eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
160 عکس
268 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀در این کانال به مطالب زیر، به‌مرور پرداخته خواهد شد: ۱. تحلیل جایگاه و اهمیت در ۲. رابطه دوسویه عقل و ۳. نگاهی عقلانی به رفتارهای _ علیهم‌السلام ۴. عقل و گستردگی آن ۵. مشکلاتی که عقل بشری با آن مواجه می‌شود مانند منطقی ۶. بررسی اجمالی مغالطه‌های منطقی ۷. بررسی اوصاف عاقل در و الهی و متون دینی ۸. نقد بر پایه‌ شاخص‌های منطقی و عقلانی ۹. تحلیل اجمالی و استدلال‌های عقلانی و جریان آن در تمامی گفتارهای روزانه زندگی با بیان مثالهای روزمره و عادی زندگی ۱۰. تاثیر فهم و مغالطه‌های منطقی و عقلانیت در حل مشکلات روزمره زندگی و ... 🆔 @hayatemaqul
🔰 غربتِ مؤمن "الْمُؤْمِنُ غَرِيبٌ" ✍ اصغر آقائی _______________________ 🌀 فهم دقیق روایت به چند بخش مرتبِ با هم وابسته است: 🔹 ۱. معناشناسی ایمان و مراتب آن؛ 🔹 ۲. معناشناسی غریب و عوامل غربت؛ 🔹 ۳. تببین عوامل غربت مؤمن بر اساس معناشناسی این دو اصطلاح؛ 🔹 ۴. بیان نتایج بحث. 💠 ۱. معناشناسی ایمان: هویت اصلی ایمان به قلبی در برابر است که یا و یا و یا هر دو به فرد ارائه می‌دهند؛ لذا سه لایه دارد: ۱. ایمان باطنی؛ ۲. ایمان ظاهری و ۳. ایمان باطنی و ظاهری ◀️ نتایج این لایه ایمانی: 🔻۱. تمام افرادِ پایبند به ایمانی (مانند خدا، فرشتگان، پیامبران و ...) و احکام عقلانی مؤمن هستند؛ 🔻۲. ایمان و عقلانیت مختلفی دارد؛ 🔻۳. بنابراین کسانی که در عقلانیت هستند، ایمان و عقلانیت را درک نمی‌کنند و به همین علت پیامبر ص فرمود ما انبیاء بر میزان عقلانیت و فهم افراد با آنان سخن می‌گوییم؛ 🔻۴. واقعی به هر توحیدی، مؤمن است؛ لذا مثلا هر مسیحیِ متدینی مؤمن است و هکذا؛ به شرط آنکه پیامبر بعدی را دانسته انکار نکند؛ 🔻۵. هر عاقلی که به احکامِ حقیقی عقل چون قبح ظلم عمل می‌کند مؤمن است؛ به شرط آنکه پیامبران را دانسته انکار نکند. 💠 ۲. معناشناسی غریب و عوامل آن: 🔻 مختلفی دارد؛ مانند: نامأنوس، بیگانه، غیر متجانس، کلامِ سخت‌فهم، و ... 🔻 ۱) گاه دارد و ۲) گاه ؛ یعنی گاه چیزی یا فردی، به دلیل ویژگیِ درونی خاصی، غریب می‌شود و گاه عاملِ بیرونی غربت را برای شیئ و یا کسی ایجاد می‌کند؛ مثلا دینی گاه به دلیل روشِ بیان نادرست (عامل درونی)، غریب و ناشناخته و نامأنوس برای مردم می‌شود؛ و گاه به دلیل تبلیغات ضد دینی (عامل بیرونی)، غریب می‌شود؛ 💠 ۳. تبیین عوامل غربت مؤمن: ✔️۱. گاه ایمان، عامل غربت مؤمن است؛ ✔️۲. گاه آن عامل غربت او است؛ ✔️۳. گاه بیرونی عامل غربت او است؛ ✔️۴. و گاه درونی یا بیرونی در کنار هم، عامل غربت است؛ و شاید بتوان گفت معمولا اینگونه هست. ◀️ بنابراین مؤمن به چند دلیل و عامل درونی یا بیرونی غریب است: 🔻۱. گاه ایمان در مؤمن خاص ایجاد می‌کند که او خود را از دیگران ممتاز و نامأنوس می‌بیند؛ مثلا از هستی دارد که دیگران ندارند و این عامل غربت اوست؛ 🔻۲. ایمان در او دارد که با سخن دیگران ممتاز است؛ مثلا از احسان در برابر بدی می‌گوید و این برای غیر مؤمن نامأنوس است؛ 🔻۳. ایمان در او دارد که با عمل دیگران متمایز است؛ مثلا به کوچکتر از خود سلام می‌دهد، و این برای غیر مؤمن عامل تعجب است؛ 🔻۴. این در سخن و عمل به دلیل نبود و در دیگران سبب نامتجانس‌شدنِ مؤمن با دیگران می‌شود؛ مانند مثال‌هایی که عرض شد؛ 🔻۵. این تجانس گاه به ، گاه به ، گاه به و مانند آنها می‌انجامد؛ که در و و مصادیق فراوانی دارد. 💠۴. بیان نتایج حاصل از عوامل یادشده: ✔️ ۱. هر مقدار بر فرد در دینی خاص، به دینی آن بیشتر باشد، از متدینان دیگرِ آن دین نامتجانس‌تر و غریب‌تر می‌شود؛ ✔️ ۲. هر مقدار ایمانی در دینی بیشتر باشد، مؤمنان به آن دین، غریب‌تر خواهند شد؛ مانند نسبت به ادیان دیگر و یا نسبت به فرقه‌های دیگر ✔️ ۳. انسان نیز به دلیل این‌همانیِ عقل و ایمان در مصداق، به همان میزانی که بر او افزوده می‌شود؛ است؛ مثلا یک فرد عاقل در میان افراد احساس غربت می‌کند؛ ✔️ ۴. از آنجا که ایمان هر میزان شود، خاص این مؤمن نیز بیشتر می‌شود، سبب غربت او نیز می‌شود؛ ✔️ ۵. ایمان هرچقدر بیشتر، آن مؤمن غریب‌تر؛ بنابراین معصوم ع غریب‌ترین فرد حتی میان مؤمنان است؛ زیرا هرچند اطراف او را گرفته‌اند، اما او را کامل نمی‌کنند؛ لذا مرتبه‌ای ویژه از غربت مخصوص و است؛ 🔸به تعبیر : هرکسی از ظنّ خود شد یار من از درون من نجست اسرار من ✔️۶. هر مؤمنِ نیز غریب و نامأنوس خواهد بود؛ بنابراین مثلاً افرادی چون بن عبدالرحمن حتی میان اصحاب و شیعیان امام ع غریب بود؛ و عارفان بزرگی چون نیز میان افرادی غریب است چون برتر بیان می‌کند. ◀️ پس غربت_مؤمن مراتب مختلفی دارد. 🔹 سلام خدا بر غریب‌ترین مرد تاریخ، اميرالمؤمنين 😔😭 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 چند پرسش و پاسخ درباره آیه نور ✍ اصغر آقائی __________________________ 🌱🌱 اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي‌ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَليمٌ 🌱🌱 🌀 چند سؤال و پاسخ: 🔻 1. سؤال اول: چرا در آغاز ، خداوند «الله» را در آغاز آیه «نورِ» هستی بیان می‌کند: «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و در انتهای آیه می‌فرماید «الله» به نور خودش هدایت می‌کند: «يَهْدِي اللهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ»؟ 🔹 پاسخ: 💠 چند پاسخ می‌توان درباره این آیه مطرح کرد، که همه آنها هم می‌توانند صحیح باشند و در عین حال همه آنها مقصود آیه باشد (زیرا در اکثر از یک معنا جایز است): ✔️ - از آنجا که خداوند نور تمام هستی است، لذا تمام هستی او هستند؛ یعنی هستی بسط یافته صفات الهی هستند؛ و این یعنی تمام هستی به سوی او می‎کنند؛ لذا «یهدی الله بنوره» یعنی خداوند به واسط این مظاهر، که نورهای متفرق الهی هستند، به اساس این نورها، یعنی الله هدایت می‌کنند؛ یعنی خداوند با این الهی، به سوی خود هدایت می‌کند. ✔️ - از آنجا که نور در «بنوره» وابسته به مطلقه الله تعالی شده است؛ لذا مقصود از نور در این جا باید باشد که آن هویت مطلقه است؛ و آن است؛ لذا معنای آیه این می‌شود خداوند همه را به سوی ولیّ خدا فرامی‌خواند. و این بدان معنا است که هرکسی در جهان هستی و وجود خویش و اسماء و صفات الهی غور کند، حتما به وجود انسان کامل خواهد رسید؛ علاوه بر آنکه هدایتی تشریعی نیز به سوی او صورت گرفته است؛ همچنانکه علیه السلام فرمود: «فَالنُّورُ عَلِیٌّ یَهْدِی اللَّهُ لِوِلَایَتِنَا مَنْ أَحَبَّ» و این انسان کامل هدایت می‌‌کند که فرمود: الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ: حجت الهی قبل از خلق و با خلق و بعد از خلق هست (و هدایت و امور هستی و ... به دست اوست) و ده‌ها روایت شبیه به آن. ✅ نتیجه پاسخ دوم: همه افراد در جهان هستی تحت انسان کامل و امام معصوم علیه السلام قرار دارند؛ اما آنان از دو طریق عقل و نقل به دیگران می‌رسد؛ لذا هرکسی در هر جا تابع عقل صریح باشد، در حقیقت تابع ولایت امام علیه السلام است. 🔻 2. سؤال دوم: وقتی انسان کامل، الله است، و از سوی دیگر الله نور هستی است: «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» است؛ و می‌دانیم تمام هستی وابسته به الله است، آیا می‌توان گفت، تمام هستی به خلیفه الله وابسته است؟ 🔹 پاسخ: 💠 بله؛ با این تفاوت که تمام هستی به خلیفه الله، بالعرض (یعنی به‌تبعِ وجود حق تعالی)است؛ اما وابستگی به حق تعالی بالذات است نه بالعرض؛ لذاست که همین آیه در روایات به اهل بیت علیهم السلام تفسیر شده است و لذاست که در احادیث فرمودند: لَوْ أَنَ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَهًًْ لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا کَمَا یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِه: اگر امام یک ساعت در روی زمین نباشد، زمین ساکنان خود را فرو می‌برد همان‌طور که دریا انسان را [در] امواج خروشان غرق می‌نماید. پ.ن اصطلاح "استعمال لفظ در اکثر از یک معنا" که در متن آمده است به این معنا است که آیا متکلم می‌تواند یک لفظ یا یک جمله بگوید و در عین حال چند معنا مد نظر او باشد؟ که اجمالا عرض می‌کنم این چنین استعمالی در الفاظ قرآن و احادیث جایز است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul