eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 چون نیروی کمکی رسیده بود، به زینب گفتم: من برمی گردم مسجد زینب به شوخی گفت: بی وفا. ما رو میذاری میری؟ گفتم: به خدا اونجا کار زیاده گفت: می دونم عزیزم. دارم سر به سرت می دارم. برو. خدا خیرت بده که دنبال کار في دوی با زینب آهسته آهسته تا جلوی غسالخانه آمدیم. به نظرم خیلی گرفته و ناراحت می رسید. این شرایط او را هم از پا انداخته بود ماشین آقای پرویز پور را که جلوی دفتر غسالخانه دیدیم، فهمیدم آمده. یکدفعه زینب خانم گفت بریم ببینیم بالاخره برای پارچه کفن چی کار می خوان بکنن، این طوری که نمی شه، حداقل به مسجدی ها بگم: یه کاری کنن گفتم: من که در مسجد جامع این قدر از جنت آباد و وضعیتش حرف زدم از رو رفتم. شدم گاو پیشونی سفید، اون بیچاره ها هم نمی دونن کدوم طرف قضیه رو بگیرن طبیبه اول فکر زنده ها باشن، بعد اگه چیزی موند و وقت اجازه داد به جنت آباد فکر کنن زینب خانم گفت: حالا بریم، ببینیم چی می شه می دانستم رفتن مان به آنجا بی فایده است ولی چیزی نگفتم. جلوی در ایستادم زینب خانم سراغ آقای پرویز پور رفت و چند دقیقه بعد با هم از نمای بیرون آمدند. سلام کردم و با زینب خانم توی ماشین نشستم. تا مسجد، بین مان سکوت بود. به محض ورود به مسجد آقای سلیمانی، دکتر شیائی، آقای فرخی و یکی، دو نفر دیگر از دست اندرکاران مسجد را دیدیم، آن ها توی حیاط، زیر گنبد کوچک و گلی مسجد ایستاده و مشغول صحبت بودند. تا چشمشان به ما افتاد، سلام و علیک کردند. آقای پرویزپور دلیل آمدن مان را به مسجد گفت یکی از آقایان که دقیقا او را نمی شناختم، جواب داد: اتفاقا ما هم از وضعیت جنت آباد ناراحتیم، مساله را بین خودمان بررسی کردیم. آقایان روحانی هم بین مان بودند. به این نتیجه رسیدیم، تا آنجا که ممکن است اگر هنوز مغازه داری توی بازار هست پارچه چلوار کفن را بخریم، ولی اگر نبود طبق حکمی که از علما سؤال شده می توانیم از مغازه های پارچه فروشی پارچه کفن برداریم. در این شرایط احتمال باران و از بین رفتن اجناس هست. از آن طرف هم جنازه مسلمان حرمت دارد و باید با آداب اسلامی کفن و دفن شود من ناراحت شدم و گفتم: ببخشیدها به نظر من گفتی که بدون اجازه و حضور مغازه دار برداریم، به درد جنازه مسلمان نمی خورده گفت: ما که نگفتیم، دزدی کنیم. شرایط اضطرار است. در ضمن شما خودتان این کار را نمی کنید. از معتمدین مسجد یکی، دو نفر می آیند، آن مقدار پارچه را که برمی دارند صورت مجلس می کنند. آدرس و اسم صاحب مغازه را هم ثبت می کنند تا ان شاء لله بعد از اینکه این شرها خوابیده پولش را حساب کنیم و صاحبش را راضی کنیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef