eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه جا روشن شد و از دور درخشید مهتاب! نکند آمده‌ای؟ بی‌خبرم! برخیزم! نکند آمده‌ای منتظَرم؟! من منتظِرم!! ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ وظایف ما در قبال قرآن (4⃣) ✅💐 عدم مهجوریت قرآن 💐✨ با توجه به آیه 30 سوره فرقان، می‌توان متوجه شد که یکی دیگر از وظایف ما در قبال قرآن، تلاش برای عدم مهجوریت قرآن است. 💐✨ نخواندن قرآن، ترجيح غير قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نكردن در آن، تعليم ندادنش به ديگران و عمل نكردن به آن، از مصاديق مهجور كردن قرآن است. حتّى كسى‌ كه قرآن را فرا گيرد ولى آن را كنار گذارد و به آن نگاه نكند و تعهّدى نداشته باشد، او نيز قرآن را مهجور كرده است. 💐💫 وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (آیه 30 سوره فرقان) پيامبر (در روز قيامت از روى شكايت) مى‌گويد: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند. ✅💐 امام رضا (ع) می‌فرمایند: دليل آن كه در نماز، قرآن مى‌خوانيم آن است كه قرآن از مهجوريّت خارج شود. ✅💐 در روايات آمده است: هر روز پنجاه آيه از قرآن را بخوانيد و هدفتان رسيدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانيد و دل خود را با تلاوت قرآن تكان دهيد و هرگاه فتنه‌ها همچون شب‌تاريک به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه بريد. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
:+میدونم دخترم... ولی خودت یه کاریش بکن... فقط از دست تو برمیاد...فقط تو میتونی دخترم... فقط تو... نگاهی به فنجان نیم پر میاندازم... چه روزی ! پر از قهوه های تلخ! سر تکان میدهم. نمیدانم دلم برای استیصال حاج خانم میسوزد،یا برای بلاتکلیفی سیاوش... در هرحال من میدانستم،خودم را برای چنین روزی آماده کرده بودم... بلند میشوم. :_ممنون از پذیرایی تون حاج خانم...نگران اون قضیه هم نباشین... من حلش میکنم. حاج خانم به گرمی دستم را میفشارد :+ممنون دخترم...ممنون ... امیدوارم همیشه خوشبخت باشی :_بااجازه تون... از کافه بیرون میز نم. هوا رو به تاریکی میزند. دکمه های پالتویم را میبندم و راه خانه را در پیش میگیرم... باید فکر کنم. به همه چیز... به پدربزرگ،عمووحید،سیاوش...دخترعمه اش... او هم مثل من گناهی ندارد... نیاز به راه رفتن دارم،به گز کردن پیاده روها تا خانه. 🍃 کلید را داخل کیف میاندازم و وارد خانه میشوم. اوضاع خانه،به نظر روبه راه نمیآید. صداهایی در هم و نامعلوم از سالن میآید. به طرف سالن کشیده میشوم عمو رنگ به رو ندارد،با موبایل حرف میزند،منتهی انگلیسی... بابا دست به کمر زده و گاهی چیزی به عمو میگوید مامان نگران چشم به عمو دوخته... خودم را به نزدیک ترینشان میرسانم:مامان دستم را روی بازویش میگذارم :_چی شده مامان؟ مامان برمیگردد و سرسری نگاهی به من میاندازد :+حال پدربزرگ خوب نیست شوکه میشوم. مامان،ناگهان انگار متوجه چیزی شده به طرفم برمیگردد و فریاد میزند :+نیکـــــی سکوت کل خانه را میگیرد. عمو و بابا به طرفمان برمیگردند. نمیدانم چرا،اما عمو رنگش بیشتر میپرد. نگاه متعجبم را به هرسه ی آن ها میدوزم.. عمو لب میزند :چادر... ناخودآگاه دست روی سرم میگذارم... با چادر وارد خانه شده ام... آنقدر فکرم درگیر بود که اصلا نفهمیدم... عمو انگار تازه متوجه موبایلش شده است،آن را روی گوشش میگذارد.. همچنان سکوت پابرجاست. نگاه بابا،رنگ نگرانی دارد با رگه هایی از خشم به من... عمو موبایل را قطع میکند،نفس عمیقی میکشد :_خداروشکر......برگشت.... بابا نفس راحت میکشد.. عمو خم میشود،روی زمین میافتد و سجده ی شکر به جا میآورد. از خوشحالی اش،لبخندی روی لبم مینشیند من میدانم چقدر به پدربزرگ وابسته است... صدای بابا از فکر بیرون میآوردم،لبخند از لبم میپرد..موقعیتم را پاک فراموش کرده بودم... :_نیکی این لباس عهد قجر چیه رو سرت؟بازم قصد کردی با آبروی ما بازی کنی؟ لحنش خشمگین است،میترسم... عمو بلند میشود :مسعود... الان حالت خوب نیست بذا بعدا حرف میزنیم... سرم را پایین میاندازم. شیشه ی بغضم میشکند و هزار تکه میشود، تکه ی نوک تیزش هم،خنجر میشود و در قلبم فرو میرود . لب هایم میلرزند و اشکم سرازیر میشود. بابا میخواهد به طرفم بیاید که عمو جلویش را میگیرد :_ولم کن وحید... اشک هایم را با دست میگیرم،میشوم نیکی عصیانگر شانزده ساله... دختری که کافی بود کسی ابروی بالای چشمش را نشانه رود و نازک تر از برگ لطیف گل،نثارش کند. میشوم نیمه ی دیگرم که چند سالیست فراموشش کرده بودم. 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
همسفرم! آيا عابِس را مى شناسى؟ عابس نامه رسان مسلم بن عقيل بود. مسلم او را به مكّه فرستاد تا نامه مهمى را به امام حسين(ع) برساند. كسانى كه به امام حسين(ع) نامه نوشتند شمشير در دست دارند و به خونش تشنه شده اند. عابِس نيز همچون ديگر دلاوران طاقت اين همه نامردى و نيرنگ را ندارد. خدمت امام مى رسد: "مولاى من! در روى اين زمين هيچ كس را به اندازه شما دوست ندارم. اگر چيزى عزيزتر از جان مى داشتم آن را فدايت مى كردم". امام نگاهى به او مى اندازد. آرى! خدا چه ياران با وفايى به حسين داده است! عابِس، اجازه ميدان مى گيرد و مى خواهد حركت كند. پس با نگاهى ديگر به محبوب خود از اوخداحافظى مى كند. عابِس، شمشير به دست وارد ميدان مى شود و خشمگين و بى پروا به سوى دشمن مى تازد. رَبيع كسى است كه در يكى از جنگ ها هم رزم او بوده است، امّا اكنون به خاطر مال دنيا در سپاه كوفه است. او فرياد مى زند: "اى مردم! اين عابس است كه به ميدان آمده، من او را مى شناسم. اين شير شيران است. به نبرد او نرويد كه به خدا قسم هر كس مقابل او بايستد كشته خواهد شد". عابس در وسط ميدان ايستاده است و مبارز مى طلبد: "آيا يك مرد در ميان شما نيست كه به جنگ من بيايد؟". هيچ كس جواب نمى دهد. ترس وجود همه را فرا گرفته است. عمرسعد عصبانى است. چرا يك نفر جواب نمى دهد؟ همه مى ترسند، شير شيران به ميدان آمده است. باز اين صدا در دشت كربلا مى پيچد: "آيا يك نفر هست كه با من مبارزه كند؟". عمرسعد اين صحنه را مى بيند كه چگونه ترس بر آن سپاه بزرگ سايه افكنده است. او به هر كسى كه دستور مى دهد به ميدان برود، كسى قبول نمى كند. پس با عصبانيت فرياد برمى آورد: "او را سنگ باران كنيد". سنگ از هر طرف مى بارد، امّا هيچ مبارزى به ميدان نمى آيد. نامردها! چرا سنگ مى زنيد. مگر شما براى جنگ نيامده ايد، پس چرا به ميدان نمى آييد؟ آرى! شما حقير هستيد و بايد حقيرتر بشويد. نگاه كن! حماسه اى در حال شكل گيرى است. عابس لباس رزم از بدن بيرون مى آورد و به گوشه اى پرتاب مى كند و فرياد مى زند: "اكنون به جنگم بياييد!". همه از كار عابس متعجّب مى شوند و عابس به سوى سپاه كوفه حمله مى برد. به هر سو كه هجوم مى برد، همه فرار مى كنند. عدّه زيادى را به خاك سياه مى نشاند. دشمن فرياد مى زند: "محاصره اش كنيد، تير بارانش كنيد". و به يكباره باران تير و سنگ شروع به باريدن مى كند و حلقه محاصره تنگ تر مى شود. او همه تيرها را به جان و دل مى خرد. از سر تا پاى او خون مى چكد. اكنون او با پيكرى خونين در آغوش فرشتگان است! آرى! او به آرزويش كه شهادت است، مى رسد. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
💢اینها چه کسانی هستند؟ ✅امام محمد باقر(ع): 🌟روز قیامت، گروهی در زیر سایه‌ی عرش مبعوث می شوند که چهره و لباس و جایگاهشان از نور است. خلایق می‌پرسند: اینها که چنین نوری دارند، پیامبرانند یا شهدا؟ ✨ندا دهنده ای از عرش پاسخ می دهد: هیچکدام! اینها کسانی هستند که بر مومنان آسان می‌گرفتند و به تنگدست مقروض، مهلت می‌دادند. 📚بحارالانوار، ج۷ ، ص ۳۰۴ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چرا گاهی با این که مادر و پدرها متدین هستند ، ولی بچه ها منحرف میشوند⁉️ 🎙 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
۷۸تا۸۷‌ الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ ﴿۷۸﴾ آن كس كه مرا آفريده و همو راهنماييم مى ‏كند (۷۸) وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ ﴿۷۹﴾ و آن كس كه او به من خوراك مى‏ دهد و سيرابم مى‏ گرداند (۷۹) وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ﴿۸۰﴾ و چون بيمار شوم او مرا درمان مى ‏بخشد (۸۰) وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ ﴿۸۱﴾ و آن كس كه مرا مى‏ ميراند و سپس زنده‏ ام مى‏ گرداند (۸۱) وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ ﴿۸۲﴾ و آن كس كه اميد دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشايد (۸۲) رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ﴿۸۳﴾ پروردگارا به من دانش عطا كن و مرا به صالحان ملحق فرماى (۸۳) وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ﴿۸۴﴾ و براى من در [ميان] آيندگان آوازه نيكو گذار (۸۴) وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ ﴿۸۵﴾ و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان (۸۵) وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ﴿۸۶﴾ و بر پدرم ببخشاى كه او از گمراهان بود (۸۶) وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ ﴿۸۷﴾ و روزى كه [مردم] برانگيخته مى ‏شوند رسوايم مكن (۸۷) ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
‌🌷مهدی شناسی ۱۹۰🌷 🔷زیارت آل یاسین 🔷 🌹لَا حبِیب إِلَّا هو و أَهلُه🌹 💠معنای حبیب💠 🌱 "حبیب" از ریشه ی "ح ب ب" و صفت مشبّهه است و به معنای تمایل شدید و نقیض بُغض است. 🌱در اینجا چون عبارت مطلـق و بدون قید است، می تواند هر دو معنا را در بر داشته باشد. یعنـی هـیچ محـب و یـا محبـوبی جـز پیامبر و اهل بیت او نیست. 💠معنای اهل💠 🌱اهل به معنای خانواده و خاندان است و معنای اختصاص و قرابـت در آن لحـاظ شـده اسـت. 🌱 به همسر، فرزندان و ساکنین خانه،اهل گفته می شود. و در بعضی موارد بـه پیـروان پیامبر اکرم هم اطلاق شده است. 🌱خداوند متعال اهل بیت پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله را ستوده و هر گونه رجـس و زشـتی را از آنهـا در آیه تطهیر زدوده است. روایات متعددی در ذیل این آیه شریفه در منابع شـیعه و اهـل سـنت آمـده و حضـرت زهراء و امیرالمومنین وائمه اثنی عشر را به عنوان اهل بیت پیامبر مشخص کـرده است. 💠معنای عبارت "لَا حبِیب إِلَّا هو و أَهلُه"💠 🌱 ظاهر این عبارت معنای حصر را افاده می کند، چون استثناء در سیاق نفی است و ایـن قالـب بـرای بیان انحصار استفاده می شود. 🌱 در ادبیات عرب این گونه جملات در موارد متعـددی، بـه منظـور نفی جـنس استعمال می شود، نه نفی کمال. یعنـی هـیچ محـب یـا محبـوب کـاملی جـز پیامبر و اهلش نیست. 🌱چهار احتمال در معنای این عبارت با توجه به دو معنای حبیب و نیز با توجه به اینکه، متعلق دوستی ذکر نشده و دو معنای خلق و خالق هر دو احتمال داده می شود، مجموعا چهار معنا در اینجا قابل تصور است: 1⃣محب و دوست دارنده کامل خدا: فقط پیامبر اکـرم و خانـدان او محب "الله" هستند. 2⃣محبوب کامل خدا: فقط حضرت ختمی مرتبت وعترت پـاک او محبـوب الله هسـتند. 3⃣محب کامل خلق و بندگان: فقط رسول خاتم و دودمان او دوستدار مردم و محب الناس هستند. 4⃣محبوب کامل مومنین: فقط نبی مکـرم اسـلام و اهـل بیـت او محبـوب الناس هسـتند. که معنای اول و دوم صحیح تر است. 🌱در زیارتنامه های مختلفی که برای پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نقل شده در موارد متعدد یکـی از القاب و اوصاف آن حضرت "حبیب الله" ذکر شده است. 🌱ظاهر عبارت در مقام مدح و تمجید از وجود نورانی آن حضرت است و آنچه بیشتر با ایـن مقـام تناسب دارد این است که مقصود حبیب الله باشد . 🌱 معنی این عبارت این است که پیامبر و عترت پاک او در بالاترین درجه از محبـت نسـبت بـه خداوند متعال قرار دارند، و این ذوات مقدسه چنان درجه ای از محبـت و محبوبیـت را برخوردارنـد کـه گویـا هیچ محب و محبوبی غیر از این چهارده نفر وجود ندارند . 🌱البته رمز محبوبیت خاص چهارده معصوم نزد خداوند سبحان، محبت خالص و دوسـت داشـتن حقیقـی ایشان نسبت به خداوند مهربان است. 🌱اولیای الهی در سایه ی معرفت و شناختی که نسبت به خالق هستی دارند، به درجه ای از محبت می رسند که محبت دیگران در برابر آن، قطره ای ناچیز در مقابل دریـایی بی کران است. 🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
*❣️دائم با وضو باشيد* *❣️ خواندن سوره های ناس و فلق به صورت روزانه* *❣️کنار گذاشتن صدقه بصورت مستمر و روزانه* *❣️خواندن سوره حشر و سوره واقعه هرشب جهت تقویت روزی* *❣️عادت به ذکر گفتن و ذکر* *✨حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ*✨ *❣️خواندن آیه آخر سوره توبه :* *✨حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ*✨ .: 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچی نمیشه اگر تو نخوای! «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها ...» {و هیچ برگی از درخت نمی افتاد مگر آنکه او آگاه است} +می‌دونم حواست بهم هست... ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
شبتون بخیر التماس دعای فرج ❤️💐🌻🌟✨🌙🌻💐❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهدی، خورشید عدلی است که ظلمت شب جور را در هم خواهد شکست و شکوفه های قسط را خواهد رویانید. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ ملاک برتری انسانها در قرآن (1⃣) ✅💐 نابرابری انسانها در پیشگاه خداوند 💐✨ براساس آیات قرآن، عبارت "هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ" جزء شعارهای اساسی اسلام است که عظمت مقام علم و عالمان را در برابر جاهلان روشن می‌سازد، و معلوم می‌شود این دو گروه نه در پیشگاه خدا یکسانند، و نه در نظر خلق آگاه، نه در دنیا در یک صف قرار دارند، و نه در آخرت، نه در ظاهر یکسانند و نه در باطن. 💐✨ علم در این آیه و آیات مشابه دیگر قرآن به معنی دانستن «علوم حوزوی و تحصیلات دانشگاهی» نیست، بلکه منظور از آن معرفت و آگاهی خاصی است که انسان را به «قنوت» یعنی اطاعت پروردگار، و ترس از دادگاه او و امید به رحمت خدا دعوت می‌کند، این است حقیقت علم، و علوم حوزوی و دانشگاهی نیز اگر در خدمت چنین معرفتی باشند علم به معنای واقعی کلمه محسوب می‌شوند، و اگر مایه غرور و غفلت و ظلم و فساد در ارض شوند «قیل و قالی» بیش نیستند: 💐💫 أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ (آیه 9 سوره زمر) [آیا چنین انسان کفران کننده ای بهتر است] یا کسی که در ساعات شب به سجده و قیام و عبادتی خالصانه مشغول است، از آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد؟ بگو: آیا کسانی که معرفت و دانش دارند و کسانی که بی بهره از معرفت و دانش اند، یکسانند؟ فقط خردمندان متذکّر می شوند ✅💐 امام باقر (ع) می‌فرمایند: مراد از قنوت در شب‌ «قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ»، قيام براى نمازشب است. ✅💐 عبادتى ارزش دارد كه تداوم داشته باشد. ✅💐 نشانه‌ علم، عبوديّت است.  ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
میشوم همان نیکی تندخو که با دستان خودم دفنش کرده بودم... :+بابا از این به بعد من همینم... من این شکلی ام... مامان جلو میآید:مگه دست خودته... اگه این شکلی دوست داری باشی دیگه حق نداری از خونه بیرون بری... :+نه مامان...من این شکلی ام چون.... بابا کلامم را قطع میکند :_چهارسال پیش گفتم دور چادرو خط بکش یادته؟ مامان میگوید:درش بیار... نیکی درش بیار... بدون فکر،از دهنم میپرد :+ولی من شرط بابا رو قبول کردم... دوباره سکوت میشود سرم را پایین میاندازم،ناراحت نیستم از گفتنش... شاید اینطور بهتر باشد،به نفع همه... تمام مسیر را،فقط فکر کردم... عمو با غیظ میپرسد:چی؟؟؟ :+من....قبول میکنم که با مسیح ازدواج کنم صدایی از پشت سرم میآید،حس میکنم قلبم متوقف شده... :_سلام یعنی آنقدر دیوانه شده ام که صدایش را... سریع برمیگردم،پشت سرم ایستاده، با همان لباس های صبح؛ با همان چشم ها باز هم بدون احساس،سرد و بیروح... حس میکنم هم الان است که قالب تهی کنم.. دوباره صدایش میآید:عمو جان،ببخشید بدموقع مزاحمتون شدم به طرفم برمیگردد،الان است که روح از بدنم پرواز کند... برای چه آمده؟ آمده که چه بگوید؟؟ مسیح دست در جیب میکند و موبایلم را به طرفم میگیرد،کلام گرمش تعجبم را هزار برابر میکند و لبخند عجیبش کنج لب هایش و نگاهی که یادآور سرمای زمستان است.. :_صبح که با هم بودیم،گوشیت رو پیش من جا گذاشتی... آب دهانم را قورت میدهم و به زحمت موبایل را از دستش میگیرم... صبح که با هم بودیم؟؟این آدم با قصد و غرض آمده... همان لحظه صفحه ی موبایل روشن میشود، اس ام اس از طرف او!!! ناخواسته نگاهش میکنم، چشمان او به باباست،اما لبخندش کمی عمیق میشود. "بازی رو خراب نکن" سرم را بلند میکنم. نگاه عمو،عصبی است و بین من و مسیح در تلاطم. بابا،خوشحال به نظر میرسد و لبخند رضایت روی لب هایش نشسته... مامان هم درست مثل بابا،فقط گاهی نگاه های معنادار به من میکند و میخندد.. با خجالت سرم را پایین می اندازم. بابا جلو میآید:بیا مسیح جان،بشین... :_نه عموجان،با اجازتون من برم بابا میخندد:ای بابا تازه اومدی... کجا میخوای بری؟ :_وقت زیاده حالا.. خدمت میرسیم... بابا گرم و محکم با او دست میدهد: خیلی خوشحالم که اومدی..خیلی :_منم همینطور... خب عمومسعود،عمووحید،زنعموجون اگه اجازه بدین من دیگه مرخص بشم... مامان میگوید:خوش اومدی پسرم..خوش اومدی پسرم!!!! یادم نمیآید مامان من را دخترم خطاب کرده باشد.. صدایش باز میآید:خانم اگه امری نیست من برم؟ چند لحظه سکوت برقرار میشود. سرم را بلند میکنم... نگاه خشنود مامان و بابا به من است و مسیح،من را نگاه میکند... یعنی منتظر جواب من است ؟؟ یعنی مخاطبش من بودم؟ 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
@abaratinfo 1.mp3
6.13M
سلامـــــ اربابم... حاج حسین خلجی🎤 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🏻اگر ماه رجب را قدر می دانستند... 🎤حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🔻 🔰✨آیت الله بهجت(ره) ؛ 🔐در جواب شخصے ڪہ از ایشان درخواست دستورے براے پیدا ڪردن شغل مناسب ڪردند ، فرمود :《نمـاز جعفـر طیـار》بخوانید 📚نسخه های شفا بخش ۱۲۹ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸