eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
148 عکس
232 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 توأمان‌بودن عظمت و رحمت الهی ✍ اصغر آقائی __________________________ 🌀 اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِأَعْظَمِها وَكُلُّ عَظَمَتِكَ عَظِيمَةٌ 🔻 عظمت از است و هر صفت جلالي، در خود نهفته دارد و اگر در قهر و عظمت پروردگار لطف و رحمت نهان نبود، هرگز موسي عليه السلام، از حالت غش و بيهوشي برنمي‌خاست و قلب هيچ سالكي قادر به شهود آن‌ها نبود. 🔻در کمیل امام علی علیه السلام فرمود: اللهم اني اسئلك برحمتك التي وسعت كل شي‌ء: خدايا به رحمتت كه همه چيز را فرا گرفته تو را مي‌خوانم. 🔻 و نیز فرمود: و بعظمتك التي ملأت كلّ شي‌ء: و به عظمتت كه همه چيز را پر كرده است. 🔻این دو فقره از دعای کمیل در کنار هم به این معناست که همه اشیاء با عظمت حق تعالی پرشده است؛ اما این عظمتِ ملکوتی و غیبی، خود جلوه‌ای از رحمانیت را در دل خویش نهفته دارد. 🔻 لذا درباره هر موجودی، حتی موجودات مادی، تحقیق می‌شود، عظمت الهی در آن دیده می‌شود. 🔻 لذا امام خمینی ره هرچند را از آن جهت که در آن علوّ و کبرائیّت وجود دارد، از ذات الهی می‌دانند؛ اما از جهتی دیگر آن را از صفات دانسته و می‌گویند: 💠 عظيم به اعتبار قهر و سلطنت خداوند بر ملكوت اشياء و قرار داشتن كليدهاي غيب و شهادت در دستان حق تعالي از اسماء صفات است. پس، خداوند متعال از نظر ذات و صفت و فعل عظيم است. 🔻 از آنجا که هر اسمی محلی برای بروز تام خویش دارد، اسم عظیم نیز در قیامت، از به آید و بروز یابد؛ لذا در آن روز تنها پاسخ‌گوی این سؤال که حق تعالي مي‌فرمايد «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ: ملك امروز از آن كيست؟» هیچ پاسخ‌گوئی جز خود حق تعالی نیست که فرمود: «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار» 📚 رک: شرح دعای سحر ص.۳۴-۳۶ پ.ن. 🔺 در روز قیامت آنچه در این دنیا در مرتبه‌ای مظهر بوده است؛ در روز قیامت مظهر می‌شود؛ مثلا ولایت باطنی در آنجا بروز عظیم، رخ خواهد نمود. 🔺 به همین‌ منوال عظمت ملکوت اشیاء در روز یوم تبی السرائر بروز کامل می‌یابد؛ 🔺که فرمود: "وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ: و هر چه در آسمانها و زمین پنهان است همه برای خداست و امور عالم همه به خدا بازگردانده می‌شود". 🔺 طبق آیه غیب و ملکوت دنیا که با عظمت الهی پرشده است در روز قیامت به او باز می‌گردد و کامل رخ می‌نماید. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح دعای سحر: عزّت الهی () ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 اللّهم انّي اسئلك من عزّتك باعزّها و كلّ عزّتك عزيزه. اللّهم انّي اسئلك بعزّتك كلّها 🔻 خداوند متعال در خود مؤثر است، بلكه او بصير و سميع است به عين سمع و بصر ما. 🔻 شيخ ما عارف كامل جناب ، كه خداوند سايه‌اش را بر سر مريدان مستدام بدارد، مي‌گويد: سميع و بصير از امهات اسماء نيستند و به علم خدا در مقامات باز مي‌گردند و از او جدا نمي‌شوند مگر زماني كه مخلوقات و مظاهر پديد مي‌آيند. در اين هنگام، تحققِ سمع و بصر در حق خداوند متعال، همان سمع و بصر مظاهر خواهد بود. و او ظاهر و باطن و اول و آخر است. 🔻 محي‌الدين در گفته است: بدان كه علوم الهی ذوقی‌ئی كه براي اهل‌الله حاصل مي‌شود، مناسب با اختلاف قوايي كه علوم ناشي از آنند مختلف مي‌باشند، با اين كه همه از يک‌جا سرچشمه مي‌گيرند؛ چنانچه خداوند متعال مي‌فرمايد: من گوش او هستم كه بدان مي‌شنود و چشم او هستم كه بدان مي‌بيند و دست او هستم كه حمله مي‌كند و پاي او هستم‌ كه بدان راه مي‌رود. 🔻 پس، خداوند متذكر شده كه او اعضا و جوارحي است كه خود عين عبد هستند. لذا هويت واحد است و جوارح مختلف. 🔻 اما خداوند متعال به (یعنی معادل‌نداشتن) نيز هست، زيرا محض نمى‌پذيرد و تكرار نمى‌شود و هر چه را كه دومين او فرض كني، در واقع، خود اوست. 🔻 شايد منظور از در اين بخش از دعا (اللهم اني أسئلك من عزتك باعزها ...) صفاتي باشد كه قوت و غلبه‌اي در آن‌ها وجود دارد؛ مانند قّهار و مالك و واحد و احد و معيد و .... ؛ در این صورت باعزت‌ترين اين صفات صفتي است كه ظهور غلبه و قهر در آن تمام‌تر باشد، مانند واحد در اين فرموده حق: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»؛ يا بنا بر اين فرموده خداوند: «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره ص.93-96 پ. ن. ◀️ توضیح چند اصطلاح و بیان چند نکته: 🔸۱. : یعنی مخلوقات الهی که خداوند از طریق آنها خود را نمایان کرده است و هر مظهر به میزان خود مظهر خدا است و امام است. 🔸 ۲. خداوند با سمع و بصر ما: چون تمام هستی، مظهر خداوند است؛ این مظار را اگر جدا از خداوند بدانیم، شرک خواهد بود زیرا در کنار خداوند به موجودی دیگر داده‌ایم؛ لذا باید وابسته به خدا باید بدانیم و این یعنی هر موجودی، همه صفات خدا است؛ و این یعنی خداوند و هستی که در کلام امام بود. 🔸 ۳. و بودن خداوند: همچنانکه در بحث عینیت توضیح دادیم، همه موجودات، چه شر و زشت، و چه خیر و زیبا، مظهر خداوند هستند پس ظاهر و باطن هستی را خداوند و صفات و اسمای الهی پر کرده است و به تعبیر : "بِاسْمائِكَ الَّتى مَلَأَتْ ارْكانَ كُلِّ شَى‏ءٍ" 🔸 ۴. بودن خداوند: یعنی خداوند وجود محض است، محضِ وجود است؛ و صرف یک شیئ دوئيت نمی‌پذیرد؛ مثلا شما اگر از دو شبه‌جمله "آب سرد" و "آب رودخانه زاینده‌رود" بخش دوم را حذف کنید و فقط و فقط آب باقی بماند، دیگر دوئيت از آن که در دو شبه‌جمله پیشین بیان شده بود، از بین می‌رود و فقط و فقط صرف آب باقی می‌ماند. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰ایمان و عقلانیت: بررسی مصداقی تشکیکی‌بودن ایمان ✍ اصغر آقائی ___________________ 🔻با توجّه به آنچه امروزه در در جریان است، به نظر می‌رسد تأمّل در برخی مطالب جا داشته باشد. 🔻قبل از از بیان اصل مطلبی که می‌خواهم عرض کنم، توجّه شما را به جلب می‌کنم: ✔️ فردی و یا و مانند آنان را در نظر بگیرید که در برابر ایستاده، از آنان بیزاری جسته، با آنان مقابله می‌کند. ✔️ فردی را در نظر بگیرید که از اسرائیل، به عنوان که در داده شده است، دفاع می‌کند؛ تا پس از حکومت آنان و برخی اتفاقات، چون آرماگدون، بازگردد. ✔️ فردی را در نظر بگیرید که از اسرائیل تنها به دلیل و صرفاً بر اساس ، و یا منافع شخصی، دفاع می‌کند و کاری به آموزه کتاب مقدس ندارد. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که معتقد است در اسلام کنیز و امری جاری در تمام زمان‌هاست و وقتی مثلاً یک زن اسرائیلی را اسیر می‌کند، چونان داعشیان، آن را کنیز خود گرفته و یا خرید و فروش می‌کند. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که با اشک می‌خواند و از خود به پیامبر ص سخن می‌گوید و یا با خواندن قرآن به خود تسکین می‌دهد. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که معتقد است در اسلام کنیز و امری است که در زمان ما نمی‌تواند جریان داشته باشد، لذا با یک زن اسیر فلسطینی، برخوردی متناسب با او انجام می‌دهد و حتی به او نیز از غذای خود می‌دهد و تفاوتی قائل نمی‌شود. 🔻 بررسی این چند مثال: ✅ آیا این چند مصداق یکی هستند؟ طبیعتاً خیر. هر یک را اجمالا بررسی می‌کنید: ☑️ مورد اوّل: این فرد هرچند نیست و یا اساساً بی‌دین است، اما در است؛ زیرا ایمان یعنی ؛ پس هر دوی آنها به همان میزان که در برابر حکم ، که همان خداوند است، کرنش می‌کنند، در حقیقت در برابر خداوند کرنش کرده‌اند؛ لذا این عمل آنان در دائره ایمان تعریف شده، و این ایمان باطنی آنان، در روز آشکارشدن باطن‌ها «یوم تبلی السرائر» آشکار می‌شود؛ چرا که قیامت مظهر به عنوان اسم خداوند است. ☑️ مورد دوم نیز حتما است و ایمان او از مثال اول نیز قوی‌تر است زیرا در برابر خداوندی، یعنی حجّت باطنی و حجّت ظاهری، کرنش کرده است؛ لذا به میزان خود در دائره ایمان است؛ زیرا انتظار مسيح او را به پذیرفتن اسرائیل کشیده است. ☑️ مورد سوّم: این فرد از دائره ایمان است زیرا در برابر حق ندارد (بر اساس مثال). ☑️ مورد چهارم: درباره ایمان این فرد کمی دشوار است؛ زیرا مصادیق مختلفی دارد، ولی تنها یک سؤال می‌پرسم: آیا عمل این فرد در اسلام مؤثر است؟ فرض بگیرید با اسیرشده، مانند کنیز عمل می‌شد، آیا پس از رهاشدن آنان، به هر دلیلی، و سخنانی که در شیوه برخورد با آنان گفته می‌شد، می‌توانستیم، از اسلام کنیم؟ ☑️ موردهای پنجم و ششم: هر دو بر اساس توضیحاتی که دادم در دائره ایمان هستند. 🔻 نتایج این اجمال: بنابراین: ۱) ایمان امری است و نیست؛ ۲) هر کسی که از خویش، حقیقتا تبعیّت می‌کند، هرچند حجّت ظاهری نیز به او نرسیده باشد، و یا رسیده و درک نکرده باشد، در دائره ایمان است؛ زیرا ایمان یعنی در برابر حق برآمده از عقل یا نقل و یا هر دو. ۳) بر اساس ، اصل بر همه یا بسیاری از احکام دین حاکم است، لذا تا جایی که ممکن بود در طول حیات اولیاءالله، انبیا و امامان، با آن یعنی برده‌داری، مبارزه می‌شد؛ بنابراین در زمان ما که با طبع بشر امروزی که گرایش به آن اصل متین، یعنی کرامت ذاتی انسان، دارد، همراه شده است، پذیرفتن حکم برده‌داری به عنوان حکمی اسلامی وجهی ندارد. ۴) : هر یک از مصادیق می‌تواند جنبه‌های دیگری نیز داشته باشد؛ که در این کوتاه‌نوشته، نمی‌گنجد. مثلا: در مثال دوم، طبیعتا در این مصداق، نکات ریز دیگری هم هست مانند تعارض بین عقل و نقل؛ زیرا از سویی ظلم اسرائیل با عقل او نمی‌سازد و از سویی دیگر کتاب مقدس، یا عالمان دین‌شان، گفته است که یهود تا در سرزمین مقدس حاکم نشود، بازگشت مسیح اتفاق نمی‌افتد. لذا در بررسی مصادیق حتما حیطه و جهت آن باید مورد توجه باشد، و جهت بحث در مثال بنده تنها و تنها، پذیرش حکومت یهود و اتفاقات آن بر اساس آموزه‌های دین است؛ مانند یک مسلمان که معتقد است کشته‌شدن برخی انسان‌ها قبل از قیام مهدی عج و بعد از آن، امر طبیعی و لازمه قیام است. لطفا دقت کنید. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 رابطه ایمان و نجات: آیا نجات مختص شیعیان است؟ ✍ اصغر آقائی _________________ 💠 علیه‌السلام فرمود: لا نَجاةَ لِمَنْ لا ايمانَ لَهُ: کسی که ایمان ندارد، نجات نیابد. 🔻برای فهم این حدیث مقدماتی لازم است: ۱. اوصافی چون عقلانیت و ایمان و ولایت و عشق، و به طور کلی تمام ، هرچند در مفهوم‌ مغایر یکدیگر هستند، اما در مصداق، به دلیل ، دارند. ۲. بر اساس ، تمام اوصاف وجودی، دارند؛ لذا خداوند است در اعلی مراتبِ آن؛ و است به همین صورت. 🔻برخی نتائج حاصل این دو مقدمه: ✔️ هر عاقلی، مؤمن است؛ ✔️ هر مؤمنی، عاقل است؛ ✔️ هر عاقلی، ولایت دارد؛ ✔️ هر ولیّ‌یی، عاقل است؛ ... و نتائج دیگر؛ مثلا: هر عاقلی، شاکر است‌. (تمام اوصاف وجودی در این نتایج به تناسب، موضوع و محمول واقع می‌شوند) ▫️نکته: اگر موجودی را داشته باشد، هویت این ولایت چون است، به هیچ عنوان با ولایت مطرح‌شده قابل قیاس نیست و نتایج گذشته را ندارد. مثلا ، یعنی ، لذا چنین ولایتی، نه دارد، نه دارد، و نه اوصاف وجودی دیگر؛ لذاست که کسانی که ولایت شیطان را دارند، در روز قیامت، علیه خود و شیطان می‌شورند و می‌شوند؛ مگر می‌شود عقلانیت، پشیمانی بار آورد؟ 🔻بر اساس دو اسم و خداوند، تمام اوصاف گفته شده، هم ظاهری دارند و هم باطنی؛ و این مسئله نتائجی دارد، مانند: ✔️ الهی، هم باطنی هستند و هم ظاهری. ✔️ تمام خداوند هم بر فرد و هم بر دیگران ولایت‌آور است. یعنی اگر مثلا کسی بر امری به صورت صددرصدی حکم کند، او باید سخن این ولیّ (همان حجّت) الهی را بپذیرد؛ و به همین منوال حجت‌های بیرونی. ✔️ باید لااقل به مرتبه‌ای از ، وابسته باشد، لذا پذیرش ، بدون نوعی حجت باطنی، عبث است و بی‌فایده. ✔️ اگر کسی را پذیرفته باشد، ولی حجت ظاهری به او نرسیده یا رسیده اما به دلیلی موجّه، او را درک نکرده باشد، این فرد به دلیل از حجت باطنی یعنی عقل، در دائره ایمان باطنی قرار دارد، چه متدین به ادیان دیگر چون مسیحیت باشد و چه متدین نباشد، و یا اساسا خداباور نباشد، اما به حکم عقل، هیچگاه مثلا ظلم نمی‌کند؛ چنین فردی، مرتبه‌ای از ایمان باطنی را دارد و آن مسیحی، علاوه بر ایمان باطنی، مرتبه‌ای از ایمان ظاهری را نیز به دلیل پذیرفتن عیسی ع دارد. ✔️ کسی که به ایمان باطنی مؤمن است در ، ایمانش آشکار می‌شود؛ ✔️ کسی که به ایمان ظاهری مؤمن باشد، در روز قیامت، اگر ایمان باطنی نداشته باشد، کافر محشور خواهد شد؛ مانند منافق ✔️ هر فردی به هر میزان که عاقل‌تر، مؤمن‌تر، و ولایت‌مدارتر می‌شود، در حقیقت، ولایت اميرالمؤمنين علیه‌السلام را پذیرفته است، و خلیفه‌ی خلیفة الله می‌شود، لذا تبعیت از او و پذیرش سخن او نیز بر دیگران ضرورت بیشتری می‌یابد. ▫️ به طور کلی قاعده در این باب این است: به حکم دو اسم و ، هر آنچه در این دنیا است مظهر اسم الظاهر است، ولی قیامت مظهر الباطن، لذا فقط هر کسانی در قیامت، که "تبلی السرائر" است، مؤمن خواهد بود، که در دنیا داشته باشد. ✅ با توجه به توضیحات و مقدمات بالا، هر کسی در دایره عقلانیت، ایمان، و مانند آن وارد شود، به دلیل این‌همانی آنها با ولایت، در حقیقت علیه‌السلام را پذیرفته است؛ و این معنای احادیثی است که می‌فرماید بدون ولایت کسی وارد بهشت نمی‌شود؛ که فرمود "هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ" و در روز قیامت ولایت از آن "الله" است و طبیعتا ولایت از آن ولیّ نیز است؛ لذا ولایت اميرالمؤمنين علیه‌السلام به همه عرضه می‌شود، و مثلا آنکه در دنیا به احکام حجّت باطنی عمل می‌کرد و سمعاً و طاعتاً به عقل می‌گفت - هرچند در ظاهر مسلمان نبود - در آنجا هم سمعاً و طاعتاً به حجّت ظاهری خواهد گفت. ✳️ و نتیجه این می‌شود: وقتی اميرالمؤمنين علیه‌السلام می‌فرماید مؤمن اهل نجات است، یعنی هر کسی به هر مرتبه‌ای از ایمان، عقلانیت، و ولایت رسیده باشد، و ملتزم مقتضیات آن باشد، در دائره نجات است؛ پس هر چقدر مؤمن‌تر، ناجی‌تر است. پس نه تنها شیعیانی که ملتزم به مقتضیات ایمان هستند، در هر مرتبه‌ای، اهل نجات هستند، بلکه هر مؤمنی به معنایی که عرض شد اهل نجات خواهد بود. 🔻 نکته پایانی: وقتی گفته می‌شود مؤمن اهل نجات است، باید گفت نجات از چه چیزی؟ قاعده کلی این است: هر کسی عقلانیت، ایمان و ولایت را در هر چیزی به کار برد، در همان چیز اهل نجات است، چه دنیوی چه اخروی؛ و البته مصداق تام این نجات، نجات از است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul