eitaa logo
هدایت گران حسینی
86 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
271 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌تومرا..ألستُ‌منڪم‌ببعید هجرتومرا.. إنّ‌عذابےلشــــدید برڪنج‌لبت‌نوشتہ‌..یُحیےویمیت مَن‌ماتَ‌من‌العشق‌فقدماتَ‌شهیـد 🏝ای کاش دست‌های خالی‌مان به آستان اجابت، گره بخورد ای کاش زمزمه‌های مداوم دعای فرج، گره گشا بشود ای کاش این بغض گلوگیر و مداوم، راه باز کند ای کاش شما بیایید...🏝
دلِ‌مـابہ‌دورِ رویت‌زچـمن‌فـراغ‌دارد که‌چوسَرو،پایبندست‌وچولالہ‌داغ‌دارد سَرِمافرونیایدبه‌گمانِ اَبروےکَس که‌درونِ‌گوشه‌گیران،زجهان‌فراغ‌دارد "حافظ‌شیرازے" 🏝انتظار می‌کشیم آن‌چنان که پرنده پرواز را شب روز را و سکوت فریاد را ... انتظار می‌کشیم آنچنان که خفتگان‌بیداری را و بیداران ظهور را ... پدر مهربانمان تو را چون جان خسته به خواب چون کام تشنه به آب انتظار می‌کشیم ای وعده‌ی تضمین شده‌ی خدا السَّلامُ عَلَیک َ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه🏝
روشن‌از‌پرتوِرویت‌نظری‌نیست‌که‌ نیست منّتِ‌خاکِ‌درت،بربصری‌نیست‌که‌ نیست ناظـرِ روے تو صـاحب‌ نظـراننـد آرے سرِگیسوےتودرهیچ‌سری‌نیست‌ که‌نیست ‌"حافظ شیرازے" 🏝خوش آن صبحی که با یاد شما آغاز می‌گردد خوشبخت آن دلی که لبریز از هوای شماست خرم آن چشمی که اشکبارِ فراق شماست چه سربلندند منتظران امیدوار که عمری در انتظار رویت خورشید، در قلب‌ها بذر مهر شما را کاشته‌اند بیچاره آن که دری غیر از سرای مهر شما را کوبید...🏝
من‌کہ‌باشم‌ڪہ‌برآن‌خاطرعاطرگذرم لطف‌هامےکنےاےخاڪ‌ درت‌تاج‌سرم اےنسیم‌سحرےبندگےمن‌برسان.. ڪہ‌فراموش‌مکن‌وقت‌دعاےسحرم خرم‌آن‌روز،کزاین‌مرحلہ‌بربندم‌بار وزسرڪوےتوپرسندرفیقان‌خبرم حافظ‌شیرازے 🏝هر صبح که عهدم را با حضرت موعود تازه می‌کنم به هنگامه‌ی فراز [اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ] چشمانم آغشته به اشکِ حسرت می‌شوند، که سال‌هاست در انتظار آن [اَلْغُرَّةَ الْحَمِيدَة]، آرزوی سرمه کشیدن نگاهِ آن یگانه را به گوشه‌ی چشمانِ دنیا، در پشت پلک‌هایی غبارآلود به دوش می‌کشند؛ تا در لحظه‌ای که نزدیک‌تر از نزدیک است بیاید و نفس‌های دنیا را عطرآگین کند...🏝
🏝هر کجای زندگی را که نگاه می‌کنم، هر صفحه‌ی عمرم را که ورق می‌زن ، هر گوشه‌ی دلم را که سرک می‌کشم ... جای معطر شما خالیست. انگار همیشه، میان تمام دلخوشی‌ها، بغضی مدام گلوی شادی‌هایم را می‌فشرده است ... انگار، نبودنتان هرگز نمی گذارد که این دم ، نوش شود بیایید و مثل عطر بهارنارنج، کام جان‌ها را مصفا کنید🏝
چونافه‌بردلِ‌مسڪینِ‌من،گِره‌مَفِکَن ڪہ‌عهد،باسرِزُلفِ‌گره‌گُشای‌توبست توخود‌حیاتِ‌دگربودی‌،ای‌نسیمِ‌وصال خطانگرڪہ‌دل‌امّیـد،دربقاےتوبست "حافظ‌شیرازے" 🏝انتظار می‌کشیم آن‌چنان که پرنده پرواز را شب روز را و سکوت فریاد را ... انتظار می‌کشیم آنچنان که خفتگان‌بیداری را و بیداران ظهور را ... پدر مهربانمان تو را چون جان خسته به خواب چون کام تشنه به آب انتظار می‌کشیم ای وعده‌ی تضمین شده‌ی خدا السَّلامُ عَلَیک َ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه🏝
هرجـاڪہ‌دلی‌ست‌درغمِ‌تـو بےصبروقراروبےسُڪون‌باد قَـدِّهمہ‌دلبـرانِ‌عـالَـم.. پیشِ‌اَلفِ‌قَدَت،چونون‌باد "حافظ‌شیرازے" 🏝سلام آرزوی مشتاقان، مهدی جان به امید سپیده‌ی سبزی که در پرتو ظهورتان چشم بگشاییم و زمین را آیینه بارانِ لبخند ببینیم و صدای خنده‌ی کودکان و آواز مرغان شادی و هلهله ی فرشتگان، زمین را پر کرده باشد و ما اندوه را برای همیشه فراموش کنیم به همین زودی ... به همین نزدیکی ...🏝
درڪعبهءروےتوهرآنڪس‌ڪہ‌بیاید ازقبلـهءاَبروےتـودرعینِ‌نمـازست اےمجلسیا‌ن‌سوزِدلِ‌حافظِ‌مسڪین ازشمع‌بپرسیـدڪہ‌درسوزوگُدازست "حافظ‌شیرازے" 🏝صبحم بخیر می‌شود با سلام بر آستان سبز و پدرانه‌ی شما... صبحم بخیر می‌شود با پرگشودن و اوج گرفتن در آسمان یاد شما... صبحم بخیر می‌شود با پناه گرفتن در حریم اهورایی مهر شما... با شما همه چیز خیر است ... شکر خدا که شما را دارم ...🏝
اندروصالِ‌روی‌تو،اےشمسِ‌تابناڪ اشکم‌چوسِیل‌جانبِ‌دریاروانہ‌است درکویِ‌دوست‌فصلِ‌جوانےبسررسید بایدچہ‌ڪرد،این‌همہ‌جورِزمانه‌است "امام‌خمینےره" 🏝سلامی از خسی بی‌مقدار به عطر ملیح نرگس‌زارها... سلامی از ذره‌ای سرگردان به روشنای بی‌بدیل عالم... سلامی از جانی عطشناک به زلالی دلنشین چشمه‌سارها... سلامی از یتیمی تنها به مهربان‌ترین پدر... سلامی از من به شما...🏝
درڪعبهءروےتوهرآنڪس‌ڪہ‌بیاید ازقبلـهءاَبروےتـودرعینِ‌نمـازست اےمجلسیا‌ن‌سوزِدلِ‌حافظِ‌مسڪین ازشمع‌بپرسیـدڪہ‌درسوزوگُدازست "حافظ‌شیرازے" 🏝صبحم بخیر می‌شود با سلام بر آستان سبز و پدرانه‌ی شما... صبحم بخیر می‌شود با پرگشودن و اوج گرفتن در آسمان یاد شما... صبحم بخیر می‌شود با پناه گرفتن در حریم اهورایی مهر شما... با شما همه چیز خیر است ... شکر خدا که شما را دارم ...🏝
تادررهِ‌پیرےبہ‌چہ‌آئین‌رَوی‌اےدل باری،بہ‌غلط‌صرف‌شدایّامِ‌شبابت اےقصرِد‌ل‌افروز،ڪہ‌منزلگهہ‌اُنسے یـارب‌مَکُنـادآفـتِ‌ایّــام‌خـرابـت.. "حافظ‌شیرازے" 🏝به امید سپیده‌ی سبزی که در پرتو ظهورتان چشم بگشاییم و زمین را آیینه بارانِ لبخند ببینیم و صدای خنده‌ی کودکان و آواز مرغان شادی و هلهله‌ی فرشتگان، زمین را پر کرده باشد و ما اندوه را برای همیشه فراموش کنیم به همین زودی ... به همین نزدیکی ...🏝
تادررهِ‌پیرےبہ‌چہ‌آئین‌رَوی‌اےدل باری،بہ‌غلط‌صرف‌شدایّامِ‌شبابت اےقصرِد‌ل‌افروز،ڪہ‌منزلگهہ‌اُنسے یـارب‌مَکُنـادآفـتِ‌ایّــام‌خـرابـت.. "حافظ‌شیرازے" 🏝به امید سپیده‌ی سبزی که در پرتو ظهورتان چشم بگشاییم و زمین را آیینه بارانِ لبخند ببینیم و صدای خنده‌ی کودکان و آواز مرغان شادی و هلهله‌ی فرشتگان، زمین را پر کرده باشد و ما اندوه را برای همیشه فراموش کنیم به همین زودی ... به همین نزدیکی ...🏝
من‌کہ‌باشم‌ڪہ‌برآن‌خاطرعاطرگذرم لطف‌هامےکنےاےخاڪ‌ درت‌تاج‌سرم اےنسیم‌سحرےبندگےمن‌برسان.. ڪہ‌فراموش‌مکن‌وقت‌دعاےسحرم خرم‌آن‌روز،کزاین‌مرحلہ‌بربندم‌بار وزسرڪوےتوپرسندرفیقان‌خبرم حافظ‌شیرازے 🏝هر صبح که عهدم را با حضرت موعود تازه می‌کنم به هنگامه‌ی فراز [اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ] چشمانم آغشته به اشکِ حسرت می‌شوند، که سال‌هاست در انتظار آن [اَلْغُرَّةَ الْحَمِيدَة]، آرزوی سرمه کشیدن نگاهِ آن یگانه را به گوشه‌ی چشمانِ دنیا، در پشت پلک‌هایی غبارآلود به دوش می‌کشند؛ تا در لحظه‌ای که نزدیک‌تر از نزدیک است بیاید و نفس‌های دنیا را عطرآگین کند...🏝
کَس‌نیست‌که‌اُفتادهء‌آن‌زُلفِ‌دوتانیست دررهگذرِڪیست‌ڪه‌دامےزِبلانیست! چون‌چشمِ‌تو،دل‌می‌بردازگوشه‌نشینان همراهِ‌توبودن،گنه‌ازجانبِ‌مانیست.. "حافظ شیرازے" 🏝‍ و صبحِ یکی از همین روزها می‌آید مردی از تبار حسین علیه‌السلام؛ مردی که صاحب دعوت محمدی است، با صولت حیدری و عصمت فاطمی، با حلمی حسنی و شجاعتی حسینی، عبادت سجاد و مفاخر باقر، آثار جعفر و علوم کاظم، حجج رضوی و جودی تقوی، با نقاوت نقوی و هیبت عسکری سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین و غیبتی که الهی‌ست🏝
دلِ‌مـابہ‌دورِ رویت‌زچـمن‌فـراغ‌دارد که‌چوسَرو،پایبندست‌وچولالہ‌داغ‌دارد سَرِمافرونیایدبه‌گمانِ اَبروےکَس که‌درونِ‌گوشه‌گیران،زجهان‌فراغ‌دارد "حافظ‌شیرازے" 🏝انتظار می‌کشیم آن‌چنان که پرنده پرواز را شب روز را و سکوت فریاد را ... انتظار می‌کشیم آنچنان که خفتگان‌بیداری را و بیداران ظهور را ... پدر مهربانمان تو را چون جان خسته به خواب چون کام تشنه به آب انتظار می‌کشیم ای وعده‌ی تضمین شده‌ی خدا السَّلامُ عَلَیک َ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه🏝
حالیامصلحت‌وقت‌درآن‌مےبینم ڪہ‌کِشم‌رخت‌بہ‌میخانہ‌وخوش‌بنشینم جامِ‌مِےگیرم‌وازاهلِ‌ریادورشوم یعنےازاهلِ‌جهان،پاڪ‌دلےبگزینم "حافظ‌شیرازے" 🏝مرا پیکری است تا چشم انتظار تو باشم تا از دروازه‌های صبح تا دروازه‌های شب در پی تو بشتابم مرا پیکری است بهر آنکه عمرم را با عشق تو سر کنم🏝
بیاوڪشتیِ‌مادرشطِ‌شراب‌انداز خروش‌ووِلوِلہ‌درجانِ‌شیخ‌وشَباب‌انداز مرابہ‌ڪشتیِ‌باده‌درافکن‌اےساقے ڪہ‌گفتہ‌اندنڪوئےکُن‌ودرآب‌انداز "حافظ شیرازے" 🏝روزهای ابری پاییز را دوست دارم... نه برای لطافت هوا، نه برای باران‌های گاه و بی‌گاهش، نه برای سکوت و آرامش کم نظیرش چون معنی خورشید پشت ابر را بیشتر و بهتر درک می‌کنم⛅️ سلام آفتاب همیشه پیدای زندگی ما ممنون که همیشه هستید...🏝
نازم‌آن‌دلبرِپُرشورڪہ‌باصَهبایش پرده‌بردارِرُخِ‌عابدومعبـودنمـود قدرتِ‌دوست‌نگرکَزنِگهےازسرِلطف ساجدِخاکِ‌درِمیڪده‌مسجودنمود "امام‌خمینےره" 🏝در این روزها، کوچه به کوچه دنبال تو مى‌گردم تا شاید نشانى از روى ماهت بجویم غافل از آن که همه جا، عطر تو را دارد؛ اما تو نیستى نه این که نباشى، نه.... تو مانند آن شیشه‌ى عطرى هستى که دَرَش باز است و وقتى این طرف و آن طرف مى‌کِشانى‌اش، رایحه‌اش، همه جا را بَر مى‌دارد و به مشام هر رهگذرى مى‌خورد. جانم به قربانت مولا جان🏝
🏝سلام حضرت پدر، مهدی جان شما آن خوبترین پدرید و من آن یتیم چشم به‌ راه شما آن سبزترین بهارید و من آن شاخه‌ی خشکیده شما آن زلال‌ترین چشمه‌اید و من آن تشنه‌ترین عابر شما آن موعود نجات بخشید و من آن شبگرد کوچه‌های انتظار باز می‌آیید و من در آیینه‌باران نگاهتان ، سبز می‌شوم ، سیراب می‌شوم ، لبخند می‌زنم و زندگی می‌کنم ... به همین زودی ، به همین نزدیکی🏝
اےدل‌مباش‌یکدم‌خالےزعشق‌ومستے وآنگہ‌بروڪہ‌رَستےازنیستےوهستے خار،ارچه‌جان‌بڪاهد،گُل‌عذرِآن‌بخواهد سهل‌ست‌تلخےِمِے،درجنبِ‌ذوقِ‌مستے "حافظ‌شیرازے" 🏝سلام زهرایی‌ترین یوسف، مهدی جان ما قحطی زدگان وصال، عمریست گرفتار فراق شماییم... عمری است که در حسرت جانسوز دیدارتان می‌سوزیم و در آرزوی رسیدنتان لحظه شماری می‌کنیم ای کاش این دیدگان به‌راه مانده با شمیم بهشتی پیراهنتان روشن شود...🏝
حالیامصلحت‌وقت‌درآن‌مےبینم ڪہ‌کِشم‌رخت‌بہ‌میخانہ‌وخوش‌بنشینم جامِ‌مِےگیرم‌وازاهلِ‌ریادورشوم یعنےازاهلِ‌جهان،پاڪ‌دلےبگزینم "حافظ‌شیرازے" 🏝مرا پیکری است تا چشم انتظار تو باشم تا از دروازه‌های صبح تا دروازه‌های شب در پی تو بشتابم مرا پیکری است بهر آنکه عمرم را با عشق تو سر کنم🏝
از ميان اشک‌ها خنديده مي‌آيد کسي خواب بيداري ما را ديده مي‌آيد کسي با ترنم با ترانه با سروش سبز آب از گلوي بيشه ی خشکيده مي‌آيد کسي
از ميان اشک‌ها خنديده مي‌آيد کسي خواب بيداري ما را ديده مي‌آيد کسي با ترنم با ترانه با سروش سبز آب از گلوي بيشه ی خشکيده مي‌آيد کسي
دیدم‌بخواب‌دوش‌ڪہ‌ماهےبرآمدے کزعڪسِ‌روی‌اوشبِ‌هجران‌سرآمدے تعبیررفت‌یارِسفرکرده‌میرسد.. ای‌کاش‌هرچه‌زودترازدر،درآمدی "حافظ‌شیرازے" 🏝دلم تنگ است... هلاڪ یڪ دیدار... عطشناڪ یڪ لبخند... بی‌قرار یڪ صوت دل‌انگیز... نمی‌شود این جان خستہ را با پایان این انتظارِ طولانے،آرام ڪنے؟... نمےشود این چشمان بہ راه مانده را بہ جمال زهرایےات روشن ڪنے؟... تو آن عزیزترین عزیز مصر وجودے و من آن فقیرترین و بینواترین مشتاقِ منتظر...🏝
تَنَت‌بہ‌نازِطبیبان،نیازمندمباد وجودِنازُکت،آزُردهءگزندمباد سلامتِ‌همہ‌آفاق،درسلامتِ‌ توست بہ‌هیچ‌عارضه،شخصِ‌تودردمند مباد "حافظ‌شیرازے" 🏝شعر ظهورت را سروده ام از خیلی قبل؛ در دیوانِ ذهنِ سرکشم! تصویر آمدنت را هم نقاشی کشیده‌ام؛ روی بوم سفید قلبم. "ای مثل روز، آمدنت روشن!" من به آمدنت مثل چشمانم اطمینان دارم! مثل آمدن هر صبح بعد از شب تاریک! مثل آمدن بهار پس از زمستان سرد!🏝
تَنَت‌بہ‌نازِطبیبان،نیازمندمباد وجودِنازُکت،آزُردهءگزندمباد سلامتِ‌همہ‌آفاق،درسلامتِ‌ توست بہ‌هیچ‌عارضه،شخصِ‌تودردمند مباد "حافظ‌شیرازے" 🏝شعر ظهورت را سروده ام از خیلی قبل؛ در دیوانِ ذهنِ سرکشم! تصویر آمدنت را هم نقاشی کشیده‌ام؛ روی بوم سفید قلبم. "ای مثل روز، آمدنت روشن!" من به آمدنت مثل چشمانم اطمینان دارم! مثل آمدن هر صبح بعد از شب تاریک! مثل آمدن بهار پس از زمستان سرد!🏝