eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
7هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 عبدلله بعد از بیماری اش دچار آسم خفیفی شده بود. نباید از لبنیات و صیفی جات میخورد، رژیم غذایی خاصی داشته، بیشتر وقتها سینه اش خس خس می کرد. شب ها که نفسش بالا نمی آمد، دچار خفگی می شد و حال بدی داشت، توی موهایش چنگ می زد فکر می کرد اگر موهایش را بکند نفسش راحت تر بالا می آید، با زبان کودکانه اش به من می گفت: هوا بده، هوا بده کپسول استنشاقی را که دکتر تجویز کرده بود، توی دهانش میگذاشتم و فشار می دادم تا نفسش آزادتر شود، این حالت بیشتر شبها به عبدلله دست می داد. همه خواب بودند دلم نمی خواست مزاحم کسی بشوم. این جور شبها خیلی بر من سخت میگذشت. جای خالی حبیب را واقعا حس می کردم. با خودم می گفتم: ای کاش حبیب اینجا بود. اما وقتی فکر می کردم مساله جنگ مهم تر است و حضور حبیب در آنجا مؤثرتر است، سختی ها را تحمل می کردم. از آن طرف با اینکه توی اتاق خودم بودم ولی همیشه حواسم به دا بود. تا وقتی در طبقات پایین بودیم با کار کردن توي آشپزخانه ایی که مشترک بود و در برخورد با زنهای همسایه سرش گرم می شد. فرصت چندانی نداشت در افکارش فرو برود. اما از زمانی که به طبقه هفتم آمدیم، این فرصت برایش پیش آمده بود. پوستر عکس های شهدای خرمشهر را به دیوار زده بود. راه می رفت به کردی، به عربی مویه می کرد و اشک می ریخت. من هی تحمل می کردم، گوش هایم را می گرفتم صدایش را نشنوم ولی در عین حال خودم هم به گریه می افتادم. دست آخر که می دیدم گریه و زاری دا تمام شدنی نیست و انگار منتظر است یکی برود دلداریش بدهد، می رفتم توی اتاقشان می دیدم بچه ها یک گوشه کز کرده اند، جگرم آتش می گرفت، دا را بغل میکردم سرش را توی سینه ام می گذاشتم و می بوسیدم. آنقدر حرف مي زدم تا آرام شود. این در حالی بود که خودم از درون می سوختم. بعد از دا نوبت بچه ها بود. آنها را به پارک می بردم. خوراکی برایشان می خریدم. توی خیابان ها می گرداندم و بعد به خانه می آمدیم. این وسط هیچ کس نبود که مرا درک کند. بعضی ها هم دلسوزی بیخود می کردند، یا دانسته و نادانسته زخم زبان می زدند. با رفتارهای ترحم آمیز داشتند. از همه این چیزها بیزار بودم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef