eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
160 عکس
268 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: کلمه اللهاصغر آقائی _____________________ 💠 اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِاتَمِّها، وَ كُلُّ كَلِماتِكَ تامَّةٌ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّها. 🌀 چکیده سخن امام رحمه الله عليه: تمام هستی و موجودات آن کلمات الهي هستند که از باب آنکه برخی وجودی برتر دارد، با نگاه به قوس نزول، و کثرت برآمده از آن، از تام‌تر به پایین حرکت کرده است، لذا تفاضل و مراتب میان کلمات الهي تحقق می‌یابد "مِنْ كَلِماتِكَ بِاتَمِّها"؛ اما از آنجا که هر موجود از آن جهت که یک کلمه است و هر کلمه‌ای در رتبه خویش تام است، لذا تفاضلی از این جهت میان آنها نیست "کل کلماتک تامه" 🌀 برخی نکات خلاصه و گاه تببین شده از کلام امام ره: 🔻 مقصود از «» هم کلمات خداوند؛ مانند عیسی ع که فرمود: «وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْیَمَ» و هم کلمات خداوند است که در قرآن کریم مجسّم شده است. 🔻 وجود دو اعتبار دارد: یکی وحدت و دیگری کثرت. و سلسله وجود به اعتبار اول است كه همان كلمه «كنِ» وجودي است و خداوند بلندمرتبه در كلامش به آن اشاره كرده است: «اذا اراد ان يكون شيئا فقال له كن فيكون». 🔻 این در مراتب تنزیل و تحقق ابتدا به یا همان وجود نوری تعلق گرفته است که به تعبیری و و گویند و هیچ تفاوتی میان حضرات معصومین از این جهت نیست؛ زيرا «اولّنا محمد، اوسطنا محمد، آخرنا محمد، كلّنا محمد، كلّنا نور واحد؛ آغاز و ميان و انجام ما محمد است، همه محمديم و همه نور واحديم» 🔻 و تمام تکوینی و تنزیلی حق تعالی از آن انوار مقدسه بسط یافته‌اند که فرمود: «انا النقطة؛ نقطه باء ‌بسم الله منم». و در روايات آمده است كه «بالباء ظهر الوجود وبالنقطة تميّز العابد من المعبود؛ وجود با باء پديد آمد و عابد با نقطه زير با از معبود جدا شد» 🔸 این یعنی وجودی و خلقت با ولایت و به یُمن انسان کامل بوده است؛ و عابد یعنی تمام موجودات، از معبود جداشده‌اند. (لذا الرحمن الرحیم در با الرحمن الرحیم در آیه دوم سوره ، دو معنا دارد؛ اولی وجودی و پیش از خلقت و دومی بعد از خلقت و پدیدآمدن ) 🔻 آنچه تا بدين جا گفته آمد به اعتبار بود؛ وگرنه، آغاز و انجام يكي است، زيرا در روزي كه مقدار آن بر حسب شمارش ما معادل هزار سال است (یعنی )، هر چه از آسمان الهي نازل شده به سوي او بالا می‌رود. 🔻 همين نكته پیش‌گفته دليل‌ نبيّ مكرم است كه وجود نخستين است. یعنی و کمال ایشان اقتضاء می‌کند به اعتبار هو الاول و الاخر، مظهر تام او نیز اول و آخر باشد. چنان كه در حديث آمده است: «نحن السابقون الآخرون‌؛ ما اولين و آخرين‌هاييم» 🔻بايد بداني كه هر چيز متناسب با خود آن است. به عبارت ديگر، تماميت يك شي‌ء آن از چيزهايي است كه مقابل و مخالف آن است و صرافت و خلوصش در شئون و جهاتي كه به آن و كمالاتش مربوط مي‌شود. 🔻 حال، با اين ملاك، مي‌تواني تمام‌بودن كلام و كلمه و اتمّ بودن آن‌ها را دريابي و بداني كه منظور از تمام‌بودن كلمه و كلام وضوحشان در دلالت و عدم اجمال و مشابهتشان [با كلام يا كلمه ديگر] و بالاخره، خالص بودنشان از چيزهايي است كه از جنس آن‌ها نيستند 🔻 ، چون و آينه تام همه اسماء و صفات الهي است، تامّ‌ترين كلمات الهي نيز هست «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ. ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ‌؛ همانا ما انسان را در نيكوترين ساختار آفريديم. سپس او را به اسفل‌السافلين برگردانديم» 🔻 در اين باره چه خوب سروده است: احمد ار بگشايد آن پرّ جليل‌ تا ابد مدهوش ماند جبرئيل‌ 📚 شرح دعای سحر ص.46-60 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نکاتی از شرح دعای سحر: مشیّت الهی ✍ اصغر آقائی _____________________ 💠 اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ مَشِيئَتِكَ بِأَمْضاها وَكُلُّ مَشِيئَتِكَ ماضِيَةٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِمَشِيئَتِكَ كُلِّها 🔻 بنا به طريقه عرفای شامخين، رضوان الله عليهم، است و ديگر مراتب وجود توسط آن موجود شده‌اند. 🔻 همان‌طور كه در روايت كافى از ، عليه السلام، نقل شده است: 💠 خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْيَاءَ بِالْمَشِيئَةِ: خداوند مشیت را به‌واسطه خود آن، سپس موجودات دیگر را با آن خلق کرد. 🔻 دقت در مضمون اين روايت و تحقيق مطلب از نظر اصحاب سرّ و حقيقت و بزرگان سلوك و طريقت اين است كه اساساً در ، هيچ موجودي جز الهيه وجود ندارد و اوست كه بالذات موجود و از همه تعيّنات و تعلقات مجرد است، و اوست كه صاحب است كه ظلّ مي‌باشد. 🔻 بنابر آنچه گفتیم ، حتی رايحه وجود را نيز نبوييده‌اند و مانند سرابي هستند كه فرد تشنه آن را آب مي‌پندارد که فرمود: 💠 «كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ‌: هر چيزى جز وجه الهى هالك و نابود است». 🔻 امام خمینی ره نتیجه بحث گذشته را چنین مثال می‌زند: پس اين كاغذي كه روي آن مي‌نويسم و قلمي كه سطرها را با آن مي‌نگارم و عضله‌اي كه اين دو را تحت كنترل دارد و نيرويي كه در عضله هست و اراده‌اي كه از شوق سرچشمه مي‌گيرد و شوقي كه از علم سرچشمه گرفته (همان علمي كه قائم به نفس انسان است)، همه و همه از شئون مشيّت الهي و از مظاهر آن است. 🔻 بنابراین تعيّن‌ها و موجودات مختلف چون موجودات مادی، اعتبار و خيالي بيش نيستند؛ چنان كه () گفته است: العالم خيال في خيال؛ عالم خيال اندر خيال است. 🔻 از اين رو، جز خداوند، ظهوري و جز شأن او شأني وجود ندارد و معناي شمول مشيّت و سريان وجود و اطلاق هويّت الهي و بسط رحمت و مقام الهيّت نيز همين است. 🔻 نتایج بحث در کلام ره: ✔️ هر كس را به گمان و تقديس پروردگار به خلق نسبت دهد و خداوند را از آن بركنار بداند است و در حق خود و خدا كرده، از حق محجوب و از درگاه پروردگار رانده شده است. ✔️ و او نيز، در حقيقت، تحديد و تقليد و تقصير است، لذا او در «مغضوب عليهم» داخل و در كثرت بدون توحيد ماندگار است. ✔️ اما كسي كه را بدون حفظ به حق نسبت دهد است و از اعتدال خارج گشته و در «الضالين» داخل گرديده است. ✔️ صراط مستقيم و راه روشن خروج از و و حفظ مقام و تكثير و دادن حقِّ حق و حقّ بنده، هر دو، است. در اين مقام براي بنده آشكار مي‌شود كه هر خوبي‌اي كه به او مي‌رسد از خداوند است و هر بدي از خود اوست‌؛ زيرا بدي از بدي استعداد و كاستي وجود است كه هر دو سهم بنده‌اند و خوبي از خيرات و جهات وجودي است كه سهم پروردگار است. 📚 شرح دعای سحر ص.97-106 پ. ن. توضیح چند اصطلاح و بیان چند نکته: 🔹 ۱. : مشیت و اراده خداوند دو مرتبه دارد: ✔️ : لذاست که در روایت پیش‌گفته فرمود: 💠 خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِيئَةَ بِنَفْسِهَا: خداوند با مشیت، مشیت را خلق کرد. ✔️ : یعنی آنچه خداوند خلق کرده است و مشیت او به خلقت آن تعلق گرفته است؛ لذاست امام رضا علیه السلام فرمود: 💠 اَلْمَشِيَّةُ وَ اَلْإِرَادَةُ مِنْ صِفَاتِ اَلْأَفْعَالِ 🔹 ۲. ، همان الهی است: چون تمام آنچه از موجودات و از خیر و شر در جریان است؛ همه تحت اراده وجودی خداوند هستند. 🔹 ۳. : این وحدت به تبع وحدت ذات در حق صورت مي‌گيرد که فرمود: "وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ: امر ما جز یکی نیست ..." لذا تمام هستی با تمام کثرتی که دارد، یک وحدت ظلی دارد که به آن می‌گویند. 🔹 ۴. : وحدتی است که بدون واسطه به ذات حق برگشته، و از صرافت آن می‌جوشد. 🔹 ۵. ؛ ؛ : در رابطه با فهم خداوند و مسائل مرتبط سه نظریه وجود دارد: ۱) تعطیل: یعنی ما از هر فهمی خداوند و در هر سطحی عاجز هستیم؛ و ۲) تشبیه: خداوند را انسان‌وار تصور می‌کنند؛ و ۳) تنزیه: به طور کلی خداوند را از انسان‌وار بودن خلع می‌کنند. 🔸 نظر شیعه: نه تعطیل، و نه تشبیه و تنزیه کامل؛ بلکه امری میان آنها: این یعنی وقتی خداوند می‌گوید من عالم هستم، اولاً فهمی از آن داریم ثانیا صددرصد شبیه خود نمی‌کنیم؛ اما وجه اشتراکی میان ما و خداوند سبب فهم عالم‌بودن خداوند می‌شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 سیری در غزل‌های حافظ _____________ 🔻عنوان کلی این غزل را می‌توان «» دانست. 🔺 در ابیات هشت‌گانه این غزل، نکاتی درباره این عنوان کلی بیان می‌کند: ۱) به‌دور از است؛ صفتی که ۲) برخی یا بسیاری از اهل ، بدان متبلا هستند؛ بنابراین سالک از آنان مأیوسانه جداشده، ، برای آسودگی از این خودخواهی‌ها می‌جوید. ۳) حافظ تاکید می‌کند ، با نمی‌سازد. او ۴) این افراد ظاهربسند را می‌داند؛ چراکه در دنیا تنها به مظاهر یار توجه کرده، گرفتار و تفرقه شده‌اند، و از حقیقت و دور شده، آن را نمی‌طلبند. وی ۵) را در برابر معشوق می‌داند؛ و چنین سلوکی ۶) به تابِ یار را نیاز دارد نه منفعت‌طلبانه؛ و این یعنی ۷) ورود در ذیل خداوند، یا همان ؛ که این ورود در کنار ذوق و شوق سالک، ۸) هیچ قرار و خوابی برای او باقی نمی‌گذارد. ○○○○○○○○○○○○ پ. ن: شرح برخی واژگان و عبارت‌ها: 🔹سالوس: ریا، تزویر 🔹رند: زیرک و خطرپذیر 🔹چراغ مرده: تشبیه اهل ظاهر به چراغی که هیچ نوری ندارد، زیرا که از لبّ و حقیقت دین فاصله دارند. 🔹کُحل: سرمه 🔹زَنَخدان: چانه 🔹سیب زنخدان: چاله چانه که شاعر آن را به سیب تشیبه کرده است. 🔸 تجلیّات جلالی و جمالی: مظاهری چون شرور و سختی‌ها را تجلیّات جلالی، و مظاهری چون نعمت‌ها و لطف‌ها را تجلیّات جمالی خداوند گویند. البته تمام تجلیّات حق است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul