🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۴)
✍ اصغر آقائی
________________
🌀 گام دوم: با نوح ع (۶): بازگشت دوباره
🔻 آنقدر #تهدیدهای یکسویه قوم نوح فراوان بود که تمام وجود و قلبم سخن نوح را تکرار کرد که ای قوم شما را جز افرادی جاهل نمیبینم «وَلَكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ»
🔻نشانههای #جهل در آن قوم نگونبخت را فراوان میدیدم و جاهل وقتی تاب مقاومت در برابر استدلال را ندارد، از روی #تکبر خانمانسوز، نابودی خویش را میطلبد و آنان نیز گفتند: ای نوح بسیار با ما جدال کردی، عذابی که به ما وعده میدهی بیاور اگر راست میگویی. «قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ»
🔻و در این میان #نوح که حاضر نبود نه از مأموریت خویش و نه به خاطر آن قوم جاهل، از اندکمؤمنان اطراف خود دست بردارد «وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ » که هر دو را چون دُرّی گرانبها میدید و دستبرداشتن از آنها را #ظلمی بزرگ میدانست «وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللّهُ خَيْرًا اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ»
🔻من که از #دورشدنِ خویش از نوح به اسم #تفکر، در رنج بودم، به کناری رفتم تا ببینم نوح با این خواسته آن متکبران که حاضر بودند نابود شوند اما سخن حق را نشنوند، چه رفتاری خواهد کرد. قلبم به تپش افتاده بود. فضای سنگین سکوت همه جا را گرفته بود، و گویی همه منتظر نوح بودند. مؤمنان از یک سو، نگران؛ و دیگران با نگاهی پر تکبر و گران، منتظر بودند.
🔻نوح به سخن آمد؛ اما این بار نیز که هرچند با همان عبارت پر از دلسوزیِ «قوم من» شروع شد، اما در کنار این عطوفت تهدیدی لطیف دیده میشد. نوح گفت: قوم من اگر جایگاه وعظ و دعوت به حق من برای شما سنگین است، من به خدای خویش توکل میکنم و شما و آن بتها و شریکانِ باطل، هر آنچه میتوانید انجام دهید و هر حیلهای که میتوانید به کار بندید. «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَيَّ وَلاَ تُنظِرُونِ»
🔻این سخنان او بر یقین من افزود که #دلسوزی نوح و تواضع او از روی #ضعف نبود که #انسان_کامل، حتی در اوج تنهایی نیز هیچگاه ضعیف نیست؛ زیرا با حق است و حق با او. و نوح، با صلابت، روی از قوم خویش برگرداند و #دست به آسمان گشود.
🔻او گفت: خدایا هر آنچه توانستم کردم و از آنها جز استکبار و دوری و اصرار بر باطل ندیدم «وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا*ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا*ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا» خدایا به آنها گفتم، هر آنچه کردهاید، بازگردید که خداوند بسیار آمرزنده است «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا*يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا»
🔻ناگاه به یاد #دعاهای پیشین نوح افتادم که مجموعهای از تواضع و مهر و شکوه بود و گویی باز قصه دعوت نوح و انکار قوم ادامه خواهد داشت. در این اندیشه بودم که ناگاه دعای پر صلابت نوح را شنیدم: بارخدایا از این کافرین هیچ جنبدهای را باقی مگذار «وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا»
🔻آنقدر نوح با دلسوزی و تواضع و صبر با این قوم لجوج برخورد کرده بود که باورم نمیشد؛ اما نوح بود که #دعا میکرد و #نفرین انسان کامل، خانمانسوز است.
🔻و دانستم عذابی در راه است؛ و من از این که دوباره به آغوش انسان کامل بازگشتهام، خوشحال بودم.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۱)
✍ اصغر آقائی
______________________
🌀 گام سوم: با ابراهیم ع (۱)
🔻#نوح ع سالها بعد از طوفان وفات یافت. دهها قرن گذشت و جمعیت اندک همراه وی دوباره گسترش یافتند. من از این قبیله به آن قبیله و از این شهر به آن شهر در سفر بودم، اما هر بار بر غصههایم افزوده میشد.#مؤمنان پیرو نوح ع آرام آرام کم میشدند.
🔻با گسترش زندگی، انسان این موجود #ظلوم و #جهول «إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» بار دیگر #امانتی که حق تعالی بر دوش او نهاده بود را فراموش کرد؛ و #فراموشی ولیّ نعمت، یعنی #کفران. و انسانی که از ولیّ خویش دور بیافتد، قدمگاه #شیطان، راهنمای او میشود و شرک و کفر ثمره پیروی از ابلیس لعین. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ»
🔻روزی در اندیشهی #فرزندان_آدم بودم که صدایی مرا به سوی خود جلب کرد. به گوشهای از آسمان خیره میشوم. چهره کریه #شیطان با قهقهای مستانه بر غصههایم میافزاید. او خود را پیروز میداند. گویی شادمانهای بهپا کرده و تمام یاران خویش را به جشن نابودی فرزندان بشر فراخوانده است.
🔻منِ خسته از این همه نادانی بشر، به سایهای میخزم تا لختی بیاسایم. هنوز چشمانم گرم نشده بود که ناگاه یاد روزی افتادم که نوح غصهدار برای نجات از غمهای عظیم دعا کرد و خداوند او را نجات داد «وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ»
🔻از جا میجهم. به خود تشری میزنم که چرا در میان انبوه اندوه، #آموزهی حیاتبخش انسانهای کاملی که تاکنون پای درس زندگی آنان بودم را فراموش کردهام؛ آموزهی #دعا و #استغفار؛ که اگر نبود، حق هیچ توجّهی به بشر نداشت. «مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ»
🔻من با چشمانی اشکبار چون آدم ع استغفار میکنم و چون نوح به حال آن اقوام در شرک غلطیده غصهدار میشوم و برای نجات فرزندان آدم دعا میکنم. و خدا دعاکردن را بسیار دوست دارد.
🔻با دعا و استغفار و ناله به درگاه حق جانی دوباره میگیرم و #ناامیدی، جای خود را به #امید میدهد و من دانستم که گاه انسان هرچند خود را در #مسیر_حق میداند اما در عین حال در دامی از دامهای شیطان افتاده است؛ دام ناامیدی؛ که ناامیدی از شیطان است و امید از ایمان. و من با خود زمزمه میکنم: و من بسیار آمرزنده هستم نسبت به هر آنکه ایمان آورده، توبه کرده، اعمال صالح انجام دهد سپس هدایت شود. «وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى»
🔻و بار دیگر با عمل به آموزهی #انسان_کامل، به ایمانی دوباره بازمیگردم، که عمل به آموزههای #ولیّ_خدا، انسانساز است نه بودن با او. و من از اینکه نعمت بودن با اولیای خدا را، نه به زبان که با عمل به آموزههای آنان سپاس گذارده بودم، خوشحال شده، به حکم «شکر نعمت، نعمتت افزون کند» «إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»، از خداوند خواستم برای ادامه سفر یاریم دهد و مرا در میان آن همه مظاهر ناسپاسی تنها رها نکند.
🔻و من بار دیگر با امیدی برآمده از ایمانی دوباره به شهر باز میگردم.
🔻در شهر #بابل در حال قدمزدن بودم. به هر جا که مینگریستم آثار شیاطین انسی و آن خندههای پر کبر و مستانهشان را میدیدم. گویی تمام شهر به دست جنود ابلیس است. شهر فراموششدگان. و خدا هر آنکه او را فراموش کند به عذابی سخت گرفتار خواهد کرد، #فراموشی ذات خود و آنچه برای او آفریده شده است. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ» و چه بد عذابی است، فراموشکردن #هویّت انسانی.
🔻اما دیگر حال من متفاوت بود. هرچند غصهدار بودم، اما امیدی در دلم روشن بود و آموخته بودم که هیچگاه زمین از #حجّت الهی خالی نمیشود، و خط توحید هیچگاه یکسره قطع نمیشود.
🔻و بار دیگر #خداوند رحیم در میان قهقهه مستانه شیطان و شیطانصفتان، کاری کارستان میکند و یکی از پیروان خط #توحید نوح را وارد عرصه پیکار حق علیه باطل میکند. «وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ»
🔻و #ابراهیم، قهرمان توحید و بتشکن بزرگ تاریخ، وارد میشود. و شیطان فریادی از سر استیصال سر مینهد.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
🆔 @hayatemaqul