eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴وسوسه‌ شيطان‌ 🌳وقتي‌ شب‌ هشتم‌ ذي‌ حجه‌ شد، در خواب‌ به‌ ابراهيم‌ (ع‌) امر شد كه‌بايد اسماعيل‌ را ذبح‌ نمائي‌. تا سه‌ شب‌ اين‌ امر به‌ او شد. 🌳روز دهم‌ به‌هاجر گفت‌ كه‌ لباس‌ خوبي‌ براي‌ اسماعيل‌ بياور . كه‌ مي‌خواهم‌ اورا به‌مهماني‌ دوست‌ ببرم‌. سپس‌ كارد وريسمان‌ هم‌ برداشت‌ وباتفاق‌اسماعيل‌ به‌ طرف‌ مِني‌' روانه‌ شد. 🌳 شيطان‌ به‌ شكل‌ پيرمردي‌ نزد هاجررفت‌ وگفت‌ ابراهيم‌ (ع‌) پسرت‌ را كجابُرد؟ 🌳گفت‌ به‌ مهماني‌ دوست‌. گفت‌نه‌ بلكه‌ چون‌ ساره‌ فرزندي‌ ندارد ابراهيم‌ (ع‌) را وادار كرده‌ تا فرزندشمارا بكشد. 🌳هاجر فهميد كه‌ اين‌ شيطان‌ است‌، چند تا سنگ‌ بطرفش‌پرتاب‌ نمود. 🌳شيطان‌ نزد اسماعيل‌ رفت‌ وگفت‌ پدرت‌ تورا كجامي‌برد؟ 🌳گفت‌ به‌ مهماني‌ دوست‌. گفت‌ اشتباه‌ مي‌كني‌ بلكه‌ تورا براي‌قرباني‌ كردن‌ مي‌برد. اسماعيل‌ فهميد كه‌ او شيطان‌ است‌ اورا با چندسنگ‌ دور نمود. 🌳شيطان‌ سر راه‌ ابراهيم‌ (ع‌) گرفت‌ وگفت‌ اي‌ ابراهيم‌!اين‌پسر توست‌ نكند اورا از دست‌ بدهي‌؟ 🌳ابراهيم‌ (ع‌) متوجه‌ شد كه‌ شيطان‌است‌ چندتا سنگ‌ بطرف‌ او پرتاب‌ نمود. 👈 كه‌ اين‌ سه‌ محل‌ بعنوان‌ رمي‌جمرات‌ محل‌ سنگ‌ انداختن‌ حاجيان‌ است‌. و هيچ‌ چيزي‌ نتوانست‌ مانع‌كار ابراهيم‌ (ع‌) شود. 🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
ازپنجره قلبت گاهےنگاه به آسمان بینداز وعشق راازتہ قلبت بہ زندگیت دعوت کن مادراین دنیامهمانیم وخداوندمیزبان پس نگران فردایت نباش اوست که مهمان نوازےمیکند بہ اواعتمادکن شبتون خدائی وامام زمانی ⭐️✨🌟🌙🌠 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @delneveshte_hadis110
سلام امام زمانم صبــح‌دم بہ ؏ـشق دیدار خورشید خورشید بہ ؏ـشق دیدار صبحی دوباره و من... بہ ؏ـشق دیدار شما چشم‌هایمان را باز می‌کنیم السلام‌علیڪ‌یااباصالح‌المهدے 🦋صبحت بخیر آقا 🦋 اللﮩـم عجـل لولیـڪ الفـرج 🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
🌿 ✨﷽✨ یک آن عرق سردی روی پیشانیم نشست و دنیا پیش چشمم تیره و تار شد و تصویر ازدحام همراه با اعتراض مردم در خاطرم جان گرفت و قیافه مظلوم حسین که حتماً هدف اتهام‌ها و دشنام ها بود پرسیدم کدام از خدا بی خبری این شایعه را راه انداخته؟ وهب که اصول بانکداری را خوب می‌شناخت جواب داد آنها که از یک مدل موفق بانکداری اسلامی آسیب دیدن حسین گاهی روزی دوبار به تهران می‌آمد و به همدان برمی‌گشت حرف نمی‌زد همین سکوت غریبانه اش دلم را می سوزاند دیگر نگفتم که من از وقوع این اتفاق تلخ واهمه داشتم فقط به دلداری گفتم حسین تو و دوستات به خاطر خدا وارد این عرصه شدید و حالا که کار به مشکل خورده بروز مشکل رو با مسئولین مملکتی مطرح کن حسین که تا این لحظه سکوت کرده بود صورتش برافروخته شد و با تندی و ترشرویی گفت به مسئولین کشور چه ارتباطی داره؟ من هم غضبناک شدم و پرسیدم یعنی با روزی دو سه بار رفتن تو از تهران به همدان این شایعه جمع میشه و مردم به پولشون می‌رسند؟ سعی کرد خشمش را بخورد و بر خودش مسلط شود و با طمأنینه گفت اگه خدا کمکمون کنه بله گفتم من دلم طاقت نمیاره باید بیام همدان ببینم چه خبره؟ مگه آبروی تو یه شبه به دست آمده که بخواد یه شبه از دست بره سوار شدیم و تا همدان تخت گاز کرد توی راه گفت عده‌ای به مخالفت از من و عده‌ای به موافقت در مسجد جامع شهر تحصن کردند سردمداران مخالفین به سپرده‌گذاران گفتند که حسین همدانی پول شما را برداشته و به دُبی فرار کرده و عده‌ای هم شایعه کردند که به تل آویو رفته ام حالا حق ندارم که خودمو به اونا نشون بدم؟ ما را گذاشت چاله قام دین و به مرکز شهر رفت کوچه پر از عطر یاد عمه بود برای لحظه‌ای غم نبودن عمه جای غصه‌های حسین را گرفت اما خیلی زود به خود آمدم انگار عمه هم در گوشم نجوا میکرد که پروانه نذار هیچ وقت حسین تنها بمونه یک تاکسی گرفتیم و خودمان را به محل اجتماع مردم رساندیم حسین بلندگو به دست گرفته بود و می گفت می‌بینید که فرار نکردم پس ورشکستگی قرض الحسنه هم مثل ماجرای فرار کردن من یه دروغ بزرگ بوده با این هدف که شما باور کنید و صف بکشید و بخواهید حسابتون رو مطالبه کنید خانمی از میان جمعیت صدایش را خطاب به حسین بلند کرد و گفت آقا من همین الان تمام و کمال پولم رو می خوام فردا رو بذار برای اونا که دروغ‌های تو رو باور می کنن حسین سرش را پایین انداخت و اشک من جاری شد غروب آنروز دلگیرتر از همیشه بود پیش خواهرم ایران نشسته بودیم که حسین با قیافه خسته وارد شد به دلداری گفتم چرا به خاطر این مردم قدر نشناس اینقدر حرف و فحش می شنوی؟ کجای قرآن گفته خودت را تا این حد سپر بلا کنی؟ ایران معصومانه نگاهمان کرد حسین از آن جوابهای از دل برآمده که خاص خودش بود داد - تا دیروز توی جبهه ترکش و تیر می‌خوردیم امروز به خاطر این مردم ترکش آبرو می خوریم من که از شهید بهشتی بالاتر نیستم که اون همه ناسزا شنید و دم نزد گفتم امام پشت سر شهید بهشتی بود اما هوای تو رو کی داره؟ گفت خدا چند روز بعد انبوهی از خیرین و معتمدین پول و سند شخصی شان را آوردند و در اختیار شعبه‌ها گذاشتند مردم هم کم کم اعتمادشان جلب شد و به سپرده‌هایشان رسیدند مقروضین به قرض الحسنه هم به تدریج اقساطشان را دادند تا کتاب تلخ قرض الحسنه عدل اسلامی در همدان بسته شود در این فاصله حسین به اندازه ۱۰ سال پیرشد به وهب ومهدی گفته بود فشاری که تو این چند روز به من رسید از عملیات کربلای ۵ سنگین تر بود شرایط که آرام شد گفتم فکر نمی کنم دیگه به سرت بزنه که قرض الحسنه درست کنی خندید و گفت اتفاقا می خوام همین کار را در سطح قوم و خویش شروع کنم مگه میشه حکم خدا و قرآن را که فرموده قرض الحسنه بدید ترک کرد میشه؟ هدیه به روح بلند شهدا صلوات 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا در این صبح دل انگیز بــــــــــرای دوستـــــ ️انم دلے آرام، تنی سالم، و روزی پر از عشـــــق آرزو میڪنم صبحتون بخیر🌷💐 🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
! 🌷یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش. بچه‌ها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر می‌داشت و با آب داخلش وضو می‌گرفت. 🌷می‌گفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. می‌خوام بهونه نداشته باشم که نماز شبم رو از دست بدم.... بقیه‌ی بچه‌ها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود. 🌺خاطره ای به یاد شهید معزز مسعود شعر بافچی، فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (ع) 🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏چهارشنبه های امام رضائی 🪴 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 🇮🇷 @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊 به کانال امام رضا علیه السلام ⤴️⤴️بپیوندید🌷🌷🌷
🛑یک دانشجو برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا همراه با خانواده اش عازم استرالیا شد. در آنجا پسر کوچک شان را در یک مدرسه استرالیایی ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند... روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟ پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند و بحث کردیم، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم... پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ پسر گفت: نه روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد. پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به نفس مان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به ما یاد دادند که باید قسمتی از درآمدمان را به دولت بدهیم تا برای آبادی شهرها و روستاها خرج شود. بعد از چندین روز که پسر می رفت و می آمد و تعریف می کرد، پدر کم کم نگران شد چرا که می دید در مدرسه پسرش وقت کمی در هفته صرف ریاضی، فیزیک، علوم، و چیزهایی که از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود. از آن جایی که پدر نگران بود که پسرش در این دروس ضعیف رشد کند، به پسرش گفت: پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو ریاضی و فیزیک کار کنم! بنابراین پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت. دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند که چرا پسرتان نیامده؛ گفتند مریض است؛ دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یک بهانه ای آوردند... بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشکوک شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت کند. وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی کرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی رفت... بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف کرد. گفت که نگران پیشرفت تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می کند که چرا در مدارس استرالیا این قدر کم درس درست و حسابی می خوانند. مدیر پس از شنیدن حرف های پدر کمی سکوت کرد و سپس جواب داد: ما هم ۵۰ سال پیش مثل شما فکر می کردیم. تعریف باسوادی فقط خواندن فیزیک و شیمی و ریاضی نیست؛ بلکه احساس مسوولیت و مشارکت نسبت به مسایل جامعه است. مهارت های زندگی و اجتماعی شدن در یک جامعه مدنی برای همه لازم است ولی فیزیک و شیمی ممکن است برای گروهی خاص کارگشا باشد ... 🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
انسان شناسی ۱۵۳.mp3
11.21M
من پدرم من مادرم من معلّمم من استادم من مربی‌ام من ..... - چجوری می‌تونم حقایق انسان‌شناسی رو به اهلِ خودم و کسانی که بر اونها ولایت دارم، منتقل کنم؟ - چجوری می‌تونم اونا رو از ناآگاهی نسبت به خودشون دربیارم؟ 🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
انسان شناسی ۱۵۲.mp3
11.83M
▪️شاید بارها کلمه‌ی "هرزه دلی" را شنیده باشید! و برای آن تعابیر، معانی، و مصادیقی را در ذهن داشته باشید. اما متأسفانه، با احتمال بسیار بالا، آنچه در ذهن ماست، با معنای حقیقی آن بسیار متفاوت است. ❓راستی ؛ معنای واقعی "هرزه دلی" چیست؟ 🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
🖊 : کسی که معنویاتی دارد اما طمع خدمت به مردم ندارد، حتماً دچار غرور معنوی است هر کار خوبی انجام دادی بعدش ببین دچار غرور معنوی شده‌ای یا نه؟ چون نفس انسان مکّار است و خوبی‌ها را مال خود می‌کند دین‌داری، اخلاق، معنویت و نمازی که آدم را اجتماعی بار نیاورند، بی‌تردید انحرافی هستند تزکیۀ نفس با ازخودگذشتن در عمل اجتماعی حاصل می‌شود انانیّت در کجا بیشتر از بین می‌رود؟ آنجا که وارد جامعه می‌شوی تا به مردم خدمت ‌کنی اما صدمه می‌خوری و حرف می‌شنوی 🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠آیت الله بهجت: هزار بار توبه میکنی ؟ از یه گناه توبه میکنی یکی دیگه میاد سراغت؟ گوش کن آیت الله بهجت چی میگن! 🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این سرود درست بعد از اعلام شکست داعش و نامه‌ی حاج قاسم به رهبر انقلاب از خبر سیما پخش شد! 🇮🇷             @hedye110     🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
وارد میوه‌فروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب را پرسیدم. فروشنده گفت: موز شانزده تومان و سیب ده تومان. گفتم از هر کدام دو کیلو به من بده. پیرزنی وارد میوه‌فروشی شد و پرسید: محمد آقا سیب چند؟ میوه فروش پاسخ داد: مادر کیلویی سه تومان! نگاه تعجب‌زده‌ام را به سرعت به میوه‌فروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش مرا به آرامش دعوت کرد. صبر کردم. پیرزن گفت: محمد آقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همشون سیب را ده-دوازده تومن میدن! مادر با این قیمتا که نمی‌شه میوه خرید! محمد آقای میوه‌فروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و او را راهی کرد و رو به من کرد و گفت: این پیرزن به تازگی پسرش و عروسش را تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه‌ی یتیم! من چند بار خواستم به او کمک کنم و به او میوه‌ی مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد. به همین خاطر هیچ وقت روی میوه‌ها تابلوی قیمت نمی‌زنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمت‌ها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچه‌هاش میوه بخره. راستش را بخواهی من به هر کسی که نیاز داشته باشه کمک می‌کنم و همیشه با امام زمانم معامله می‌کنم. دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود. دلم می‌خواست روی میوه‌فروش را ببوسم، میوه‌ها را خریدم، سوار ماشین شدم و هقی زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان علیه السلام خجل بودم و با خودم می‌گفتم؛ ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم را با امام زمانم معامله می‌کردم. 🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
|°سجاده ام را پہن ڪرده‌ام..🌙 ڪھ عطرِ طُ بپیچد در اٺـاقْ..🥰 آمده ام ڪھ خودم را..✨ براےِ لحظاتے رها ڪنم.. در آغوشٺ! آغوش باز مےڪنے..❤️ براے این دِلـداده‌ے دِل سوخٺه‌اٺ؟!🍃 🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند… و رفتنش چیزی از آن کم …! حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد باید که جای پایش در این دنیا بماند آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود نیامده ایم تا جمع کنیم آمده ایم تا ببخشیم آمده ایم تا عشق را ؛ ایمان را ؛ دوستی را ؛ با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم آمده ایم تا جای خالی را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس ! بی حضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت آمده یم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم !!!   🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
سلام من ۲۷ سالمه یه دختر یک ساله دارم خونه نداریم یه خونه اجاره کردیم ۳تومن پول پیش ۶۰۰ اجاره .که حلقمو فروختم دادیم.یه اتاق داره آشپز خونش بیرون میرم چیزی درست کنم یخ میزنم دخترمم گریه میکنه میاد پیشم سرما خورده.شوهرم کارگر روزی ۳۰۰ کار میکنه اونم یه روز کار هست دوروز نیست.باموتور تو این سرما میره.برامون لباس اینو اون میده میپوشیم جاریم تیکه میندازه.انقد نارحتی میکنم قلبم درد میکنه.افسورده شدم قرص سرمنتا میخورم.اگه یه خیری کسی باشه به ما یه کمکی کنه. بخدا دیروز انقد گریه کردم انقد ناراحتی میکنم قلبم درد میکنه به شوهرم نگفتم ناراحت نشه ۶۰۳۷۷۰۱۶۷۴۷۸۵۳۵۲ احمد ناصری ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
دوستان این تصاویر ارسالی از یکی از عزیزان کاناله کسی تونست بهشون کمک،کنه خدا بهتون عوض خیر بده @Yare_mahdii313