eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 می‌دونستید جمله معروف امام خمینی [خیلی خری] خطاب به صورتی‌ها گفته شده @hedye110
من و شور و نوا، شب‌های جمعه وَ قلبـــــی مبتلا، شب‌های جمعه قيامت می‌شود در صحن قلبـــم به ياد کـــــــربلا، شب‌های جمعه @hedye110
🍀چه کسانی کبد سالمی دارند؟ 🍀 الف: کسانیکه این کارها را انجام نمی دهند👇 ۱- آب یخ نمی نوشند ۲- بین غذا آب نمی نوشند ۳- در هنگام خواب پاشدند تشنه هستند آب سرد نمی نوشند ۴- صبح ناشتا یا پس از بیدار شدن آب سرد نمی نوشند ۵- در زمان ورزش سنگین و پس از نزدیکی جنسی بلافاصله آب سرد نمی نوشند. ۶- زیاد خوردن غذاهای غلیظ مانند گوشت گاو، سوسیس و کالباس، پیتزا، کله‌ پاچه، گوشت‌های مانده، فریزری، حرکات شدید موجب تخریب کبد خواهد شد ب- کسانیکه این کارها را انجام می دهند 👇 ۱- نوشیدن یک لیوان آب جوش همراه با اندکی آبلیموی ترش و عسل در ناشتا ۲- مصرف آب میوه مثل آب هویج و طالبی و... ۳- مصرف یک حبه سیر خام در روز یا پیاز خام با وعده غذایی، علاوه بر سلامت کبد به ساخت انسولین کمک می کند، لذا برای دیابتی ها خیلی مفیده. ۴- در هنگامی که تشنه شدند نباید تشنگی طولانی باشد. نکته: کبد محل هضم دوم غذاست، که غذا را می پزد، تا مواد مفیدش را جذب بدن از طریق خون و مواد زائدش را با آب قاطی و بسمت مثانه هدایت تا از طریق ادرار دفع گردد. مغز، قلب و کبد هیئت رئیسه بدن هستند در حفظ آنها دقت کنید چون لوازم یدکی ندارند😊 مگر اینکه کسی دچار مرگ مغزی شود و از او قرض بگیرند» ۱۴٠۲/۳/۱۷ 🍀🍀🍀🍀🍀 ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام و با توکل به اسم اعظمت میگشاییم دفتر امروزمان را ان شاالله در پایان روز مُهر تایید بندگی زینت دفترمان باشد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 نشستن در یک تاکسی زرد آن هم در کشوری که کابوسِ حاکمیتش تیشه شد بر ریشه ی زندگیمان٬ ناباورانه ترین٬ ممکنِ دنیا بود .. بیچاره پدر که عمرش به مستی و سلامِ بی جوابِ هیلتری در دنیایِ سازمانی اش گذشت...و نفهمید که خلق ایران در گیرو دار ِ روزمرگی فراموششان کرده اند.. خیابان ها هر چند پر از دست اندازهای ماشین افکن اما زیبا بود.. پر از هجوم زندگی.. ریتمی ِاز هالیوود زده گی و سنت گرایی.. که در ظاهرِ عجیبِ مردم و صفِ غری بِه نانوایی هایشان کاملا مشهود بود.. حکایتی از کلاغ و تلاش بی فرجام برای طاووس شدن... چقدر تاسف داشت؛حال این مردم.. در ترافیکی بی انتها زندانی شدیم.. دلهره ایی مَلَس به وجودم چنگ میزد. پیرمردِ راننده سری تکان داد:(هی.. یادش بخیر..این آدرستون خیلی از خاطرات گذشته رو برام زنده کرد.. چه روزایی بود.. الانمو نبین.. تو جوونی یه یلی بودم واسه خودم.. اعلامیه میذاشتیم زیر لباسامو ده برو که رفتیم.. مامورای ساواک خودشونو میکشتن هم به گردِ پامم نمیرسیدن..) آه کشید٬ بلند و پر حزن:(داداشم واسه این انقلاب شهید شد.. خیلی از رفیقام جون دادن زیر دست و پای اون ساواکی های از خدا بی خبر.. به قول نوری گفتنی: "ما برای آنکه ایران... خانه ی خوبان شود.. رنج دوران برده ایم" اما آخرش از کل انقلاب سهممون شد همین یه ماشین و کرایه اش که نون زن و بچه مونو باهاش میدیم.. اما بازم خدارو شکر.. راضیم..امنیت باشه٬ ما به نونِ خشکم راضی هستیم) خدا.. خدا.. خدا.. بختکی که برای تمام زندگیم نقشه داشت.. و حالا از زبان این پیرمرد آتش میشد و سینه ام را میسوزاند.. باید عادت میکردم.. خدا وِردِ زبانِ این جماعت ایرانی بود.. بالاخره بعد از ساعتها ترافیکِ سرسام آور اما پر از مردم شناسی به خانه رسیدیم.. چشمان مادر دو دو میزد. پیرمرد چمدان ها را جلوی پایم گذاشت و آدرس خانه را با اسمایی جدیدش روی تکه کاغذی نوشت و به دستم داد:(اینو داشته باش که یه وقت به مشکل نخوری.. راستی٬ به ایرون هم خوشی اومدی باباجان.. ان شالله کنگر بخوری و لنگر بندازی.. اینجا یه تیکه نون بربریش میارزه به کل فرنگستون و آدماش) چشمها و لبخنده کنج لبش زیادی مهربان بود٬ درست مثله تمام مسلمانان ترسو.. در کنار مادر٬ رو به روی خانه ایستادم! درش بزرگ بود و تیره رنگ... کلید را به طرف در برم..اما نه..این گشایش٬ حق مادر بود.. کلید را به دستش دادم... در را باز کرد با صورتی خیس از اشک! و زبانی که قصد شکستنِ طلسمش نبود.. با باز شدن در٬ عطری از گذشته بر مشام خزید.. کهنه گی در برگهای مرده ی زیر پایمان هویتشان را فریاد میزدند.. خانه ایی عجیب.. درست شبیه همان فیلمهایِ ایرانی که گاه مادر در نبود پدر میدید... با حیاتی بزرگ و مدفون در برگهای چندین ساله که محصولِ درختان بلند و تنومندِ باغچه ی حاشیه نشینِ دیوارش بود و حوضی بزرگ که از علائم حیاتی اش آبی لجن بسته به چشم میخورد.. و خانه ایی بزرگ که بی شباهت به محل تجمع ارواح نبود و میلی برای بازدیدِ داخلش سراغت را نمیگرفت‌.. نمیدانستم حسم چیست؟؟ نفرت یا علاقه..؟؟ اما هر چه بود٬ عقل ماندن را تایید نمیکرد... پیرمرد کنار ماشین اش ایستاده بود و با دستمالی قرمز رنگ شیشه هایش را تمیز میکرد. (هتل)؟؟ پیرمرد ایستاد:( میخواین برین هتل باباجان..) با سر تایید کردم.. مادر قصد دل کندن نداشت اما من هم قصدی برای ماندن نداشتم. با گامهایی تند به سراغش رفتم. دستش را کشیدم. تکان نمیخورد. درست مانند کودکی لج باز. کنار گوشش زمزمه کردم:( بیا بریم هتل. این خونه الان قابل سکونت نیست) مسرانه سرجایش ایستاد. کلافه شدم:(اگه بیای بریم هتل؛قول میدم خیلی زود کسی رو بیارم تا اینجا رو تمیز کنه.. بعد میتونیم اینجا بمونیم..) انگار راضی شد و با قدمهایی سست به سمت ماشین رفت! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ نکنه توی خانه‌ای قرآن خوانده نشه! 🔹 استاد رفیعی پیشنهاد دانلود 🌱 🌱 ‌‌‌‌ ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
آثار بی نظیر ذکر ‍☘️ آیت الله (ره) : 🍃«ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد.» 🍃گاهی من برای اموات صلوات را هدیه می‌‌کنم و اثرات عجیبی هم دیدم. 🍃خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است، مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلوات‌ها او را نجات داده‌اند. 🍃کسی می‌‌گفت: مادرم چند‌سال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت : 🍃پسرم! هیچ‌چیزی مثل صلوات روح من را شاد نمی‌کند ؛ بهترین هدیه که به من می ‌‌دهی ، این ذکر است. 🌸«اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم»🌸 ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥آثار باورنکردنی بداخلاقی 💥 ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
بقول‌حاج‌مھدۍرسـولی: این‌عصر،‌عصرحیرت‌نیست.. عصر‌حرڪته'! حیرون‌نشیا..ما‌نسل‌موندن‌نیستیم‌ نسل‌رسوندنیم..📻🌿" ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز جمعه شد دلبر نیومد 😭😭 تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان صلوات ✦✧✾═✾🌹✾═✾✧✦ 🕊اللهم عجل لولیک الفرج بحق مادرت زهرا 🤲😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌صلی الله علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی 🌼🌼🌼🌼🌼 ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
AUD-20210305-WA0095.m4a
3.38M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی به سفارش اقاصاحب الزمان ارواحنا له الفداء🌸 هرعملی رودرعصر جمعه ترک کردی این صلوات رو ترک مکن. التماس دعای فرج.🌹 🦋🌹💖           @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام و با توکل به اسم اعظمت میگشاییم دفتر امروزمان را ان شاالله در پایان روز مُهر تایید بندگی زینت دفترمان باشد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @hedye110
ظهور کن نگار من بیا که از سر شعف فدای قامتت کنم دو چشم اشک بار را تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را   ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 در همهمه ی فکری خودم و مادر،‌راهی هتل شدیم. ذهنم،‌میدانی جنگ زده بود برای بافتن و رشته کردن. اینجا هتلهایش هم زیبا بود و من گیج ماندم از آن همه تلاشِ‌ غولهای قدرت برایِ سیاه نمایی...پیرمرد راننده لبخند زد.. دربان هتل لبخند زد..مسئول رزرو لبخند..کارگر ساده که حامل چمدانها بود لبخندزد.. اینجا جنس لبخندآدمهایش فرق داشت.. اینجا لبریزبوداز مسلمانان ترسو..در اتاقم را محکم بستم و برای اطمینان بیشتر یک صندلی پشت آن قرار دادم. من حتی از لبخند مسلمان ترسو هم میترسیدم. دانیال همیشه میخندید. بعد از چند ساعت استراحتِ نافرجام به سراغ متصدی هتل رفتم. باید چند کارگر برایم پیدا میکرد تاآن خانه ارواح، بازیافت میشد. چند لغت فارسی را کنار یکدیگر چیدم..نمیداستم میتوانم منظورم را برسانم یا نه..اما باید تلاشم را میکردم. متصدی جوانی خوش چهره بود با رنگی آسیایی.مقابلش ایستادم. با مهربانی نگاهم کرد. جملاتِ از پیش تعیین شده را گفتم..لبخندش پررنگتر شد.احتمالا نوعی تمسخر..مطمئنا کلماتم معنیِ خاصی را انتقال نداد. پرسید،‌میتوانم انگلیسی صحبت کنم؟و من میتوانستم.. این ملت با زبان بین الملل هم آشنا بودند؟ یعنی اسلام جلویشان را نمیگرفت؟کمی عجیب به نظر میرسید... ماجرای خانه را برایش توضیح دادم و او قول داد تا چند نفر را برای این کار پیدا کند.فردای آن روزآدرس را به کارگران دادم و به همراه مادر راهی خانه شدم. این خانه و حیاتش اگر زیرِ‌خروارها خاک و برگ هم دفن میشد،‌جای تعجب نبود. دوریِ چندین ساله این تبعات را هم داشت. دو کارگر نظافت حیات و دو کارگر نظافت داخل خانه را به عهده گرفتند. وقتی درِ‌چفت شده را به سختی باز کردم مقداری خاک به سمتم هجوم آورد و من ترسیدم..زنده به گوری کمترینِ‌ لطفِ‌این دیار و مردمانش است!خاطراتِ کودکی زنده شد..درست در لابه لای مبلهای تار بسته از عنکبوت و زیر سیگاریِ دفن شده در غبارِ‌پدر..اینجا فقط دانیال میخندید..و من می دویدم..او به حماقتم در دلبستگی و من در پی فرار از وابستگی..مادر با احتیاطی خاص وسایل را زیرو رو میکرد..گاه لبخند میزد ..گاه میگریست...با یان تماس گرفتم...آرامشِ‌ چهره اش را از اینجا هم میتوانستم ببینم:(کجایی دختر ایرونی ؟؟)جمله اش کامل نشده بود که صدای عصبی عثمان گوشم را آزار داد:(‌هیچ معلومه کدوم گوری هستی؟ آخه تو کی میخوای مثه بقیه آدما زندگی کنی؟ ) هیچ وقت..اگر هم میخواستم،‌ خدایِ‌ این آدمها بخیل بود! حوصله ایی برای پاسخگویی نبود،‌پس گوشی را قطع کردم..چندین بار گوشیم زنگ خورد. عثمان بود.جواب ندادم...ناگهان صدایی عجیب در حیات پیچید..صوت داشت..آهنگ داشت.. چیزی شبیه به کلماتِ‌ سجاده نشینِ مادر...انگار خدای این مسلمانان سوهان به دست گرفته بود برای شکنجه ام..درد به معده و سرم هجوم آورد..حالم خوب نبود و انگار قصد برتر شدن داشت..کاش گوشهایم نمی شنید...منبعِ‌ این صداها از کدام طرف بود؟؟ بی حس و حال، جمع شده در معده، رویِ‌یکی از پله ها نشستم. یکی از کارگران که مردی میانسال بود در حالیکه آستینش را بالا میزد به سمت حوض رفت. شیرِ آبِ‌کنارش را باز کرد.آّب با فشار و رنگی زرد  از آن خارج شد..مرد چه میکرد؟؟یعنی وضو بود؟؟ اما مادر و یا عثمان که به این شکل انجامش نمیدادند..روبه رویم ایستاد:(خانووم نمیدونید قبله کدوم طرفه؟) مزحکترین سوال ممکن را پرسید آن هم از من..مسیرِ خانه یِ خدایش را از من میخواست؟ پسر جوانی که همراهش بود صدایش زد:(مشتی.. این فارسی بلد نیست.. حالا مجبوری الان نماز بخوونی؟؟ برو خونه بخوون..) مرد سری  تکان داد:(نمازو باید اول وقت خووند..) پسر جوان سر از تاسف تکان داد.. یعنی مسلمان نبود؟ دختری جوان از خانه خارج شد:(مشتی قبله اینوره...سجاده تو یکی از اتاقا پهن بود.. اون خانوومه هم رفت روش وایستاد واسه نماز..)پیرمرد تشکری پر محبت کرد:( ممنون دخترم.. ببین میتونی یه مهر واسم پیدا کنی..)دختر ایستاد:( نه ظاهرا از اهل سنت هستن.. اون خانوومه نه مثه ما وضو گرفت..نه مثه ما نماز خووند.. مهرم نداشت..) پیرمرد با چشمانی مهربان به سمت باغچه رفت. چیزی را در آن جستجو کرد. سپس با سنگی کوچک در گوشه ایی از باغ ایستاد. سنگ را روی چمن ها قرار داد و روبه رویش ایستاد..نماز خواند.. تقریبا شبیه به مادر با اندکی تفاوت..سجده رفت..اما به روی سنگ.. خدای این مردمان در این سنگ خلاصه میشد؟؟ چقدر حقیر!صدای گوشی بلند شد.. اینبار یان بود: (دختر ایرونی هم انقدر کم حوصله ؟؟اون دیوونه که گذاشت رفت.) برای کنترل درد معده نفسهایی عمیق کشیدم. صدایش نگران شد:(سارا حالت خوبه؟)نه..خوب نبود..سکوت کردم:(سارا.. ما با هم دوستیم.. پس بگو چی شده.. مشکل کجاست؟حال مادر چطوره؟؟)چشمم به نماز خواندنِ پیرمردِ‌ کارگر بود:از اینجا بدم میاد 🌸🌸🌸🌸🌸 @hedye110
» 🌹عــلامه حسن زاده: بــد هر چند به مرحله عمل نرسد و از جنبه فقهی کیفر نداشته باشد و تعزیر و حــــد بر آن مترتب نشود در روح و جان اثر می گذارد نیت بد انسان را تیره مـےڪند. ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
... 🍃علامه حسن زاده آملی : این قدر به زور و بازویتان متکی نباشید ؛ رزق را باید از جای دیگر بدهند ؛ شما دائما اهل طهارت و پاکی باشید ، رزق تان هم وسیع خواهد شد. ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
✍استاد فاطمی نیا زماني كه ازدواج كردم كادوي ازدواجم تابلويي بود كه پدر با دست خود نوشته بودند به عربي با اين مضمون كه: بپرهيز از ظلم به كسي كه ياوري جز خدا ندارد. اين جمله‌اي است كه اباعبدالله(ع) در لحظه آخر زندگي بر لب آوردند. یکی از علما وقتي اين تابلو را ديدند، گفتند اين را حاج آقا به خاطر همسرشان نوشته‌اند كه هميشه در ذهنشان باشد چون يك زن در منزل شوهر همه داشته‌اش را مي‌آورد و بايد بدانيم جز خدا پناهي ندارد و نبايد به اين زن بگوييم بالاي چشمت ابروست و اگرنه مستقيم وارد جنگ با خدا شده‌ايم. خداوند در هيچ چيزي شتاب نمي‌كند مگر ياري به مظلومان. ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
🔴«اعمالی که موجب بی برکتی، فقر و قفل شدن زندگی مےشوند» 💫غذا خوردن بدون شستن دست. 💫غذا خوردن بدون گفتن بسم الله 💫غذا خوردن در تاریکی 💫غذا خوردن درحالت تکیه 💫نوشیدن درحالت ایستاده(شب) 💫خوردن نوشیدن درحالت جنابت 💫استفاده از ظروف شکسته 💫خوابیدن بعد نماز صبح تا طلوع خورشید. 💫خوابیدن بین مغرب وعشاء 💫ادرارنمودن زیردرخت 💫ادرار نمودن درحالت ایستاد 💫ادرار نمودن درحمام 💫جارو زدن منزل موقع شب 💫شانه کردن زنان سر خود را درحالت ایستاده 💫دعا نکردن برای پدر مادر 💫کوتاه کردن ناخن با دندان 💫 صدا زدن پدر مادر با اسم آنها 💫گذاشتن تار عنکبوت در خانه ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
📣 دور جدید اتهام‌زنی آمریکا علیه ایران درباره جنگ اوکراین 🔺کاخ سفید با تکرار اتهامات بی‌اساس علیه ایران در ارتباط با جنگ اوکراین مدعی شد که روسیه از پهپادهای ایرانی استفاده کرده است و همکاری نظامی آن با تهران به نظر در حال افزایش است. 🔺کاخ سفید ادعا کرد که مسکو به مواد خام از ایران برای احداث کارخانه پهپادسازی دست یافته که ممکن است تا یک سال دیگر وارد چرخه فعالیت شود. 🔺دولت بایدن مدعی شد که روسیه، همکاری دفاعی بی سابقه‌ای را به ایران پیشنهاد کرده که شامل موشکها و تجهیزات الکترونیک و دفاع هوایی می‌شود. اخبار سپاه قدس ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
عالم از هيبت تو، شوڪت تو سرشار است اسداللهی چون حضرت حيـــــدر داری اهل بیت تو همه فاتـح دلـــــها هستند روشنی بخش جهان، قبله‌ی دنيا هستند ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزش صد بار دیدن رو داره عالم در محضر اوست محکم باش✨ هست... با صدای دلنشین حاج قدرت الله لطیفی نسب ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کاری در حد موشک هایپرسونیک در علم پزشکی لحظه بینا شدن بانوی شیرازی بعد از ۴۲ سال در یک عمل جراحی پیچیده و ۶ ساعته. یک تکنولوژی فوق پیشرفته توسط متخصصان ایرانی😍 ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇