eitaa logo
حیات معقول
233 دنبال‌کننده
160 عکس
267 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰عامل اصلی حیات انسانی ✍ اصغر آقائی ___________________________ 💠 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ: ❇️ ای اهل ایمان، چون خدا و رسول شما را به آنچه مایه شماست دعوت کنند، اجابت کنید و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است) و همه به سوی او محشور خواهید شد. (انفال/۲۴) 🔺آیه کریمه را به "آنچه حیات انسان" در آن است فرامی‌خواند. 🔸اما آن چه چیزی است که خداوند مؤمنین نه انسان‌ها را بدان فراخوانده است؟ 🔸یعنی چه چیزی است که تنها مؤمنین شایستگی دعوت به آن را دارند؟ 🔹بر اساس احادیث گوناگون مواردی چون "امربه‌معروف و نهی از منکر"، "نماز"، "بهشت" و "ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام" به عنوان مصداق آیه ذکر شده‌اند؛ هرچند محدود در این موارد نیست اما آنچه خداوند به عنوان مؤمنین معرفی کرده است باید شأن بسیار بلندی داشته باشد. 💡به نظر می‌رسد برای فهمِ آن عاملِ حیات، ابتدا باید مقصود حیات در قرآن را درک کنیم. 💠 بر اساس آیه "مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ" (نحل/ ۹۷) 💎 مقصود از حیات، است، حیاتی که از هر ناراستی دور است. زندگی این‌چنینی بر اساس همین آیه با حاصل می‌شود. 🔺در کنار این آیه، در سوره فاطر آیه ۲۲ خداوند می‌فرماید: 💠 "وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚإِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ". ⭕️ در این آیه پس از آنکه خداوند مردگان و زندگان را یکسان نمی‌داند، به ناگاه ابتدا رساندن‌سخن به گوش دیگران را به خود نسبت می‌دهد و در انتها به نبی اکرم صلی الله علیه وآله گوشزد می‌کند که وی نمی‌تواند سخن خویش را به گوش در قبرها برساند. 🔅در تأویلی زیبا می‌توان گفت همچنانکه مردگان اسیر قبور، نمی‌توانند سخنی درک کنند؛ همچنین است کسانی که در قبور ، و مانند آن خود را محبوس کرده‌اند نیز نمی‌توانند سخن حیات‌بخش را بشنوند و از زنجیر تقلیدها و باورهای کورکورانه جدا شوند. ✅ بنابراین برای حیات‌طیبه حداقل دومرتبه وجود دارد: 1⃣ جداشدن از زنجیرهایی که افراد بر اثر تبعیت از سنت‌ها و باورهای غلط القاءشده از خانواده و ... بر خویش زده‌اند؛ 2⃣ وقتی با وارد عرصه ایمان شدند، گویی در مسیری بی‌انتها قرارگرفته‌اند که هر ایستگاه پیش‌روی آن زیباتر از قبلی است و زندگی آن پررونق‌تر است. ▪️هرچند این بحث بسیار دامنه‌دار است اما بر اساس همین مقدمه کوتاه عرض می‌کنم: 🌀 افراد بشری با شروع در بهره‌گیری از در مسیر که به حیات طیب و پاک می‌انجامد قرارگرفته‌اند و هر میزان به 🔑 مانند پایبند باشند نشانه‌های آن حیات طیب در آنها آشکار می‌شود و با ورود در ساحت و گسترش‌یافتن عقلانیت او با طراوت و در سایه وارد بوستان‌های بس گسترده‌تر از آن حیات طیب می‌شوند. 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ۵ ✍ اصغر آقائی ___________________ 🌀 گام اول: با آدم (۳): ... هبوط 🔻 بر خطای خویش آگاه شد. او دانست که طهارتی که با خطای ناخواسته انجام گرفته است، هرچند با توبه به او بازگشته است؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود. و فراق آغاز شده بود. 🔻 آدم و حوا که از بیرون شدند؛ باید خانه و کاشانه‌ای مناسب برای حرکتی دوباره به سوی معشوق داشته باشند و انتخاب شد؛ جایی برای زندگی «وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ» و زمین شد پر از متاع و کالا. 🔻 یار از سویی؛ کاشانه پر از کالا از سویی دیگر، حقیقتاً هم ترس دارد و هم اندوه؛ که فراق، قلب را به اندوه می‌کشد؛ و کاشانه، اندوه از دست رفتن را. و انسانی که خاطره فراق پدرش را از آنچه در آن بود، سینه به سینه در نسل‌ها بعدی نقل محافل شده است؛ حق دارد در حزن و اندوه باشد؛ 🔻 اما باید چاره‌ای جست و چاره این حزن و انده؛ است؛ تبعیت از هادیان الهی از انسان کامل «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ» و این تبعیت از شایستگان درگاه حق، به گذر از حزن و اندوه می‌انجامد «فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ». 🔻 آری برای دوری از و باید با انسان کامل همراه شد؛ اما نشد که نشد ... و گویی فرزندان آدم، آن خطای پدر خویش را به ارث بردند؛ و خطا و خطا و خطا ... دیگر جای خویش را به می‌دهد و هبوط معنا می‌یابد. 🔻 یعنی دورشدن از منبع نور، منبع هدایت؛ یعنی دور شدن از عشق، عشق محض، از عقل، عقل محض؛ و این یعنی همان حزن و اندوه همراه انسان؛ و اگر دورشدن از این دو را می‌خواهیم باید به اصل خویش بازگردیم؛ به منبع نور و عقل و عشق؛ به خداوند؛ و این ذیل سایه خلیفه الهی، ، پیامبران الهی اتفاق می‌افتد. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
گام به گام با انسان کامل ۶ ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام اول: با آدم (5): سرگشتیِ طغیان 🔻 نیز دچار شد؛ اما حکایت او با بیرونی شروع شد «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ» و با چهره شیطان ادامه یافت؛ تا جایی که شیطان به متوسل می‌شود؛ چراکه آدم حریف سرسختی است: «وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ»؛ و در حکایت آدم، خداوند از نفسانی و آدم هیچ سخنی نگفته است؛ هرچند هر خطائی از به گونه‌ای به خود است «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا»؛ اما نفس انسان کامل، خدامحور است؛ نه خودمحور. 🔻 اما قصه در فرزند آدم، ، به گونه‌ای دیگر ادامه یافت. در او طغیانگر و اسیر خود که نه تقوا دارد و نه خوف الهی، او را به اوّلین ظلم تاریخ، ظلم خودخواسته، می‌کشاند «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ». آری او چون شیطان، در برابر پروردگار خویش می‌کند؛ و هر طغیانی، حسادتی؛ و هر حسادتی، ظلمی؛ و هر ظلمی، فسادی؛ و هر فسادی، ندامتی در پی دارد؛ لذا او نیز شد، و در خودساخته غلطید «فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ». آری نفس آدم بود، و شیطان از این خواسته ذاتی او بهره جست؛ اما نفس قابیل، و ؛ لذا در آدم، محور سخن آن محرک بیرونی است و در قابیل، نفس طاغی او. 🔻 مباد که هیچ‌کس ظلم خویش شود؛ و بدتر از آن، مباد که فردی در این سرگشتگی، به خدای خویش پناه نبرد و به ظلم خودکرده، نکند؛ بلکه در پی آن ظلم باشد و قابیل چنین کرد. او که جسد برادر خویش را بر دوش می‌کشید، مانده بود با آن چه کند. توبه نداشت، اما قتل برادر و جسد بی‌جان او و پاسخگوبودن در برابر پدر و دیگران را خوب می‌فهمید؛ لذا در پی چاره بود. و کلاغ آمد «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ» 🔻 او کار را دید که چگونه شیئی را در زمین پنهان می‌کند، باز فریبکارش، به ، و با غرور سخن گفت؛ بدون آنکه به درگاه خداوند، چون پدر کند و این فهم جدید باشد که خدایش به او آموخت؛ و با خود، غرور خویش را فریاد زد که آیا من از این کلاغ عاجزترم؟ «قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي» 🔻 نمی‌دانم قابیل در نهایت کرد یا خیر ولی آنچه از بر می‌آید، تنها فریب‌ نفس را خوردن و ندامت اوست و جالب آنکه خداوند دو بار بر او تاکید می‌کند؛ اما از توبه او سخنی نمی‌گوید. او ابتدا پس از قتل برادر نادم شد، و در پسِ دفن جسد بی‌جان برادر نیز همچنین «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ». ندامت با ندامت فرق می‌کند. پدر قابیل، آدم ع، ، خداوند، چون نادم می‌شود؛ بدون هیچ تأمّلی بر خویش می‌کند؛ اما قابیلِ نادم، توبه‌ای نمی‌کند؛ و این یعنی ندامتی که در پسِ آن و بازگشت نباشد؛ نه توبه است و نه ندامتی که در احادیث، توبه خوانده شده؛ بلکه تنها یک و فهم کار نادرست است. 🔻 آری ندامتی، در مسیر و برآمده از و صفت انسان کامل است که فرد را به تکاپو وادارد و او را بی‌خور و خواب سازد و او در وجودش جوشش کند و سراسر او را بگیرد؛ و حاصل این عقل و عشق در هم‌آمیخته، صفت زیبای باشد که حریّت را در پی دارد؛ نه آنکه با حساب و کتابی محدود، که فریبی عقل است؛ خود و دیگران را نه به حیات معقول بکشاند و نه از عشق سیراب کند. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 ناراست راست‌نما: عبارت‌های زیبانمای نادرست یا نیازمند تبیین (۳) ✍ اصغر آقائی ___________ 🌀 ناصر نقویان: "خانمی که روسری‌اش را بر می‌دارد می‌گوید می‌خواهم با ظلم مبارزه کنم. باید به سؤالات نسل جوان پاسخ بدهیم و پاسخی نداریم. باید دقت کنیم که با بگیر و ببند و داغ و درفش کار پیش نمی‌رود."🤔 ✅ اما برخی و سؤالات این عبارت: ۱) بی‌مبنا: بله ممکن است برخی از این خانم‌ها چنین باشند، اما به چه دلیل همه آنها را چنین توصیف می‌کنید؟ ۲) مقصود از و راه با آن: مبارزه با ظلم صحیح است؛ اما کدام ظلم مقصود است؟ آیا مبارزه با هر ظلمی به این است که ظلمی دیگر مرتکب شوی و حکم الهی را زیر پا گذاری؟ آیا ، خود ظلمی دیگر نیست؟ ۳) : بله باید به سؤال جوان پاسخ داد؛ اما به کدام سؤال یا سؤالات او؟ و چه کسی باید پاسخگو باشد؟ و چگونه؟ اینکه پشت تریبون ادعا شود پاسخی وجود ندارد برای سؤالات جوانان، خود مغلطه‌ای دیگر است. اگر مقصود این است که در جامعه آنقدر فساد زیاد شده است که دیگر هیچ پاسخی وجود ندارد و تنها راه مانده، قانون‌شکنی است؛ این خود تهمت و ادعایی دیگر است. قانون‌مدار و منطقی، بر اساس آموزه‌های دین، فساد را دقیق معرفی می‌کند و برای همان راهکار مناسب می‌دهد نه آنکه کلی‌گویی کرده، راست و ناراست را در هم آمیزد و تمام. ✔️ بدون توجه به این نهفته یا آشکار در عبارت، با قضاوت نادرست، از دور خواهیم شد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 مکعب وجودی انسان 🔻 مقصود از مکعب وجودی انسان، چهار ضلع و جهت و روابطی است که انسان در اطراف خود باید ضرورتاً به آنها توجه کند: ✔️ ۱) رابطه با خداوند؛ ✔️ ۲) رابطه به خود؛ ✔️ ۳) رابطه با انسان‌های دیگر؛ ✔️ و ۴) رابطه با موجودات دیگر. 🔹 بنابراین اگر به هر میزان انسان از در این جهات و روابط کم گذاشته، آنها را نیز به‌جا نیاورد، به همان میزان از دور شده است؛ و دور شدن از عقلانیت یعنی افتادن در مرتبه‌ای از هر انسانی، با قرار گرفتن در مسیر توجه به اصلاح ابعاد وجودی خود، به حقیقت خویش که همان بر اساس است، نزدیک‌تر خواهد شد و در ذات خویش چهار بنیادین اسلام یعنی "۱) سبحان‌الله و ۲) الحمدالله و ۳) لا اله الا الله و ۴) الله اکبر" را درک خواهد کرد؛ و شاید علت چهارضلعی بودن نیز همین باشد. ✅ لذا آنچه در این کانال با عنوان "حیات معقول" در پی آن هستیم، در واقع تفکر در رابطه با این است و ایجاد تناسب میان ضلع‌های چهارگانه آن است ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰ایمان و عقلانیت: بررسی مصداقی تشکیکی‌بودن ایمان ✍ اصغر آقائی ___________________ 🔻با توجّه به آنچه امروزه در در جریان است، به نظر می‌رسد تأمّل در برخی مطالب جا داشته باشد. 🔻قبل از از بیان اصل مطلبی که می‌خواهم عرض کنم، توجّه شما را به جلب می‌کنم: ✔️ فردی و یا و مانند آنان را در نظر بگیرید که در برابر ایستاده، از آنان بیزاری جسته، با آنان مقابله می‌کند. ✔️ فردی را در نظر بگیرید که از اسرائیل، به عنوان که در داده شده است، دفاع می‌کند؛ تا پس از حکومت آنان و برخی اتفاقات، چون آرماگدون، بازگردد. ✔️ فردی را در نظر بگیرید که از اسرائیل تنها به دلیل و صرفاً بر اساس ، و یا منافع شخصی، دفاع می‌کند و کاری به آموزه کتاب مقدس ندارد. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که معتقد است در اسلام کنیز و امری جاری در تمام زمان‌هاست و وقتی مثلاً یک زن اسرائیلی را اسیر می‌کند، چونان داعشیان، آن را کنیز خود گرفته و یا خرید و فروش می‌کند. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که با اشک می‌خواند و از خود به پیامبر ص سخن می‌گوید و یا با خواندن قرآن به خود تسکین می‌دهد. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که معتقد است در اسلام کنیز و امری است که در زمان ما نمی‌تواند جریان داشته باشد، لذا با یک زن اسیر فلسطینی، برخوردی متناسب با او انجام می‌دهد و حتی به او نیز از غذای خود می‌دهد و تفاوتی قائل نمی‌شود. 🔻 بررسی این چند مثال: ✅ آیا این چند مصداق یکی هستند؟ طبیعتاً خیر. هر یک را اجمالا بررسی می‌کنید: ☑️ مورد اوّل: این فرد هرچند نیست و یا اساساً بی‌دین است، اما در است؛ زیرا ایمان یعنی ؛ پس هر دوی آنها به همان میزان که در برابر حکم ، که همان خداوند است، کرنش می‌کنند، در حقیقت در برابر خداوند کرنش کرده‌اند؛ لذا این عمل آنان در دائره ایمان تعریف شده، و این ایمان باطنی آنان، در روز آشکارشدن باطن‌ها «یوم تبلی السرائر» آشکار می‌شود؛ چرا که قیامت مظهر به عنوان اسم خداوند است. ☑️ مورد دوم نیز حتما است و ایمان او از مثال اول نیز قوی‌تر است زیرا در برابر خداوندی، یعنی حجّت باطنی و حجّت ظاهری، کرنش کرده است؛ لذا به میزان خود در دائره ایمان است؛ زیرا انتظار مسيح او را به پذیرفتن اسرائیل کشیده است. ☑️ مورد سوّم: این فرد از دائره ایمان است زیرا در برابر حق ندارد (بر اساس مثال). ☑️ مورد چهارم: درباره ایمان این فرد کمی دشوار است؛ زیرا مصادیق مختلفی دارد، ولی تنها یک سؤال می‌پرسم: آیا عمل این فرد در اسلام مؤثر است؟ فرض بگیرید با اسیرشده، مانند کنیز عمل می‌شد، آیا پس از رهاشدن آنان، به هر دلیلی، و سخنانی که در شیوه برخورد با آنان گفته می‌شد، می‌توانستیم، از اسلام کنیم؟ ☑️ موردهای پنجم و ششم: هر دو بر اساس توضیحاتی که دادم در دائره ایمان هستند. 🔻 نتایج این اجمال: بنابراین: ۱) ایمان امری است و نیست؛ ۲) هر کسی که از خویش، حقیقتا تبعیّت می‌کند، هرچند حجّت ظاهری نیز به او نرسیده باشد، و یا رسیده و درک نکرده باشد، در دائره ایمان است؛ زیرا ایمان یعنی در برابر حق برآمده از عقل یا نقل و یا هر دو. ۳) بر اساس ، اصل بر همه یا بسیاری از احکام دین حاکم است، لذا تا جایی که ممکن بود در طول حیات اولیاءالله، انبیا و امامان، با آن یعنی برده‌داری، مبارزه می‌شد؛ بنابراین در زمان ما که با طبع بشر امروزی که گرایش به آن اصل متین، یعنی کرامت ذاتی انسان، دارد، همراه شده است، پذیرفتن حکم برده‌داری به عنوان حکمی اسلامی وجهی ندارد. ۴) : هر یک از مصادیق می‌تواند جنبه‌های دیگری نیز داشته باشد؛ که در این کوتاه‌نوشته، نمی‌گنجد. مثلا: در مثال دوم، طبیعتا در این مصداق، نکات ریز دیگری هم هست مانند تعارض بین عقل و نقل؛ زیرا از سویی ظلم اسرائیل با عقل او نمی‌سازد و از سویی دیگر کتاب مقدس، یا عالمان دین‌شان، گفته است که یهود تا در سرزمین مقدس حاکم نشود، بازگشت مسیح اتفاق نمی‌افتد. لذا در بررسی مصادیق حتما حیطه و جهت آن باید مورد توجه باشد، و جهت بحث در مثال بنده تنها و تنها، پذیرش حکومت یهود و اتفاقات آن بر اساس آموزه‌های دین است؛ مانند یک مسلمان که معتقد است کشته‌شدن برخی انسان‌ها قبل از قیام مهدی عج و بعد از آن، امر طبیعی و لازمه قیام است. لطفا دقت کنید. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
25.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️ ،دام ظلّه، خطاب به جوانان دانشگاه‌های آمریکا و غرب که علیه در قیام کرده‌اند: شما اکنون در طرف درست تاریخ که در حال ورق خوردن است ایستاده‌اید. 🔻 و اکنون صوت حیدری در عالم فراگیر می‌شود. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul