eitaa logo
HDAVODABADI
1.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
214 ویدیو
17 فایل
خاطرات و تصاویر اختصاصی دفاع مقدس
مشاهده در ایتا
دانلود
در محضر استاد به لطف خداوند سبحان، امروز جمعه سوم اسفند ۱۴۰۳، در تلاشی عظیم، بر خواب غلبه کردم و از ساعت ۱۱ صبح تا ۴ بعدازظهر، در خدمت استاد عزیزم،‌ زانوی تلمّذ بر زمین زدم و از علم بی‌کران ایشان بهره بردم. نه! اصلا فکر نکنید که منظورم از استاد، است! اون که بدتر از من، شاگرد تنبل ته کلاس است و در و پیچ و تاب می‌خورد تا به برسد. امروز پنج ساعت تمام، از محضر استاد عزیز آقای به واقع کلمه، فیض بردیم. از ساعت ۱۱ صبح، به خواهش و التماس‌های مکرر مسعود، پاسخ مثبت دادم، بهش افتخار دادم، بر سرش منّت گذاشتم. در دفتر او، من و مسعود و برادر و دوست عزیز آقای ، از دلاورمردان و از نیروهای بازمانده سردار شهید ، در محضر آقای کمره‌ای، نشستیم و از همه جا و همه چیز گفتیم و شنیدیم. آقای کمره‌ای، مثل همیشه، بزرگوارانه و استادانه، از تاریخ اسلام و ایران بخصوص دفاع مقدس برایمان ‌گفت ‌و روشنمان کرد. به درخواست ایشان، بنده هم از حوادث و وقایع اخیر سوریه و از همه مهم‌تر لبنان بخصوص بعد از شهادت سید عزیز، اخبار و تحلیل‌هایم را گفتم و به اشتراک‌ گذاشتیم. مثل همیشه، نگاهم کنجکاوانه،‌ موشکافانه، واقع‌بینانه، سیاه و تلخ بود، ولی در تبادل نظر با دوستان، نتیجه‌گیری خوبی درپی داشت. واقعا جلسه پرباری بود، فقط ناهارش اصلا خوب و راض کننده نبود! چون هرکاری کردم، مسعود حال ناخوشم را بهانه کرد و حاضر نشد یک سیخ کباب کوبیده اضافی برایم سفارش بدهد. واقعا گدابازی درآورد! جلسه عالی و ارزشمندی بود. بالاخره بعد از سال‌ها توفیق شد از محضر استاد کمره‌ای درس بیاموزم. خدا را بر این نعمت شاکرم و برای همه عزیزان آرزوی سلامتی و سربلندی دارم. باهم چندتایی عکس گرفتیم، ولی چون دوعزیز نخواستند تصویرشان در (این اسم را حسین بهزاد روی فضای مجازی گذاشته) منتشر شود، فقط عکس خودم و مسعود را گذاشتم که غرق این فضا شده ایم! هرگونه دعوت برای بحث و تدریس شما را نیز پذیرا هستم، ولی به شرط ناهار توپول! استاد، حمید داودآبادی @hdavodabadi