⭐️دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان ⭐️
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
💠اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَكاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِكُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِكَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین💠
خدایا
🕊آگاهم نما در آن براى بركات سحرهایش و
🕊روشن كن در آن دلم را به پرتو انوارش و
🕊بكار به همه اعضایم به پیروى آثارش
به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان.
حدیث ناب
قسمت هشت : معادله غیر قابل حل رفتم تو ... اولش هنوز گیج بودم ... مغزم از پس حل معادلات رفتارش برنمی
قسمت نه : حلقه
نزدیک زمان نهار بود ... کلاس نداشتم و مهمتر از همه کل روز رو داشتم به این فکر می کردم که کجاست؟ ...
به صورت کاملا اتفاقی، شروع کردم به دنبالش گشتن ... زیر درخت نماز می خوند ... بعد وسایلش رو جمع کرد و ظرف غذاش رو در آورد ... .
یهو چشمش افتاد به من ... مثل فنر از جاش پرید اومد سمتم ... خواستم در برم اما خیلی مسخره می شد ...
داشتم رد می شدم اتفاقی دیدم اینجا نشستی ... تا اینو گفتم با خوشحالی گفت: چه اتفاق خوبی. می خواستم نهار بخورم. می خوای با هم غذا بخوریم؟ ... .
ناخودآگاه و بی معطلی گفتم: نه، قراره با بچه ها، نهار بریم رستوران ... دروغ بود ... .
خندید و گفت: بهتون خوش بگذره ... .
اومدم فرار کنم که صدام کرد ... رفت از توی کیفش یه جبعه کوچیک درآورد ... گرفت سمتم و گفت: امیدوارم خوشت بیاد. می خواستم با هم بریم ولی ... اگر دوست داشتی دستت کن ... .
جعبه رو گرفتم و سریع ازش دور شدم ... از دور یه بار دیگه ایستادم نگاهش کردم ... تنها زیر درخت ... .
شاید از دید خانوادگی و ثروت ما، اون حلقه بی ارزش بود اما با یه نگاه می تونستم بگم ... امیرحسین کلی پول پاش داده بود ... شاید کل پس اندازش رو ...
حدیث ناب
قسمت نه : حلقه نزدیک زمان نهار بود ... کلاس نداشتم و مهمتر از همه کل روز رو داشتم به این فکر می کرد
❤️💚❤️سلام و عرض احترام
خدمت دوستان عزیزی که رمان را در شأن کانال حدیث نمی دانند؛ عرض کنم.
این یک داستان واقعی؛ آموزنده و معنوی هست.
برگرفته از زندگی آزاده ی سرافراز امیرحسین صادقی
امیدوارم تا پایان ماه مبارک همراهش باشید.
❤️💚❤️💚❤️💚
🌷إذا هَمَمْتَ بأمْرٍ فاسْتَخِرْ ربَّكَ فيهِ سَبْعَ مرّاتٍ ، ثُمّ انظُرْ إلى الّذي يَسْبِقُ إلى قَلبِكَ فإنَّ الخِيَرَةَ فيهِ ، يَعني : افْعَلْ ذلكَ🌷
🌷پيامبر صلى الله عليه و آله :
هر گاه قصد انجام كارى كردى ،
درباره ی آن #هفت_بار از خدا طلب خير كن .
سپس ، بنگر كه چه چيز زودتر به دلت خطور مى كند ،
#خير در همان است ؛ يعنى به همان عمل كن .
🕊بحار الأنوار : 91/265/19
❤️پيامبر صلي الله عليه و آله:
🌈بنده، قصد مى كند #كار_خوبى انجام دهد،
👈اگر [مانعى پيش آيد و] آن كار را انجام ندهد،
خداوند به سبب #نيّت_خوب او،
♦️يك #ثواب برايش مى نويسد و
👈 اگر آن را انجام دهد،
♦️ده #ثواب برايش مى نويسد
🔥و اگر تصميم بگيرد #كار_بدى انجام بدهد،
👈اگر آن را انجام ندهد، گناهى برايش نوشته نمى شود و
👈 اگر انجامش دهد، #هفت_ساعت مهلت داده مى شود
و فرشته ی مأمور ثبت خوبى ها، به فرشته ثبت بدى ها كه فرشته سمت چپ است، مى گويد:
🖐شتاب مكن.
💦شايد به دنبال آن كار بد، كار خوبى انجام دهد كه آن بدى را پاك نمايد؛
زيرا خداى ـ عزّ و جلّ ـ مى فرمايد:
💦«همانا، خوبى ها، بدى ها را از بين مى برند»
يا
💦 شايد آمرزش بخواهد.
✅ پس اگر بگويد: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عالِمُ الْغَيبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزيزُ الْحَكيمُ الْغَفُور الرَّحيمُ ذُو الْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ وَ اَتوبُ اِلَيْهِ»
✅گناهى بر او نوشته نمى شود؛
ولى چنانچه #هفت_ساعت بگذرد و بعد از آن گناه،
🔶ثوابى نكند و
🔶آمرزش نخواهد،
فرشته ی مأمور ثبت خوبى ها، به فرشته ی مأمور ثبت بدى ها و گناهان مى گويد:
بنويس بر ضدّ اين بدبخت محروم!
🕊كافى، ج 2، ص 429، ح 4.
🕌يا عَلىُّ! اِذا حَضَرَ وَقْتُ صَلاتِكَ فَتَهَيَّأْ لَها وَ اِلاّ شَغَلَكَ الشَّيْطانُ وَ اِذا نَوَيْتَ خَيْرا فَعَجِّلْ وَ اِلاّ مَنَعَكَ الشَّيْطانُ عَنْ ذلِكَ🕌
🧡پيامبر صلي الله عليه و آله:
اى على!
💫هرگاه وقت نمازت رسيد، آماده ی آن شو،
وگرنه شيطان تو را سرگرم مى كند و
💫هرگاه قصد [كار]خيرى كردى، #شتاب_كن،
وگرنه شيطان تو را از آن باز مى دارد.
🕊ميراث حديث شيعه، ج 2، ص 20، ح 18