eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
148 عکس
232 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰وابستگی محض انسان به خداوند ✍ اصغر آقائی __________________________ 💠 وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذِي أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَيْهِ ، فَكَيْفَ نُطِيقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّي شُكْرَهُ لَا ، مَتَى: و سپاس خدای راست که درب نیاز ما را جز به سوی خویش، بست؛ بنابراین چگونه سپاس او توانیم یا چه زمانی شکر او به‌جا آوریم؛ هیچگاه 🌀مهمترین درباره این فقره از اول این است که بدیهی است ما انسان‌ها در زندگی خویش به افراد و موجودات مختلفی نیازمندیم. 💡پس چرا امام علیه السلام فرمود خداوند باب و نیاز ما را تنها به سوی خویش گشوده است؟ 💎 به نظر می‌رسد پاسخ این فقره در چند آموزه و و خواهد بود که حاصل عقل و نقل است. ✅ برخی از این آموزه‌ها عبارتند از: 🔻۱. لا موثر فی الوجود الا الله: تنها در عالم الله است. 🔻۲. الممكن محتاج إلى علته بقاء كما أنه محتاج إليها حدوثا: ممکن هم در بقاء هم در حدوث به خویش نیازمند است. 🔻۳. ما فی الوجود الا الله: در جز الله نیست. 🔻۴. بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء و لیس بشئ منها: بسیط الحقیقه همه اشیاء است و هیچ یک از آنها نیست. ♻️ بر اساس این فلسفی و عرفانی که هر یک از جهتی به مسئله نظر کرده‌اند: ✔️ تنها حقیقی در هستی خداوند است، لذا هر موجودی که حاجتی از دیگری را برطرف می‌کند؛ در حقیقت خداوند است که آن نیاز را برطرف می‌کند. ✔️ همچنانکه در به هستی‌بخش خویش نیازمند هستند، در ادامه حیات خویش نیز به ایجادی او محتاجا‌ند. ✔️ اساساً در هستی غیر از خداوند نیست تا نیاز به غیر او معنا داشته باشد. در این نگاه هویت حاجت، به ارتباط میان الهی باز می‌گردد. ✅پس یا... 1⃣ به دیگر که نیازمند آنها در زندگی خویش هستیم نظر داریم؛ که این اساساً و است و یا... 2⃣ موجودات دیگر را صورت موثر می‌دانیم که این نیز از شرک است اما ؛ و یا... 3⃣ موجودات را اساساً ذوب‌شده در الهی می‌بینیم و معتقد به هستیم و قائل به نه می‌شویم، که در این صورت آنچه در هستی است خداوند است و او و جز او در دار هستی دیّاری نمی‌بینیم و این می‌شود محض به خداوند و چنین احتیاجی قابل شکرگزاری نیست همچنانکه امام سجاد علیه‌السلام فرمودند. 📝 پ. ن 📌توضیح اجمالی و 🔺در رابطی ما موجوداتی را می‌بینیم که با خداوند از لحاظ وجودی دارند و هستی خویش را از او گرفته‌اند؛ اما در وجود ربطی اساساً موجودی نمی‌بینیم تا وابسته به خداوند باشد و است. 👌به تعبیر طلبگی وجود رابط، «مَن له الربط: کسی که برای او ربط و وابستگی است» می‌باشد اما وجود ربطی «مَن هو عین الربط: کسی که عین ربط و وابستگی» است. ☑️ تفاوت این دو در این است که در تعبیر اولی، برای خود شیء، مرتبه‌ای از وجود مستقل قائل هستیم اما در دومی خیر. ☑️ و خداوند فرمود: انتم الفقراء الی الله. به تعبیر جناب اساساً از آنجا که حق تعالی در صورت مظاهر مختلف خویش ظاهر شده است، این مظاهر به غیر او نمی‌تواند وابسته باشد.( ج.2 ص. 16) ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از صحیفه سجادیه ✍ اصغر آقائی ___________ 💠 ثُمَّ أَمَرَنَا لِیخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیبْتَلِی شُکرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ: 💠 آنگاه دستوراتش را متوجّه ما فرمود تا فرمان بردن ما را بسنجد؛ و از محرّمات بر حذرمان داشت تا شکر‌کردنمان را بیازماید () 🌀در این فقره از دعای اول علیه‌ السلام چند نکته مرتبط با هم بیان می‌کنند (که البته اصل در عبارت‌ها و دعاهای ائمه معصومین علیهم السلام آن است که فرازهای آن با هم مرتبط هستند). ❇️ این در قالب بررسی می‌شود: 🔻1. چرا با اینکه به معنای اوامر و نواهی خداوند است؛ اما تنها هدف را فقط ابتلاء و شکر بیان فرمود؟ 💢 پاسخ: مدنی رحمه الله علیه در شرح خود چنین پاسخ می‌دهد: 🔹 لما کان الشکر عرفا عباره عن صرف العبد جمیع ما انعم الله علیه به فیما انعم لاجله کان ارتکاب المناهى منافیا للشکر فکان النهى من هذه الجهه لابتلاء الشکر و الى هذا المعنى اشار الصادق (علیه‏ السلام) بقوله: شکر النعمه اجتناب المحارم 🔹 ترجمه: از آنجا که در عرف به معنای تمام نعمت‌های خداوند در آنچه آن نعمت به خاطر خداوند است؛ لذا با شکر دارد (یعنی استفاده‌نکردن نعمت در هدفی که برای آن است) به همین دلیل هدف نهی آزمودن شکر است؛ و علیه السلام نیز به همین معنا اشاره کرده است: شکر نعمت، دوری از محارم الهی است. (📚 ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، ج‏۱، ص:۳۹۰-۳۷۵). 💠 خداوند نیز در قرآن می‌فرماید: هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ (نمل/40) 🔻 2. چرا مخالفت امر را با ، اما در نهی با کلمه بیان کرد؟ 💢 پاسخ: سید علیخان می‌گوید، از آنجا که راه و سهل را گویند ولی الارض به معنای (عُرَه المسالک) لذا امر از، از نواهی الهی است. ◀️ به نظر می‌رسد این سختی به دلیل همراهی ترک با پرهیز از مختلف نفسانی است؛ و غرائز بشری نیز به دلایل مختلفی بر انسان تحکّم دارند لذا مخالفت با آنها سخت است. 🔻3. چرا امر را بیان کرد، اما در نهی فرمود و به کار برد؟ 💢 پاسخ: سید علیخان مدنی می‌نویسد: 🔹 انما افرد طریق الامر و جمع متون الزجر لان طریق امره تعالى هى طریق الرشد التى لا تختلف و هى واحده و اما متون زجره فمختلفه کثیره لکثره اختلاف طرق الضلال التى نهى سبحانه عن اتباعها کما قال تعالى: «و ان هذا صراطى مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله» 🔹 خلاصه ترجمه: طریق امر، یعنی و یکی بیشتر نیست؛ اما گمراهی است که خداوند نیز فرمود: این صراط مستقیم من است، از آن تبعیت کنیم و از راه‌ها مختلف پیروی نکنید که شما را [از آن صراط مستقیم] پراکنده می‌کند. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از دعای اول صحیفه سجادیه ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 فَلَمْ یبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً 💠 [با این همه که مخالفت امر و نهی الهی کردیم] در عقوبت ما شتاب ننمود، و بر انتقام ما عجله نکرد، بلکه از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود و از سرِ مهربانی و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید. ◀️ امام علیه السلام بعد از آنکه به امر و نهی الهی و اهداف آن اشاره فرمودند، در این فقره علت در عقوبت را بیان می‌کنند. 🔻 درباره این عبارت تنها به پاسخ دو سؤال اکتفا می‌کنیم: 🔹 1. آیا همیشه امهال از باب رحمت است؟ که امام چنین فرمود؟ 🌀 پاسخ: اگر بخواهیم مسئله را ساده بیان کنیم، باید به دو جنبه آن توجه کنیم: ✔️ امهال با توجه به مهلت‌دهنده، یعنی خداوند: 🔸 نه از باب کوتاهی و سستی است که فرمود «وَ لَا إِمْهَالُكَ وَهْناً: مهلت‌دادنت، سستی نیست»(دعای 46)؛ 🔸 و نه از باب غضب که اصل در خداوند رحمت است که فرمود "سبقت رحمته غضبه" ✔️ ولی با توجه به مهلت‌داده‌شده یعنی انسان: 🔸 گاه او مرتبه‌ای از و را دارد و در دایره وسیع ایمانی قرار گرفته است، چنین فردی در او بازگشت و مرتبه‌ای از ، چه با پشیمانی و چه با جبران، حتما ایجاد خواهد شد؛ 🔸 اما اگر در دایره عقلانیت و ایمان نباشد، و فریب او را به بیشتر سوق می‌دهد، و چون با عقلانیت نیست، بدون آگاهی از آنچه در حال وقوع است، خود را در بلای دچار می‌کند و از خیری که خداوند برای انسان توبه‌کار در نظر گرفته بود، باز می‌ماند؛ 🔻 که فرمود: «وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلَائِكَ لِي اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِي خَيْرَ مَا عِنْدَهُ» (دعای 47) و نیز خداوند متعال فرمود «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ». 🔻 و این دقیقا مانند قرآن که برای مؤمنین شفا و برای ظالمین خسارت است: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» ✅ قاعده کلی: 🔻 به طور کلی هم خداوند و هم آنچه از او صادر شده است، به حکم «الظاهر» و «الباطن»‌بودن خداوند، ظاهر و باطنی دارند و همه آنها دوسویه هستند؛ مانند قرآن کریم که گاه فرمود «ذلک الکتب» و گاه فرمود «هذا القرآن» (که معنای در مقاله‌ای جدا ان شاءالله بیان خواهد شد) و یا آنکه درباره جدایی اهل دوزخ و بهشتیان فرمود: «فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ: بین آن دوزخیان با اهل بهشت حصاری حایل گردد و بر آن حصار دری باشد که باطن و درون آن در، بهشت رحمت است و از جانب ظاهر آن عذاب جهنم خواهد بود» 🔹 2. صفاتی مانند تانّی، انتظار و مانند آن درباره خداوند چگونه توجیه می‌شود؟ 🌀 پاسخ: 🔻 میان خداوند و انسان هرچند برخی را به تشبیه مطلق و برخی را به تنزیه مطلق کشانده است؛ اما بزرگان اهل معرفت چون معتقدند: فإن قلت بالتنزيه كنت مقيداً و إن قلت بالتشبيه كنت محدداً و إن قلت بالأمرين كنت مسدداً و كنت إماماً في المعارف سيداً (فصوص الحکم/ ج.۱ص.۷۰) 🔻خلاصه معنای دو بیت همان است که در نیز تاکید شده است که خداوند را باید به‌گونه‌ای طوری توصیف کرد که نه به تعطیل (یعنی عدم توانمندی شناخت خداوند) و نه به تشبیه (یعنی تشبیه خداوند به انسان) بیانجامد. در حدیث فرمود: «يُخْرِجُهُ مِنَ الْحَدَّيْنِ حَدِّ التَّعْطِيلِ وَ حَدِّ التَّشْبِيهِ: (به خداوند می‌توان شیئ گفت تا با این توصیف) او را از مرز تعطیل و تشبیه خارج کنی». ✅ برداشت نهایی در اوصاف شبه‌انسانی خداوند: وقتی مثلا گفته می‌شود خداوند منتظر است: 🔸 اولاً باید این صفت را از حدود انسانی خارج کرده، لایق ذات الهی معنا کنیم؛ 🔸 و ثانیاً نتیجه آن را در خداوند جریان بدهیم. به این معنا که نتیجه انتظار در انسان چیست؟ حصول امری که احتمال می‌رود انجام شود؛ لذا انتظار در خداوند یعنی ایجاد (نه حصول) امری که از طرف بنده (نه خداوند) احتمال دارد انجام شود؛ هرچند خداوند یقینا می‌داند او انجام خواهد داد یا خیر. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از صحیفه سجادیه ✍ اصغر آقائی ______________________ 💠 وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا، لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَینَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَینَا 💠 سپاس خدای را که ما را به توبه و بازگشت راهنمایی کرد که این حقیقت را جز از عطای او نیافتیم، اگر همین یک عنایت را از فضل او به حساب آوریم هر آینه اِنعام او درباره ما نیکو، و احسانش در حق ما بزرگ، و بخشش او بر ما عظیم است. 🔻 امام علیه السلام در این فقره چنان جایگاه را بالا معرفی می‌کنند که اگر تنها همین خداوند را در نظر بگیریم کافی است که او نسبت به خود را تمام کامل و عظیم بدانیم. 🔻 اما چرا؟ 🔻 پاسخ به این سؤال از یک سو به جسارت بزرگ‌بودن هر گناهی چه صغیر و چه کبیر در برابر عظمت خداوند وابسته است؛ و از سویی دیگر وسیع و گسترده خداوند رحمان را می‌رساند. 🔻 اهمیت توبه بر کسی پوشیده نیست و تنها دو روایت در این زمین تقدیم می‌شود: ✔️ امام باقر علیه ‏السلام: 🔹 التائب من الذنب کمن لا ذنب له: 🔹 توبه‌کار از گناه، مانند کسی است که گناهی ندارد. ✔️ امام صادق علیه السلام: 🔹 ان الله تعالى یفرح بتوبه عباده المومنین اذا تابوا کما یفرح احدکم بضالته اذا وجدها 🔹 خداوند چنان از توبه بندگان مؤمن خویش شاد می‌شود که گویی یکی از شما گم‌شده خویش را می‌یابد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul