eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
7هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 وقتی بچه ها می خواستند برای تخلیه مردم محطة مولوی حرکت کند، آقای نوری و مصباح به من هم گفتند: شما هم برو چون زبان عربی میدونی، بهتر می تونی کمک کنی۔ شما خانم ها را متقاعد کن، حتی شده به زور بیرونشون بیارید. یکی از مردها که دست بچه ها اسلحه می داد، گفت: این دفعه به زور اسلحه هم که شده باید محله ها رو خالی کنیم. مردم رو بترسونید. شیر هوایی شلیک کنید. گفتم: این هایی که موندند از توپ و تانکی که داره می یاد نمی ترسن، از تیر هوایی ما بترسن؟ یک نفر دیگر گفت: اگه از تیر هوایی نمی ترسن، بزنیم کنار پاشون بلکه شرمن. همه باالتفاق گفتند: نه، این کار درست نیست طرفهای ساعت ده صبح بود که با یک ماشین پیکاپ راه افتادیم. محلة مولوی از محله های قدیمی و مستضعف نشین شهر بود. یک خیابان اصلی داشت که خیابان های فرعی و کوچه پس کوچه های زیادی از آن منشعب می شد و آخرشي به نخلستان، گمرکی و بندر می رسید، روی هم رفته اینجا جمعیت زیادی را در خودش جای داده، همیشه شلوغ و پر رفت و آمد بود، خصوصا وجود بازار تره بار کهنه و درب و داغانی که دو طرفش مغازه داشت بساط دستفروش ها که همیشه روی زمین پهن بود، این شلوغی را دو چندان می کرد. اسم یا شیطان بازار بود، در انتهای خیابان که به ریل راه آهن می رسید، نخلستان بود. می گفتند: این نخلستان خیلی رگ و قدیمی بوده، مسئله در طرح کشوئی گمرک کوچک شده است. توی حیاط وه های روستایی و کاهگلی داخل نخلستان مردم سبزی، گوجه و بامیه می کاشتند و بعد این بازار می فروختند و راننده که نگه داشته مثل دفعات قبل گفتند: خیلی از هم جدا نشوید. چند نفری و با هم درکت کنید تقسیم شدیم. یک گروه از انتهای خیابان و ما هم از سر خیابان شروع به گشت و جستجو دیم، خانه به خانه در می زدیم. بیشتر خانه ها خالی بود. وقتی کسی در را باز نمی کرده رها از دیوار باال می کشیدند و از همانجا نگاهی به داخل خانه می انداختند وقتی مطمئن شدند کسی در خانه نیست پایین می پریدند. گاهی کسی در را باز می کرد و می گفت: توی کوچه کی نمانده با قالن خانواده تازه چند روزه که رفته اند با اینکه اهالی آن خانه همان روزهای اول خانه را تخلیه کرده اند به خودشان که می گفتیم: بیایید بیرون. قبول نمی کردند و می گفتند: ما نمی خواهیم برویم وقتی می خواستیم آنها را سوار ماشین کنیم، گریه می کردند و به عربی صدام را نفرین کردند. ما هم به 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef