eitaa logo
حیات معقول
221 دنبال‌کننده
144 عکس
216 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 حیا، ثمره مشترک ایمان و عقل ✍ اصغر آقائی ___________________________ 🌀اگر بخواهیم زندگی را تنها در قالب یک صفت معرفی کنیم، آن صفت می‌تواند "حیا" باشد.‌ 🔺هرچند سخن درباره ، جوانب مختلفی دارد، اما ریشه‌یابی آن در فهم حیای صحیح بسیار موثر است. 🔺در احادیث مختلفی حیا و ثمره و معرفی شده است. 💠 امام علی علیه‌السلام فرمود: العَقلُ شَجَرَةٌ ثَمَرُها السَّخاءُ و الحَياءُ: عقل، درختی است که میوه آن سخاوت و حیاء است. 💠 در حدیثی امام کاظم علیه السلام فرمود: الحیاء من الایمان: حیا از ایمان است. 💡اما عاملِ ثمره مشترک‌داشتنِ ایمان و عقل چیست؟ 💎 برای پاسخ به این سؤال باید گفت: ☑️ وقتی ایمان به معنای مصداق واقعی حقیقت و اصل آن یعنی خداوند است و ☑️ وجود هم به حکم عقل امری بلکه بدیهی است؛ لذا هویت هر دوی آنها با وجود حق تعالی عجین شده است؛ بنابراین هر دوی آنها را به رعایت خداوند در تمام مراتب هستی وامی‌دارند. ♻️ این یعنی چون عقل و ایمان از طرفی تمام را محضر خداوند می‌دانند و از سویی دیگر تمام موجودات را مظهر و او می‌دانند، بنابراین عقل و ایمان عدم رعایت محضر حق تعالی حتی در را نیز خلاف حیا می‌دانند؛ لذاست که در حدیثی حیای فرد نسبت به نیز میوه معرفی شده است. 💠 امام علی علیه‌السلام: حیاء الرجل من نفسه ثمره العقل: حیا از خود، میوه عقل است. ✅ پس: حیا یعنی توجه به رعایت ادب محضر خداوند داشتن و چون در هستی جز خداوند و آثار او وجود ندارد، لذا تمام هستی محضر خداوند خواهد بود پس ثمره ایمان به چنین حقیقتی و پذیرش عقلانی آن، مستلزم ادب محضر خداوند خواهد بود و این یعنی حیا در محضر حق تعالی. 🆔 @hayatemaqul
🔰 غربتِ مؤمن "الْمُؤْمِنُ غَرِيبٌ" ✍ اصغر آقائی _______________________ 🌀 فهم دقیق روایت به چند بخش مرتبِ با هم وابسته است: 🔹 ۱. معناشناسی ایمان و مراتب آن؛ 🔹 ۲. معناشناسی غریب و عوامل غربت؛ 🔹 ۳. تببین عوامل غربت مؤمن بر اساس معناشناسی این دو اصطلاح؛ 🔹 ۴. بیان نتایج بحث. 💠 ۱. معناشناسی ایمان: هویت اصلی ایمان به قلبی در برابر است که یا و یا و یا هر دو به فرد ارائه می‌دهند؛ لذا سه لایه دارد: ۱. ایمان باطنی؛ ۲. ایمان ظاهری و ۳. ایمان باطنی و ظاهری ◀️ نتایج این لایه ایمانی: 🔻۱. تمام افرادِ پایبند به ایمانی (مانند خدا، فرشتگان، پیامبران و ...) و احکام عقلانی مؤمن هستند؛ 🔻۲. ایمان و عقلانیت مختلفی دارد؛ 🔻۳. بنابراین کسانی که در عقلانیت هستند، ایمان و عقلانیت را درک نمی‌کنند و به همین علت پیامبر ص فرمود ما انبیاء بر میزان عقلانیت و فهم افراد با آنان سخن می‌گوییم؛ 🔻۴. واقعی به هر توحیدی، مؤمن است؛ لذا مثلا هر مسیحیِ متدینی مؤمن است و هکذا؛ به شرط آنکه پیامبر بعدی را دانسته انکار نکند؛ 🔻۵. هر عاقلی که به احکامِ حقیقی عقل چون قبح ظلم عمل می‌کند مؤمن است؛ به شرط آنکه پیامبران را دانسته انکار نکند. 💠 ۲. معناشناسی غریب و عوامل آن: 🔻 مختلفی دارد؛ مانند: نامأنوس، بیگانه، غیر متجانس، کلامِ سخت‌فهم، و ... 🔻 ۱) گاه دارد و ۲) گاه ؛ یعنی گاه چیزی یا فردی، به دلیل ویژگیِ درونی خاصی، غریب می‌شود و گاه عاملِ بیرونی غربت را برای شیئ و یا کسی ایجاد می‌کند؛ مثلا دینی گاه به دلیل روشِ بیان نادرست (عامل درونی)، غریب و ناشناخته و نامأنوس برای مردم می‌شود؛ و گاه به دلیل تبلیغات ضد دینی (عامل بیرونی)، غریب می‌شود؛ 💠 ۳. تبیین عوامل غربت مؤمن: ✔️۱. گاه ایمان، عامل غربت مؤمن است؛ ✔️۲. گاه آن عامل غربت او است؛ ✔️۳. گاه بیرونی عامل غربت او است؛ ✔️۴. و گاه درونی یا بیرونی در کنار هم، عامل غربت است؛ و شاید بتوان گفت معمولا اینگونه هست. ◀️ بنابراین مؤمن به چند دلیل و عامل درونی یا بیرونی غریب است: 🔻۱. گاه ایمان در مؤمن خاص ایجاد می‌کند که او خود را از دیگران ممتاز و نامأنوس می‌بیند؛ مثلا از هستی دارد که دیگران ندارند و این عامل غربت اوست؛ 🔻۲. ایمان در او دارد که با سخن دیگران ممتاز است؛ مثلا از احسان در برابر بدی می‌گوید و این برای غیر مؤمن نامأنوس است؛ 🔻۳. ایمان در او دارد که با عمل دیگران متمایز است؛ مثلا به کوچکتر از خود سلام می‌دهد، و این برای غیر مؤمن عامل تعجب است؛ 🔻۴. این در سخن و عمل به دلیل نبود و در دیگران سبب نامتجانس‌شدنِ مؤمن با دیگران می‌شود؛ مانند مثال‌هایی که عرض شد؛ 🔻۵. این تجانس گاه به ، گاه به ، گاه به و مانند آنها می‌انجامد؛ که در و و مصادیق فراوانی دارد. 💠۴. بیان نتایج حاصل از عوامل یادشده: ✔️ ۱. هر مقدار بر فرد در دینی خاص، به دینی آن بیشتر باشد، از متدینان دیگرِ آن دین نامتجانس‌تر و غریب‌تر می‌شود؛ ✔️ ۲. هر مقدار ایمانی در دینی بیشتر باشد، مؤمنان به آن دین، غریب‌تر خواهند شد؛ مانند نسبت به ادیان دیگر و یا نسبت به فرقه‌های دیگر ✔️ ۳. انسان نیز به دلیل این‌همانیِ عقل و ایمان در مصداق، به همان میزانی که بر او افزوده می‌شود؛ است؛ مثلا یک فرد عاقل در میان افراد احساس غربت می‌کند؛ ✔️ ۴. از آنجا که ایمان هر میزان شود، خاص این مؤمن نیز بیشتر می‌شود، سبب غربت او نیز می‌شود؛ ✔️ ۵. ایمان هرچقدر بیشتر، آن مؤمن غریب‌تر؛ بنابراین معصوم ع غریب‌ترین فرد حتی میان مؤمنان است؛ زیرا هرچند اطراف او را گرفته‌اند، اما او را کامل نمی‌کنند؛ لذا مرتبه‌ای ویژه از غربت مخصوص و است؛ 🔸به تعبیر : هرکسی از ظنّ خود شد یار من از درون من نجست اسرار من ✔️۶. هر مؤمنِ نیز غریب و نامأنوس خواهد بود؛ بنابراین مثلاً افرادی چون بن عبدالرحمن حتی میان اصحاب و شیعیان امام ع غریب بود؛ و عارفان بزرگی چون نیز میان افرادی غریب است چون برتر بیان می‌کند. ◀️ پس غربت_مؤمن مراتب مختلفی دارد. 🔹 سلام خدا بر غریب‌ترین مرد تاریخ، اميرالمؤمنين 😔😭 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 عناصر حداقلی ایمان ✍ اصغر آقائی ___________ 💠 کامل، متعددی از خداوند تا انبیا و فرشتگان و ولایت خاص امامان معصوم ع و ... را فرامی‌گیرد؛ اما بر اساس آیات الهی، "" و "" در کنار ، دو میان الهی است. 🔸 توجه: این دو عنصر در صورتی ایمان حداقلی و نجات‌بخش را برای افراد ادیان، به ارمغان می‌آورد که با هیچ‌یک از عناصر دیگر، همراه نباشد. 🔰 توضیح در چند مرحله مرتبط با هم: ◀️ مرحله ۱: تشکیکی‌بودن ایمان 🔻هر چند در آیه «وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ» خداوند را به ایمانی چون ایمانِ سایر مردمان دعوت می‌کند؛ 🔻اما همین مردمان دیگر را به ایمانی برتر در آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ» دعوت می‌کند. 🔸 این یعنی تشکیکی‌بودن ایمان ◀️ مرحله ۲: لزوم توجه به عمل صالح 🔻خداوند در آیه «لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا» بعد از آنکه در یک آیه قبل از این آیه، از اهل ایمان و اعمال صالح در بهشت سخن می‌گوید، در یکسان، هم و هم را از باطل برحذر می‌دارد و هر دو گروه را به اینکه خویش را خواهند دید، وعده می‌دهد. 🔸 بنابراین در ادعای ایمان، نباید به حرف و سخن اکتفا کرد که این، گونه‌ای از فریب را همراه دارد. ◀️ مرحله ۳: (مهم‌ترین و اساسی‌ترین مرحله): 🔻 تا اینجا مشخص شد: ایمان هم ۱) مراتب دارد؛ و هم ۲) به آرزو و خیال نیست؛ 🔻اما در این میان برخی از آیات الهی هستند که جدای از آیات دیگر (و البته همراه با آنان) در مقام مستقل هستند؛ مانند آنچه در آیه ۶۲ سوره بقره است. خداوند می‌فرماید: 💠 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ: 💠 هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود.نکات مهم این آیه: ✔️ ۱. امری تشکیکی و ذومراتب است؛ زیرا ایمان مسلمانان را ابتدا ذکر کرده، در ادامه همه پیروان ادیان خداباور را به ایمان فرامی‌خواند که آن ایمان تنها دو عنصر بینشی دارد (خداوند و آخرت) و یک عنصر کُنشی دارد (عمل صالح دائمی) ✔️۲. تمام پیروان ادیان الهی در صورت خضوع قلبی در برابر این و برآمده از آن و از عقل، در مسیر و در برابر آن هستند؛ هرچند ایمان مسلمانان به دلیل آنکه جدا ذکر شده است، متفاوت است. ✔️۳. از آنجا که ایمان به نیز مورد تاکید قرآن است؛ اما چرا در آیه بیان نشده است؟ به نظر می‌رسد دو عنصر اساسیِ و در آیه، میان تمام ادیان الهی مورد تاکید و مشترک است؛ یعنی دو عنصری که در صورت ایمان واقعی به آنها، فرد در ایمان، وارد شده است؛ و ورود در این صراط یعنی ورود در حوزه الله، حوزه‌ای که است. 🔸 پ. ن ۱. بار دیگر تأکید می‌کنم ورود در صراط مستقیم الهی یک بسیار مهم دارد و آن " هیچ‌یک از عناصر ایمان" است. ۲. کسانی که انبیاء به آنان نرسیده است، از لسان این آیات بیرون هستند و آنان باید به خویش که در احادیث معرفی شده‌اند، باشند؛ مانند تبعیت عملی از عقل به ظلم. چنین احکام صریح عقل، همان حکم خداوند هستند؛ لذا تبعیت از این احکام عقل تبعیت از خداست، آگاهانه یا ناآگاهانه؛ و انکار آن انکار آگاهانه یا ناآگاهانه خداوند است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ایمان آگاهانه ╔═ 🍃🌙🍃 ══════ و تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر : https://eitaa.com/joinchat/2406547504Ca1b69b6c9b ╚═══ 🍃🌙🌙🍃 ═════ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از دعای اول صحیفه سجادیه ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 فَلَمْ یبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً 💠 [با این همه که مخالفت امر و نهی الهی کردیم] در عقوبت ما شتاب ننمود، و بر انتقام ما عجله نکرد، بلکه از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود و از سرِ مهربانی و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید. ◀️ امام علیه السلام بعد از آنکه به امر و نهی الهی و اهداف آن اشاره فرمودند، در این فقره علت در عقوبت را بیان می‌کنند. 🔻 درباره این عبارت تنها به پاسخ دو سؤال اکتفا می‌کنیم: 🔹 1. آیا همیشه امهال از باب رحمت است؟ که امام چنین فرمود؟ 🌀 پاسخ: اگر بخواهیم مسئله را ساده بیان کنیم، باید به دو جنبه آن توجه کنیم: ✔️ امهال با توجه به مهلت‌دهنده، یعنی خداوند: 🔸 نه از باب کوتاهی و سستی است که فرمود «وَ لَا إِمْهَالُكَ وَهْناً: مهلت‌دادنت، سستی نیست»(دعای 46)؛ 🔸 و نه از باب غضب که اصل در خداوند رحمت است که فرمود "سبقت رحمته غضبه" ✔️ ولی با توجه به مهلت‌داده‌شده یعنی انسان: 🔸 گاه او مرتبه‌ای از و را دارد و در دایره وسیع ایمانی قرار گرفته است، چنین فردی در او بازگشت و مرتبه‌ای از ، چه با پشیمانی و چه با جبران، حتما ایجاد خواهد شد؛ 🔸 اما اگر در دایره عقلانیت و ایمان نباشد، و فریب او را به بیشتر سوق می‌دهد، و چون با عقلانیت نیست، بدون آگاهی از آنچه در حال وقوع است، خود را در بلای دچار می‌کند و از خیری که خداوند برای انسان توبه‌کار در نظر گرفته بود، باز می‌ماند؛ 🔻 که فرمود: «وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلَائِكَ لِي اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِي خَيْرَ مَا عِنْدَهُ» (دعای 47) و نیز خداوند متعال فرمود «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ». 🔻 و این دقیقا مانند قرآن که برای مؤمنین شفا و برای ظالمین خسارت است: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» ✅ قاعده کلی: 🔻 به طور کلی هم خداوند و هم آنچه از او صادر شده است، به حکم «الظاهر» و «الباطن»‌بودن خداوند، ظاهر و باطنی دارند و همه آنها دوسویه هستند؛ مانند قرآن کریم که گاه فرمود «ذلک الکتب» و گاه فرمود «هذا القرآن» (که معنای در مقاله‌ای جدا ان شاءالله بیان خواهد شد) و یا آنکه درباره جدایی اهل دوزخ و بهشتیان فرمود: «فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ: بین آن دوزخیان با اهل بهشت حصاری حایل گردد و بر آن حصار دری باشد که باطن و درون آن در، بهشت رحمت است و از جانب ظاهر آن عذاب جهنم خواهد بود» 🔹 2. صفاتی مانند تانّی، انتظار و مانند آن درباره خداوند چگونه توجیه می‌شود؟ 🌀 پاسخ: 🔻 میان خداوند و انسان هرچند برخی را به تشبیه مطلق و برخی را به تنزیه مطلق کشانده است؛ اما بزرگان اهل معرفت چون معتقدند: فإن قلت بالتنزيه كنت مقيداً و إن قلت بالتشبيه كنت محدداً و إن قلت بالأمرين كنت مسدداً و كنت إماماً في المعارف سيداً (فصوص الحکم/ ج.۱ص.۷۰) 🔻خلاصه معنای دو بیت همان است که در نیز تاکید شده است که خداوند را باید به‌گونه‌ای طوری توصیف کرد که نه به تعطیل (یعنی عدم توانمندی شناخت خداوند) و نه به تشبیه (یعنی تشبیه خداوند به انسان) بیانجامد. در حدیث فرمود: «يُخْرِجُهُ مِنَ الْحَدَّيْنِ حَدِّ التَّعْطِيلِ وَ حَدِّ التَّشْبِيهِ: (به خداوند می‌توان شیئ گفت تا با این توصیف) او را از مرز تعطیل و تشبیه خارج کنی». ✅ برداشت نهایی در اوصاف شبه‌انسانی خداوند: وقتی مثلا گفته می‌شود خداوند منتظر است: 🔸 اولاً باید این صفت را از حدود انسانی خارج کرده، لایق ذات الهی معنا کنیم؛ 🔸 و ثانیاً نتیجه آن را در خداوند جریان بدهیم. به این معنا که نتیجه انتظار در انسان چیست؟ حصول امری که احتمال می‌رود انجام شود؛ لذا انتظار در خداوند یعنی ایجاد (نه حصول) امری که از طرف بنده (نه خداوند) احتمال دارد انجام شود؛ هرچند خداوند یقینا می‌داند او انجام خواهد داد یا خیر. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: اسمای الهی () ✍ اصغر آقائی _____________________ اللّهم انّي أسئلك من اسمائك باكبرها وكلّ اسمائك كبيره. اللّهم انّي أسئلك باسمائك كلّها ... 🔻 نيكوی الهي و عاليه ربوبی نورانی احديت‌اند كه همه تعيّن‌هاي اسمائي در او مستهلك است و تمامي تجليات صفاتي در حضرتش مكنون است‌. 🔻 توجه به تعینات اسمائی، بر حسب بعضي مقامات سالكان است و الّا بر حسب بعضي مراتب ديگر شرك محسوب مي‌شود، زيرا "حسنات ابرار سيّئات مقربان است." پس حقيقت خالص از شرك عبارت است از اعتقاد به اين كه خداوند ظاهر و باطن و اول و آخر است و هيچ اسم و صفتي حجاب وجه كريم او نيست، و هيچ امر و خلقي نقاب نور عظمتش نمي‌باشد. چنان كه در دعاي عرفه آمده: 💠 «كيف يستدلّ عليك بما هو في وجوده مفتقر اليك. الغيرك من الظهور ما ليس لك حتي يكون هو المظهر لك. متي غبت حتي تحتاج الي دليل يدل عليك ومتي بعدت حتي تكون الاثار هي التي توصل اليك. عميت عين لا تراك عليها رقيبا: 💠 چگونه با چيزي كه در وجود خود نيازمند توست به تو استدلال شود؟ آيا غير تو ظهوري دارد كه تو داري آن نباشي تا او بتواند ظاهركننده تو باشد؟! كي غايب بوده‌اي تا نيازمند دليلي باشي كه بر تو دلالت كند و چه وقت دور بوده‌اي تا آثار وسيله‌اي براي رسيدن به تو بوده باشند؟ كور باشد چشمي كه تو را نظاره‌گر خود نبيند». 🔻 هويت و ذات احديت بر كسي ظاهر نمي‌شود مگر در پس حجاب تعيّنات اسمي، و در هيچ عالمي تجلّي نمي‌كند مگر در نقاب تجليات صفاتي. 🔻 به بعضي اسماء مقدم بر بعضي ديگر است. پس، تجلي ابتدا براي هر يك از اسماء محيط رخ مي‌دهد و در حجاب آن‌ها براي اسم‌هاي محاطشان 🔻 لذا، به سبب اسم الله و رحمان، تجلي براي بقيه اسماء به واسطه آن دو صورت مي‌گيرد و اين از جمله دلايل پيشي داشتن رحمت بر غضب است. 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره ن. پ. توضیح برخی اصطلاحات: 🔹 ۱. : اسمای الهی هرچند مادی نیستند و نورانی، اما در عین نورانیت، ذات الهی رو در دالان و آينه محدود خویش جلوه می‌دهند نه آنگونه که هست لذا حجاب نورانی هستند. 🔹 ۲. : هر اسمی محدود به حدود خود است، و این حدود تعیّن‌یافتن آن اسم است؛ یعنی الصابر محدود به صبر است و المنتقم محدود به انتقام؛ لذا اسماء تعیّنات خواهند بود. خلاصه هر اسمی، محدود به خود است و بس. 🔹۳. و همراه با ایمان: خداوند می‌فرماید "وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ" لذا اگر کسی خدا را فقط از طریق یک‌ اسم ببیند، نسبت به اسمای دیگر او کفر ورزیده و در آن نیز نوعی شرک است زیرا آن اسم را شریک ذات احدیت دیده است. (این شرک و کفر در حرکت سالک به سوی ذات حق باید اندک اندک کنار زده شود که فرمود: إلهي هَبْ لي كمالَ الانقِطاعِ إلَيكَ ، وأنِرْ أبصارَ قُلوبِنا بضِياءِ نَظَرِها إلَيكَ ، حتّى تَخرِقَ أبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النورِ ، فَتَصِلَ إلى مَعدِنِ العَظَمَةِ: الهى! نعمتِ بريدنِ كامل از همه و رويكردن كامل به خودت را به من ارزانى دار و ديدگان دلهاى ما را به نور نگاهشان به تو، روشن گردان، تا ديدگان دلها، پرده هاى نور را بدَرَند و به معدن عظمت و بزرگى بپيوندند. 🔹 ۴. : یعنی صقع ربوبی؛ ذات بدون هیچ قید الهی؛ ذات محض محض که حتی از قیود و تعیّنات اسمائی جداست. 🔹 ۵. : اسمائی هستند که در دل خویش اسمای دیگر را دارند؛ و محیط‌ترین اسم الهی الله، و الرحمن است؛ زیرا مثلا تمام اسمای الهی در دل الله است. 🔹 ۶. : این بدان معنا است که گاه کاری برای فردی در مرحله‌ای از رشد یعنی در مقام پسندیده است؛ اما همان کار برای فردی در مرتبه برتر، یعنی در مقام ناپسند است. 📚 شرح دعای سحر/ امام خمینی ره ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 صفات اخلاقی: استهزا ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا ۘ 🌀 زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از این‌رو افراد باایمان را، مسخره می‌کنند. 🔻 طبیعتا تمام صفات اخلاقی تا ریشه در عمق جان انسان نداشته باشد، نیست و نمی‌تواند بسیار مؤثر باشد. 🔻 بنابراین برای داراشدن این صفات، باید بنیادین در جان خویش داشت؛ مانند ایمان 🔻 اگر در هر فردی کم‌شود، به همان میزان از فضایل اخلاقی فرد کاسته می‌شود 🔻 یکی از فضایل مهم اخلاقی، احترام معقول و شایسته به دیگران است که از نبود آن به و یا یاد می‌شود که ریشه در دارد؛ 🔻 پس هر میزان استهزای دیگران زیاد باشد و پایدار و در فرد نهادینه شده باشد به نزدیک‌تر است؛ 🔻 اما اگر این استهزای دیگران به دلیل و آنان باشد، کفر فرد را بیشتر نشان می‌دهد؛ 🔻 حال اگر استهزای دیگران به دلیل ایمان فرد، در استهزاکننده باشد، کفرِ محضِ فرد او را نشان می‌دهد؛ 🔻 و به همین دلیل است که صفت را خداوند، استهزای اهل ایمان معرفی کرده است. 🔰 چکیده و نتیجه مطالب: ✔️ هر یک از کفر و ایمان، چون نماینده جهل و عقل هستند، لذا رابطه‌ای دوسویه دارند؛ بنابراین هر میزان از ایمان کاسته شود، بر کفر فرد افزوده می‌شود. ✔️ از آنجا که هر کدام از این دو در فضائل و رذائل مختلف اخلاقی خود را نشان می‌دهند، لذا می‌توان کفر و ایمان را در این صفات جستجو کرد. ✔️ یکی از این صفات است که نشان از کفر فرد دارد؛ لذا هر میزان ، از آن جهت که حق است، در فردی افرایش یابد، بر کفر او نیز افزوده شده است تا جایی که با استهزای حق کامل، تمام کفر در فردی بروز می‌یابد. ✔️ از آنجا که کفر یعنی انکار و پوشاندن آگاهانه حق، لذا یکی از روش‌های این پوشاندن، در نگاه دیگران است. ✔️ بنابراین اگر کسی به او نرسیده است، اما اهل استهرای دیگران نیست، این فرد برآمده از و انکار نیست که فرمودند یعنی جحو و انکار آگاهانه ✔️ و او چون به‌ تبع خویش اهل استهزا نیست، لذا در دایره قرار گرفته است و مرتبه‌ای از ایمان در برخوردار است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 حق‌پذیری و مراتب ایمان ✍ اصغر آقائی ____________________ 🔸 امام صادق عليه السلام فرمود: 💠 إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ 🌀 زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى‌شود اهل این امر (ولایت) هستند، از صف آن حضرت خارج مى‌شوند و افرادى مانند خورشيد و ماه‌پرستان در آن داخل می‌شوند. 🔻 شاید واژگانی چون ولایت، شیعه، ایمان، کفر و ... آنقدر به گوشمان خورده است که گویی معانی روشن و بدیهی شفافی دارند 🔻 اما گاه شفاف‌ترین واژگان، نیاز به بازنگری دوباره دارند تا عمق و گستره آنها بهتر درک شوند. 🔻 هیچ شبهه‌ای نیست که و محبان اهل بیت علیهم السلام در جلگه ایمان وارد شده‌اند، زيرا و واژگانی هم‌طراز هستند. 🔻 اما آیا ایمان در شیعه محدود می‌شود؟ و آیا هر در ظاهر محبی، مؤمن است؟ و غیر شیعه‌ای غیر مؤمن؟ 🔻 پاسخ را از عقل و نقل که جویا می‌شوی، نکاتی مهم را می‌یابی: ✔️ ۱. در یک کلمه یعنی در برابر حق، لذا هر گاه هر کسی در برابر حقی، به حکم عقل و فطرت، سر تعظیم فرود آورد مؤمن است؛ ✔️ ۲. چون به دلیل وجودی‌بودن، امری مشکّک، یعنی دارای مختلف، هستند، بنابراین ایمان نیز مراتب مختلفی دارد؛ ✔️ ۳. ایمان با چنین صفتی از تواضع و خضوع در برابر یک قطعی عقلی به عنوان از حق مانند پذیرش قبح ظلم و عمل به آن شروع می‌شود؛ و تا صفت الله تعالی یعنی ، به عنوان ، پیش می‌رود که این می‌شود ؛ زیرا خضوع مطلق در برابر حق مطلق دارد. این ایمان مختص است. ✔️ ۴. پس ایمان دو مرتبه پیوسته به هم دارد: و ، که اگر دومین مرتبه آن از اولی سرچشمه نگرفته باشد، پشیزی نمی‌ارزد. ✔️ ۵. بنابراین هرکسی هر میزان از حق را حقیقتاً درک کرده باشد، به همان میزان مؤمن است؛ خواه در ظاهر بی‌دین باشد یا دیندار. ✔️ ۶. سخن ۵ به این معنا است که صرفا رسیدن حق به حواس ظاهری فرد، مثلا رسیدنِ سخنِ حق به گوش او، معیار نیست؛ بلکه ایمان، تنها و تنها دو چیز است: یک. فهمیدن حق؛ و دو. خضوع در برابر آن و پذیرش. ✔️ ۷. بنابرین فردی ممکن است به عنوان حق مطلق، به گوش او نرسیده است، اما او فردی است که در برابر مصادیق دیگر حق در همان اجتماع زیسته خود، خضوع داشته است. مثلا فردی ، همیشه به دیگر هم‌کیشان خود می‌گذارد؛ این فرد هرچند در ظاهر است، اما شرک او برآمده از جوّ اجتماع و عادت است نه از روی حکم عقل، لذا چون اهل ظلم نیست، به همان میزان متواضع در برابر حق است و مؤمن هرچند هنوز در مراتب برتر ایمانی قرار نگرفته است ( کنید: این مثال بنا بر این فرض که بطلان خورشیدپرستی، برایش به هر دلیل منطقی، آشکار نشده است) ✔️ ۸. در کنار این فرد ، شیعه‌ای را فرض کنید که در ظاهر ولایت را پذیرفته است اما به دلیل آنکه هر جایی که باید را در عمل بروز دهد، بروز نمی‌دهد، و در واقع خضوع در برابر حق یعنی ایمان باطنی ندارد و به تعبیر دیگر که هویت‌بخش و اصل این فرع یعنی ایمان ظاهری است را ندارد. ✔️ ۹. در دو مثال پیشین، آن خورشیدپرست، ولایت باطنی دارد، اما این دومی تنها ولایت ظاهری دارد ✔️ ۱۰. از آنجا که اولی ایمان را دارد، هنگام قیام حق مطلق و بروز وی، این فرد به دلیل تواضع باطنی در برابر حق، در ظاهر نیز تابع او می‌شود، اما آن فرد به‌ظاهر تابع، چون حق مطلق را برابر با دست‌برداشتن از شخصی می‌داند و در حقیقت آن ایمان ظاهری، خودپرستی و مانند آن بود نه تواضع در برابر حق، لذا در اینجا که باید یکی از این دو را بپذیرد یعنی یا خودپرستی یا حق‌پرستی را، اولی را می‌پذیرد چون حقیقت ایمان یعنی تواضع در برابر حق را نداشته است. ✔️ ۱۱. این نگاهِ برآمده از دین و عقل: ✅ این نگاه به ایمان ۱) سبب می‌شود اهل غرور و تکبر نشویم، ۲) همیشه با دیگران باتواضع برخورد کنیم، ۳) اگر فردی آنچه به‌عنوان حق به او پیشنهاد می‌دهیم را نپذیرفت، در برابرش خودخواهی نکنیم، ۴) امر به معروف و نهی از منکرهایمان، صبورانه و مؤمنانه‌تر شود، ۵) همیشه خیرخواه دیگران باشیم، ۶) در دام تبلیغات و سوءاستفاده‌های دشمنان حق قرار نگیریم که اینها تنها و تنها خود را قبول دارند، ۷) سخنان دیگران را دقیق و کامل گوش دهیم تا مبادا حقی نادیده گرفته شود، ۸) ساده‌اندیش نباشیم، ۹) عمل خیر دیگران را تخطئه نکنیم، و ۱۰) دعوت و تبلیغ‌مان مؤثرتر باشد. 🔹 البته تمام فواید پیش‌گفته به این معنا نیست که فریب حیله‌‌گران را بخوریم و هر سخن و فرقه‌ای را حق بدانیم که امری آشکار است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ✍ اصغر آقائی __________________ 🔻 شاید راحت‌تر از آن باشد که تصور می‌کنیم؛ و شاید سخت‌تر ... و شاید اساسا آنچه تصور می‌کنیم تنها یک خیال آمیخته با وهمِ برآمده از جهل است ... بعید هم نیست ... چون هنوز نه تنها با هم نمی‌جوشند که بر هم می‌خروشند؛ و این چنین گروهی از عشق دم می‌زنند و گروهی از عقل ...؛ بگذریم از آنها که تنها دم می‌زنند. 🔻 و باید آغاز کرد، سفری با ... یعنی با تمام عقل و تمام عشق. و می‌دانم این سفر، پر رنج است و صبرِ بسیار و توشه بایسته، می‌خواهد ... و مهمترین توشه این سفر، دم‌نزدن است؛ نه از عشق و نه از عقل ... و فقط نظاره‌کردن و آموختن ... 🔻 و این مسیری است که ما فرزندان آدم را به عشق و عقل، توأمان و بی‌امان و پرامان دعوت می‌کند؛ ... و این‌چنین وادی ، حقیقتا، وادی می‌شود؛ حتی اگر در رنج باشی؛ و این همان حیات معقول است؛ عقلی آمیخته به عشق، نه گریخته از آن. 🔻 و ما آدم، برای رسیدن به آن حیات معقول، باید پله پله، با ، یعنی همان خلیفه الله آشنا شویم ... و به همین مقصود، به عمق تاریخ انسان می‌رویم، تا انسانی که بسیاری نیافتند را بیابیم و با او همراه شویم؛ تا او ما طفلانِ این مسیر پرچالش را پابه‌پا و گام‌به‌گام ببرد ... 🔻 و هر گام این سفر، کلاس درس انسانی کامل است، از آدم تا خاتم؛ و هر کلاس، با توجه به نوع جلوه آن انسان کامل، آموزه‌های خاصّ خود را دارد. 🔻 و این‌چنین گام به گام با سلسله پیوسته انبیا در تاریخ انسان قدم برداریم تا را بیاموزیم؛ تا عشق بورزیم؛ تا جلوه عشق و عقل باشیم. 🔹 ... منتظر گام‌های این مسیر باشید ... ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 معنای لعن (پاسخ تفصیلی) ✍ اصغر آقائی _________________ ◀️ با توجه به نزدیکی ایام عزاداری محرم و با توجه به سوءاستفاده‌ آگاهانه یا از روی جهل برخی از آموزه لعن (مانند آنچه برخی فوتبالیست‌ها در همین اواخر ابراز کردند)، فهم این آموزه بسیار مهم است؛ لذا عرض می‌شود: 🔻 موارد مختلفی که در قرآن را بیان کرده است، اوصاف و مسائلی را بیان کرده است که: ✔️ یا تصریح به است در برخی آیات: أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ (ق/24)؛ ✔️ و یا اوصاف و صفاتی را بیان می‌کند که نتیجه عناد است؛ مانند صدّ عن السبیل: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّه 🔻 در احادیث نیز درباره کفر از مختلفی چون عوامل، ارکان و تعریف کفر و مانند آن سخن گفته شده است. که به تعبیر امام باقر علیه السلام معیار اصلی آن «انکار و جحد» است. 💠 امام باقر علیه السلام فرمود: كلُّ شَيءٍ يَجُرُّهُ الإنكارُ و الجُحودُ فهُو الكُفرُ: هر آنچه که انکار و جحود عامل آن می‌باشد، کفر است. 💠 در روایتی نیز امام صادق علیه السلام وجوه کفر در قرآن را در پنج مورد بیان می‌کنند: 🔸 - کفر جحود که خود دو قسم است: ✔️ ۱. جحد و انکار ربوبیت الهی: مانند: «إنَّ الذينَ كَفَرُوا سَواءٌ علَيهِم ءَ أنْذَرْتَهُم أمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» يَعني بِتَوحيدِ اللّه ِ تعالى ✔️ ۲. جحد و انکار معرفتی و آن این است که آنچه می‌داند حق است را انکار کند؛ مانند: «و كانُوا مِن قَبلُ يَستَفْتِحُونَ علَى الّذينَ كَفَرُوا فلَمّا جاءَهُم ما عَرَفُوا كَفَرُوا بهِ فَلَعنَةُ اللّه ِ علَى الكافِرِينَ» 🔸 - کفر به دلیل ترک اوامر الهی: فَتُؤمِنُونَ بِبَعْضِ الكِتابِ و تَكْفُرُونَ (که در این تکفیر از ایمان طبق روایت خارج نشده‌اند؛ هرچند این ایمان مقبول نیست) 🔸 - کفر برائت از کافران و عقائدشان؛ مانند: «إنّي كَفَرْتُ بما أشْرَكْتُمونِ مِن قَبْلُ» 🔸 - کفر نعمت‌ها: مانند: «لِئنْ شَكَرْتُم لَأزِيدَنَّكُم و لَئنْ كَفَرْتُم إنَّ عَذابِي لَشديدٌ» که در این پنج قسم ۳ مورد آن محل بحث است که در هر سه مورد جحد و عناد است؛ و علم و آگاهی نسبت به متعلق انکار، امری مسلّم در جحد و عنادی است که مستحق لعن است. 🔻لذاست که عليه السلام در زیارت فرمود: 💠 فَلَعَنَ اللّٰهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرارِ، وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ، 💠 پس خداوند منکران ولایت تو را پس از اقرار و عهدشکنان تو را پس بستن آن، لعن کند. 💢 نتیجه‌گیری: 🔻 از استعمالات فراوان قرآن و روایی بر می‌آید مبنای اساسی کفر عناد و انکار و جحد است که گاه در بالاترین مصادیق آن چون انکار ولایت اهل بیت علیهم السلام بروز می‌یابد و گاه به تعبیر روایات در کمترین مرتبه الحاد که کبر و غرور است بروز می‌یابد؛ و از میان این دو کفر و عناد با ربوبیت و ولایت الهی، مصداق لعن الهی است. 🔻 چند نکته پایانی: ✔️ - لعن الهی یعنی دورکردن از رحمت خویش، و این مختص کسی است که با عناد خویش، خود را از دایره ، که همان دایره رحمت حق است، دور کرده است؛ و چنین شخصی مستحق این دوری است. ✔️ - پیامبر ص در مواردی که به گناهان تعلق گرفته است، از باب بیان قبح آن گناه است؛ زیرا از طرفی مسلمان مستحق لعن نیست؛ و از طرفی از ما خواسته شده نسبت به گناهکار مؤمن ترحم داشته باشیم و لعن با این ترحم نمی‌سازد؛ ✔️ - آموزه لعن اساسا برای خط ولایت است؛ نه صرفا یک احساس نفرت؛ ✔️ - اگر کسی خطاهای بسیار بزرگی هم کرده است، که حتی اگر نزدیک کفر شده باشد، چون ما نمی‌دانیم مثلاً در ساعات آخر عمر این افراد بر آنها چه گذشته است، لذا به حکم عقل باید احتیاط کرد و از لعن آنان خودداری نمود؛ و تنها وظیفه ما، نقد اعمال و گفتارهای آنان است. ✔️- لعن تمام افراد، چه مسلمان فاسق و چه مخالف مانند مسیحیان، به هیچ عنوان جایز نیست مگر آنکه بدانیم آگاهانه و عامدانه، مسائل بنیادین اسلام را انکار می‌کنند؛ نه از روی جهل و یا غلبه احساساتی مانند خشم و عصبانیت. ✔️- اگر لعن هیچ ثمری نداشت، لااقل از خودداری کنیم. ✅ با توجه به آنچه بیان شد: حکم می‌کند: ۱) همه انسان‌ها را دوست بداریم چون مخلوق خداوند هستند و ۲) به همه آن‌ها محبت بورزیم و ۳) در صورت نیاز به لعن و بودنِ آن، تنها منکر آگاه را در شرایط خاص لعن کنیم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ورود در ساحت ایمان، یعنی ورود در ساحت حیات معقول ✍ اصغر آقائی ______________________ 🔻چه زیباست اشک‌های فردی که قدم در مرحله‌ای پراعتبار و پرافتخار از می‌گذارد؛ مرحله‌ای از ؛ مرحله‌ای از 🔻 توجه کنیم که فردی که به احکام صریح عمل می‌کند، در دائره و به تبع آن در ، و ولایت باطنی، وارد شده است؛ به شرط آنکه آگاهانه وجود خداوند و ولایت را انکار نکند؛ 🔻 اما برترین مرحله این زندگی، یعنی زندگی و حیات معقول، و آگاهانه همراه با اقرار به خداوند و است؛ 🔻 که فرمود: 💠 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ: ای اهل ایمان! هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما [حیات معنوی و] زندگی [واقعی] می بخشد، دعوت می کنند اجابت کنید 🔻 یا آنکه فرمود: 💠 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ: ای اهل ایمان! به خدا و پیامبرش و کتابی که بر پیامبرش نازل کرده و به کتابی که پیش از این فرستاده [از روی صدق و حقیقت] ایمان بیاورید.  🔸 پ. ن: کلیپ مربوط به بانویی اوکراینی است که شهادتین را از دل، بر زبانش جاري می‌کند. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰ایمان و عقلانیت: بررسی مصداقی تشکیکی‌بودن ایمان ✍ اصغر آقائی ___________________ 🔻با توجّه به آنچه امروزه در در جریان است، به نظر می‌رسد تأمّل در برخی مطالب جا داشته باشد. 🔻قبل از از بیان اصل مطلبی که می‌خواهم عرض کنم، توجّه شما را به جلب می‌کنم: ✔️ فردی و یا و مانند آنان را در نظر بگیرید که در برابر ایستاده، از آنان بیزاری جسته، با آنان مقابله می‌کند. ✔️ فردی را در نظر بگیرید که از اسرائیل، به عنوان که در داده شده است، دفاع می‌کند؛ تا پس از حکومت آنان و برخی اتفاقات، چون آرماگدون، بازگردد. ✔️ فردی را در نظر بگیرید که از اسرائیل تنها به دلیل و صرفاً بر اساس ، و یا منافع شخصی، دفاع می‌کند و کاری به آموزه کتاب مقدس ندارد. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که معتقد است در اسلام کنیز و امری جاری در تمام زمان‌هاست و وقتی مثلاً یک زن اسرائیلی را اسیر می‌کند، چونان داعشیان، آن را کنیز خود گرفته و یا خرید و فروش می‌کند. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که با اشک می‌خواند و از خود به پیامبر ص سخن می‌گوید و یا با خواندن قرآن به خود تسکین می‌دهد. ✔️ فردی فلسطینی را در نظر بگیرید که معتقد است در اسلام کنیز و امری است که در زمان ما نمی‌تواند جریان داشته باشد، لذا با یک زن اسیر فلسطینی، برخوردی متناسب با او انجام می‌دهد و حتی به او نیز از غذای خود می‌دهد و تفاوتی قائل نمی‌شود. 🔻 بررسی این چند مثال: ✅ آیا این چند مصداق یکی هستند؟ طبیعتاً خیر. هر یک را اجمالا بررسی می‌کنید: ☑️ مورد اوّل: این فرد هرچند نیست و یا اساساً بی‌دین است، اما در است؛ زیرا ایمان یعنی ؛ پس هر دوی آنها به همان میزان که در برابر حکم ، که همان خداوند است، کرنش می‌کنند، در حقیقت در برابر خداوند کرنش کرده‌اند؛ لذا این عمل آنان در دائره ایمان تعریف شده، و این ایمان باطنی آنان، در روز آشکارشدن باطن‌ها «یوم تبلی السرائر» آشکار می‌شود؛ چرا که قیامت مظهر به عنوان اسم خداوند است. ☑️ مورد دوم نیز حتما است و ایمان او از مثال اول نیز قوی‌تر است زیرا در برابر خداوندی، یعنی حجّت باطنی و حجّت ظاهری، کرنش کرده است؛ لذا به میزان خود در دائره ایمان است؛ زیرا انتظار مسيح او را به پذیرفتن اسرائیل کشیده است. ☑️ مورد سوّم: این فرد از دائره ایمان است زیرا در برابر حق ندارد (بر اساس مثال). ☑️ مورد چهارم: درباره ایمان این فرد کمی دشوار است؛ زیرا مصادیق مختلفی دارد، ولی تنها یک سؤال می‌پرسم: آیا عمل این فرد در اسلام مؤثر است؟ فرض بگیرید با اسیرشده، مانند کنیز عمل می‌شد، آیا پس از رهاشدن آنان، به هر دلیلی، و سخنانی که در شیوه برخورد با آنان گفته می‌شد، می‌توانستیم، از اسلام کنیم؟ ☑️ موردهای پنجم و ششم: هر دو بر اساس توضیحاتی که دادم در دائره ایمان هستند. 🔻 نتایج این اجمال: بنابراین: ۱) ایمان امری است و نیست؛ ۲) هر کسی که از خویش، حقیقتا تبعیّت می‌کند، هرچند حجّت ظاهری نیز به او نرسیده باشد، و یا رسیده و درک نکرده باشد، در دائره ایمان است؛ زیرا ایمان یعنی در برابر حق برآمده از عقل یا نقل و یا هر دو. ۳) بر اساس ، اصل بر همه یا بسیاری از احکام دین حاکم است، لذا تا جایی که ممکن بود در طول حیات اولیاءالله، انبیا و امامان، با آن یعنی برده‌داری، مبارزه می‌شد؛ بنابراین در زمان ما که با طبع بشر امروزی که گرایش به آن اصل متین، یعنی کرامت ذاتی انسان، دارد، همراه شده است، پذیرفتن حکم برده‌داری به عنوان حکمی اسلامی وجهی ندارد. ۴) : هر یک از مصادیق می‌تواند جنبه‌های دیگری نیز داشته باشد؛ که در این کوتاه‌نوشته، نمی‌گنجد. مثلا: در مثال دوم، طبیعتا در این مصداق، نکات ریز دیگری هم هست مانند تعارض بین عقل و نقل؛ زیرا از سویی ظلم اسرائیل با عقل او نمی‌سازد و از سویی دیگر کتاب مقدس، یا عالمان دین‌شان، گفته است که یهود تا در سرزمین مقدس حاکم نشود، بازگشت مسیح اتفاق نمی‌افتد. لذا در بررسی مصادیق حتما حیطه و جهت آن باید مورد توجه باشد، و جهت بحث در مثال بنده تنها و تنها، پذیرش حکومت یهود و اتفاقات آن بر اساس آموزه‌های دین است؛ مانند یک مسلمان که معتقد است کشته‌شدن برخی انسان‌ها قبل از قیام مهدی عج و بعد از آن، امر طبیعی و لازمه قیام است. لطفا دقت کنید. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 وقتی معیار شود، با هم آمیخته شده، در کودکی هم خدمت به دیگران، برایت لذت‌بخش می‌شود. و این چنین به خلق خدا، به پشتوانه ، دو ستون این زندگی پر از عشق و عقلانیت می‌شود. 🔹امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: الاْیمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ دو ویژگی است که برتر از آن نیست: ایمان و خدمت به دیگران ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔻 هر چیزی نشانه‌ای دارد، و یکی از نشانه‌های در احادیث بیان شده است‌. 🔻 اما چرا؟ پاسخ اجمالی این مسئله در جایگاه زنان در هستی نهفته است. 🔻 زن در هستی تمام‌نمای صفات الهی است. خداوند کانون مهر است و زن نیز چون او کانون مهر است. 🔻 لذا دوست‌داشتن زنان، یعنی دوست‌داشتن جمال و جلال حق تعالی. 🔻 امام صادق عليه السلام فرمود: 💠 اَلعَبدُ كُلَّما إزدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً، إزدادَ فِى الإيمانِ فَضْلاً. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💠 هرچه زن دوستى بنده افزايش يابد، برايمانش افزوده مى شود. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔻 اما نشانه محبت واقعی زنان چیست؟ بر اساس روایات هر میزان ایمان فردی بیشتر شود، برخورد او با زنان، خواهد بود. 🔻 پس اگر کسی زنان را از آن جهت که جلوه‌ خداوند هستند تکریم کند، برخورد او با زنان مختلف، به تناسب رابطه آنها با او، جلوه‌های مختلفی خواهد گرفت. این سخن بدین معناست که برخوردِ محبت‌آمیز و کریمانه با مادر، یا با همسر و یا با زنان دیگر به تناسب روابط مختلف می‌شود. 🔻 پس اگر محبت و رفتار کریمانه نسبت به هر یک از زنان، جای دیگری بنشیند، نه این ، الهی است؛ و نه این ، کریمانه. 🔻 لذا در احادیث تصریح شده است که به زنان تنها انسان‌ِ پَست، توهین می‌کند و شأن او را رعایت نمی‌کند. ☘ میلاد را خدمت تمام بانوان، مادران و زنان فرهیخته کشورم، به ویژه اساتید محترم تبریک عرض می‌کنم ☘ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 مسئله ، مسئله است؛ و یتیم است و طرفداران‌ بسیاری دارد. 🔻 خداوند فرمود: 💠 وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ 💠 هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. 🔻 اميرالمؤمنين علیه‌السلام فرمود: ✔️ أيُّها النّاسُ، لا تَسْتَوحِشوا في طريقِ الهُدى لِقلّةِ أهلِهِ، فإنّ النّاسَ اجْتَمَعوا على مائدةٍ شِبَعُها قصيرٌ، و جُوعُها طويلٌ ✔️ اى مردم! در راه راست، به دليل شمار اندك رهروان آن، احساس تنهايى نكنيد؛ زيرا مردم [دنیاپرست] بر سفره‌اى گرد آمده‌اند كه سيرى آن كوتاه‌مدّت؛ و گرسنگى‌اش طولانى است. [یعنی لذّت دنیاپرست، محدود است؛ اما سختی‌ها و گرفتاری‌های او بسیار]. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰شرک و فسق ✍ اصغر آقائی ____________________ 🔻شاید کلمه «مشرک» در نگاه اوّلی برابر با «فاسق» باشد. به همین دلیل بسیاری افراد، حتی مسیحیان و اهل کتاب را فاسق معرفی می‌کنند. اما آیا چنین است یا مسئله دقیق‌تر از این نگاه بدوی است؟ 🔻با توجه به تعریف دقیق در معنایِ و انکسار ، چه حقّی که و چه حقّی که ، پیشنهاد می‌دهد، تمام افراد به هر میزان دریافتی که از حق داشته، در برابر آن استکبار نورزیده، تواضع می‌کنند، هستند. 🔻لذا ، یا ، از باب مثال، تا وقتی که حقی چون ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام برای آنان آشکار نشده باشد، و حق‌بودن آن را در مرتبه‌ای از درک و معرفت، دریافت نکرده باشند، امّا به هر حقّی که از طریق عقل و یا شرع به آنها رسیده، اعتراف‌کرده، در برابر آن تواضع می‌کنند، اینان مرتبه‌ای از ایمان را داشته، در دایره وسیع ایمان هستند. 🔸فراموش نکنیم، هرچند مؤمن واژه‌ای است که کاربرد در مثلا پیدا کرده است؛ امّا حقیقت این است، بر اساس تعریفی که از ایمان عرض شد، ایمان امری است که مراتب گوناگونی از تا را در بر می‌گیرد. 🔹 تفاوت مشرکی که در برابر احکام عقلی خویش مانند ، با مشرکی که به احکام عقلی عمل نمی‌کند این است که آن مشرک اوّلی، مؤمن به ایمان باطنی است؛ و این ایمان، روزی چه در این دنیا و چه در که روز آشکارشدن باطن‌هاست، ، آشکار شده نجاتش خواهد داد. ✔️بنابر این مقدمه: هر فرد مشرکی تا آن زمان که شرک را دریافت نکرده باشد، و در نیز بر خویش عمل نکند، او نه به دلیل این شرک، و نه به دلیل عمل خویش، فاسق محسوب نخواهد شد؛ مگر آنکه هم به خویش و هم به خویش تن‌ دهد که سخن دیگری است. به تعبیر دیگر عنوان مشروط به است؛ حال چه علمِ حاصل از عقل و چه علم حاصل از شرع، و یا هر دو. 🔻بر این اساس می‌فرماید: 💠 كَيْفَ وَإِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لاَ يَرْقُبُواْ فِيكُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً يُرْضُونَكُم بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ (توبه/8) 💠 چگونه [مشرکان بر پیمان خود پایبندند؟] و در صورتی که اگر بر شما چیره شوند، نه [پیوندِ] خویشاوندی را در حقّ شما رعایت می کنند، نه پیمانی را!! شما را با زبانشان خشنود می کنند، ولی دل هایشان [از خشنود کردن شما] امتناع دارد و بیشترشان فاسقند. 🔻 در این آیه خداوند را معرفی کرده است؛ آنانی که اوصافی چون دارند؛ لذا شرک و فسق ندارند. ▫️پ.ن: شاید در نگاه فردی که در جامعه ایمانی رشد کرده است، تصور اینکه فردی غیرعقلانی بودن شرک را دریافت نکرده باشد، بعید به نظر برسد؛ اما باید افراد را در محیط‌های خود دید و خود را جای آنان گذاشت. حتی اگر این فرض نیز درست باشد، باز نکته پیش‌گفته در تعامل با مشرکان بسیار مفید خواهد بود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 مراتب ایمان ✍ اصغر آقائی _____________________ 🔻این فرد در زمانی بوده و را می‌کرده و از مسلمانان نیز متنفر بوده است. 🔻او پس از خواندن داستان علیه السلام به پیامبر صلي الله عليه و آله و سلم و خاندان ایشان می‌آورد. 🔻و باز قصه مؤمنان نسبت به امام حسین عليه‌السلام و باز یک . در احادیث می‌خوانیم: 💠 إِنَّ لِقَتْلِ‏ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً ✔️ همانا برای قتل حسین عليه‌السلام در قلب مؤمنان داغی است که هيچگاه خنک نخواهد شد. 🔻 حال چه باید بگوییم؟ آن آتئیست را در آن زمان که نسبت به اهل بیت ع نیافته بود، مؤمن (به ) بدانیم یا خیر؟ آیا باز باید بگوییم تنها مؤمن هستند؟ آیا باید را کنار بگذاریم؟ ✅ یقینا او زمانی هم که ظاهراً آتئیست بوده، به دلیل پیروی از احکام آشنای عقل، به ایمان باطنی مؤمن بوده است، که پس از ایمان ظاهری، دو مرتبه ایمان ظاهری و باطنی را همراه گرفته است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰ایمان و شکر: بررسی اجمالی رابطه آنها ✍ اصغر آقائی ___________________ 🔻برای بررسی ایمان و شکر ذکر مقدماتی لازم است: ✔️۱. بر اساس اصل متین «»، هر آنچه وجودی است، هم اصیل است و آثار دارد، و هم تشکیکی است، یعنی مختلف داشته، شدّت و ضعف در آن راه دارد. ✔️۲. از سوی دیگر تمام چون وجود دارند، هم اصیل بوده، آثار خارجی متناسب با خود را دارند و هم مراتب مختلفی دارند. ✔️۳. از صفات وجودی انسان ایمان و شکر است که هر دو هم وجودی و هم مراتب دارند. ✔️۴. از سوی دیگر تمام اوصاف وجودی، به دلیل ، با یکدیگر در مصداق، این‌همانی دارند. ✔️۵. بنابر آنچه بیان شد، ، دو صفتی هستند که در مصداق این‌همانی دارند. این سخن بدین معنا است که «هر مؤمنی، شاکر است» و «هر شاکری، مؤمن». ✔️۶. نباید فراموش کنیم، همچنانکه پیش از این بیان شد، از _باطنی تا را شامل می‌شود، لذا شکر نیز همین مراتب را دارد. ✔️۷. پیش از این بیان شد هر کسی که به خویش، به عنوان خداوند، توجّه داشته، تسلیم آنها شود، مؤمن به ایمان باطنی است؛ و هر کسی که در برابر خداوند تسلیم شود، مؤمن به ایمان ظاهری است؛ و هر کسی که در برابر هر دو حجّت الهی، تسلیم باشد، برترین مراتب ایمان را دارد که همان ایمان برتر است. ✔️۸. بنابر آنچه در ۷ بیان شد، نیز از مراتب باطنی تا مراتب ظاهری را شامل می‌شود. ✔️۹. بنابر مقدمه ۸ از آنجا که در هستی هیچ فردی یافت نمی‌شود که به هیچ‌یک از احکام عقلی خود یا احکام دینی خویش پایبند نباشد، لذا هر فردی مرتبه‌ای از شکر، گرچه بسیار ناچیز باشد را دارا است؛ لذا خداوند متعال می‌فرماید: «وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ». ✔️۱۰.‌ در این آیه شریف، خداوند «»که صفت مبالغه است را به «قلیل»بودن توصیف کرده است. یعنی آنانی که شکر را دارند بسیار اندک هستند؛ نه آنکه هیچ انسانی نیست. بنابراین همه انسان‌ها مرتبه‌ای از شکر را دارند؛ اما شکور یعنی بسیار شکرکننده اندک است. ✔️۱۱. بنابر آنچه در ۱۰ بیان شد، و از آنجا که گفته شد میان ایمان و شکر، وجود دارد، پس هر انسانی مرتبه‌ای از ایمان را نیز دارد؛ چرا که هیچ انسانی یافت نمی‌شود که مرتبه‌ای از ایمان باطنی به معنای توجّه به احکام عقلی را، به طور مطلق، نداشته باشد؛ ✔️۱۲. بنابراین آنچه در ۱۱ گفتیم، باید گفت تمام انسان‌ها مرتبه‌ای از ایمان، هرچند اندک را، داراست. امّا آیا بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که هر انسان مؤمنی، است؟ ✔️۱۳. پاسخ سؤال پیش‌گفته خیر است؛ زیرا برای صرفِ ایمان و یا شکر کفایت نمی‌کند. کسی اهل نجات است که در کنار ایمان، داشته باشد "یعلمون الصالحات" و اگر چنین نباشد؛ ایمان آن فرد، کارساز نخواهد بود. ✔️۱۴. بنابر آنچه در ۱۳ بیان شد، که در عمل صالح لازمه ایمان است، خداوند متعال در آیات مختلفی شکر را با به کار برده است که دلالت بر استمرار در شکرگزاری دارد. خداوند در آیه ۷۸ سوره نحل هدف ابزار شناختی چون حواسّ ظاهری و باطنی را شکرگزاری مستمرّ بیان کرده است: «وَاللّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» 🔸 نتیجه: تحلیل اجمالی فوق نتایج گوناگون فردی و اجتماعی، همراه دارد؛ مانند: ☑️ هر میزان فردی بیشتر شود او است و بالتبع . ☑️ برای به ایمان و عقل، کافیست نعمت‌های موجود در زندگی افراد را گوش‌زد کرد، تا در مسیر شکرگزاری قرار بگیرند. ☑️ شکرگزارشدن فرد، یعنی در برابر همه موجودات، از جمله خود و خانواده خود. ☑️ با شاکرشدن فرد، اجتماع اصلاح می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 اثرات شکر و حمد الهی ✍ اصغر آقائی _____________________ 🔻 امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: 💠أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ 💠 ستايش مى‌كنم خداوند را، براى اتمام نعمت‌هاى او و تسليم‌بودن برابر بزرگى او و ايمن‌ماندن از نافرمانى او.  🔻اميرالمؤمنين علیه‌السلام در این عبارت سه نتیجه برای حمد ذکر می‌کند: ۱) تمام‌شدن نعمت، ۲) تسلیم عزّت او شدن و ۳) پناه‌گرفتن از گناه 🔻اما چگونه شکر، تمام‌کننده نعمت است؟ 🔻اگر نعمت را از ثروت، والدین خوب، همسر و ... بدانیم، طبیعتا صرف داشتن آنها هرچند نعمت است، امّا تا از آنها بهره‌ گرفته نشود، این نعمت تمام نشده است و به تعبیری تبدیل به نشده است. 🔻 حال شکر الهی یعنی ۱) دیدن این نعمت‌ها، ۲) مناسب با آن نعمت، و ۳) بر زبان آوردن شکر داشتن آنها. اینها در واقع سبب می‌شوند نعمت‌ها تمام شوند. 🔻 با توجّه به این معنا، کسی که قدردان نعمت‌های الهی شد، حال بخش دوم تعبیر امام عليه‌السلام روشن می‌شود زیرا انسان شاکر چون قواعد داشتن نعمت‌ها را رعایت می‌کند، در حقیقت تسلیم خدای عزیز است و در دایره و درجات آن وارد شده، مصداق "وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ" می‌شود؛ 🔻و طبیعتا چنین فرد عزیز‌شده و عزتمندی خود را گرفتار معاصی نمی‌کند و در برابر گناهان استوار می‌ایستد؛ لذا فرمود: اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ ✔️ بنابراین کسی که به عنوان مثال ۱) فرزند خویش را می‌بیند، ۲) داشتن آن را نعمت می‌داند، و ۳) برخورد شایسته با او دارد، این فرد چون است هم از نتایج این نعمت برخوردار می‌شود، و هم عزیز می‌شود و هم از گناهان مرتبط با ندیدن فرزند مانند توهین به او و شکست کرامت وی، در امان می‌ماند. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم: 💠 أفضلُ الإيمانِ أنْ تَعلمَ أنّ اللّه َ معكَ حَيثُ ما كُنتَ. 🌀 برترين ايمان آن است كه بدانى خداوند همه جا با تو هست. 🔻The best of faith is to know that Allah is with you wherever you are. 🔹 faith: ایمان 🔹 wherever: هرکجا ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم: 💠 الإيمانُ في عَشرَةٍ: المعرفةُ ، و الطّاعةُ، و العِلمُ، و العَملُ، و الوَرَعُ، و الاجتِهادُ، و الصَّبرُ، و اليقينُ، و الرِّضا ، و التَّسْليمُ ، فأيَّها فَقدَ صاحِبُهُ بَطَلَ نِظامُهُ. 🌀 ايمان در ده چيز است: شناخت، فرمانبرى [از خدا]، علم، عمل، پارسايى، سختكوشى، شكيبايى، يقين، خشنودى و تسليم [در برابر خدا] . هر يك از اين ده ركن كم شود رشته ايمان از هم مى‌گسلد. 🔻Faith is in ten things: inner knowledge, obedience, knowledge, action, piety, striving, patience, conviction, contentedness and submission. And if the individual lacks any one of them, it nullifies the whole structure of his faith. 🔹 faith: ایمان 🔹 obedience: اطاعت 🔹 knowledge: معرفت 🔹 piety: تقوا 🔹 striving: سخت‌کوشی 🔹 patience: صبر 🔹 conviction: یقین 🔹 contrntedness: خشنودی 🔹 submission: تسليم ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔻 اهمیت دعوت به بر کسی پوشیده نیست؛ 🔻 امّا از آنجا که ایمان دارد، دعوت به هر مرتبه‌ای از آن نیکوست. 🔻 لذاست که آیت الله رحمة الله علیه می‌فرمودند: نگویید اگر عمل نکنند یا اگر اهل عمل نباشند و نشوند، فایده ندارد. 🔻 طبیعتاً معنای این سخن این نیست مهم نیست؛ بلکه عمل از ایمانی است نه همه آن. 🔻بنابراین اگر کسی عملی دینی را رها می‌کند، به همان میزان، از ایمان او کاسته می‌شود. 🔻امّا کسی که به او نرسیده یا آنکه به بودن آن علم نیافته است، منکر آن عمل محسوب نمی‌شود. 🔻 پس در دعوت به ایمان باشیم، و نتیجه فوری از دعوت خویش انتظار نداشته، و توجه به مراتب ایمان داشته باشیم. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 اميرالمؤمنين علیه‌السلام: 💠 لا يذوقُ المَرءُ من حَقيقةِ الإيمانِ حتّى يكونَ فيهِ ثلاثُ خصالٍ:الفقهُ في الدِّينِ، والصّبرُ على المَصائبِ ، وحُسْنُ التّقديرِ في المَعاشِ. 🌀 آدمى حقيقت ايمان را نمى چشد مگر سه خصلت در او باشد: فهم در دين، صبر در برابر مصائب، وبرنامه ريزى درست در امر معاش. 🔻Man will never taste the reality of faith until he possesses three qualities: understanding of religion, perseverance in calamities, and a good assessment of his income. 🔹 tast: چشیدن 🔹 reality: حقیقت 🔹 possesse: در اختیار داشتن 🔹 quality: خصلت 🔹 perseverance: پشتکار 🔹 calamities: مصیبت‌ها 🔹 assessment: برنامه‌ریزی 🔹 contrntedness: خشنودی 🔹 income: درآمد ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 پیامبر صلوات الله علیه و علی آله: 💠 مَن كان أكثرُ همّهِ نيلَ الشّهَواتِ نُزِعَ مِن قلبهِ حلاوةُ الإيمانِ 🌀 هر كس بيشترين همّ و غمش و تلاشش رسيدن به خواهش‌هاى نفسانى باشد، حلاوت ايمان از قلبش گرفته مى‌شود. 🔻He whose greatest concern is fulfilling his own desires has the sweetness of faith wrested from his heart. 🔹 concern: نگرانی، دغدغه، همّ و غم 🔹 fulfilling: برآورده‌کردن 🔹 desire: میل، خواسته 🔹 sweetness: شیرینی، حلاوت 🔹 wrested: گرفته‌شدن ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 معناشناسی در اندیشه‌ورزی ✍ اصغر آقائی _______________________ 🔻 هرگاه هر فردی تنها خود را بداند، و بر این اساس با با دیگران برخورد کند و از آنان نکند، و یا دلیل آنان را روشمند نکند؛ چنین فردی مرتبه‌ای از را دارد؛ و این استکبار عامل استهزاء و دیگر صفات منفی اخلاقی خواهد شد. 🔻نشانه آن نیست که خود را فقط حق بدانی، که نشانه‌اش این است که اهل باشی؛ و این استماع به حکم ، امری مستمر و از روی است. 🔻 و این استماع برای فهم خواهد بود؛ نه صرفاً برای ردّ، که از ابتدا ، ممکن است ، باشد؛ چراکه ممکن‌ است‌ برتر از آنچه تو حق می‌پنداری نیز وجود داشته باشد‌. 🔻 بارها گفته‌ام میان و و ، این‌همانی در مصداق وجود دارد؛ و بر این اساس، هر مقدار بر عبودیت فرد افزوده می‌شود، استماع او حتی نسبت به نیز بیشتر می‌شود؛ چه رسد نسبت به اهل حق؛ و این حالت است که پیامبر ص را به مفتخر می‌سازد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @hayatemaqul