eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 زنها محل ندادند. ژ-سه را از دست یکی از پسرها گرفتم. گلنگدن را کشیدم و ضامن را روی رگبار گذاشتم. لوله اسلحه را پشت گردن یکی از زنها که دختر جوانی بود، چسباندم. ژ-سه سنگین و قد دختر بلند بود. از طرفی دیدن مجروح های مقر سپاه و فکر على داغانم باز کرده بود. گلشن هم که داشت نفس های آخر را می کشید، همه اینها امانم را بریده بود. رمق نداشتم، اسلحه را نگه دارم. گفتم: خدا شاهده اگه بیرون نری، شلیک میکنم. گور بابای همه تون. ذله شدم. یالله برو گم شو بیرون. تا همین جا نکشتمت. زن به عربی فحش رکیکی داد. آنقدر فحشش رکیک بود که از خجالت آب شدم. چند تا از پسرها هم که ظاهرا معنایش را فهمیده بودند سرشان را پایین انداختند و بیرون رفتند، از عصبانیت دست انداختم و از روی عبا گیسوی زن را محکم گرفتم و همان طور که می پیچاندم، گفتم: دهنت رو ببند زن ناحسابی، نصفه شبی اینجا چه غلطی میکنی؟ یالله برو بیرون وگرنه همین جا میکشمت. بعد لگدی به پایش زدم و گفتم: گم شو بیرون. به آن زن دیگر هم که حدود چهل، پنجاه سال داشت و دهانش یک لحظه از فحش و دری وری خالی نمی شد، گفتم: بیرون لوله تفنگ را به پهلویش گذاشتم و هلش دادم بیرون. سپاهیها داخل خانه شدند و با چند اسلحه کلاشینکف و کلت و یک دستگاه بی سیم برگشتند. دیگر مطمئن شدیم اینها جاسوساند، خودشان هم وقتی این صحنه را دیدند، به التماس افتادند. آنها که به هیئت عربها لباس پوشیده بودند، اول وانمود می کردند آدم های بدبختی هستند، ناله می کردند که از ترس حملات عراقی ها به اینجا پناه آورده اند. بعد که دیدند آه و ناله اثری ندارد، فحش دادند و داد و بیداد کردند. حالا هم که دستشان رو شده بود با التماس می گفتند: به خدا ما کاری نکردیم. بذارید بریم، ما بچه داریم. خونه زندگی داریم. گفتم: همون وقت که تو این سوراخ چپیده بودید و معلوم نبود چه نقشه ایی داشتید، باید فکر اینجاهاش رو میکردید. نیروهای دژبانی یکی از مردها را جلو نشاندند. یکی از سپاهیها هم با اسلحه کنارش نشست. سه نفر دیگر را عقب وانت سوار کردند. ماشین که راه افتاد، دیگر گلشن به حالت اغما رفته بود و کف وانت پر خون شده بود. به زنها که او را نگاه می کردند، گفتم: ببینید چه بلایی سر جوونهای ما می بارید. گناه اینا چیه؟ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef