🔰 غربتِ مؤمن "الْمُؤْمِنُ غَرِيبٌ"
✍ اصغر آقائی
_______________________
🌀 فهم دقیق روایت به چند بخش مرتبِ با هم وابسته است:
🔹 ۱. معناشناسی ایمان و مراتب آن؛
🔹 ۲. معناشناسی غریب و عوامل غربت؛
🔹 ۳. تببین عوامل غربت مؤمن بر اساس معناشناسی این دو اصطلاح؛
🔹 ۴. بیان نتایج بحث.
💠 ۱. معناشناسی ایمان:
هویت اصلی ایمان به #خضوع قلبی در برابر #حقی است که یا #عقل و یا #نقل و یا هر دو به فرد ارائه میدهند؛ لذا #ایمان سه لایه دارد: ۱. ایمان باطنی؛ ۲. ایمان ظاهری و ۳. ایمان باطنی و ظاهری
◀️ نتایج این #سه لایه ایمانی:
🔻۱. تمام افرادِ پایبند به #عناصر ایمانی (مانند خدا، فرشتگان، پیامبران و ...) و احکام عقلانی مؤمن هستند؛
🔻۲. ایمان و عقلانیت #مراتب مختلفی دارد؛
🔻۳. بنابراین کسانی که در #مرتبه_پایین عقلانیت هستند، #مراتب_بالای ایمان و عقلانیت را درک نمیکنند و به همین علت پیامبر ص فرمود ما انبیاء بر میزان عقلانیت و فهم افراد با آنان سخن میگوییم؛
🔻۴. #متدینِ واقعی به هر #دین توحیدی، مؤمن است؛ لذا مثلا هر مسیحیِ متدینی مؤمن است و هکذا؛ به شرط آنکه پیامبر بعدی را دانسته انکار نکند؛
🔻۵. هر عاقلی که به احکامِ حقیقی عقل چون قبح ظلم عمل میکند مؤمن است؛ به شرط آنکه پیامبران را دانسته انکار نکند.
💠 ۲. معناشناسی غریب و عوامل آن:
🔻#غریب #معانی مختلفی دارد؛ مانند: نامأنوس، بیگانه، غیر متجانس، کلامِ سختفهم، و ...
🔻#غربت ۱) گاه #عامل_درونی دارد و ۲) گاه #عامل_بیرونی؛ یعنی گاه چیزی یا فردی، به دلیل ویژگیِ درونی خاصی، غریب میشود و گاه عاملِ بیرونی غربت را برای شیئ و یا کسی ایجاد میکند؛ مثلا #کتابی دینی گاه به دلیل روشِ بیان نادرست (عامل درونی)، غریب و ناشناخته و نامأنوس برای مردم میشود؛ و گاه به دلیل تبلیغات ضد دینی (عامل بیرونی)، غریب میشود؛
💠 ۳. تبیین عوامل غربت مؤمن:
✔️۱. گاه #خودِ ایمان، عامل غربت مؤمن است؛
✔️۲. گاه #نتایج آن عامل غربت او است؛
✔️۳. گاه #زمینههای بیرونی عامل غربت او است؛
✔️۴. و گاه #چند_عامل درونی یا بیرونی در کنار هم، عامل غربت است؛ و شاید بتوان گفت معمولا اینگونه هست.
◀️ بنابراین مؤمن به چند دلیل و عامل درونی یا بیرونی غریب است:
🔻۱. گاه ایمان در مؤمن #حالتی خاص ایجاد میکند که او خود را از دیگران ممتاز و نامأنوس میبیند؛ مثلا #فهمی از هستی دارد که دیگران ندارند و این عامل غربت اوست؛
🔻۲. ایمان #نتایجی در #سخن او دارد که با سخن دیگران ممتاز است؛ مثلا از احسان در برابر بدی میگوید و این برای غیر مؤمن نامأنوس است؛
🔻۳. ایمان #نتایجی در #عمل او دارد که با عمل دیگران متمایز است؛ مثلا به کوچکتر از خود سلام میدهد، و این برای غیر مؤمن عامل تعجب است؛
🔻۴. این #تمایز در سخن و عمل به دلیل نبود #ظرفیت و #زمینه در دیگران سبب نامتجانسشدنِ مؤمن با دیگران میشود؛ مانند مثالهایی که عرض شد؛
🔻۵. این #عدمِ تجانس گاه به #طرد، گاه به #تمسخر، گاه به #مبارزه_فیزیکی و مانند آنها میانجامد؛ که در #آیات و #روایات و #تاریخ مصادیق فراوانی دارد.
💠۴. بیان نتایج حاصل از عوامل یادشده:
✔️ ۱. هر مقدار بر #ایمانِ فرد در دینی خاص، به #عناصرِ دینی آن #دین بیشتر باشد، از متدینان دیگرِ آن دین نامتجانستر و غریبتر میشود؛
✔️ ۲. هر مقدار #عناصر ایمانی در دینی بیشتر باشد، مؤمنان به آن دین، غریبتر خواهند شد؛ مانند #غربت_مسلمانان نسبت به ادیان دیگر و یا #غربت_شیعیان نسبت به فرقههای دیگر
✔️ ۳. انسان #عاقل نیز به دلیل اینهمانیِ عقل و ایمان در مصداق، به همان میزانی که بر #قوّت_عقل او افزوده میشود؛ #غریب است؛ مثلا یک فرد عاقل در میان افراد #کمعقل احساس غربت میکند؛
✔️ ۴. از آنجا که ایمان هر میزان #تقویت شود، #تراوشات خاص این مؤمن نیز بیشتر میشود، سبب غربت او نیز میشود؛
✔️ ۵. ایمان هرچقدر بیشتر، آن مؤمن غریبتر؛ بنابراین #امام معصوم ع غریبترین فرد حتی میان مؤمنان است؛ زیرا هرچند اطراف او را گرفتهاند، اما او را کامل #درک نمیکنند؛ لذا مرتبهای ویژه از غربت مخصوص #انسان_کامل و #ولیّ_خدا است؛ 🔸به تعبیر #مولانا:
هرکسی از ظنّ خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
✔️۶. هر #عالِم مؤمنِ #نکتهبین نیز غریب و نامأنوس خواهد بود؛ بنابراین مثلاً افرادی چون #یونس بن عبدالرحمن حتی میان اصحاب و شیعیان امام ع غریب بود؛ و عارفان بزرگی چون #ابنعربی نیز میان افرادی غریب است چون #سخنانی برتر بیان میکند.
◀️ پس غربت_مؤمن مراتب مختلفی دارد.
🔹 سلام خدا بر غریبترین مرد تاریخ، اميرالمؤمنين 😔😭
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#شرح_حدیث_المؤمن_غریب
#ایمان_و_عقلانیت
#مراتب_ایمان
#دین_و_عقل
#غربت_مؤمن
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul
🔰 حقپذیری و مراتب ایمان
✍ اصغر آقائی
____________________
🔸 امام صادق عليه السلام فرمود:
💠 إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ
🌀 زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مىشود اهل این امر (ولایت) هستند، از صف آن حضرت خارج مىشوند و افرادى مانند خورشيد و ماهپرستان در آن داخل میشوند.
🔻 شاید واژگانی چون ولایت، شیعه، ایمان، کفر و ... آنقدر به گوشمان خورده است که گویی معانی روشن و بدیهی شفافی دارند
🔻 اما گاه شفافترین واژگان، نیاز به بازنگری دوباره دارند تا عمق و گستره آنها بهتر درک شوند.
🔻 هیچ شبههای نیست که #شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام در جلگه ایمان وارد شدهاند، زيرا #محبت و #ایمان واژگانی همطراز هستند.
🔻 اما آیا ایمان در شیعه محدود میشود؟ و آیا هر در ظاهر محبی، مؤمن است؟ و غیر شیعهای غیر مؤمن؟
🔻 پاسخ را از عقل و نقل که جویا میشوی، نکاتی مهم را مییابی:
✔️ ۱. #ایمان در یک کلمه یعنی #تواضع در برابر حق، لذا هر گاه هر کسی در برابر حقی، به حکم عقل و فطرت، سر تعظیم فرود آورد مؤمن است؛
✔️ ۲. #متعلقات_حق چون به دلیل وجودیبودن، امری مشکّک، یعنی دارای #مراتب مختلف، هستند، بنابراین ایمان نیز مراتب مختلفی دارد؛
✔️ ۳. ایمان با چنین صفتی از تواضع و خضوع در برابر یک #حکم قطعی عقلی به عنوان #مرتبهای از حق مانند پذیرش قبح ظلم و عمل به آن شروع میشود؛ و تا صفت الله تعالی یعنی #الحق، به عنوان #حق_مطلق، پیش میرود که این میشود #ایمان_مطلق؛ زیرا خضوع مطلق در برابر حق مطلق دارد. این ایمان مختص #انسان_کامل است.
✔️ ۴. پس ایمان دو مرتبه پیوسته به هم دارد: #ایمان_باطنی و #ایمان_ظاهری، که اگر دومین مرتبه آن از اولی سرچشمه نگرفته باشد، پشیزی نمیارزد.
✔️ ۵. بنابراین هرکسی هر میزان از حق را حقیقتاً درک کرده باشد، به همان میزان مؤمن است؛ خواه در ظاهر بیدین باشد یا دیندار.
✔️ ۶. سخن ۵ به این معنا است که صرفا رسیدن حق به حواس ظاهری فرد، مثلا رسیدنِ سخنِ حق به گوش او، معیار نیست؛ بلکه #معیار ایمان، تنها و تنها دو چیز است: یک. فهمیدن حق؛ و دو. خضوع در برابر آن و پذیرش.
✔️ ۷. بنابرین فردی ممکن است #ولایت به عنوان #مظهر حق مطلق، به گوش او نرسیده است، اما او فردی است که در برابر مصادیق دیگر حق در همان اجتماع زیسته خود، خضوع داشته است. مثلا فردی #خورشیدپرست، همیشه به #حقوق دیگر همکیشان خود #احترام میگذارد؛ این فرد هرچند در ظاهر #مشرک است، اما شرک او برآمده از جوّ اجتماع و عادت است نه از روی حکم عقل، لذا چون اهل ظلم نیست، به همان میزان متواضع در برابر حق است و مؤمن هرچند هنوز در مراتب برتر ایمانی قرار نگرفته است (#توجه کنید: این مثال بنا بر این فرض که بطلان خورشیدپرستی، برایش به هر دلیل منطقی، آشکار نشده است)
✔️ ۸. در کنار این فرد #خورشیدپرست، شیعهای را فرض کنید که در ظاهر ولایت را پذیرفته است اما به دلیل آنکه هر جایی که باید #ولایتپذیری را در عمل بروز دهد، بروز نمیدهد، و در واقع خضوع در برابر حق یعنی ایمان باطنی ندارد و به تعبیر دیگر #ولایت_باطنی که هویتبخش و اصل این فرع یعنی ایمان ظاهری است را ندارد.
✔️ ۹. در دو مثال پیشین، آن خورشیدپرست، ولایت باطنی دارد، اما این دومی تنها ولایت ظاهری دارد
✔️ ۱۰. از آنجا که اولی #اساس ایمان را دارد، هنگام قیام حق مطلق و بروز وی، این فرد به دلیل تواضع باطنی در برابر حق، در ظاهر نیز تابع او میشود، اما آن فرد بهظاهر تابع، چون #پذیرش حق مطلق را برابر با دستبرداشتن از #مطامع شخصی میداند و در حقیقت آن ایمان ظاهری، خودپرستی و مانند آن بود نه تواضع در برابر حق، لذا در اینجا که باید یکی از این دو را بپذیرد یعنی یا خودپرستی یا حقپرستی را، اولی را میپذیرد چون حقیقت ایمان یعنی تواضع در برابر حق را نداشته است.
✔️ ۱۱. #نتائج این نگاهِ برآمده از دین و عقل:
✅ این نگاه به ایمان ۱) سبب میشود اهل غرور و تکبر نشویم، ۲) همیشه با دیگران باتواضع برخورد کنیم، ۳) اگر فردی آنچه بهعنوان حق به او پیشنهاد میدهیم را نپذیرفت، در برابرش خودخواهی نکنیم، ۴) امر به معروف و نهی از منکرهایمان، صبورانه و مؤمنانهتر شود، ۵) همیشه خیرخواه دیگران باشیم، ۶) در دام تبلیغات و سوءاستفادههای دشمنان حق قرار نگیریم که اینها تنها و تنها خود را قبول دارند، ۷) سخنان دیگران را دقیق و کامل گوش دهیم تا مبادا حقی نادیده گرفته شود، ۸) سادهاندیش نباشیم، ۹) عمل خیر دیگران را تخطئه نکنیم، و ۱۰) دعوت و تبلیغمان مؤثرتر باشد.
🔹 البته تمام فواید پیشگفته به این معنا نیست که فریب حیلهگران را بخوریم و هر سخن و فرقهای را حق بدانیم که امری آشکار است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#ایمان_و_عقلانیت
#در_محضر_احادیث
🆔 @hayatemaqul
🔰 رابطه ایمان و نجات: آیا نجات مختص شیعیان است؟
✍ اصغر آقائی
_________________
💠 #اميرالمؤمنين علیهالسلام فرمود:
لا نَجاةَ لِمَنْ لا ايمانَ لَهُ: کسی که ایمان ندارد، نجات نیابد.
🔻برای فهم این حدیث مقدماتی لازم است:
۱. اوصافی چون عقلانیت و ایمان و ولایت و عشق، و به طور کلی تمام #اوصاف_وجودی، هرچند در مفهوم مغایر یکدیگر هستند، اما در مصداق، به دلیل #وحدت_وجود، #اینهمانی دارند.
۲. بر اساس #تشکیک_وجود، تمام اوصاف وجودی، #مراتب دارند؛ لذا خداوند #المؤمن است در اعلی مراتبِ آن؛ و #الشاکر است به همین صورت.
🔻برخی نتائج حاصل این دو مقدمه:
✔️ هر عاقلی، مؤمن است؛
✔️ هر مؤمنی، عاقل است؛
✔️ هر عاقلی، ولایت دارد؛
✔️ هر ولیّیی، عاقل است؛
... و نتائج دیگر؛ مثلا: هر عاقلی، شاکر است. (تمام اوصاف وجودی در این نتایج به تناسب، موضوع و محمول واقع میشوند)
▫️نکته: اگر موجودی #ولایت_طاغوت را داشته باشد، هویت این ولایت چون #عدمی است، به هیچ عنوان با ولایت مطرحشده قابل قیاس نیست و نتایج گذشته را ندارد. مثلا #ولایت_شیطان، یعنی #عدم_ولایت_الله، لذا چنین ولایتی، نه #عقلانیت دارد، نه #شکرگزاری دارد، و نه اوصاف وجودی دیگر؛ لذاست که کسانی که ولایت شیطان را دارند، در روز قیامت، علیه خود و شیطان میشورند و #پشیمان میشوند؛ مگر میشود عقلانیت، پشیمانی بار آورد؟
🔻بر اساس دو اسم #الظاهر و #الباطن خداوند، تمام اوصاف گفته شده، هم ظاهری دارند و هم باطنی؛ و این مسئله نتائجی دارد، مانند:
✔️ #حجّتهای الهی، هم باطنی هستند و هم ظاهری.
✔️ تمام #حجتهای خداوند هم بر فرد و هم بر دیگران ولایتآور است. یعنی اگر مثلا #عقل کسی بر امری به صورت صددرصدی حکم کند، او باید سخن این ولیّ (همان حجّت) الهی را بپذیرد؛ و به همین منوال حجتهای بیرونی.
✔️ #حجت_ظاهری باید لااقل به مرتبهای از #حجت_باطنی، وابسته باشد، لذا پذیرش #پیامبران، بدون نوعی حجت باطنی، عبث است و بیفایده.
✔️ اگر کسی #حجت_باطنی را پذیرفته باشد، ولی حجت ظاهری به او نرسیده یا رسیده اما به دلیلی موجّه، #حجتبودن او را درک نکرده باشد، این فرد به دلیل #تبعیت از حجت باطنی یعنی عقل، در دائره ایمان باطنی قرار دارد، چه متدین به ادیان دیگر چون مسیحیت باشد و چه متدین نباشد، و یا اساسا خداباور نباشد، اما به حکم عقل، هیچگاه مثلا ظلم نمیکند؛ چنین فردی، مرتبهای از ایمان باطنی را دارد و آن مسیحی، علاوه بر ایمان باطنی، مرتبهای از ایمان ظاهری را نیز به دلیل پذیرفتن عیسی ع دارد.
✔️ کسی که به ایمان باطنی مؤمن است در #یوم_تبلی_السرائر، ایمانش آشکار میشود؛
✔️ کسی که به ایمان ظاهری مؤمن باشد، در روز قیامت، اگر ایمان باطنی نداشته باشد، کافر محشور خواهد شد؛ مانند منافق
✔️ هر فردی به هر میزان که عاقلتر، مؤمنتر، و ولایتمدارتر میشود، در حقیقت، ولایت اميرالمؤمنين علیهالسلام را پذیرفته است، و خلیفهی خلیفة الله میشود، لذا تبعیت از او و پذیرش سخن او نیز بر دیگران ضرورت بیشتری مییابد.
▫️ به طور کلی قاعده در این باب این است: به حکم دو اسم #الظاهر و #الباطن، هر آنچه در این دنیا است مظهر اسم الظاهر است، ولی قیامت مظهر الباطن، لذا فقط هر کسانی در قیامت، که "تبلی السرائر" است، مؤمن خواهد بود، که #ایمان_باطنی در دنیا داشته باشد.
✅ با توجه به توضیحات و مقدمات بالا، هر کسی در دایره عقلانیت، ایمان، و مانند آن وارد شود، به دلیل اینهمانی آنها با ولایت، در حقیقت #ولایت_امیرالمؤمنین علیهالسلام را پذیرفته است؛ و این معنای احادیثی است که میفرماید بدون ولایت کسی وارد بهشت نمیشود؛ که فرمود "هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ" و در روز قیامت ولایت از آن "الله" است و طبیعتا ولایت از آن ولیّ نیز است؛ لذا ولایت اميرالمؤمنين علیهالسلام به همه عرضه میشود، و مثلا آنکه در دنیا به احکام حجّت باطنی عمل میکرد و سمعاً و طاعتاً به عقل میگفت - هرچند در ظاهر مسلمان نبود - در آنجا هم سمعاً و طاعتاً به حجّت ظاهری خواهد گفت.
✳️ و نتیجه این میشود:
وقتی اميرالمؤمنين علیهالسلام میفرماید مؤمن اهل نجات است، یعنی هر کسی به هر مرتبهای از ایمان، عقلانیت، و ولایت رسیده باشد، و ملتزم مقتضیات آن باشد، در دائره نجات است؛ پس هر چقدر مؤمنتر، ناجیتر است. پس نه تنها شیعیانی که ملتزم به مقتضیات ایمان هستند، در هر مرتبهای، اهل نجات هستند، بلکه هر مؤمنی به معنایی که عرض شد اهل نجات خواهد بود.
🔻 نکته پایانی: وقتی گفته میشود مؤمن اهل نجات است، باید گفت نجات از چه چیزی؟ قاعده کلی این است: هر کسی عقلانیت، ایمان و ولایت را در هر چیزی به کار برد، در همان چیز اهل نجات است، چه دنیوی چه اخروی؛ و البته مصداق تام این نجات، نجات از #عذاب_الهی است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
@hayatemaqul
🔰ایمان و شکر: بررسی اجمالی رابطه آنها
✍ اصغر آقائی
___________________
🔻برای بررسی #رابطه ایمان و شکر ذکر مقدماتی لازم است:
✔️۱. بر اساس اصل متین «#اصالت_وجود»، هر آنچه وجودی است، هم اصیل است و آثار دارد، و هم تشکیکی است، یعنی #مراتب مختلف داشته، شدّت و ضعف در آن راه دارد.
✔️۲. از سوی دیگر تمام #صفات_انسانی چون وجود دارند، هم اصیل بوده، آثار خارجی متناسب با خود را دارند و هم مراتب مختلفی دارند.
✔️۳. از صفات وجودی انسان ایمان و شکر است که هر دو هم وجودی و هم مراتب دارند.
✔️۴. از سوی دیگر تمام اوصاف وجودی، به دلیل #وحدت_وجود، با یکدیگر در مصداق، اینهمانی دارند.
✔️۵. بنابر آنچه بیان شد، #ایمان_و_شکر، دو صفتی هستند که در مصداق اینهمانی دارند. این سخن بدین معنا است که «هر مؤمنی، شاکر است» و «هر شاکری، مؤمن».
✔️۶. نباید فراموش کنیم، همچنانکه پیش از این بیان شد، #ایمان از #مراتب _باطنی تا #مراتب_ظاهری را شامل میشود، لذا شکر نیز همین مراتب را دارد.
✔️۷. پیش از این بیان شد هر کسی که به #احکام_عقل خویش، به عنوان #حجّت_باطنی خداوند، توجّه داشته، تسلیم آنها شود، مؤمن به ایمان باطنی است؛ و هر کسی که در برابر #احکام_حجّت_ظاهری خداوند تسلیم شود، مؤمن به ایمان ظاهری است؛ و هر کسی که در برابر هر دو حجّت الهی، تسلیم باشد، برترین مراتب ایمان را دارد که همان ایمان برتر است.
✔️۸. بنابر آنچه در ۷ بیان شد، #شکر نیز از مراتب باطنی تا مراتب ظاهری را شامل میشود.
✔️۹. بنابر مقدمه ۸ از آنجا که در هستی هیچ فردی یافت نمیشود که به هیچیک از احکام عقلی خود یا احکام دینی خویش پایبند نباشد، لذا هر فردی مرتبهای از شکر، گرچه بسیار ناچیز باشد را دارا است؛ لذا خداوند متعال میفرماید: «وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ».
✔️۱۰. در این آیه شریف، خداوند «#شکور_بودن»که صفت مبالغه است را به «قلیل»بودن توصیف کرده است. یعنی آنانی که #مراتب_اعلای شکر را دارند بسیار اندک هستند؛ نه آنکه هیچ انسانی #شاکر نیست. بنابراین همه انسانها مرتبهای از شکر را دارند؛ اما شکور یعنی بسیار شکرکننده اندک است.
✔️۱۱. بنابر آنچه در ۱۰ بیان شد، و از آنجا که گفته شد میان ایمان و شکر، #اینهمانی_در_مصداق وجود دارد، پس هر انسانی مرتبهای از ایمان را نیز دارد؛ چرا که هیچ انسانی یافت نمیشود که مرتبهای از ایمان باطنی به معنای توجّه به احکام عقلی را، به طور مطلق، نداشته باشد؛
✔️۱۲. بنابراین آنچه در ۱۱ گفتیم، باید گفت تمام انسانها مرتبهای از ایمان، هرچند اندک را، داراست. امّا آیا بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که هر انسان مؤمنی، #نجاتیافته است؟
✔️۱۳. پاسخ سؤال پیشگفته خیر است؛ زیرا برای #نجات صرفِ ایمان و یا شکر کفایت نمیکند. کسی اهل نجات است که در کنار ایمان، #عمل_صالح_مستمرّ داشته باشد "یعلمون الصالحات" و اگر چنین نباشد؛ ایمان آن فرد، کارساز نخواهد بود.
✔️۱۴. بنابر آنچه در ۱۳ بیان شد، که #استمرار در عمل صالح لازمه ایمان است، خداوند متعال در آیات مختلفی شکر را با #فعل_مضارع به کار برده است که دلالت بر استمرار در شکرگزاری دارد. خداوند در آیه ۷۸ سوره نحل هدف ابزار شناختی چون حواسّ ظاهری و باطنی را شکرگزاری مستمرّ بیان کرده است: «وَاللّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»
🔸 نتیجه: تحلیل اجمالی فوق نتایج گوناگون فردی و اجتماعی، همراه دارد؛ مانند:
☑️ هر میزان #شکر فردی بیشتر شود او #مؤمنتر است و بالتبع #عاقلتر.
☑️ برای #دعوت به ایمان و عقل، کافیست نعمتهای موجود در زندگی افراد را گوشزد کرد، تا در مسیر شکرگزاری قرار بگیرند.
☑️ شکرگزارشدن فرد، یعنی #پذیرش_مسئولیت در برابر همه موجودات، از جمله خود و خانواده خود.
☑️ با شاکرشدن فرد، اجتماع اصلاح میشود.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul
🔰 معنای وجه الله در قرآن
✍ اصغر آقائی
________________
🔸 به تناسب #شب_قدر و شب ضربتخوردن #امير_المؤمنين علیهالسلام بیانی اجمالی درباره #وجه_الله به عنوان یکی از القاب ایشان بیان میکنم.
🔻 درباره #وجه_الله تعابیر مختلفی در قرآن آمده است؛ مانند:
✔ مَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ
✔ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ
✔ کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ* وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ
✔ کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ
🔻از این آیات:
▪️اولاً سه نتیجه زیر بهدست میآید:
۱) نتیجهی انفاق و اعمال خیر بهدستآوردن #رضایت وجه الله است، و از سوی دیگر ۲) همه هستی "وجه الله" است؛ و ۳) غیر از وجه الله، همه فانی، و هالک هستند،
▪️ ثانیاً برای #وجه_الله، دو مصداق وجود دارد: ۱. ذات الله است، ۲. تمام هستی.
▫️علاوه بر مصادیق فوق، در احادیث برای وجه الله مصادیق دیگری چون دین الله، انبیاءالله و اميرالمؤمنين و ائمه اطهار علیهمالسلام بیان شدهاند.
🔻 این مصادیق #مظاهر یک حقیقت هستند که همان ذات الهی باشند؛ زیرا #الله، دو جنبه #حقی و #خلقی دارد؛ یعنی ذاتی دارد که همان جنبه حقی است؛ و جنبه دیگر او همان مخلوقات وابسته به ذات او هستند که همان جنبه خلقی او میباشند.
🔻 بنابر آنچه گفتیم وجه الله را نیز باید در هر دو جنبه دید، پس: ۱) وجه الله در جنبه #حقّی خداوند همان #ذات_الهی است؛ و ۲) در جنبه #خلقی، وجه الله #مراتب و #مصاديق مختلفی مانند اسماء الله، مخلوقات الهی و اسم اعظم حق تعالی یعنی امیرمؤمنان عليه السلام است.
▪️ بر اساس آنچه بیان شد: به طور خلاصه تمام هستی به یک معنا در سه مرتبه یا مصداق خلاصه میشود: ۱. ذات الهی، ۲. امام معصوم (انسان کامل)، و ۳. تمام مخلوقات.
🔻اکنون زمان آن است تا دو عبارت زیر که از آیات پیشین به دست آمده است را معنا کنیم:
☑️ ۱. انفاق برای وجه الله است: یعنی هدف #انفاق با توجه به سه مرتبه فوق باشد؛ مراتبی که به هم وابسته هستند؛ یعنی توقّف در هر مرتبه پایینتر، بدونِ بودنِ مرتبه بالاتر، نادرست و ابتر است. بنا بر این مقدمه: #انفاق، عامل #محبت و #تقرب و #بهدستآوردن_رضایت مخلوق است (در مرتبه اول مصداق وجه الله)، اما این تقرب باید ذیل #تقرب_به_امام (در مرتبه دوم) و سپس در مرحله سوم #تقرب_به_ذات_الله باشد.
▫️ نکته: البته #اولاً هرچقدر مرتبهی قبل در مرتبهی بعد فانیتر شود، خالصتر است، و #ثانیاً اگر مراتب بالاتر در میان باشد، مراتب قبل وجود دارد نه بالعکس.
☑️ ۲. همه جا وجه الله است و همه موجودات هالک هستند: این یعنی در #تمام_هستی چیزی وجود دارد، که #هالک نیست؛ و یا به تعبیر دیگر #تبدل است اما نابودی نیست؛ زیرا آنچه #موجود میشود، دیگر در معدوم نمیشود؛ و به تعبیر قرآنی #رجوع_الی_الله صورت میگیرد؛ و معنا ندارد شیی معدوم به حق رجوع کند. در حقیقت #تمام_هستی در #حرکت است و هر #حرکتی به سوی #کمال است، و کاملترین موجود، به عنوان هدف اعلای تمام هستی است، الله است؛ و #عشق به هر موجودی چه بدانیم و چه ندانیم عشق به اوست در حقیقت.
🔻بر اساس اجمال بیان شده:
✔️ اولاً امام عليهالسلام، #هدف_اول تمام مظاهر حق است؛ و این وجه تام هم باقی است و هم غیر فانی، و هم اگر نباشد، هستی #مقصدی ندارد تا سیری داشته باشد و اساسا نه ایجاد میشود و نه حرکت کمالی در آن معنادار میشود.
✔️ و ثانیا تمام مخلوقات و مظاهر حق تعالی، در سیر کمالی خویش به سوی حق، از مجرای وی یعنی امام عليهالسلام در حرکت هستند؛و لذا ایشان هم #وجه_تام_الهی است، هم #امیر_مؤمنان و هادی آنان که فرمود "وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ" است، و هم باب رزق الهی است و هم ... .
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#در_محضر_قرآن
🆔 @hayatemaqul
#تبلیغ
🔻 اهمیت دعوت به #ایمان بر کسی پوشیده نیست؛
🔻 امّا از آنجا که ایمان #مراتب دارد، دعوت به هر مرتبهای از آن نیکوست.
🔻 لذاست که آیت الله #بهجت رحمة الله علیه میفرمودند:
نگویید اگر عمل نکنند یا اگر اهل عمل نباشند و نشوند، فایده ندارد.
🔻 طبیعتاً معنای این سخن این نیست #عمل مهم نیست؛ بلکه عمل #رکنی از #نظام ایمانی است نه همه آن.
🔻بنابراین اگر کسی #آگاهانه عملی دینی را رها میکند، به همان میزان، از ایمان او کاسته میشود.
🔻امّا کسی که #عمل به او نرسیده یا آنکه به #دینی بودن آن علم نیافته است، منکر آن عمل محسوب نمیشود.
🔻 پس در دعوت به ایمان #صبور باشیم، و نتیجه فوری از دعوت خویش انتظار نداشته، و توجه به مراتب ایمان داشته باشیم.
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul