┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#پروفایل
اللهم اغفر ...
که امانتت سیاه و کثیف شده
اللهم اغفر ...
که این "من" آن منی نیست که تحویلم دادی
اللهم اغفر ...
که ظالم بر خودم و عهد توام
و ببخش جمیع تعدی هایم از حدود الهی تو را
#خدایا_دوستت_دارم
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#قصهمعراج🌷
#برگهفتم🎗
اكنون لحظه بازگشت است !
پيامبر بايد هفتاد هزار حجاب را پشت سر بگذارد تا دوباره به جبرئيل برسد.
اما پيامبر از هر حجاب كه مى گذرد صدايى را مى شنود:
اى محمد !
على را دوست داشته باش !
همسفرِ خوب من، اكنون ديگر مى دانى كه چرا پيامبر ما، اين قدر به حضرت على(ع) عشق و علاقه مىورزيد، زيرا در شب معراج، خداوند هفتاد هزار بار به او توصيه كرده است كه محبّت على(ع) به دل داشته باش.
عزيزم، مى دانم كه اشكِ شوق در چشمت حلقه زده است، همانطور كه وقتى من اين سطرها را برايت مى نوشتم اشكم جارى شد.
وقتى كه انسان اين مطالب را مى خواند تازه مى فهمد كه عشق چه مولاى عزيزى را به دل دارد !
جبرئيل در انتظار پيامبر است.
و پيامبر از آخرين حجاب هم بيرون مى آيد.
جبرئيل خطاب مى كند:
دوست من، خوش آمدى،
بگو بدانم ميان شما و خدا چه گذشت؟
پس پيامبر مقدارى از آنچه گذشته بود را براى جبرئيل مى گويد.
جبرئيل از آخرين سخن خدا سؤال مى كند.
و پيامبر فرمود كه آخرين سخن خدا اين بود: "اى ابا القاسم، خوش آمدى، خوشا به حال تو و پيروان تو".
و جبرئيل عرضه داشت:
خدا تو را "ابا القاسم" خطاب كرد چرا كه تو روز قيامت، رحمت را بين بندگان تقسيم مى كنى.
آرى ! قاسم يعنى تقسيم كننده !
ابا القاسم، كسى است كه روز قيامت، مهربانى خدا را ميان بندگان تقسيم مى كند !
و جبرئيل افزود:
گوارايت باد اى دوست من !
به خدا قسم آنچه خدا به شما عنايت كرد به هيچ كسى قبل از تو نداده است.
و اكنون جبرئيل و پيامبر با هم به سوى "سدره منتهى "مى روند.
آنجا چه خبر است؟
فرشتگان ايستاده اند و همه به پيامبر تبريك مى گويند.
تبريك به پيامبر به خاطر اينكه جانشين او معيّن شده است و خداوند او و على(ع) را مورد كرامت خود قرار داده است.
و پيامبر آسمان ها را يكى بعد از ديگرى پشت سر مى گذارد و به سوى زمين مى آيد.
به هر آسمانى كه مى رسد اهل آن آسمان مى گويند:
وقتى به زمين بازگشتى، سلام ما را به على و شيعيان او برسان.
و تو كه اين كتاب را تا به اينجا خواندى، بدان اين كتاب، وسيله اى شد تا آن سلام اهل آسمان ها، امروز به تو برسد، چرا كه در اين كتاب، سخنان رسول خدا را شنيدى و خواندى.
پيامبر ديگر به نزديكى هاى شهر مكه رسيده است.
ديگر چيزى تا اذان صبح نمانده است.
پيامبر مى خواهد از جبرئيل، خداحافظى كند.
آيا پيامبر از جبرئيل تشكر مى كند؟
پيامبر به او مى فرمايد:
آيا كارى دارى كه من آن را انجام دهم !
خوب دقت كن، جبرئيل در اين سفر دور و دراز، همراه پيامبر بوده است و اكنون مى خواهد مزد خود را از پيامبر بگيرد.
به نظر شما او چه مزدى از پيامبر مى گيرد؟
جبرئيل مى گويد:
حاجت من اين است كه سلام مرا به خديجه برسانى.
عجب، سلام به حضرت خديجه(س) اين قدر ارزش دارد !
خوبِ من، يادت باشد وقتى كه به مكه سفر كردى به قبرستان "ابو طالب" برو و به خديجه كبرى(س) سلام بنما (چرا كه قبر آن بانوى بزرگ اسلام آنجاست).
جبرئيل به آسمان بر مى گردد.
و چون پيامبر با حضرت على(ع) روبرو مى شود به او مى فرمايد:
على جان، آيا تو را بشارت بدهم؟
حضرت موسى و عيسى و همه انبياء الهى(عليهم السلام)، در مورد تو سخن مى گفتند و توصيه تو را به من مى كردند !
و اينجاست كه حضرت على(ع) اشك شوق مى ريزد و چنين مى گويد :
حمد خدائى را كه مرا فراموش نكرد !
نگاه به دست پيامبر كن !
دو "صحيفه" مى بينى !
آرى، دو ليست كه پيامبر از آسمان آورده است.
اينها سوغاتىِ شب معراج است كه خدا به پيامبر داده است.
بر روى يكى از آنها نام اهل بهشت نوشته شده است و بر روى ديگرى نام اهل جهنم.
پيامبر آنها را به حضرت على(ع) مى دهد...
آرى، به راستى كه حضرت على(ع) قسيم النار و الجنة، تقسيم كننده بهشت و جهنم مى باشد.
اكنون، حكايت معراج پيامبر را به پايان مى بريم.
بار خدايا !
پایان💐❤️
○○○○○☆☆☆○○○○○
#قصهمعراج
#شناختامیرالمؤمنینعلیهالسلام
#نشرحداکثری
#دعایبرایظهور
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
💜💧💜
16.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ان شاءالله روزی همه ی دوستان عزیزم.........
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄
با نام و یاد خدا
میتوان
بهترین روز را
برای خود رقم زد...
پس با عشق
وایمان قلبی بگویی
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا به امید تو💚
❌نه به امیدخلق تو
💐🌻☘🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#کجاست_امام_ما ...؟
یوسـف ما ز تهیدستی خلق آگاه است
به چه امیـد به بازار رسـاند خود را؟
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ وظایف ما در قبال قرآن (5⃣)
✅💐 کشف حقیقت قرآن
💐✨ لزوم سخن گفتن از حقیقت قرآن به هدف آرمانی نزول آن برمیگردد چرا که قرائت و تلاوت قرآن بدون درک معنی و مفهوم و حقیقت آن بیفایده است و عملاً زمینه را برای عمل به آن فراهم نمیسازد. به همین خاطر آنان که اهل قرآن هستند باید در راستای کشف حقیقت آن و نیز تفهیم آن به دیگران بکوشند و حقیقت آن را از برای مردم منکشف سازند
🌺✨ البته باید دانست که با توجه به آیه 7 سوره آل عمران (#راسخون_در_علم) که در مطالب گذشته به آن اشاره شد، علم راسخ قرآن و تأویل و تفسیر آن در نزد اهلبیت (ع) است. بنابراین نمیتوان بدون بهرهگیری از چشمههای جوشان کلام و علوم آسمانی آنها به حقیقت قرآن دست یافت.
✅💐 امام باقر (ع) میفرمایند:
از جمله علومی که به ما داده شده همانا علم تفسیر قرآن و احکام آن است.
✅💐 امام صادق (ع) نیز فرمودند:
ما به حق راسخان در علم تفسیر قرآنیم و ما تأویل آیات آن را به خوبی میدانیم.
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_صددوم
محال نیست اگر از شدت تعجب،شاخ دربیاورم!
دوباره سرم را پایین میاندازم،صدایم لرزان است و پر از موج:به سلامت...
مسیح میرود و مامان و بابا برای بدرقه ،همراهی اش میکنند...
قبل از اینکه بیرون برود،برمیگردد و چند لحظه نگاهم میکند...
دستم را به دیوار پشت سرم میگیرم تا نقش زمین نشوم..
خدایا؟!من چه کردم؟
*
کیف و چادر را روی تخت میاندازم و دست چپم را روی صورتم میگذارم.
این همه فشار،برای یک دختر نوزده ساله...
مگر من چقدر طاقت دارم خدایا؟
موبایلم را برمیدارم.
باید او را خبر کنم. باید شرایطم را برایش بگویم.
اگر قبول نکند...وای خدای من... اگر زیر بار شرایطم نرود...
اصلا...اصلا اگر قبول نکند،من هم نمیپذیرم...
برایش پیام ارسال میکنم
}باید باهاتون حرف بزنم{
تقه ای به در میخورد و در باز میشود.
برمیگردم.
عمووحید عصبانی و ناراحت،در چهارچوب در ایستاده.
تا به حال،او را اینقدر خشمگین ندیده بودم.
جلو میآید
:_تو عقل داری؟جواب منو بده عقل داری؟؟ این چه کاری بود کردی؟؟اصلا معلومه داری چی کار
میکنی؟؟ تو از مسیح چی میدونی؟؟
بغضم ناخواسته شکسته و گدازه های اشکم،از آتشفشان چشمم بیرون میزنند..
:+عمو؟
پشتش را به من میکند،میخواهم جلو بروم و دست روی شانه اش بگذارم اما صدای اس ام اس
موبایلم میآید.
برش میدارم،پیام از او!
چقدر سریع،انتظارش را نداشتم.
]همون جایی که صبح بودیم نیم ساعت دیگه[
موبایل را روی تخت میاندازم،این آدم چقدر مرموز است...
اصلا آدم است؟جن است؟شاید هم پری!!
جلو میروم و چشم در چشم عمو میدوزم.
:+عمو به من اعتماد کنین...من همه چی رو براتون توضیح میدم... فقط یه کم بهم وقت بدین....
حواسم به همه چی هست...مطمئن باشین..
عمو سرش را تکان میدهد.
:_نمیتونم بسپارم به تو... باید با مسیح حرف بزنم..
:+عمو میشه من رو تا کافی شاپ سر خیابون برسونین؟
:_الان؟؟نیکی ساعت هفته...
:+ضروریه عمو
مشکوک نگاهم میکند،چشمانم را میدزدم.
:_باشه..
:+پس من نمازمو بخونم
عمو از اتاق بیرون میرود،چادرنمازم را سر میکنم.
قامت میبندم و تاریکخانه ی ذهنم را خالی میکنم،از هرچه جز خدایم...خودم را به دستان
مهربان و مقتدر خدا میسپارم و جرعه جرعه، از شربت تقدیر الهی مینوشم...
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸