#کتابدا🪴
#قسمتدویستچهلنهم🪴
🌿﷽🌿
توی مطب کیف را بالای کمد یکی از اتاق ها گذاشتم تا سر
فرصت سراغش بروم
با رفت و آمد پزشکها خیال ما از بابت دارو و تجهیزات تا حد
زیادی آرام گرفته بود. هر کس می آمد تا آنجا که دستش رسیده
بود، چیزی با خودش آورده بود. تا قبل از این آقای نجار می رفت
و از بیمارستان ها و داروخانه ها دارو میگرفت. وقتی بهش
میگفتیم: شما توی درمانگاه بمانید و ما را بفرستید، می گفت: کار
شما نیست. من مردم، میروم هر طور شده ولو به جر و بحث هم
بکشه دارو پیدا می کنم. شما نمی توانید
داروخانه بوستانی که روبه روی مسجد جامع بود همه داروهایش
را در اختیار مسجد و گذاشته بود. بقیه داروخانه ها هم اطلاع داده
بودند هر چه نیاز دارید، بیایید ببرید. ما با نیروهای جدیدی که
آمده بودند هم کار میکردیم ولی همچنان آقای نجار را مسئول از
خودمان می دانستیم. گروه اول پزشکها که آمدند از آقای نجار
پرسیدیم، حالا چه کار کنیم؟ و گفت: چه کار باید بکنیم. با این ها هم همکاری می کنیم. اینها به خاطر ما از شهرهایشان بلند شده اند
آمده اند اینجا، دارند زحمت میکشند.
اما چون ما توی این مدت روی آقای نجار شناخت کافی پیدا کرده
بودیم، راحت تر می توانستیم با او کار کنیم. البته این شناخت هیچ
تأثیری در کوتاه آمدن آقای نجار نداشت. یک وقت هایی موقع کار میگفت: حواستون باشه ها. هول می کردیم، می خواهد چه بگوید.
میگفت: خودش میدونه کی رو دارم میگم. خیلی داری دست دست
میکنی، اگه میخوای این طوری کار کنی برو، اینجا نمون اینجا که
خونه خاله نیست، خیلی باید فرز باشید. کار رو از من بقاپید
من هم که خیلی به کارهای درمان علاقه مند شده بودم، از ترس
آقای نجار هم که شده سعی میکردم کارها را زود یاد بگیرم، مبادا
بهم بگویند به درد این کار نمیخوری، آقای نجار هم که متوجه دقت
من شده بود، می گفت: خدا رو شکر، تیزی، همه چی رو سریع یاد
میگیری. ولی نمیدانست دلیلش ترس است. با این حال از خودم
راضی بودم. خیلی از اصطلاحات پزشکی و کاربرد داروها را یاد
گرفته بودم. از همه جالب تر برایم آمپول گزلوکائین یک تا دو
درصد بود که محل زخم را بی حس می کرد. هر چه زخم عمیق
تر بود، درصد بیشتری ترزیق می کردیم. آقای نجار میگفت چقدر
توی سرنگ بکشیم و دور محل زخم یا داخلش بزنیم.توی مطب شیبانی علاوه بر اینکه دیگر دلهره مردم را هم نداشتیم،
فضای کار هم بیشتر بود و راحت تر می توانستیم رفت و آمد
داشته باشیم و به مجروحها رسیدگی کنیم، کم کم وسایل و تجهیزات
اتاق دکتر شیبانی را هم یک گوشه ایی جمع کردیم و به جایش
تخت گذاشتیم تا مواقعی که مجروحها زیاد می شوند، مجبور نباشیم
آنها را روی زمین بخوابانیم. اینجا هم مثل مسجد فقط به جراحت
های سطحی رسیدگی می شد. اگر مجروحان نیاز به درمان بلند
مدت داشتند، یا اعزام می شدند یا می رفتند و می آمدند و
پانسمانشان تعویض و تزریقات شان انجام می شد. هیچ مجروحی
را شب نگه نمی داشتیم. آمبولانس ها یا وانتها مدام مجروحان را
به آبادان یا ماهشهر می بردند. به این ترتیب، کار مطب خیلی
منظم پیش میرفت ولی باز من دلم برای رفتن به خطوط می تپید.
هر وقت کاری نداشتیم و یا بمباران می شد، از مطب بیرون می
زدم و توی سطح شهر با مناطق بمباران شده به دنبال مجروحین یا
کشته ها میگشتم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
#زیارت_عاشورا
#التماس_دعا_برای_ظهور🤲
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
□■□■□
مداحی_آنلاین_ایستادگی_مقابل_انحراف_استاد_عالی.mp3
3.35M
#آقام_حسین_جان
یک جهان روضه و یک ماهِ محرم داری
آه، آقای غریبم چقدر غم داری
تا ابد هم که بخوانند همه مرثیهات
باز هم روضهٔ ناخوانده به عالم داری..
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
شکرانه 16.mp3
7.7M
✍علامه طباطبایی(ره) خطاب به فرزندشان:
«پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟»
همه امامان (علیهمالسلام) لطف دارند، اما لطف حضرت رضا (علیهالسلام) محسوس است.
همه امامان معصوم (علیهمالسلام) رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا (علیهالسلام) ظاهر است..
#التماس_دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ عرضه داری بخاطر خدا شوخی کنی؟
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع: جلسه ۹ از مبحث معارف فاطمی
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ علی شوخ طبعه، بدرد خلافت نمیخوره!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع: جلسه ۹ از مبحث معارف فاطمی
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
❤️
🔹«أَلَا إِنَّهُ لَيْسَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرَ أَخِي هَذَا وَ لَا تَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدِي لِأَحَدٍ غَيْرِهِ».
🔸 آگاه باشید امیر المؤمنینی غیر از این برادرم (علی) نیست و بعد از من برای احدی غیر از او لقب امیر المؤمنین حلال نیست.
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
مداحی آنلاین - حکایت آقا جمال و فرار از گناه - استاد مومنی.mp3
1.84M
مداحی_آنلاین_خلاصه_گویی_خداوند_حجت.mp3
2.33M
🌹🍃
ﻳﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺳﻔﻴﺪﭘﻮﺳﺖ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ دو ساله، ﺗﻮﻯ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯﻫﺎﻯ ﺷﻠﻮﻍ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺍﻳﺮﻓﺮﺍﻧﺲ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟﻴﺶ، ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻯ ﻛﺮﺩ.
ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻧﻢ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺁﻗﺎﻯ ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﻴﺸﺪ!!
ﺧﺎﻧﻢ ﻓﻮﺭﺍ" ﺧﺪﻣﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺟﺪﻳﺪ ﻣﻴﻜﻨﻪ.
ﺧﺎﻧﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩﭘﻮﺳﺖ ﻧﻴﺴﺘﻢ.
ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺩیگر ﻧﮕﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﻟﻴﺴﺖ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﻜﻨﻢ.
ﺑﻌﺪ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻰ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ ﻫﻴﭻ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭﻟﻰ به هرحال ﺑﺎ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ میکنم.
بعد از دقایقی مهماندار برگشت و گفت:
ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻴﺒﺎﺷﺪ
ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﺷﺮﻛﺖهای ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﺋﻰ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﺟﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺍﺯ
ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻧﻴﺴﺖ ﻭﻟﻰ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻰ ﻫﻢ ﻧﺸﺎﻧﺪﻥ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ، ﻳﻚ ﺟﻨﺠﺎﻝ ﻭ ﺍﻗﺪﺍﻣﻰ ﻏﻴﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻴﺴﺖ!! ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺍﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
به گفته مسافران اشک در چشمان مرد سیاهپوست جاری شده بود.
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺟﻮﺍﺑﻰ ﺑﺪﻫﺪ، ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫوﺍﭘﻴﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺳﻴﺎﻩﭘﻮﺳﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﮔﻔﺖ :
ﺁﻗﺎﻯ ﻣﺤﺘﺮﻡ! ﻟﻄﻒ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﺷﺨﺼﻰ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﭘﺮ ﺭﻓﺎﻩ ﺩﺭﺟﻪ ﻳﻚ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﻨﻢ... ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺍﺻﻼ ﻛﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎنی و درستی نیست ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺷﺨﺺ ناخوشایند و نامحترم ﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ!!
بعد ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻼﺕ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺯﺩﻥﻫﺎﻯ ﻃﻮﻻﻧﻰ ﺗﺎﺋﻴﺪ ﻭ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
ﺁﻥ ﺧﻠﺒﺎﻥ که نامش دنیس گورالیدو بود ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺳِﻤﺖ ﺭﺋﻴﺲ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻳﻰ ﺍﻳﺮﻓﺮﺍﻧﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪ.
هنوز هم لوحهای تقدیر و سپاس از او در دیواره های دفتر کارش خودنمایی می کند
💠 ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ "ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ" ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ!
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ يك ﻓﻀﯿﻠﺖ.....
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄