بسم الله الرحمن الرحیم
🏴#متن_روضه_شب_رحلت_حضرت_ام_البنین_علیه_السلام
یا رحمان و یا رحیم
شب رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها مادر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام است...دلها را روانه قبرستان بقیع کنیم،... به یاد مادر شیر پرور،...
حضرت ام البنین از بس که با احساس بود
با یتیمان علے در مادرے حساس بود
این مقامش بس که او در بین نسوان جهان
مادر سقاے دشت کربلا عباس بود
جز او بقیع زائر خلوت نشین نداشت
در کوچه باغ مرثیه ها ، خوشه چین نداشت
جز چشم او که چشمه ے احساس شد،کسی
یڪ آسمان ستاره به روے زمین نداشت
با آن که خفته بود به خون، باغ لاله اش
از شکوه کمترین اثرے بر جبین نداشت
بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو
دلبستگے به واژه ے ام البنین نداشت
مے گفت اے دلاور نستوه اے رشید
خورشید نیز صبر و رضا بیش از این نداشت
عباس من،که لاله ے عباسے منی
اے کاش دل به داغ فراقت یقین نداشت
اے ساقے حرم که عطش تشنه ے تو بود
ساقے به جز تو سلسله ے یاو سین نداشت
عباس من شنیده ام افتاده اے از اسب
تاب تحمل تو مگر صدر زین نداشت
بر دست و بازوے تو علے بوسه داده بود
کس چون تو بازوان غرور آفرین نداشت
✒️#شاعر:محمد جواد غفور زاده
▪️بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها امیرالمومنین به برادرش عقیل که مرد نسب شناس بود فرمود براے من زنے انتخاب کنید که از خاندان بزرگ و شجاع باشد ،عقیل فاطمه بنے کلاب را انتخاب کرد ، وقتے ازدواج صورت گرفت، همین که وارد خانه مولا شد اولین کارے که کرد بچههاے حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دور خود جمع کرد عرض کرد بچههاے حضرت فاطمه زهرا من نیامده ام جاے مادرتان را بگیرم من اومدم کنیزے شما را قبول کنم، آفرین بر این زن با محبت ، اولین فرزندے که از این خانم بدنیا آمد قمربنے هاشم اباالفضل العباس علیه السلام بود وقتے قنداقه اش را در دامن مولا گذاشت ، امیرالمومنین دست هاے عباسش را بوسه مے زد و گریه مے کرد، خانم ام النبین نگران شد عرض کرد :آقاجان آیا دست هاے عباسم عیبے دارد که مے بوسے و گریه مے کنی، فرمود این دستها نه تنها عیبے ندارد بلکه این دستها بهترین دستهاست که براے یارے برادرش حسین از بدن جدا مے کنند، تا این جمله بے بے شنید قنداقه عباس را برداشت دور سر حسین علیه السلام گردانید یعنے حسین جان عباس من بلا گردان تو باشد،
▪️#گریز
گذشت تا همراه برادر به کربلا رفت،... روز عاشورا وقتے تشنگے بچههاے برادر را دید، سوار بر اسب شد مشکے بدوش انداخت وارد شریعه فرات شد... چهار هزار نفر تیرانداز ماهر دور تا دور عباس(ع) را محاصره کرده بودند که نگذارند آب به خیمه ها برسد،... عباس مشڪ را پر از آب کرد از شریعه بیرون آمد ،... ناگهان مردے پشت نخلها کمین کرده بود با شمشیرش دست راست اباالفضل را از بدن جدا کرد...
عباس مشڪ را به دوش چپ انداخت نامردے دست چپش را هم از بدن جدا کرد.
تیر به چشمانش زدند، عمود آهن به فرقش زدند،تیر به مشکش زدند اینجا بود امید عباس ناامید شد،... صدا زد : ادرڪ اخا،...حسین جان برادرت را دریاب،...
ابے عبدالله خودش را به بالین برادر رسانید... چه برادرے دست ها از بدن جدا شده،... فرقش شکافته شده،... چشمانش تیر زدند،...
همین که تیر رسید و به چشم او جا شد
قد برادرش انگار از کمر تا شد
همین که ناله ے ادرڪ اخا به گوش رسید
به روے خاڪ دو دست بریده پیدا شد
▪️_اینجا بود عباس (ع) چشم باز کرد....صدا زد حسین جان خون از چشمانم پاڪ کن تا یڪ بار دیگر جمالت را ببینم،....
ابے عبدالله فرمود:
« اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهرے وَ قَلَّت حیلَتی
اینڪ کمرم شکست،ورشته تدبیر و چاره ے من گسسته شد»
صلے الله علیڪ یا اباعبدالله....
✍🏻رمضانے پور انتشارات آل نبی
📚منابع:
اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهرے وَ قَلَّت حیلَتی،از بحار الا نوار،ج45،ص42
_منتهے الامال ص 528 و سوگنامه آل محمد،ص 307
#روضه_دفتری
@roze_daftari
#روضه_امام_کاظم_ع
مداح: #حاج_محمود_کریمی
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت
پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت
دلتنگیاش برایِ رضا سینه سوز بود
قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت
با دستهای بسته فقط ناسزا شنید
زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت
دیشب صدای سرفهی او تا سحر كشيد
زنجیر بِینِ حلقهی خود یک مریض داشت
زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد
این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت
او روی در شکسته و مادر به پشتِ در
تشییع او به روضهی زهرا گریز داشت
بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود
انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت
اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت
زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت
با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان
نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت...
سر بين طشت بود و حرامی کنارِ طشت
نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت
#شاعر:حسن لطفي
*ديدن دَرِ زندان باز شد ، چهار حَمّال روي يك تخته ي در،امام ما رو مي آوردند، با خودشون مي گفتند:چقدر اين بدن سنگينِ،اين همه سال تو زندان بوده،چقدر سنگين؟ روپوش رو كنار زدن ديدن غل و زنجير هنوز به دست و پاشه...جانِ عالم فداش...
جارچي كنارشون جار ميزد: رافضي ها! بياييد بدن امام خودتون رو ببريد،هي صدا مي زد: "هذا امام الرافضه" اين امام از دين خارج شده هاست...بدن رو روي پل گذاشتن،چند روز نگذاشتن دست بزنن...اما موقع كفن و دفن كردن، كفن هاي نفيس آوردن...اي بي كفن حسين....*
کیست این کشته که جان همه قربان تنش!
خاک صحرا کفن و خونِ گلو پیرهنش
نيزه را سرور من بسترِ راهت كردي
شام را غلغه ي صبحِ قيامت كردي
بر لب تشنه ات آن روز حکایت می کرد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی
اکبر و قاسم و عباس کجایند ، کجا
عشق چون این همه را بردی و غارت کردی؟
*اما موسي بن جعفر،هلاكِ عمو جانش اباالفضلِ...*
بر لب آبم و از داغ لبت می میرم
هر دم از غصه ي جانسوز تو آتش گیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
#مناجات
#امام_زمان
🎤مداح :حاج منصور ارضی
💫💫💫💫💫💫💫💫💫
بر زخمهای سینهی عاشق دوا بس است
داغ ندیدنت به جگرهای ما بس است
بی تو شبیه کوچهی تنگ است شهرمان
ای زائر شهید مدینه، بیا، بس است
پُر کن دوباره کِیل مرا «ایّها العزیز»
هرگز نگو تصدّق این بینوا بس است
بر خشکی لبان من افطار چاره نیست
قدری غبار از کف پای شما بس است
غفلت مرا به مجلس عیش و گناه برد
رفتم خلاف میل شما هر کجا بس است
من دوست دارمت که نشستم ببینمت
بیرون نکن مگو که برو بیحیا بس است
ای صاحب اختیار من و قدرهای من
دست مرا خودت بدهی بر خدا بس است
قرآن به سر گرفتم و گفتم فقط، علی
یعنی علی اگر که ببخشد مرا بس است
این «بالحسین»های تو دست مرا گرفت
حتما برای توبهی من کربلا بس است
آقا قسم به گریهی صبح و مساءتان
آقا قسم به گریهی زینب بُکا بس است
#شاعر رضا دین
•
|⇦•غم اگر از توست...
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ویژۀ شبِ جمعه _ حجت الاسلام سمیعی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
"اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة"
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ *تو هم شب جمعه با مادرش برو كربلا، حسين جان! راستي راستي دلم برا كربلات تنگ شده آقاجان!... تو هم امشب كنارِ مادرش سلام بده...* اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
غم اگر از توست، مُردن پای این غم راحت است
سوختن با روضه و با اشک و ماتم راحت است
بعد سیصد سال اگر نام حسین آمد وسط
سوی جنت رفتنِ حوا و آدم راحت است
ما دو دَم دادیم اما یک دَمش هم کافی است
مرده زنده کردن ما با همین دَم راحت است
یا حسینِ ماهِ مُحرم یاربِ ماه خدا ست
پس رسیدن تا خدا، ماهِ محرم راحت است
مادرانِ شهر، النگو خرج هیئت میکنند
حرف روضه میشود، حاتم شدن هم راحت است
هرچه باشم باز هم، در روی من وا میکند
من نوکر این خانه ام دیگر خیالم راحت است
مالِ دنیا را نمی خواهم، به من گریه بده
*وقتي حبيب رو مرحوم كاشفِ الغطاء در عالمِ خواب ديد، گفت: آرزويي داري يا نه؟ گفت: ما وقت نكرديم برا اربابمون حسين گريه كنيم، آرزوم اينه بيام تويِ دنيا، اينبار فقط بشينم برا ارباب گريه كنم...*
مالِ دنیا را نمی خواهم، به من گریه بده
دخل و خرجِ گریه کُن، حتی شود کم راحت است
هر که رفته کربلا، خیرِ دوعالم دیده است
کربلا رفته خیالش از دو عالم راحت است
#شاعر علی سپهری
*حسين جان! مارو شبِ جمعه اي نميخواي يه كربلا ببري؟ دلم برا بابُ القبله تنگ شده، دلم برا سرازيريِ حرمت تنگ شده، دلم برا شلوغيِ حرمت تنگ شده، حسين جان! مي ترسم بميرم ديگه نتونم كربلات رو ببينم، حسين جان! يه كربلا به ما بده آقا...كيآ نرفتن كربلا؟...*
شب هاي جمعه ميگيرم هواتو
اشكِ غريبي ميريزم، براتو
بيچاره اونكه نديده حرم رو
بيچاره تر اون كه ديد كربلارو
*يعني ميشه يه بارِ ديگه اربعينت بيام حرمت، اونايي كه اربعين رفتن ميدونن چه صفايي داره، خستگيِ راه، سر و صورت خاكي، لبا تشنه، امام سجاد فرمودند: هر موقع خواستي به زيارتِ پدرم بري، با سر و صورت آشفته برو، با شكمِ گرسنه، با لبايِ تشنه...چرا آقا؟ آخه پدرم با لبايِ تشنه شهيد شده، گرسنه بود كشتنش، اونقدر بابام رو تويِ گودال چرخوندن، سر و صورتِ بابام خاكي شد...هر جا نشستي برو كربلا، ناله بزن: حسين...
يا اللهُ... يا اللهُ... يا اللهُ...فرجِ امامِ زمانِ مارو برسان، آقامون از ما راضي بفرما، خيلي ها گرفتارن،حاجتمندن، حاجت روا بفرما، اين دست هاي ما كه به سويت بلند است، خالي برمگردان، اين دست ها به ضريحِ سيدالشهدا برسان، دشمنانِ ما خار و ذليل بگردان، همه مرضامون شفايِ عاجل مرحمت بفرما، اموات و گذشتگانمون سَرِ اين سفره بهره مند بفرما، مشكلات و گره هاي زندگيمون مرتفع بفرما، آنچه گفتيم و نگفتيم و تو بهتر ميداني در حقِ اين جمع به اجابت برسان"الفاتحه مع صلوات"
⚜﷽⚜
🌷سرود مبعث نبی اکرم🌷
#شــــــــــــــــاعــــــــــــر
#سیدحــمـیدرضاعـــزیـزی_
🌷
((بنداول))
ازبام پریده،مرغ سعادت،ز وادی طور
غارحراشد،سرای احمد، لبریزه ازنور
موسم مبعث،رسیددوباره،یارسول الله
توشاهی آقا، جان هافدایت یا اباالزهرا
غار حرا ستاره بارون
یعسوب دین برات غزلخون
اهل عالم مبعث رسیده
هفت آسمون شده چراغون
🌷
((بنددوم))
دل پیمبر،امشب چه شاده،حکمش شدامضا
ستاره بارون ، بازشهرمکه، شد طور سینا
عیده سعیده،ملک میخونه،برتو تبارک
تاج نبوت، رو سر نبی، بادا مبارک
شب شبه جشن وسروره
باز آسمون غرق نوره
عشق فقط همین یه جمله
چشمای دشمنات که کوره
🌷
|⇦•آلوده دامانم، در این که ..
#مناجات با خدا و #روضه شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ویژۀ شب های قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
*هم خودم میدونم .. هم تو میدونی .. هم امام زمانم مطلعِ ..*
آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست
*من امشب خودم اومدم دارم اعتراف میکنم .. کسی ام زورم نکرده اومدم .. گفتم شاید دیگه نباشم ..*
چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت
در دست هایِ خالی ام حتی کلافی نیست
*هرچی گشتم یه چیزی بیارم هیچی پیدا نکردم .. ولی میخواستم بیام یهو یادم افتاد یه چیزی پیدا کردم با اون امشب اومدم .. اونم تربت حسینِ .. *
یک بار شد توبه کنم مردانه برگردم؟!
شرمنده ام که توبه ام چون بُشر حافی نیست
*بچه ها تورو خدا امشب بیدارشید نه بیداربمونید ..!! امشب خیلیا بیدار میشن ..*
هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد
رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست
گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن یا رب
چیزی بگو، بخشیدنِ تنها که کافی نیست
*یه حرفی به من بزن یه نشونی به من بده .. من امشب متوجه بشم بیدارشدم و منو بخشیدی ..*
سرچشمۀ توحید امیرالمؤمنین باشد
این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست
تا نور راهم از نجف هست و از ایوانش
راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست
گفته می آید وقت مرگ و در کنارم هست
حق است حیدر، وعده هایش را خلافی نیست
لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب..
طوری علی را زد که قادر بر مصافی نیست
*بی بی گفت : ابن ملجم! خدا لعنتت کنه ....وقتی اومد ازش سؤال کرد چرا این کار رو کردی و بابامُ زدی؟! ان شالله بابام خوب میشه حسابتُ میرسه .. گفت یه کاری با بابات کردم .. یه جوری زدم دیگه نمیتونه از جا بلند بشه ..*
درد علی اما، شکاف سینۀ زهراست
زخم سرش اصلا برای او شکافی نیست
*سادات منو ببخشن .بچه های حضرت زهرا منو حلال کنید ..*
یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را
یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست
*آخه شما با علی کار دارید چرا زنش رو میزنید ؟ شما اومدین علی رو ببرید چرا دارید زنش رو کتک میزنید؟ بابا اشتباهی گرفتید آخه مرد باید با مرد بجنگه، مرد باید با مرد رو به رو بشه .. شما چه مردایی بودید که روی مادرم وایستادید .. چطوری اسم خودتون رو مرد میذارید در حالی که نه یکی نه دوتا چهل نفری ریختید سر مادرمون ...*
دور سر حیدر چنان پروانه می چرخید
آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟!
#شاعر محمد جواد شیرازی
مناجات
امام زمان در روز جمعه
✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی
یه جمعه دیگه رفت وشب شد و آقام نیومد۲
طبیب این دل محزون و تب دارم نیومد
منم بی قرار،نیومد نگار
امون از این جدایی
بیا مهدی جان اباصالح کجایی ۳
چشام مونده به در یابن الحسن
دورت بگردم۲
بیا یک دم به بالینم آقا،داروی دردم
طبیب منی،حبیب منی
بیا دورت بگردم۲
بیا مهدی جان۲ اباصالح کجایی۳
ازین ترسم بمیرم روی ماهت رانبینم۲
خدا می دونه من عاشق شدم ای نازنینم
تو دامت منم،غلامت منم
دلم تنگه آقا جون ۲
بیا مهدی جان۲ اباصالح کجایی۳
اللهم عجل لولیک الفرج
#شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
به نفس استاد
#کربلایی_سعید_صادقی
💫❤️🕊
🌺🕊💫
🍃
(( بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ))
آسمان را ریسه بندان کرده اند🌺🧚♂
عرش را آ ینه بندان کرده اند🌼🧚♂
در شب میلاد هم قدوسیان🌸🧚♂
هرلبی بنگر که خندان کرده اند🌺🧚♂
#شاعر:رسول چهارمحالی(ساقی)
🌺🕊🌼🕊🌸🕊🌺🕊🌼🕊🌸🕊
باعرض سلام به پیشگاه قطب عالم امکان، ولی عصر آقا امام زمان ((عج))
#فرا_رسیدن_میلاد_با_سعادت_امام مهربانی ، #ثامن_الحجج_حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام را محضر شریف حضرتش و شما اعضای محترم کانال
تبریک وتهنیت،عرض مینماییم.🌺
🌺💫🌸💫🌼💫🌺💫🌸💫🌼💫
#صلوات_خاص_حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
❣اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ
وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ
صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ❣
❣((بارالها درود و رحمت فرست بر على بن موسى الرضا پسندیده پیشواى پارسا و منزه
و حجت تو بر هر که روى زمین است و هر که زیر خاک بسیار راستگو و شهید
درود و رحمتى فراوان و کامل و با برکت و متصل و پیوست و پیاپى و دنبال هم همچون بهترین رحمتى که بر یکى از اولیائت فرستادى.))❣
💫🌸💫🌺💫🌼💫🌺💫
#ارادتمند_شما__مدیریت_وخادمین_گروه_
|⇦•تنگ غروب عرفه...
#مناجات با امام زمان روحی له الفدا وتوسل به سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ روزعرفه اجرا شده به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره
دلم هوایی می شه و بونۀ آقا می گیره
این روزایی كه دَم به دَم غریبی رو حس می كنم
با گریه یاد غربتِ عزیز نرگس می كنم
*مجلس ما قابلِ تو رو نداره آقاجان! امروز خیلی ها منتظرِ تو هستن، خیلی جاها سر میزنی، ای حاجیِ فاطمه! یه گوشه نگاهی هم به محفلِ ما بنداز، هر چی باشیم، هر کاری کرده باشیم، امروز از سَرِ تواضع اومدیم، امروز سرمون پایینِ...*
تا كه بیای تو از سفر تا كه ببینی حالمو
نذر نگاهت می كنم این اشكای زلالمو
میون طوفان غمت شكسته بال و پر من
كاشكی بیای پا بذاری به رویِ چشم تر من
كاشكی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب
یا كه یه مُهر و تسبیح از تربت اربابِ غریب
كاشكی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی
بیای رو منبر بشینی روضۀ ارباب بخونی
*روزِ زیارتیِ امام حسینِ، خدا امروز اول به زائرایِ امام حسین نگاه میکنه...*
مُسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا
بیای و با هم بخونیم "حسینِ من كوفه نیا"
كوفه نیا كه اینجاها قحطی آبه به خدا
حرمله چشمِ انتظار طفل ربابه به خدا
*کوفه نیا، حرمله داره سه شعبه آماده میکنه، کوفه نیا، همه بازار آهنگرا رفتن...*
اینجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند
با كعب نی منتظرِ رقیۀ سه ساله اند
همه با فكر انتقام روز می كنن شباشونو
نعلای تازه می زنن تمومِ مركباشونو
*ده نفر اومدن عصر روزِ عاشورا، گفتن: امیر! ما بودیم، امیر! ما به اسبامون نعلِ تازه زدیم...*
رو خاك گرم كربلا سه روز می مونه پیكرت
خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت
#شاعر یوسف رحیمی.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#حاج_میثم_مطیعی
#عرفه
.
#مدح_امام_هادی
|⇦•آستان خدا کمال شما...
#مدح و توسل ویژۀ میلاد امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس سیدمهدی #میرداماد
●━━━━━━───────
آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما
با شما می شود به قرب رسید
ای وصال خدا وصال شما
گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن و سال شما
مثل جبرئیل می شود بالم
با همین غوره های های کال شما
روزگاری ست در پی دلم آید
گر چه نا قابل است مال شما
بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید
هر کسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند
کاش در صحن سامرات خدا
تا قیامت مرا غلام کند
پر و بال کبوترانه ی من
در حریم تو میل دام کند
هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند
بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند
نیمه ی ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید
ای مسیحای سامرا هادی
آفتاب مسیر ما هادی
علی بن محمد بن علی
نوه ی اول رضا هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پردهٔ خانهٔ خدا هادی
ذکر هر چهارشنبه ام این است
یا رضا یا جواد یا هادی
به ملک هم نمی دهم هرگز
گریهٔ زائر تو را هادی
یک شبی را کنار ما ماندی
سر سجاده جامعه خواندی
تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی
با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم
ریشه های محبت ما تو
مزرعه های سبز دنیا تو
خواهش سرزمین پائین من
اشتیاق بهشت بالا تو
گاه ابلیس می شوم بی تو
گاه جبریل می شوم با تو
من نمی دانم این که من دارم
به تو نزدیک می شوم یا تو
چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات؟... آقا تو
تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
دل من در کفت اسیر بود
به دخیل تو مستجیر بود
گر شود ثروتم سلیمانی
باز هم بر درت فقیر بود
شکر حق می کنم صدای بلند
حضرت هادی ام امیر بود
آبرو خرج می کنی بس که
کرم سفره ات کثیر بود
شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود
ریشه ي ناب اعتقاد علی
پسر حضرت جواد علی
دوست دارم گدای تو باشم
سائل دست های تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائماً در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
نیمه شب های ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم سفره ای وا کن
سامرایی حواله ی ما کن
با تو این عقل ها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
پای دل های شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو با محبت تو
اِبن سکّیت ها بزرگ شدند
خوب شد بچه های هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچه های قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند
بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخه ای که بار نداشت
#شاعر علي اكبر لطيفيان
ــــــــــــــــــ
#سید_مهدی_میرداماد
#میلاد_امام_هادی_علیه_السلام
#میلاد_امام_هادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
#نوحه_حضرت_ام_کلثوم
شهادت ام کلثوم تسلیت 🖤🏴🚩
|⇦•عمه ی صاحب الزمان...
عمهی صاحب الزمان، بانو
من فداي شما گداي شما
مددي كن كه خاك بوس توأم
امكلثوم، دختر زهرا
بي بي ِ چاره ساز ادركني
اي شفاعت كنندهی فردا
ما همه مستحق لطف توئيم
دستمان را بگير، روز جزا
من و ايل و تبار من مجنون
تو و ايل و تبار تو ليلا
پدر و مادرم به قربانت
خواهر بي نظيرِ خون خدا
جان زهرا بيا همين امشب
كربلاي مرا نما امضا
نوهی پاك حضرت احمد
جايگاهت بود بسي بالا
در حجاب و عفاف، فاطمهاي
خواهر خوبِ زينب كبري
در صبوري حسن، به شكل دگر
در شجاعت شبيه شير خدا
زندهی ربناي تو حيدر
کشتهی گريههاي تو عيسي
فرش راه تو بال جبرائيل
خاك پاي تو جنتالْاَعلي
اي نجابت دخيل چادرتان
وي سخا و شرف دخيل شما
اُسوهی پايداري و عفت
اي وقار هميشه پا بر جا
دائماً بر زبانتان جاري
سورهی قدر و كوثر و شورا
چشم تو ساحلِ نجات همه
دل طوفانيِ شما دريا
ساكن كوي تو همه عالم
ريزه خوار دو دست تو موسي
شب آخر چه روضهاي داري
در دلت باز هم شده غوغا
تا كه يك جرعه آب ميبيني
خود به خود روضه ميشود بر پا
بودهاي در كنار اهل حرم
در زمين غريب كرببلا
نينوايي شدي بلا ديدي
اي ركابِ امام عاشورا
موقع رفتنت فقط بودي
ياد لبهاي تشنهی سقا
غمِ زينب غمِ شما بانو
غمتان داغ سيدالشهدا
ياد آن روزها كه ميديدي
آتش از خيمهها كه زد بالا...
معجرش سوخت بينِ آتش و دود
دختري از نوادگانِ شما
ياد آن روز كه ميان حرم
تشنگي بود و آه بود و نوا
ياد آن روز كه به نِي زده شد
سرِ شش ماههی رباب حتي
ديدي از نِي چگونه ميافتاد
سرِ پاك عليِ اصغرها
دست و پا زد مقابل چشمت
قاسم و اصغر و گل ليلا
مادري كودكش لبش تشنه
در پيِ آب بود واويلا
روي تل بودهاي؟ نمي دانم
همره خواهرت گل طاها
ياد آن روز كه جدا ميشد
رأس پاك برادرت ز قفا
بين گودال دست و پا ميزد
شاه، در زير دست و پا تنها
كربلا داشت زير و رو ميشد
با صداي شكستهی زهرا
كربلا بود و نغمه وَلَدي
كربلا بود و ذكر وا اُمّا
#شاعر: رضا باقریان
↫『
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
سید رضا نریمانی •✾•
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپایِ زینب بود
گریههایش برایِ زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده ...
بدنِ پارهپارهای را دید
رویِ نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد نالههایِ خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجایِ همه
ضربه هی خورده او بهجایِ همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای
بینِ اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
#شاعر: ابراهیم لآلی
*امام باقر علیه السلام فرمودن: جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیچاره میکنه ، بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ...حسین ...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...