود» و «تردّد و رفت و برگشت بکاء و گریه در سینه». 🔻امّا به نظر می‌رسد بتوان «عبره» را همان یا به تعبیری دیگر نامید. این معنا علاوه بر لغت، با مجموع احادیث و روایات دیگر در نگاه مبنائی و با توجّه به سازگارتر است. 🔻در احادیث ۱) گاه امام حسین علیه السلام «عَبرَةَ کُلّ مؤمنٍ» معرفی شده است؛ ۲) گاه یاد او را همراه با حزن در قلب مؤمن معرفی شده است؛ «اِنَّ لِلْحُسَيْنِ مَحَبَّةً مَكْنُونَةً في قُلُوبِ الْمُؤْمِنين» و ) گاه یاد وی همراه با «عبره» تعبیر شده است که هر کسی یاد امام حسین علیه السلام بیافتد «استعبار» خواهد داشت؛ که با توجه به معنایی که از «عبره» بیان شد، یعنی دچار حزن و بغض و گریه باطنی می‌شود. «أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لایذکُرُنی مُؤمنٌ الا استَعبَرَ» 🔻با توجّه به اجمالی که بیان شد، اگر «عَبره» را به معنای «حزن» یا «اندوه درونیِ بدونِ گریه» بدانیم؛ به نتایج زیر می‌رسیم: ✔️ ۱. تعبیر «قتیل العبرات» با تعابیری چون « مکنون و پنهانی» در مؤمن همراه خواهد شد؛ زیرا قتیل العبرات، یعنی کشته‌ای که هر آن که در قلب او، مرتبه‌ای از ایمان باشد، با شنیدن نام حسین علیه السلام، محبّتی همراه با حزن در او ایجاد می‌شود؛ که در برخی روایات دیگر از آن به «حرارت» تعبیر شده است. ✔️ ۲. این معنا از «عبره» یعنی حزن و گریه باطنی، با مراتب ایمان و نیز سازگارتر است. زیرا وقتی «عبره» را به معنای اشک بگیریم، تنها کسانی در دایره ایمان قرار خواهند گرفت که در مصیبت ایشان اشک بریزند؛ در حالی که وقتی معنای حزن و گریه باطنی، مورد نظر باشد؛ همه مراتب ایمانی را شامل خواهد شد و برای هر مؤمنی در هر مرتبه ایمانی، به تناسب ایمان خویش، حزنی باطنی برای ایشان حاصل خواهد شد، یا حزن پنهان وی، در قلبش آشکار خواهد شد. ✔️ ۳. نکته دیگر آن وقتی لغوی «عبره» مانند «عبر» و «عبور»، که به معنای گذرکردن و عبورکردن است، را مدّ نظر داشته باشیم؛ باز معنای یاد شده ذیل واژه «عَبره» بهتر و متناسب‌تر به نظر می‌رسد؛ زیرا این حزن درونی است که اوّلاً سبب اشک و گریه است؛ یعنی این حزن درونی او را از این مرتبه به مرتبه اشک ظاهری عبور می‌دهد؛ و ثانیاً او را از عدم انعطاف نسبت به مسائل مختلف، به عبور می‌دهد؛ یعنی پایه همه این عبورها و گذرها و حرکت‌کردن‌ها همان حزن درونی است؛ و این معنا با تعابیری دیگر درباره مؤمن مانند «المؤمن حزنه فی قلبه» سازگارتر است. ✅ دو نکته: ☑️ ۱. در کنار «عَبره» دو واژه دیگر چون «دمع» و «بکاء» وجود دارد، که دمع به معنای گریه ظاهری و اشک جریان یافته است؛ و بکاء به معنای گریه جریان‌یافته همراه با صدا است. ☑️۲‌. این تحلیل از معنای عبره بار دیگر تأکید می‌شود نه منافاتی با معنای گریه و اشک دارد، و نه آن را طرد می‌کند؛ بلکه تنها تحلیلی است که با کنارهم گذاشتن مبانی فلسفی، لغوی و داریت الحدیثی حاصل شده است. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 محبت و ایمان: شرح حدیث محبّت نهان امام حسین عليه‌السلام در قلب مؤمن ✍ اصغر آقائی ______________________ 💠 قال رسول الله صلی الله عليه و آله و سلم: 🌀 اِنَّ لِلْحُسَيْنِ مَحَبَّةً مَكْنُونَةً في قُلُوبِ الْمُؤْمِنينِ 🌀 برای حسین عليه‌السلام محبتی پنهان در قلب‌های مؤمنان وجود دارد. 🔻 چند پرسش و پاسخ: 💠 ۱. آیا سخن پیامبر ص هیچ و مفهوم دیگری ندارد؟ 🌀 پاسخ: یقینا دارد؛ مانند: هر کسی برای حسین ع بریزد مؤمن است. (هر کسی به کلام شامل همه کسانی که به یاد ایشان اشک می‌ریزند، می‌شود؛ چه ، یا باشد و یا و یا ؛ هرچند اشک شیعه به دلیل معرفت برتر، والاتر است) 💠 ۲. آیا برای امام ع تنها یک در برابر ظلم‌های به ایشان است؟ 🌀 پاسخ: ✔️اولاً هرچند موثر است؛ و معمولا انسان‌ها نسبت به مظلوم، احساس همدردی و نوعی محبت دارند اما امام حسین عليه‌السلام در این حد به ایشان است. ✔️ ثانیاً پیامبر ص در مقام بیان تکوینی میان محبت امام حسین ع و ایمان است. 💠 ۳. آیا فقط با امام ع محبت ایشان غلیان یافته و بروز می‌یابد؟ 🌀 خیر؛ ذاتا با امام حسین عليه‌السلام آشناست و احساس و الفت و نسبت به وی دارد؛ و خود را جدا از ایشان نمی‌داند؛ کافی است او را بشناسد؛ 🔸هرچند مصیبت به دلیل آنکه قلوب را سریع می‌زداید، بسیار موثر است؛ چراکه جمال و جلال امام حسین عليه‌السلام در بیشتر آشکار شده است و به بیانی و اتم بروز يافته‌اند؛ لذا نسبت به آن هم اتم و به شیوه‌های مختلفی چون اشک و... بروز می‌یابد. 🔻دو نتیجه مهم: ۱. هرکسی از ظلم پرهیز دارد و حامی مظلوم است، چه شیعه باشد و چه نباشد، مرتبه‌ای از ایمان را دارد. ۲. هر کسی داستان حسین عليه‌السلام را بشنود و بر او اشک بریزد و یا اندوهناک شود، این فرد در دائره وسیع ایمان قرار دارد؛ حتی اگر شیعه نباشد و حتی اگر معتقد به هیچ دینی نباشد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul