eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🌿صبح را با سلام بر امام زمان(عج) آغاز میکنم 🍃سلام بر توای عزّت‌بخش اهل ایمان و همه آنان‌که ناتوانشان شمردند، سلام بر تو ای خوارکننده کافران گردنکش و ستمکار السَّلام عَلیکَ یا صاحِب الزَّمان❤             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
اینبار مسیح،آرام چشمانش را باز میکند. انگار از یک خواب طولانی بیدار شده. چشمانش را میگرداند و روی صورتم متوقف میکند. لبهایش مثل دو تکه چوب خشک از هم باز میشوند و به سختی نامم را میخوانند :_نیکی.. :+مسیح،تب داری... چشمهایش را میبندد و باز میکند. به سختی،آبدهانش را قورت میدهد و انگار تازه هشیار میشود. :_نیکی..تو اینجا چی کار میکنی؟ نگاهی به اطراف میاندازد. صدایش گرفته. قلبم میلرزد. دستم را بالا میبرم و کلید برق را فشار میدهم. اتاق غرق نور میشود. :_چرا نخوابیدی؟؟ :+مسیح،پاشو باید بریم دکتر... :_خوبم من... :_وقتی میگم پاشو ، رو حرف من حرف نباشه لطفا بگید چَشم.. مسیح با تعجب نگاهم میکند و پشت دستش را روی پیشانی اش میگذارد. توجهی به او نمیکنم. بلند میشوم.آمرانه و محکم میگویم :+تا دو دقیقه ی دیگه جلو در منتظرتون هستم. اشکالی ندارد حتی اگر از لحن و الفاظ دیکتاتور مآبانه ام ناراحت شود. نگران سلامتیش هستم و هیچ چیزی برایم مهمتر از صحت جسمی اش نیست؛ حتی ناراحت شدنش از من. وارد اتاقم میشوم و در را میبندم. قبل از هرچیز،موبایلم را برمیدارم و شماره ی آژانس را میگیرم. برای پنج دقیقه ی دیگر به مقصد درمانگاه،تقاضای تاکسی میکنم و به سمت کمدم میروم. پالتوی بلند کبریتی توسی ام را میپوشم و روسری ساده ی سرمه ای سر میکنم. موبایل و کیف پولم را برمیدارم و چادرم را سر میکنم. مسیح بیحال روی مبل نشسته،کاپشن کرم پوشیده و پیراهن و شلوار قهوه ای روشن. همان لباسهایی که دیشب،برای مهمانی آرش و مهوش پوشیده بود. دستش را روی دسته ی مبل تکیه گاه سرش کرده و چشمانش را بسته. رنگش پریده و گاهی سرفه های خشک میکند. به طرف اتاقش میروم. بعدا بابت این،بی اجازه وارد شدن حتما از او معذرت خواهی میکنم. در کمدش را باز میکنم. رگالها و چوب لباسیها را کنار میزنم،اما دریغ از یک شالگردن. با عجله،به طرف اتاق خودم میروم و از کمد،شالگردن راه راه زرشکی سرمه ای ام را برمیدارم. فکر نمیکنم خیلی دخترانه به نظر برسد. وارد سالن میشوم و کنار مسیح میایستم. همچنان بیحال،سنگینی و همه ی وزنش را روی دست چپش حایل کرده و متوجه حضور من نشده. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
دل به طهورای ولایت برید حاجت خود به باب حاجت برید نگویم این را که خدا عالم است باب حوائج به خدا کاظم است             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مباهله "قسمت اول" دکتر خویی مدت فایل"۵۰و'۱   @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز سومین روز عید غدیر است 🌹🥰🌹 و مردم همچنان در حال بیعت با امیر مؤمنان هستند 🤝   @hedye110
باید راهی یافت، برایِ زندگی را زندگی کردن، نه فقط زندگی را گُذَراندَن .. باید راهی یافت، برایِ صبح ها با اُمید چشم گُشودَن، برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن.. اینطور که نمیشود، نمیشود که زندگی را فقط گذراند ، نمیشود که تمام شدنِ فصلی و رسیدنِ فصلی جدید را فقط خُنَکایِ ناگهانیِ هوا یادَت بیاورد، نمیشود تا نوکِ دماغَت یخ نکرده حواسَت به رسیدنِ پاییز نباشد.. اینطور پیش بِرَوی یک آن چَشم باز میکنی خودَت را میانِ خزانِ زردِ زندگی ات میابی ، و یادت هم نمی آید چطور گذَرانده ای مسیرِ بهاری و سبزِ زندگی ات را.. اصلا خدا را هم خوش نمی آید، راهَت داده به دنیایَش که نقشَت را ایفا کنی، یک روز خوبُ حتی یک روز بد ، یک روز شیرینُ حتی یک روز تلخ ، یک روز آرامُ حتی یک روز پُرهیاهو ، وظیفه ی تو زندگی را با تمام و کمالَش زندگی کردن است، با تمامِ سِکانس هایِ تلخ و شیرینَش.. نمیشود که همه اش خسته باشی و سَرِ سکانس هایِ تلخ بهانه بیاوری و گوشه ای به قهر کِز کنی و بازی نکنی .. حق داری که خستگی ات را در کنی، اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی .. اینطور که نمیشود، تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد، باید زندگی را زندگی کرد ..             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
✏️«بسم‌الله» ❗️نام اثر: اسرائیل 25 سال آینده را نخواهد دید...             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
. 💠 صلی الله علیک یا موسی بن جعفر الکاظم باب‌الحوائجی تو و ماییم نوکرت جاروکشان صحن دل‌انگیز دخترت بیچارگان کوی رضای توییم ما بگشای در، فقیر نشستیم بر درت ✍️ 💐 @hedye110
✨♥️✨ دستی به بند دست محمد اسیر شد بالا که رفت ، شاه ولا را وزیر شد این‌دست‌مرتضاست که‌دردست‌احمد است خُم آورید باده فروشان غدیر شد             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
انسان شناسی ۹۴.mp3
11.3M
⚡️ما فقـــط یک کار مهم در زندگی داریم! اگر مراقب همین یک وظیفه باشیم؛ بقیه‌ی امور ۱ـ دنیا ۲ـ ابدیت مان به زیباترین نحو ممکن، پیش خواهد رفت! ما فقـــــط یک وظیفه‌ی مهم، در مسیرِ عاشقی‌مان داریم ❗️             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازون نوستالژی‌های خوب و فراموش‌نشدنی ای کاروان ای کاروان من دزد شب‌رو نیستم من پهلوان عالمم، تیغ رویارو زنم علیرضا عصار و محمد اصفهانی قطعه «قدسیان آسمان»             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
:+مسیح چشمانش را باز میکند. سرش را از روی دستش برمیدارد و نگاهم میکند. :_هنوزم میگم نیازی به دکتر نیست،فقط یهکم بخوابم،خوب... قبل از تمام کردن جمله اش،شال را دور گردنش میاندازم و میگویم :+خوب بپیچ اینو... مخصوصا دور دهن و گلوتون.. طبق معمول میان مفردها و جمعها مردد،تکاپو میکنم. مسیح نگاهی به شال میاندازد. با التماس میگویم :+لطفا یه امشب رو لجبازی نکنین...خواهش میکنم. با چشمان نیمه باز نگاهم میکند،سعی میکند لبخند بزند اما سرفه های متمادی مجالش نمیدهند. با اضطراب میگویم :+بریم... بریم مسیح بلند میشود. جلوتر از او در را باز میکنم و از خانه خارج میشوم. تا بیاید،دکمه ی آسانسور را میزنم و دوباره جلوی در میایستم. صبر میکنم تا کفشهایش را بپوشد. باهم سوار آسانسور میشویم و بعد از ساختمان بیرون میآییم. مسیح هیچ نمیگوید. شالگردن من را با دست چپ،جلوی دهانش نگاه داشته و هر از گاهی سرفه میکند. تاکسی سبزرنگ جلوی در ایستاده. :+ماشین منتظره،بریم.. و چند پله ی ورودی را پایین میروم. :_چرا تاکسی؟؟ برمیگردم. +:قرار شد لجباز ی نکنی دیگه... مسیح سر تکان میدهد و به طرفم میآید. در عقب را باز میکنم و مینشینم.مسیح هم در صندلی جلو مینشیند. راننده میپرسد:کجا برم؟ قبل از مسیح جواب میدهم:نزدیکترین درمانگاه شبانه روزی لطفا... راننده سر تکان میدهد و در سکو ِت خیابان،ماشین را روشن میکند. صد متر جلوتر که میرویم،مسیح شروع به سرفه کردن میکند. خودم را جلو میکشم و نگاهش میکنم. سرش را پایین انداخته و دست چپش را جلوی دهانش گرفته. از شدت سرفه ها،کامل به جلو خم میشود. سرفه هایش ممتد و بدون فاصله هستند. نگران،به نام میخوانمش:مسیـــح دستش را بالا میآورد ،تا بگوید خوب است. اما میدانم که نیست..کاش در آن سرما،پیادروی نمیکرد. راننده،جلوی یک درمانگاه نگه میدارد. نگاهی به سردرش میاندازم. همزمان با مسیح پیاده میشوم. به طرف راننده برمیگردم:ممکنه صبر کنین تا بیایم؟؟ راننده سری تکان میدهد:چشم،این جلوتر پارک میکنم. :+ممنون از راننده فاصله میگیرم و به طرف مسیح میروم. :+بریم تو... :_نیکی لازم نیست... :+دیگه تا اینجا اومدیم... و با دست به ورودی اشاره میکنم . 💖💖💖💖💖💖 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در رحمت خــدا همیشه باز است و فانوس قشنگش همیشــــه روشـن فکرت را از همۀ این اما و اگرها دور کن ترس و نا امیدی و تردید را به خاک بسپار و امید و صبر را راه زندگیت قرار بـده شبتون آرووووم فرداتون پراز اتفاقات عالی دوستان 🔷🌴🔵⭐️✨🌟   @hedye110
🔷اگر از زندگی خسته شدی 🔷اگر افکار منفی مزاحمته 🔷نا امیدی نمیدونی چکار کنی 🔷اگر نمیدونی چطور افکار منفی رو از خودت دور کنی 🔹اینجا پره از حرفهای امیدوار کننده و راهکارهای عالی 🔷فکر منفی رو از خودت دور کن 🔷برا خودت ارزش قائل شو 🔹فقط کافیه با انگشت مبارک روی لینک زیر کلیک کنید....👇👇👇👇 =======🌹🌹🌹========= https://eitaa.com/joinchat/3363700756C253ae7e263 =======🌹👆🌹========= بیا اینجا حالتو خوب خوب خوب کن چند روز بمون خوب نبود برو👆👆👆
خنده کده🤩🤩🤩🤩 سلام اینجا پر از طنزهای موجَّه هست،،، کمی بخند😊😊 به آینده فکر کن🤔🤔 گذاشته ها رو بریز دور🌺🌺 بیا اینجا حالت خوبه خوب میشه😊😊😊😊هیچی جز یه کانال خوب که حالت رو با طنزهاش خوب کنه نمی‌چسبه بیا اینجا روده بُر می‌شی از خنده 🌞🌞🌞🌞🌞🌞 💞دلو بزن به دریا و عضو شو☺️☺️☺️ اینم اینکش👇👇👇👇 https://eitaa.com/khandeh_kadeh مسابقه هم داریم 🎁🎁🎁
مجموعه ای بی نظیر از 🔹 🔹 🔸 و🔸 مخصوص همه اقشار جامعه... 😍 🔹 🔹 🔹 🔸🔸 🔹🔹 🔸🔸 🔹 🔹 ❇️هر فازی داری ما با کمال میل پذیراییم./قول میدم پشیمون نشی. http://eitaa.com/joinchat/2141257747Cf0d228eefd
یه کانال پر از 🦋حدیث_های_ناب 🦋عکس_نوشته_های_بی_نظیر 🦋حرف_های_دل 🦋کیلیپ_های_دلنشین_وتاثیرگذار 🦋مداحی_های_بسیار_زیبا حرف های دلت رو برامون ارسال کن با نام خودت تو کانال قرار میگیره اینم لینکش👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 تا دلت بخواد مسابقه داریم با جوایز نقدی🎁🎁🎁🎁
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🔷🌴🔵🇮🇷🇮🇷🇮🇷   @hedye110
✋🏻💚 🌤️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ... سلام بر شما.. که با آمدنت، مومنین سر از گریبان اندوه بر می‌آورند و عزتمند خواهند شد...🌤️ 🌹 🌼به نیت ظهور مولا جانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌼             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
مسیح،ناچار سر تکان میدهد و راه میافتد. کنارش حرکت میکنم و باهم وارد درمانگاه میشویم. نگاهی اطراف میچرخانم چشمم روی تابلوی کوچک و شبرنگ و پذیرش ثابت میماند. چند قدم جلو میروم و به میز بزرگِ پذیرش میرسم. اما کسی پشت میز نیست. نگاهی به اطراف میاندازم +:ببخشید.. انگار کسی نیست. مسیح کنارم میایستد. سرفه ای برای رفع گرفتگی صدایش میکند و با صدای بلند میگوید:ببخشید صدای لخ لخ دمپایی از اتاق کناری میآید. مردی با موهای آشفته و روپوش سفید،از اتاق خارج میشود و به سمت میز پذیرش میرود. مسیح رو به من میگوید :شما بشین... بی هیچ حرفی،دستورش را اطاعت میکنم. مسیح جلو میرود و به مرد میگوید: سلام،پزشک عمومی هستن؟ مرد،خمیازه ای میکشد و جواب میدهد:بله... اسم بیمار؟ :_مسیح آریا مرد با یک دست چشمهایش را میمالد و با دست دیگر،نام مسیح را مینویسد. بعد تلفن را برمیدارد و به پزشک کشیک اطلاع میدهد. چند دقیقه که میگذرد با دست،به اتاق روبهرو اشاره میکند و دوباره خمیازه میکشد. بلند میشوم و به طرف مطب میروم. مسیح که کنارم میایستد،چند تقه به در میزند. صدای گرفته ای از داخل میگوید:بفرمایید مسیح در را برایم باز میکند و با دست اشاره میکند وارد شوم. پا در مطب میگذارم و نگاهی گذرا به میز بزرگ دکتر و تختِ کوچک کنار دیوار میاندازم. :+سلام دکتر که مردی سی ساله به نظر میرسد،سر تکان میدهد:سلام دخترم.. تعجب میکنم. مسیح پشت سرم میایستد و با صدای گرفته اش میگوید:سلام آقای دکتر دکتر با خوشرویی جواب مسیح را هم میدهد:سلام بفرمایید مسیح روی صندلی نزدیک میز مینشیند. من هم کنارش. دکتر نگاهی به هردویمان میاندازد:خب مشکل چیه؟؟ منتظر به مسیح نگاه میکنم. :_هیچی آقای دکتر،چیزی نیست دکتر عینک طبی اش را روی چشمانش میگذارد:از صدای گرفته ات کاملا مشخصه... کمی خودم را جلو میکشم :+آقای دکتر از صدای آه و ناله اش بیدار شدم.. تازه تب هم داشت،دمای بدنش خیلی زیاد بود... دکتر،تبسنج را برمیدارد:عجب... صندلی چرخدارش را به جلو هل میدهد و کنار مسیح میرسد. دستگاه را روی پیشانی مسیح تنظیم میکند چند ثانیه بعد با تعجب نگاهی به دستگاه و نگاهی به صورت مسیح میکند. انگشتانش را روی پیشانی مسیح میگذارد:اوه اوه... داری میسوزی پسر.. نگران میگویم :+آقای دکتــر.... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🔴 فشار بیشتر شیطان بر افراد با ایمان ✍ استاد عالی: یکی از رفقای ما، ایشان می گفت من قبل از انقلاب با آن وضعیتی که می دانید تو تهران بوده ؛ می گفت جوری بود که من چشم خودم را خوب مراقبت می کردم مواظب خودم بودم ، تا اینکه خدمت یک استادی برای ما فراهم شد که بتوانیم از بزرگان قم بود بتوانیم خدمت ایشان باشیم و از جهت تربیتی ازشان استفاده بکنیم . از آن موقعی که ما پیش ایشان قرار گرفتیم دیدیم ای داد بیداد مثل اینکه بدتر شد ، یعنی دیگر خودم را نمی توانستم‌خیلی جمع و جور کنم ، یعنی ازچشم فشار بیشتری به من می آمد تو اجتماع.گفتم خدایا مثل اینکه وضع من بدتر شد . رفتم پیش ایشان گفتم : آقا ما که پیش شما آمدیم که درست تر کار کنیم و یک پله برویم بالاتر خراب تر شد وضعمان. ایشان گفت اتفاقا درستش همین است ، چون تو که می خواهی بروی بالا شیطان بیشتر به تکاپو می افتد بیشتر اذیتت می کند. این اذیت ها اولیه است یعنی مقداری مقاومت کنی و خسته نشوی رد می شوی ازش. این اذیت ها اذیت های ابتدایی هستند سنگ اندازی های اولیه هست . خسته نشود آدم از این . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
✍ آیت‌الله بهجت (ره) : وقتی دل مؤمنی را شاد كنید، خدا از لطف، مَلکی را خلق می‌کند که آن مَلک، شما را از بلاها و تصادفات و ... حفظ ‌می‌كند. این که می‌بینید در برخی تصادفات بعضی‌ها محفوظ می‌مانند در حالی که به نفر کناری آن‌ها آسیب وارد می‌شود به سبب این است که آن شخصِ محفوظ مانده، در مسرّت اهل ایمان نقش داشته است. 📚 برگی از دفتر آفتاب، ص ١٨۴ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸