🔰 حیا، ثمره مشترک ایمان و عقل
✍ اصغر آقائی
___________________________
🌀اگر بخواهیم زندگی #اخلاقی را تنها در قالب یک صفت معرفی کنیم، آن صفت میتواند "حیا" باشد.
🔺هرچند سخن درباره #حیا، جوانب مختلفی دارد، اما ریشهیابی آن در فهم حیای صحیح بسیار موثر است.
🔺در احادیث مختلفی حیا #نتیجه و ثمره #ایمان و #عقل معرفی شده است.
💠 امام علی علیهالسلام فرمود: العَقلُ شَجَرَةٌ ثَمَرُها السَّخاءُ و الحَياءُ: عقل، درختی است که میوه آن سخاوت و حیاء است.
💠 در حدیثی امام کاظم علیه السلام فرمود: الحیاء من الایمان: حیا از ایمان است.
💡اما عاملِ ثمره مشترکداشتنِ ایمان و عقل چیست؟
💎 برای پاسخ به این سؤال باید گفت:
☑️ وقتی ایمان به معنای #پذیرش مصداق واقعی حقیقت و اصل آن یعنی خداوند است و
☑️ وجود #خداوند هم به حکم عقل امری #ضروری بلکه بدیهی است؛ لذا هویت هر دوی آنها با وجود حق تعالی عجین شده است؛ بنابراین هر دوی آنها #انسان را به رعایت #حرمت خداوند در تمام مراتب هستی وامیدارند.
♻️ این یعنی چون عقل و ایمان از طرفی تمام #هستی را محضر خداوند میدانند و از سویی دیگر تمام موجودات را مظهر و #نشانه او میدانند، بنابراین عقل و ایمان عدم رعایت محضر حق تعالی حتی در #خلوت را نیز خلاف حیا میدانند؛ لذاست که در حدیثی حیای فرد نسبت به #خود نیز میوه #عقلانیت معرفی شده است.
💠 امام علی علیهالسلام: حیاء الرجل من نفسه ثمره العقل: حیا از خود، میوه عقل است.
✅ پس: حیا یعنی توجه به رعایت ادب محضر خداوند داشتن و چون در هستی جز خداوند و آثار او وجود ندارد، لذا تمام هستی محضر خداوند خواهد بود پس ثمره ایمان به چنین حقیقتی و پذیرش عقلانی آن، مستلزم ادب محضر خداوند خواهد بود و این یعنی حیا در محضر حق تعالی.
🆔 @hayatemaqul
🔰 حقپذیری و مراتب ایمان
✍ اصغر آقائی
____________________
🔸 امام صادق عليه السلام فرمود:
💠 إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ
🌀 زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مىشود اهل این امر (ولایت) هستند، از صف آن حضرت خارج مىشوند و افرادى مانند خورشيد و ماهپرستان در آن داخل میشوند.
🔻 شاید واژگانی چون ولایت، شیعه، ایمان، کفر و ... آنقدر به گوشمان خورده است که گویی معانی روشن و بدیهی شفافی دارند
🔻 اما گاه شفافترین واژگان، نیاز به بازنگری دوباره دارند تا عمق و گستره آنها بهتر درک شوند.
🔻 هیچ شبههای نیست که #شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام در جلگه ایمان وارد شدهاند، زيرا #محبت و #ایمان واژگانی همطراز هستند.
🔻 اما آیا ایمان در شیعه محدود میشود؟ و آیا هر در ظاهر محبی، مؤمن است؟ و غیر شیعهای غیر مؤمن؟
🔻 پاسخ را از عقل و نقل که جویا میشوی، نکاتی مهم را مییابی:
✔️ ۱. #ایمان در یک کلمه یعنی #تواضع در برابر حق، لذا هر گاه هر کسی در برابر حقی، به حکم عقل و فطرت، سر تعظیم فرود آورد مؤمن است؛
✔️ ۲. #متعلقات_حق چون به دلیل وجودیبودن، امری مشکّک، یعنی دارای #مراتب مختلف، هستند، بنابراین ایمان نیز مراتب مختلفی دارد؛
✔️ ۳. ایمان با چنین صفتی از تواضع و خضوع در برابر یک #حکم قطعی عقلی به عنوان #مرتبهای از حق مانند پذیرش قبح ظلم و عمل به آن شروع میشود؛ و تا صفت الله تعالی یعنی #الحق، به عنوان #حق_مطلق، پیش میرود که این میشود #ایمان_مطلق؛ زیرا خضوع مطلق در برابر حق مطلق دارد. این ایمان مختص #انسان_کامل است.
✔️ ۴. پس ایمان دو مرتبه پیوسته به هم دارد: #ایمان_باطنی و #ایمان_ظاهری، که اگر دومین مرتبه آن از اولی سرچشمه نگرفته باشد، پشیزی نمیارزد.
✔️ ۵. بنابراین هرکسی هر میزان از حق را حقیقتاً درک کرده باشد، به همان میزان مؤمن است؛ خواه در ظاهر بیدین باشد یا دیندار.
✔️ ۶. سخن ۵ به این معنا است که صرفا رسیدن حق به حواس ظاهری فرد، مثلا رسیدنِ سخنِ حق به گوش او، معیار نیست؛ بلکه #معیار ایمان، تنها و تنها دو چیز است: یک. فهمیدن حق؛ و دو. خضوع در برابر آن و پذیرش.
✔️ ۷. بنابرین فردی ممکن است #ولایت به عنوان #مظهر حق مطلق، به گوش او نرسیده است، اما او فردی است که در برابر مصادیق دیگر حق در همان اجتماع زیسته خود، خضوع داشته است. مثلا فردی #خورشیدپرست، همیشه به #حقوق دیگر همکیشان خود #احترام میگذارد؛ این فرد هرچند در ظاهر #مشرک است، اما شرک او برآمده از جوّ اجتماع و عادت است نه از روی حکم عقل، لذا چون اهل ظلم نیست، به همان میزان متواضع در برابر حق است و مؤمن هرچند هنوز در مراتب برتر ایمانی قرار نگرفته است (#توجه کنید: این مثال بنا بر این فرض که بطلان خورشیدپرستی، برایش به هر دلیل منطقی، آشکار نشده است)
✔️ ۸. در کنار این فرد #خورشیدپرست، شیعهای را فرض کنید که در ظاهر ولایت را پذیرفته است اما به دلیل آنکه هر جایی که باید #ولایتپذیری را در عمل بروز دهد، بروز نمیدهد، و در واقع خضوع در برابر حق یعنی ایمان باطنی ندارد و به تعبیر دیگر #ولایت_باطنی که هویتبخش و اصل این فرع یعنی ایمان ظاهری است را ندارد.
✔️ ۹. در دو مثال پیشین، آن خورشیدپرست، ولایت باطنی دارد، اما این دومی تنها ولایت ظاهری دارد
✔️ ۱۰. از آنجا که اولی #اساس ایمان را دارد، هنگام قیام حق مطلق و بروز وی، این فرد به دلیل تواضع باطنی در برابر حق، در ظاهر نیز تابع او میشود، اما آن فرد بهظاهر تابع، چون #پذیرش حق مطلق را برابر با دستبرداشتن از #مطامع شخصی میداند و در حقیقت آن ایمان ظاهری، خودپرستی و مانند آن بود نه تواضع در برابر حق، لذا در اینجا که باید یکی از این دو را بپذیرد یعنی یا خودپرستی یا حقپرستی را، اولی را میپذیرد چون حقیقت ایمان یعنی تواضع در برابر حق را نداشته است.
✔️ ۱۱. #نتائج این نگاهِ برآمده از دین و عقل:
✅ این نگاه به ایمان ۱) سبب میشود اهل غرور و تکبر نشویم، ۲) همیشه با دیگران باتواضع برخورد کنیم، ۳) اگر فردی آنچه بهعنوان حق به او پیشنهاد میدهیم را نپذیرفت، در برابرش خودخواهی نکنیم، ۴) امر به معروف و نهی از منکرهایمان، صبورانه و مؤمنانهتر شود، ۵) همیشه خیرخواه دیگران باشیم، ۶) در دام تبلیغات و سوءاستفادههای دشمنان حق قرار نگیریم که اینها تنها و تنها خود را قبول دارند، ۷) سخنان دیگران را دقیق و کامل گوش دهیم تا مبادا حقی نادیده گرفته شود، ۸) سادهاندیش نباشیم، ۹) عمل خیر دیگران را تخطئه نکنیم، و ۱۰) دعوت و تبلیغمان مؤثرتر باشد.
🔹 البته تمام فواید پیشگفته به این معنا نیست که فریب حیلهگران را بخوریم و هر سخن و فرقهای را حق بدانیم که امری آشکار است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#ایمان_و_عقلانیت
#در_محضر_احادیث
🆔 @hayatemaqul
🔰 نشانه عقلانیت
✍ اصغر آقائی
__________________
💠 الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
🌀 به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان
🔻 در این آیه #عباد_الله با دو صفت آراسته شدهاند:
✔️ ۱. استماع القول
✔️ ۲. اتباع احسن القول
🔻 اما چند سؤال مطرح است؛ مانند:
🔹 ۱. القول یعنی چه؟
🔸 هرچند تا هشت معنا هم برای آن گفته شده است ولی ظاهرا در این آیه یعنی سخن و اعتقاد فرد و یا افراد را شنیدن است.
🔹 ۲. کی و تا چه زمانی سخنان را باید شنید؟
🔸 زمان ندارد و امری #همیشگی است زیرا با فعل مضارع فرمود یستمعون ؛ پس لااقل تا رسیدن به اتباع الاحسن باید سخن را شنید (هرچند بعد از آن نیز اگر سخنی بود به حکم همین آیه باید شنید)
🔹 #معیار پذیرش و حق باطل چیست؟
🔸 هرچند در این باره سخن افزون از حوصله است؛ اما #یک_نکته اساسی این است:
مقصود از #پذیرش در آیه پذیرش آنچه در نگاه خود شنونده احسن است و این بسیار مهم است.
🔻 برای توضیح این سخن پیشگفته، به عبارتی در حدیثی تمسک میکنم: در روایتی امام ع بعد از بیان ادله و پرسشهایی از سؤالکننده، به او میگوید:
💠 فَهِیَ الْعِلَّهًُْ أُورِدُهَا لَکَ بِبُرْهَانٍ یَثِقُ بِهِ عَقْلُکَ:
🌀 آن علتی است که با برهانی بیان میکنم تا عقل تو بدان اطمینان یابد. (نفرمود چون من گفتم بپذیر)
🔻 پس معیار #اطمینان عقل خود شنوده است.
🔻 سؤال: پس هر کسی هر چیزی فهمید برای او حجت است؟
🔻 پاسخ: بله. اما توجه به دو نکته مهم است:
✔️ ۱. گوینده باید توجه به #مخاطب داشته باشد و بر اساس #میزان_فهم او سخن بگوید.
✔️ ۲. شنونده نیز تلاش کند با معیار و ادب سخن را گوش دهد. این یعنی آنکه اگر کسی انسانی و معقول سخنان را گوش دهد و چیزی را بپسندد، حتی اگر باطل باشد در نگاه ما، اما او میان خود و عقل خود و یا میان خود و وجدان خود و یا میان خود و خدای خود حجت داشته باشد که واقعا آنچه بر اساس میزان فهم خویش پذیرفته است؛ یقینا او معذور است حتی اگر آنچه اعتقاد یافته است باطل باشد
🔻 یک نکته مهم:
#سخنِ احسن در نگاهِ شنونده، نیاز به #تبعیت احسن نیز دارد؛ لذا اگر فردی سخنی باطل را به میزان فهم خود احسن تلقی کرد، اما به دیگران توهین نکرد و #ادب را نگاه داشت، این #نشانه تبعیت احسن و عقلانیت اوست؛ یعنی نشانه تلاش در فهم عاقلانه و تبعیت عاقلانه است حتی اگر اشتباه کند و این فرد هم #مؤمن و هم #دیندار است به همان میزان که فرمود "قِوَامُ اَلْمَرْءِ عَقْلُهُ وَ لاَ دِينَ لِمَنْ لاَ عَقْلَ لَهُ"
🔻 و از طرف دیگر اگر کسی صرفا به خاطر محبت حتی محبت اهل بیت ع نه سخنی را مؤدبانه میشنود و نه تبعیت احسن دارد، این فرد به همان میزان از عقل و به تبع آن از دین دور شده است و محبتش نیز تقریبا جز یک احساس نسبتا پوچ نیست.
✅ نتایج:
✔️ ۱. اگر کسی #سخن_دین به او نرسیده است؛ اما روشش این است که سخنان را بشنود و آنچه نیکو قلمداد کرد را بپذیرد عاقل و از اولوا الالباب است.
✔️ ۲. چنین فرد از #عباد_الله است و عبودیت دارد، هرچند در زبان اقرار به او ندارد
✔️ ۳. اگر محبی به دلیل محبت دچار #تعصب شده، از یک سو اهل نشنیدن مؤدبانه سخنان دیگران نباشد و از طرفی اهل #توهین باشد، این محبتی نیست به احتمال بسیار بالا که او را نجات دهد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#ایمان_و_محبت
#ایمان_و_عقلانیت
🆔 @hayatemaqul