غير #انسان هرچه باشد ظل انسان است و بس
معني انسان همانا #شاه_مردان است و بس
هستِ #هستی فی المثل جسمی كه در وی جان، عليست
وين بود روشن كه بودِ جسم از جان است و بس
هركه خود را سوخت بی باكانه چون پروانه ديد
شمع بزم آفرينش #شير_مردان است و بس
لفظ ايمان را هزاران معنی ار بینی بهل
#عشق او بگزين كه اين معنای #ايمان است و بس
گوهر مهر وی ار داری به دل رو شاد زی
زانكه در محشر همين گوهر درخشان است و بس
مدح او می خوان به #تورات و به #انجيل و #زبور
تا نگويی وصف او آيات #قرآن است و بس
در شب #معراج احمد در خود و در عرش و فرش
ديد هر جا بنگرد #حيدر ، نمايان است و بس
خاك راه اهل #عرفان شو تو هم او را ببين
زانكه اين دولت نصيب اهل #عرفان است و بس
انبياء و اولياء را فيض از او می رسد
نور بخش انجم آری #مهر_تابان است و بس
آدم و ادريس و شيث و هود را باشد مجير
نی پناه نوح و داوود و سليمان است و بس
در دل ماهی به دريا مونس يونس هم اوست
نی انيس يوسف اندر چاه و زندان است و بس
از زبان پور مريم هم بود ناطق به مهد
هم سخن در طور نی با پور عمران است و بس
هيچ دانی از چه گردون را دمی نبود قرار
#مرتضی را در پی انجام فرمان است و بس
مهر با آن گرم جولانی به ميدان وجود
شاه ملك انّما را گوی چوگان است و بس
در " و اِن مِن شئ " تحقيق ار رود هر ذرّه را
بر #اميرالمومنين بینی ثنا خوان است و بس
حضرتش را كرده #ميكائيل از جان چاكری
اندر اين درگه نه #جبرائيل دربان است و بس
از ازل گسترده خوان نعمت او تا ابد
اولين و آخرين را #رزق از اين خوان است و بس
هشت كيهان را هم او فرمانده و فرمانروا
نی كه تنها حكم او جاری به كيوان است و بس
هشت خلد و هفت اختر شش جهت زو بر قرار
نی قوام پنج حس و چار اركان است و بس
می كند ثابت ملاقاتش به گاه نزع جان
اين كه جان جمله را آن #شاه_جانان است و بس
يا #علی ای آنكه اندر كشور غيب و شهود
شخص عالی جاه ذوالعزّ تو سلطان است و بس
جنّت و نيران ندانم چيست اندر كيش من
قرب تو جنّت بود ، بُعد تو نيران است و بس
كرده ای #لاهوتيان را نيز مات خويشتن
عقل ناسوتی نه تنها در تو حيران است و بس
در بيابان غمت بس #خضر ها سرگشته اند
#وادی_حيرت همانا اين بيابان است و بس
نی همين پروانه سوزد از شرار عشق تو
بلكه بلبل هم ز سودای تو نالان است و بس
خسروا شاها "صغير" آن بنده ی شرمنده ات
كش به درد بی دوا لطف تو درمان است و بس
#صغیر_اصفهانی
#حیرانی
@heyrani