eitaa logo
جلسه حضرت رباب (سلام الله علیها)
239 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
41 فایل
💠هیئت خواهران حضرت رباب(س)💠 ارتباط با خادم هیئت @hazraterobab313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برجان ودل صبورمهدی صلوات
روز پنج شنبه است امواتمان منتظراحسانی از عزیزان خویشند.شادوبهره مند کنید روحشان را باقرائت فاتحه وذکر صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🖤 🔘 ◾️السلام علیک ایها الامام الصادق،السلام علیک ایهاالامام الناطق،السلام علیک ایها الفائق الراتق، السلام علیک ایهاالسنان الاعظم◾️ (کوچه کوچه مدینه لبریز از عطر و بوی محمّدی شده است)2 به تن شهر باز گشته حیات غرق در رفت و آمدی شده است دم به دم با دم مسیحائیت منتشر می کنی حقایق را به دیار مدینه می بخشد چشم های تو صبح صادق را مثل جدّت مدینة العلمی ششمین آفتاب اندیشه با بیان پیمبرانه‌ی تو شد به پا انقلاب اندیشه با شکوه تو تا هزاران سال سرفراز است رایت شیعه که به «قال الامام صادق» ها زنده مانده هویّت شیعه لحظه لحظه زُراره پرور بود یابن طاها! نبوغ چشمانت *چه شاگردهایی تربیت کرده امام صادق؛خود حضرت فرمود: "لولا زراره لاندرس احادیث ابی" اگر زراره نبود احادیث پدرم امام باقر مندرس میشد.مدرسه ای راه انداخت،شاگردان بزرگ تربیت کرد؛اما اینقدر شاگرد داره بعضی از منابع نوشتند:تا دوازده هزار،بعضیا نوشتند تا چهار هزار.یه جمله ای رو مرحوم کلینی در کافی نقل کرده،آقا فرمود: " اشکوا الی الله وحدتی و تقلقلی بین اهل المدینه"من بین مردم مدینه غریبم...ای غریب مدینه...اصلا همه ائمه ما مدینه غریب بودند...مگه جدت امیرالمومنین در این مدینه غریب نبود؟! لحظه لحظه زُراره پرور بود یابن طاها! نبوغ چشمانت شده صدها مفضّل و جابر ریزه خوار فروغ چشمانت در عروج الهی ات هر دم2 جان تو شوق بندگی دارد نیمه‌ی شب قنوت دستانت درس عشق و پرندگی دارد آن شبی که در آتش کینه باغ یاس و شقایقت می سوخت *آتیش آوردند در خونه امام صادق... "فَأَلْقَى اَلنَّارَ فِي دَارِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ‏ فَأَخَذَتِ اَلنَّارُ فِي اَلْبَابِ وَ اَلدِّهْلِيزِ" والی مدینه آمد آتیش زد در خونه ی آقا رودر خونه آتیش گرفت،آستانه منزل آتیش گرفت... والی مدینه آمد آتیش زد در خونه ی آقا رودر خونه آتیش گرفت،آستانه در آتیش گرفت... *دلت کجا رفت؟! مثل مادرت که در خونشو آتیش زدند...اونجام در خونه رو سوزوندن ...منو ببخش آقا یا جعفربن محمد،یه سوال دارم: وقتی شما رو دست بسته بردند،وقتی در خونتونو آتیش زدن آیا جلو چشمت ناموستو زدند؟نه به خدا...آقاجونم آیا همسر باردار داشتی بیاد دم در؟! یا زهرا...دیگه چی؟! آن شبی که در آتش کینه باغ یاس و شقایقت می سوخت هیزم و تازیانه آوردند چقدر قلب عاشقت می سوخت ای محاسن سپید آل الله! دست بسته تو را کجا بردند *نذاشتند عمامه برداره،نذاشتند لباس به تن کنه،با لباس منزل،پای برهنه...من یه تصویر میکنم برای شما:اگر خدای ناکرده یکی از مراجع تقلید ما رو بیان این جوری ببرن ما جیگرمون خون میشه؛امام صادقه،پسر پیغمبره...راوی میگه وقتی از در منزل بیرون آمد روی آتش راه میرفت میگفت: "انا بن اعراق الثری،انابن ابراهیم خلیل الله"من پسر ابراهیمم... ای محاسن سپید آل الله! دست بسته تو را کجا بردند تن تو در مدینه بود اما دلتان را به کربلا بردند *اگه میخوای دلت جلا بگیره امام مهربان ما به ریان بن شبیب فرمود: "یابن شبیب ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین"اگه میخوای گریه کنی برا حسین گریه کن...هر چی که روضه میشنوی نوای حسین جان هم داشته باش...حسین حسین حسین... تن تو در مدینه بود اما دلتان را به کربلا بردند قلب تو مثل این حسینیه ها شب جمعه همیشه هیأت داشت داغ هفتاد و دو گل پرپر در نگاه ترت اقامت داشت مجلست روضه خوان نمی خواهد در حضورت اشاره ای کافی است تا شود حجره‌ی تو کرب و بلا گریه‌ی شیرخواره ای کافی است *اگر گهواره را پس داده بودند2 دلش خوش بود با طفل خیالی... یه وقت مادر نگاه کرد بچه روی دست بابا پرپر میزنه... از سویدای دل یا حسین... شاعر: یوسف رحیمی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_162514763547411164.mp3
7.97M
جانسوز شهادت (ع) شعروسبک :حمید رمی✍ 〰〰〰〰〰〰 حالا دارم می فهمم ، آتیش در یعنی چی حالا دارم می فهمم ، سوختن پر یعنی چی حالا دارم می فهمم ، تو کوچه های غربت حمله به یک خونه با چهل نفر یعنی چی نفس نمونده تا بگم ، یه دریا گریه هم کمه خدا میدونه چی گذشت ، تو کوچه ها به فاطمه وای ، از حال مادرم وای ، از چشمای ترم اینجا بین کوچه ها ارث از علی می برم حالا دارم می بینم ، گرد و غبار و دودو حالا دارم می بینم ، شعله های نمرودو حالا دارم می بینم ، چیزی رو که مادر دید با دست بسته حیدر ، جلوی مردم بود و یکی نگفت تو کوچه ها ، بذار عبا به تن کنه میون شهر کسی نبود ، فکری به حال من کنه وای ، از تنها موندنم وای ، از غصه خوردنم با پای برهنه ام تا کوچه کشوندنم حالا دیگه حس کردم ، عطش رو در اوج تب حالا دیگه حس کردم ، ترک های روی لب حالا دیگه حس کردم ، چرا همش خون بارید میون چندتا بچه ، چشای عمه م زینب با روضه ها خمیده شد ، زنی که مثل حیدره آخه یکی رو نیزه ها ، سر حسینو می بره وای از روضه های نی وای، از ردّپای نی سنگ میخورد به بچه ها هِی از لا به لای نی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات امام زمان در روز جمعه ✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی یه جمعه دیگه رفت وشب شد و آقام نیومد۲ طبیب این دل محزون و تب دارم نیومد منم بی قرار،نیومد نگار امون از این جدایی بیا مهدی جان اباصالح کجایی ۳ چشام مونده به در یابن الحسن دورت بگردم۲ بیا یک دم به بالینم آقا،داروی دردم طبیب منی،حبیب منی بیا دورت بگردم۲ بیا مهدی جان۲ اباصالح کجایی۳ ازین ترسم بمیرم روی ماهت رانبینم۲ خدا می دونه من عاشق شدم ای نازنینم تو دامت منم،غلامت منم دلم تنگه آقا جون ۲ بیا مهدی جان۲ اباصالح کجایی۳ اللهم عجل لولیک الفرج مریم صالحی مرزیجرانی به نفس استاد
های‌انتظار 🍂کاش این جمعه دل عرش چراغان بشود... یوسفِ آل علی راهی کنعان بشود... 🍂بانگِ جاء الحقِ جبریل بپیچد به فلک... آسمان قاریِ این آیه ی قرآن بشود... 🍂تشنه ی بارش یک لحظه نگاهش هستیم... دیده باید که پُر از حضرت باران بشود... 🍂میرسد عاقبت آن روز که با بیرق نور... ازافق حضرت خورشید غزلخوان بشود... 🍂عشق معناشده در تاب و تبِ منتظران... کاشکی ندبه ی ما در خور ایشان بشود...