eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
160 عکس
268 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 خلاصه تمام مطالب در متن "محبت و ایمان": ۱. بر اساس حدیث مکنونة، هر کسی دلش برای امام حسین عليه‌السلام بگیرد و مانند آن، مؤمن است؛ در هر مذهبی که باشد؛ البته مراتب دارد. ۲. و دوسویه با هم مرتبط هستند؛ بنابراین نمی‌شود گفت نسبت به چیزی محبت است و بغض نسبت به دشمن آن نيست؛ ۳. حدیث "محبه مکنونة" به امام حسین عليه‌السلام از آن جهت که حسین بن علی ع است، ندارد؛ بلکه مختص است؛ اما خاص بودن آن در ایشان به دلیل شیوه ایشان در حادثه شگرف است. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۸) ✍ اصغر آقائی _______________________ 🌀 گام سوم: با ابراهیم ع: بت‌شکن (۷) 🔻در حیاط خانه در حالی که مشتِ پرشده از دانه‌ام را برای چند مرغ و خروس، خالی می‌کردم، سخن دیروز او در مجلس مناظره‌ای که بیشتر به محاکمه شبیه‌ بود، فراموشم نمی‌شد. راستش دلم گویی به یک‌باره فروریخت. 🔻دیروز ابراهیم با صلابت خاص خویش گفت به خدا قسم بت‌هایتان را نابود خواهم کرد. «وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ» 🔻شاید کسی باورش نمی‌شد که او چنین جرئتی به خود راه دهد. این همه چیز آنان بودند؛ آئین، ثروت، کسب و معاش آنها ... ؛ اما ابراهیم کسی نبود که سخنی به گزاف بگوید. 🔻در این افکار بودم که ابراهیم را با به دست، و دستاری زرد بر سر بسته‌‌، در قاب درب ورودی خانه ظاهر شد. چشمانم میان تبر و دیدگان پر ابهّت ابراهیم در گردش بود. و دانستم چه در سر دارد. 🔻با ابراهیم که از خانه خارج شدیم، شهر گویی شده بود. به ابراهیم گفتم: مردم کجا هستند؟ او گفت: به ، خارج از شهر رفته‌اند تا جشن سالیانه خویش را برگذار کنند. 🔻وارد بت‌خانه شدیم. چهره‌ی ابراهیم را که نگریستم، خشم و صلابت و افسوس، همه را یک‌جا می‌توانستم ببینم. او به من گفت کنار بت بزرگ بایست و تماشا کن. 🔻کنار بت بزرگ چرااا؟ با این سؤال در ذهنم دوان‌دوان به طرف بت بزرگ رفتم و به تماشا ایستادم. 🔻او شروع به شکستن یکایک بت‌ها کرد. و آرام آرام سوی بت بزرگ آمد. به کناری رفتم تا نکند تکه‌های شکسته‌ی بت بزرگ با من برخورد کند؛ اما ... نه ممکن نیست؛ باورم نمی‌شد؛ ابراهیم تبر خویش را بر دوش بت بزرگ گذاشت و به من گفت برویم. «فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ» 🔻من که مات و مبهوت شده بودم. به ابراهیم گفتم: چرا تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشتی؟ چرا آن را نمی‌شکنی؟ آخر من تا کنون ندیده‌ام و نشنیده‌ام فردی چنین کند و عمداً از خود ردّ پایی جا بگذارد؟ 🔻او تبسمی کرد و گفت: اتفاقاً همین را می‌خواهم. و با اشاره به من گفت: شتر دیدی ندیدی. 🔻من مانده بودم، تبرش با آن دستگیره‌ی دست‌بافتش را که همه می‌دانستند برای ابراهیم است، باور کنم؛ یا این شتر دیدی ندیدی گفتنِ او را. 🔻در این اثنا ناگاه یاد روزهای آغازین همراهی با ابراهیم افتادم. روزی که به دیدار می‌رفتیم و ابراهیم چند لحظه‌ای با نیشخندی جلوی بت بزرگ ایستاد و گفت او قرار است همکار من شود. 🔻امروز متوجه شدم او چه در سر داشت. اما هنوز نمی‌توانستم درک کنم که یک بت سنگیِ افتاده در گوشه‌ای، که حتی غبار خویش را نیز نمی‌تواند بگیرد، چگونه می‌خواهد همکار نبیّ خدا، شود؛ مرده را چه به زنده. 🔻همانگونه که انتظار می‌رفت سر و صدا در شهر پیچید. همه جا سخن از بود و آنچه اتفاق افتاده است. در گوشه‌ای مردان و زنانی، مویه‌کنان، از بت بزرگ می‌خواستند که عذابی نازل نکند، و عده‌ای هم در گوشه‌ای بی‌توجه، به کار خویش مشغول بودند. 🔻 اما در آن همهمه حالی دگر داشت. گویی که فرصتی دست داده باشد، به سجده در برابر بت بزرگ از قدرت او می‌گفت و دفاعی که او از خود نشان داده بود. او می‌گفت: مردم بنگرید که چگونه خدای خدایان، آن فرد نابکار را از خود رانده است؟ 🔻 من متعجب از دقل‌کاری او، بار دیگر دیدم که نفاق و جهل دو روی یک سکه هستند. 🔻در شهر غوغایی بود. یکی گفت: چه کسی چنین جرئتی به خود داده است؟ اگر بفهمم که بوده است با همین شمشیرم او را خواهم . آری تنها و تنها سخنی که از آنها به گوش می‌رسید و کشتن و مانند آن بود. جاهلانه شهر را درنوردیده بود. «قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ» 🔻من راستش ترسیده بودم. بالاخره همه می‌دانستند من همیشه با ابراهیم هستم و حتما سراغ او بیاییند، من هم گرفتار خواهم شد. و باز در خود احساس خسارت کردم. در کنار بودم، اما دلم در چنگ گرفتار شده بود. آری انسان کامل، جسم همراه نمی‌خواهد که دل همراه می‌خواهد. و بر خود افسوس خوردم. 🔻در این اثنا ناگاه یکی گفت: شنیده‌ام ابراهیم‌نامی، سخنان خوبی درباره بت‌ها نمی‌گفت و تهدیدشان می‌کرد. «قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ» 🔻با این سخن، ناگهان جمعیت منفجر شد. همه در جستجوی ابراهیم بودند؛ و بیش از همه . او گویی همه چیز خود را به خاطر برادرزاده‌اش در خطر می‌دید. 🔻سربازان در چشم‌به‌هم‌زدنی ابراهیم را آوردند تا جلوی چشم مردمان محاکمه کنند. ابراهیم در خانه خود بود و نگریخته بود. «قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ» ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 برائت‌جستن و لعن ✍ اصغر آقائی ________________________ 🔻یکی از آموزه‌های بسیار مهم دین است. این آموزه، مانند همه آموزه‌های دین، نه تنها عقل‌گریز نیستند، که عقل بر لزوم آن صحّه می‌گذارد. 🔻اما برائت‌جستن چیست؟ طبیعتا تفصیل این مطلب در اینجا ممکن نیست، اما بر اساس نگاه به دین، و تنقیح کلی آن، می‌توان گفت لااقل در ترویج برائت، دو هدف بنیادین توسط شارع مقدّس، دنبال می‌شود: ۱) جهت‌دهی به حرکت الهی مؤمن، و ۲) نمایاندن آنچه باید از او برائت جست. 🔻در کنار این دو هدف، از آنجا که و اهداف آن در طبقات مختلفی زیرمجموعه یکدگیر قرار می‌گیرند تا همه آنها در یک هدف یعنی ، به یک نقطه مشترک برسند، عرض می‌شود دو هدف بیان شده ذیل یک هدف است و آن «هدایت به صراط مستقیم و حرکت در آن» است. 🔻بر اساس این سه هدف بنیادین شارع، باید گفت: ۱) مؤمن با شناخت مصادیق آنچه باید از آنها برائت جست، در سیر الی الله خویش، می‌تواند سرعت گیرد؛ و ۲) با فهم صفت مشترک این مصادیق، هر مصداقی را نیز که شارع بیان نکرده است، با آن معیار به دست آمده، ذیل گستره برائت قرار دهد. 🔻با توجّه آنچه بیان شد باید گفت اساسی و هویّت‌بخش به برائت، در نگاه شارع است لذا در سوره مبارک توبه فرمود: «فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ: چون برای ابراهیم علیه السلام آشکار شد که او (آزر) دشمن خداست از او برائت جست». 🔻با توجه به اجمالِ بیان‌شده این نتائج حاصل می‌شود: ✔️هرگاه کسی با حق دشمنی می‌کند، اما دشمنی او از روی آگاه نیست، نه مصداق لعن است و نه مصداق برائت؛ هرچند عمل او زشت است و باید از آن تبرّی جست؛ اما تبری از شخص او شایسته نیست. ✔️هرگاه فردی که از او سخنان مختلفی بیان شده است، و ما نمی‌دانیم، یا احتمال دارد که او توبه کرده باشد، نسبت‌دادن کفر و مانند آن به او و لعن و برائت‌جستن از او شایسته نیست. ✔️اگر برائت و لعنی، نه تنها هدایتی در آن نباشد، که سبب تنفّر و دوری افراد از حق شود، نه تنها جایز نیست که امری قبیح است؛ لذا لعن بزرگان فرقه‌های دیگر نادرست است. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul