#مسیحاےعشق
#پارت_صدپنجاهدوم
زیر لب تشکر میکند و از خانه بیرون میرود.
در را میبندم و هم زمان با نیکی باهم،داخل آسانسور میشویم.
مانی پشت سرمان میآید. کلید پارکینگ را میزنم .
چند لحظه در سکوت،سپری میشود.
آسانسور میایستد و وارد پارکینگ میشویم.
مانی،سویچ را درمیآورد و قفل در ماشینش را باز میکند.
نیکی،مثل یک بچه ی آرام،کنار ماشین میایستد.
در عقب را برایش باز میکنم،مینشیند و لبخند کوچکی میزند.
جلو مینشینم و مانی بالاخره سرش را از صفحه ی گوشی بیرون میآورد.
سوار میشود و راه میافتد.
:_خب زنداداش کجا برم؟
نیکی،خودش را جا به جا میکند و وسط مینشیند.
:+چند تا خیایون بالاتر از خونه ی ما،یه مسجد هست. اونجا بریم لطفا.
مانی میگوید :اون طرفا خطرناکه،ممکنه کسی شمارو ببینه
میگویم:الان که همه مراسمن،بر و نگران نباش..
مانی چشم میگوید و سرعتش را زیاد میکند.
میگوید:راستی.. من خیلی گشنه ام.. میگم یه کم از این غذاها ببریم خونه؟ شمام بالاخره از شام
عروسیتون بخورین؟
نیکی میگوید:نه آقامانی.. آدمایی که به این غذا احتیاج دارن،خیلی زیادن.. اگه اجازه بدین،تو
خونه قیمه هست. من اون رو براتون گرم میکنم..
مانی میخندد:عیب نداره.. هرچند این غذاها یه چیز دیگه بودن...
میگویم:پسر شکمو.. تو همه ی عکسا داشتی میخوردی.. بازم گرسنه ای؟
میخندد:خوبه عروسی واقعیت نیست.. وگرنه لقمه ی تک تک مهمونا رو میشمردی..
ناخودآگاه نگاهم به نیکی میافتد،سرش را پایین میاندازد..
جلوی ـمسجد میرسیم،دو تا وانت را کنار هم پارک کرده اند که پشت هر کدامشم دو تا دیگ بزرگ
و چند قابلمه ی کوچک است.
پیاده میشویم.
نیکی به طرف مسجد میرود:من برم خبرشون کنم
نگاهم به دنبالش کشیده میشود.
قدم هایش را موزون و مرتب برمیدار د.
چند ضربه به در مسجد میزند.
چند لحظه بعد پیرمردی جلو میآید و در را باز میکند.
به کاپوت شاسی بلند مانی تکیه میدهم و دست هایم را در سینه ام روی هم قالب میکنم.
پیرمرد با نیکی حرفـ میزند،نیکی وانت ها را نشانش میدهد و برایش توضیح میدهد.
موقع حرف زدن،دست هایش را در هوا تکان میدهد، انگار عادت همیشگی اش است...
مانی کنارم میایستد :خیلی خاصه
به طرفش برمیگردم،نگاهش به نیکی است و لبخند عجیبی روی لب هایش نشسته،چشم
هایش برق میزند..
با ابروهایش به نیکی اشاره میکند:ببین چه ذوقی کرده.. انگار سند همه ی دنیا رو به نامش
زدن..
پوزخند میزنم؛چقدر جنس خواسته های این دختر با من متفاوت است..
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
#ماه_شعبان
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸