فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍️سخنرانی استاد عالی
🎬موضوع: تاثیر خیرات اولاد
✅کانال امام رضا علیه السلام
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
CQACAgQAAxkDAAFU3_Jh4sui5oQ_nAABmqbK3pjTAzSgUeYAApEHAALSSvBR4PGvd5ISShgjBA.mp3
4.44M
🔳 #وفات_حضرت_ام_البنین(س)
🌴بنال ای دل دل عالم غمین است
🌴شب جان دادن ام البنین است
🎤#نادر_جوادی
⏯ #دشتی
👌بسیار دلنشین
#حاج_قاسم
#امام_زمان
#ام_البنین
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴#متن_روضه_شب_رحلت_حضرت_ام_البنین_علیه_السلام
یا رحمان و یا رحیم
شب رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها مادر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام است...دلها را روانه قبرستان بقیع کنیم،... به یاد مادر شیر پرور،...
حضرت ام البنین از بس که با احساس بود
با یتیمان علے در مادرے حساس بود
این مقامش بس که او در بین نسوان جهان
مادر سقاے دشت کربلا عباس بود
جز او بقیع زائر خلوت نشین نداشت
در کوچه باغ مرثیه ها ، خوشه چین نداشت
جز چشم او که چشمه ے احساس شد،کسی
یڪ آسمان ستاره به روے زمین نداشت
با آن که خفته بود به خون، باغ لاله اش
از شکوه کمترین اثرے بر جبین نداشت
بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو
دلبستگے به واژه ے ام البنین نداشت
مے گفت اے دلاور نستوه اے رشید
خورشید نیز صبر و رضا بیش از این نداشت
عباس من،که لاله ے عباسے منی
اے کاش دل به داغ فراقت یقین نداشت
اے ساقے حرم که عطش تشنه ے تو بود
ساقے به جز تو سلسله ے یاو سین نداشت
عباس من شنیده ام افتاده اے از اسب
تاب تحمل تو مگر صدر زین نداشت
بر دست و بازوے تو علے بوسه داده بود
کس چون تو بازوان غرور آفرین نداشت
✒️#شاعر:محمد جواد غفور زاده
▪️بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها امیرالمومنین به برادرش عقیل که مرد نسب شناس بود فرمود براے من زنے انتخاب کنید که از خاندان بزرگ و شجاع باشد ،عقیل فاطمه بنے کلاب را انتخاب کرد ، وقتے ازدواج صورت گرفت، همین که وارد خانه مولا شد اولین کارے که کرد بچههاے حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دور خود جمع کرد عرض کرد بچههاے حضرت فاطمه زهرا من نیامده ام جاے مادرتان را بگیرم من اومدم کنیزے شما را قبول کنم، آفرین بر این زن با محبت ، اولین فرزندے که از این خانم بدنیا آمد قمربنے هاشم اباالفضل العباس علیه السلام بود وقتے قنداقه اش را در دامن مولا گذاشت ، امیرالمومنین دست هاے عباسش را بوسه مے زد و گریه مے کرد، خانم ام النبین نگران شد عرض کرد :آقاجان آیا دست هاے عباسم عیبے دارد که مے بوسے و گریه مے کنی، فرمود این دستها نه تنها عیبے ندارد بلکه این دستها بهترین دستهاست که براے یارے برادرش حسین از بدن جدا مے کنند، تا این جمله بے بے شنید قنداقه عباس را برداشت دور سر حسین علیه السلام گردانید یعنے حسین جان عباس من بلا گردان تو باشد،
▪️#گریز
گذشت تا همراه برادر به کربلا رفت،... روز عاشورا وقتے تشنگے بچههاے برادر را دید، سوار بر اسب شد مشکے بدوش انداخت وارد شریعه فرات شد... چهار هزار نفر تیرانداز ماهر دور تا دور عباس(ع) را محاصره کرده بودند که نگذارند آب به خیمه ها برسد،... عباس مشڪ را پر از آب کرد از شریعه بیرون آمد ،... ناگهان مردے پشت نخلها کمین کرده بود با شمشیرش دست راست اباالفضل را از بدن جدا کرد...
عباس مشڪ را به دوش چپ انداخت نامردے دست چپش را هم از بدن جدا کرد.
تیر به چشمانش زدند، عمود آهن به فرقش زدند،تیر به مشکش زدند اینجا بود امید عباس ناامید شد،... صدا زد : ادرڪ اخا،...حسین جان برادرت را دریاب،...
ابے عبدالله خودش را به بالین برادر رسانید... چه برادرے دست ها از بدن جدا شده،... فرقش شکافته شده،... چشمانش تیر زدند،...
همین که تیر رسید و به چشم او جا شد
قد برادرش انگار از کمر تا شد
همین که ناله ے ادرڪ اخا به گوش رسید
به روے خاڪ دو دست بریده پیدا شد
▪️_اینجا بود عباس (ع) چشم باز کرد....صدا زد حسین جان خون از چشمانم پاڪ کن تا یڪ بار دیگر جمالت را ببینم،....
ابے عبدالله فرمود:
« اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهرے وَ قَلَّت حیلَتی
اینڪ کمرم شکست،ورشته تدبیر و چاره ے من گسسته شد»
صلے الله علیڪ یا اباعبدالله....
✍🏻رمضانے پور انتشارات آل نبی
📚منابع:
اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهرے وَ قَلَّت حیلَتی،از بحار الا نوار،ج45،ص42
_منتهے الامال ص 528 و سوگنامه آل محمد،ص 307
#روضه_دفتری
@roze_daftari
#وفات_حضرت_ام_البنین_2
🏴وفات حضرت ام البنین(س)
نبودم ندیدم که محشر به پا شد
شنیدم دو دست، تو از تن جدا شد
می دونم که خیلی خجالت، کشیدی
صدای عمو آب رو وقتی شنیدی
غم تو ابالفضل قرارم رو برده
شنیدم سه شعبه به چشم تو خورده
شنیدم سرت، را شکستند
سرت، رو روی نیزه بستند
حسینم بدون تو یاور نداره
براش من بمیرم که مادر نداره
حسینم رو تنها غریب گیر آوردن
به سمت، خیامش همه حمله بردن
بمیرم که زینب تو مقتل چی دیده
زده بوسه بر اون گلوی بریده
تو رفتی جسارت، شروع شد
تو رفتی و غارت، شروع شد
ابالفضل برا تو چشام خون میباره
شنیدم که مشک تو شد پاره پاره
نبودی که زینب رو بردن اسارت،
به آل پیمبر چقدر شد جسارت،
هنوزم دل من از این غم کبابه
مگه جای زینب تو بزم شرابه
به زخم دل تو نمک خورد
نبودی رقیه کتک خورد