040-baghare-ta-1.mp3
5.11M
040-baghare-ta-2.mp3
2.43M
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
به حضرت زهرا سلام الله علیها
و امیرالمؤمنین علیه السلام
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🦋🦋
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#کتابدا🪴
#قسمتدویستشصتیکم🪴
🌿﷽🌿
نمی خوایم منی هم بذاریم ولی شما بگید اگر ما نباشیم واقعا مردها
می تونن کارهایی رو که خانوم ها انجام میدن به عهده بگیرن؟
مگر نه اینکه مردها باید فرصت و انرژی شون رو بذارن برای
خطوط؟ حاج آقا حضور ما اینجا لازمه. مگه تو صدر اسلام در
جنگ های رسول لله خانم ها نبودند؟ گفت: چرا ولی اون موقع
فرق می کرد. الان دشمن ناجوانمردانه عمل میکنه. شما در
یان همه خبرها و اتفاق ها نیستید. نمی دونید این بعثی های از خدا
بی خبر چطور حریم همه چیز رو شکستند. و گفتم: حاج آقا دشمن
کی جوانمردانه عمل کرده که حالا بار دومش باشه. دشمن همیشه
جوانمرده، این استدلالی کافی نیست. ما نمی خوایم از اینجا بریم،
همین جا میشینیم. لب به آب و غذا هم نمی زنیم تا جایگاه ما
مشخص بشه. هر چقدر هم می خواد طول بکشه.
این قسمت از حرف هایم را بر اساس تحضنها و اعتصاب هایی که
در فیلم های جنگی ایده یا در کتاب زنان قهرمان تاریخ خوانده
بودم، گفتم. شیخ شریف در جوابم گفت: آخه خواهر چرا اینجوری
می کنید؟ چرا حرف گوش نمیدید؟
گفتم: اگه شما یادتون باشه، روزهای اول میگفتید وجود خواهرها
لازمه. اگه خواهرها نباشن کارها روی زمین می مونه، حالا چی
شده که وجود خواهرها مزاحم شده؟
خیلی عصبانی شده بودم. خون خونم را می خورد. در بین حرف
هایم مثل اسپند روی آتیش بلند میشدم و می نشستم. به هیچ عنوان
حاضر به رفتن از شهر نبودم. به کار خانم ها انتقاد داشتم. می
دیدم هم نیاز به نیروی کاری هست، هم خانم ها واقعا کارآمد
هستند. به در من توی جنگ، دفاع بر زن و مرد واجب بود. فرق
نمی کرد. از طرفی خوشم نمی آمد مردها فکر کنند خانم ها بی دست
و پا هستند و فوری تسلیم دشمن می شوند. چرا که خانم ها خودشان
حساسیت و غیرت شان به مسائل خیلی بیشتر بود، به همین خاطر،
این طور اصرار بحث میکردم. بچه ها هم در بین حرف هایم
صحبت می کردند. گاه با هم حرف می زدیم و هیاهو می شد.
دست آخر شیخ کوتاه آمد و گفت: حرف حساب شما چیه؟
گفتم: ما اینجا می مونیم تا روزی که بدونیم، می تونیم کاری از
پیش ببریم. هر وقت تشخیص دادیم نیازی به کار کردن ما نیست و
ماندن مان نه تنها مفید نیست که ضرر هم داره اون وقت خودمون
راه مون رو میکشیم و میریم. نگران نباشید ما نمی گذاریم عراقی
ها ما رو اسیر کنند.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#کتابدا🪴
#قسمتدویستشصتدوم🪴
🌿﷽🌿
شیخ شریف گفت: حالا که این طوره شما با مسئولیت خودتون می
مونید. همه گفتیم: مگه تا حالا کسی مسئولیت ما رو به عهده
داشت؟
شیخ گفت: خیلی خب حالا که این طور شد دیگه هر روز نیایید
بگید ما میخوایم بریم خطوط درگیری. باید همکاری کنید. وقتی
میگویند نباید بروید خطوط اصرار نکنید. همه کارها باید با
هماهنگی باشه. در این صورته که من وساطت میکنم، موندن شما
قطعی بشه حالا من از آقای دکتر میخوام که اجازه بدهند شما در
مطب شون کار کنید. بلند شوید، برید به کارهاتون برسید. مطب
در اختیار شما، من هم با شما هستم تا انشاء لله دشمن رو از خونه
مون بیرون کنیم.
موفق شده بودیم. از خوشحالی سر از پا نمی شناختیم. بلند شدیم،
رفتیم توی مطب. می خندیدیم و می گفتیم: این نتیجه اتحاده، باید
هوای همدیگه رو همین طوری داشته باشیم
از همان روز شیخ کار جدیدی برای ما تدارک دید. گونی های پر
از اسلحه را به مطب می آوردند و توی حیاط خلوت خالی می
کردند، بیشترشان اسلحه های ام - یک و ژ - سه ی قدیمی و
کهنه ایی بودند که به نظرم از پادگان در می آوردند. چون هیچ
خبری دال بر اینکه اسلحه و تجهیزاتی به شهر وارد شده باشد،
نبود. مگر نیروهای پراکنده ایی که می آمدند، برای خودشان
اسلحه می آوردند. خیلی از پسرها توی خطوط بدون اسلحه و
مهمات می ماندند و به محض افتادن کسی اسلحه او را بر می
داشتند.
از روز تحصن به بعد تا وقتی مجروح داشتیم، به او رسیدگی می
کردیم، اگر توی مطب کاری نبود دنبال کشته ها و زخمی های
سطح شهر میرفتیم. مابین کارها سر اسلحه ها می نشستیم و
اشکالات و ایرادات شان را برطرف می کردیم. دفعه اول برایمان
مفصل توضیح داده بودند که چه کار باید بکنیم. قطعات اسلحه های
به ظاهر سالم را از هم باز میکردیم. زنجیرهایی که سرش برس
های کوچکی داشت از توی لوله رد می کردیم و از آن طرف لوله
بیرون میکشیدیم. توی قسمت گلنگدن را روغن می زدیم و با
تنظیف های پارچه ایی لوله را تمیز می کردیم. بعد قطعات اسلحه
را سر هم می بستیم. اگر اسلحه ها نقصی داشتند که قابل برطرف
شدن بود، درست می کردیم. گلنگدن هایی که بر اثر کار کردن کج
شده بود را با انبر صاف میکردیم. به لبه ی بیرونی خشاب های کج وگله که خوب فشنگ گذاری نمی شدند، آرام آرام ضربه می زدیم تا
صاف شده و گلوله ها خوب جا بروند.
بعضی وقت ها به جای درست کردن اسلحه آن را خراب تر می
کردیم. طوری که دیگر کاری از دست ما ساخته نبود. کار تعمیر
اسلحه ها که تمام می شد، خشاب ها را گلوله گذاری می کردیم، به
این ترتیب، سرعت عمل مدافعین در خطوط درگیری بیشتر می
شد. کمی که گذشت بر اثر این کار تمام انگشت هایمان زخم شد و
خون افتاد. چون برای جا زدن فشنگها لازم بود با انگشت شست
روی گلوله ها فشار بیاوریم تا روی فنر خشاب پایین بروند.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
48.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #خودزنی 😐
«تا کی میخوایم به این خودزنی ها ادامه بدیم؟چرا داریم سرمایه هامونو نابود میکنیم؟چهار سال بعد چه کسی رو میخوایم به عنوان نامزد ریاست جمهوری جبهه انقلاب معرفی کنیم؟ما دیگه نیازی به دشمن نداریم با این خودزنی هامون!چرا روی افراد اینقدر تعصب داریم؟»
بیاید دست به دست هم بدیم و تموم کنیم این اختلافات رو ؛ تا ان شاءالله بتونیم برای سربلندیِ ایران عزیز مثمرثمر باشیم و بتونیم از سرمایه هامون به خوبی استفاده کنیم🙏
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#خودزنی_ممنوع
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
.
♻️ توئیت دختر اسماعیل هنیه:
کی میگه دلیلش ایرانه؟!
شما اعراب در کشورهای خود از او پذیرایی نمی کنید شما از ایران به ما نزدیکترید!
اما ایران بهتر از شما پشتیبان ما بود
و به همین دلیل حق ندارید در مورد ایران که از شما شرافتمندتر است به این معنا که پایتخت اسلام است، صحبت کنید!
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندر احوالات باند جنایت کار که در شبکه های اجتماعی در حال دست به دست شدنه😂
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅───┄
مداحی_آنلاین_خیانت_در_امانت_استاد_رفیعی.mp3
2.08M