🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
به امام سجاد علیه السلام و امام محمد باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام
يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🦋🌹
يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#حسینپسرِغلامحسین🪴
#قسمتبیستپنجم🪴
🌿﷽🌿
نمازش که تمام شد دوباره ادامه دادیم تا رسیدیم به یک تپه از آن بالا رفتیم
من جلوتر از محمدحسین حرکت میکردم و اینجا ابتدای میدان مین بود که یک دفعه احساس کردم محمدحسین شانهام را محکم فشار می دهد و سعی میکند مرا بنشاند
بلافاصله نشستم آهسته گفتم
چی شده؟
محمدحسین دوربین دید در شب را به من داد و با اشاره گفت
آنجا را نگاه کن
دوربین را گرفتم و به نقطهای که محمدحسین گفته بود نگاه کردم باورکردنی نبود عراقیها در فاصله خیلی کم از ما در حال راه رفتن بودند آنقدر نزدیک بودند که حتی بند اسلحه شان هم دیده می شد
بسیار تعجب کردم که محمدحسین چطور آنها را دیده بود در حالی که وقتی من جلوتر از او میرفتم باید زودتر متوجه آنها میشدم
دوربین را دوباره به محمدحسین دادم که او نگاه کند اما متوجه شدم که با اشاره سر می خواهد به من بفهماند که آنها نزدیک من هستند برای چند لحظه هر دو میخکوب شده بودیم خطر بزرگی از کنارمان گذشت اگر فقط چند قدم جلو میرفتیم قطعاً با بعثیها برخورد میکردیم و آن وقت کارمان ساخته بود
برای دقایقی نفس هم نمیکشیدیم و اگر راه داشت به قلب هم میگفتیم نتپد
پشت میدان نشستیم تا عراقی ها رفتند دوتایی نفس عمیقی کشیدیم و خدا را شکر کردیم و هر دو با احتیاط راه افتادیم
من اسلحهام را زیر سیم خاردار گذاشتم و آن را بلند کردم و با کمک محمدحسین دوتایی از زیر آن عبور کردیم و وارد میدان مین شدیم
در همین موقع چند نفر عراقی را دیدم که از تپه مقابل پایین آمده و به سمت ما میآیند خیلی سریع روی زمین دراز کشیدیم نگاهی به محمدحسین کردم با حرکت سر و صورت گفتم
گیر افتادیم
نمیدانستیم چه کار باید بکنیم غرق در چارهاندیشی بودم که دستی روی مچ پایم احساس کردم قلبم داشت از سینه بیرون میزد ابتدا گفتم شاید عراقی مچ پایم را گرفته است و میگوید تکان نخور که توی چنگ منی
همانطور که خوابیده بودم برگشتم و نگاهش کردم محمدحسین بود و با دست به سمت راست اشاره کرد
من که دنبال نجات از این مهلکه بودم سریع منظورش را فهمیدم
آهسته بلند شدم و نیم خیز و با احتیاط به سمت راست رفتیم و داخل معبری شدیم فکر کنم همان معبری بود که امیری در آن به شهادت رسید اما فعلاً با شرایطی که ما داشتیم معبر خوبی برای در امان ماندن بود
آنها متوجه مانشدند و آن شب توانستیم در آن مکان توقف کنیم
بعد از اینکه محمدحسین خوب منطقه را بررسی کرد و جوانب کار را سنجید دوباره به طرف خط خودی راه افتادیم و خدا را شکر بدون هیچ مشکلی به مقر رسیدیم
آنقدر خسته بودم که بلافاصله داخل سنگر رفتم و آماده خواب شدم اما دیدم محمدحسین خارج شد تعجب کردم این وقت شب کجا میخواهد برود؟
پشت سرش بیرون رفتم دنبال آب می گشت تا وضو بگیرد میخواست نمازش را بخواند من هنوز فکر مأموریت آن شب بودم و کارهایی که محمدحسین کرده بود
نماز خواندنش در محل شهادت امیری، پیدا کردن معبر، موفقیت آمیز بودن شناسایی در منطقهای که بسیار حساس و خطرناک بود و..
یقین داشتم که حتماً سری در این امر نهفته است به محمدحسین گفتم
مسائلی که امشب اتفاق افتاد ذهنم را خیلی مشغول کرده است این همه حوادث نمیتواند اتفاقی باشد من هنوز هم باور نمیکنم که اینقدر راحت توانسته باشیم کاری به این مهمی را انجام دهیم همان کاری که امیری به خاطرش شهید شد خواهش می کنم بگو قضیه از چه قرار است؟
محمد حسین سرش را پایین انداخته بود و از پاسخ طفره می رفت من با حالت تضرع و اصرار زیاد سوالم را دوباره تکرار کردم سرش را بلند کرد و به صورت من نگاه کرد وقتی چشم هایش را پر از اشک دیدم دیگر نتوانستم حرفی بزنم او مثل همیشه جای دنجی را پیدا کرد و به نماز ایستاد و مشغول راز و نیاز شد
*مادرنمازسجدهبهدیدارمیبریم*
*بیچارهآنکهسجدهبهدیوارمیبرد*
*تکلیف من*
آن روز هواپیماهای عراقی مقر اطلاعات عملیات را بمباران کردند تعداد زیادی از بچه ها زخمی شدند محمدحسین با همان متانت همیشگی بچهها را به صبر دعوت میکرد و سعی داشت تا آنها را آرام کند
وقتی هواپیماها رفتند و اوضاع کمی بهتر شد تصمیم گرفتیم مجروحان را به عقب منتقل کنیم محمدحسین هم می خواست همراه بچه ها برود و کمک کند اما من اصرار داشتم که در منطقه بماند گفتم
آقاجان شما دیگر برای چه می خواهید بیایید بهتر است همین جا باشید
او با ناراحتی گفت
چرا اینقدر اصرار داری که من نیایم؟
گفتم
خب بالاخره هر چه باشد شما به منطقه آشنا تر هستید اینجا هم که کسی نیست بیشتر بچه ها زخمی شدند آنها هم که سالم هستند به اندازه کافی منطقه را نمیشناسند
در جوابم گفت
بنا نیست ما تکلیفمان را فقط در یک جا انجام دهیم تکلیف برای من نه زمان می شناسند نه مکان و الان از همه چیز واجب تر انتقال این مجروحان به عقب است
این را گفت و همراه زخمیها به عقب رفت
@hedye110
15.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌷سلام صبحتون بخیر عزیزان
🍃🌷ان شاءالله
🍃🌷قلبتون لبریزاز مهربانی
🍃🌷وجودتون
🍃🌷سرشاراز سلامتی
🍃🌷زندگی تون
🍃🌷پراز عشق و محبت
🍃🌷وعاقبت بخیر
🍃🌷باشید و خوشبخت
🍃🌷روزتون زیبا و در پناه خدا
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
#پروفایل
#الهی
چون به تو بنگريم شاهيم و تاج بر سر وچون بخود تگريم خاكيم و از خاك كمتر
الهـی هر كس تو را شناخت هرچه غير تو بود بينداخت
#خدایا_دوستت_دارم
#التماس_دعا_برای_ظهور
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
انسان شناسی ۲٠۴.mp3
12.38M
#انسان_شناسی
او از من در مسیرِ خودسازی موفقتر بوده، با اینکه دیرتر از من توبه کرده،
دیرتر از من راه نور را شناخته،
دیرتر از من تلاشش را شروع کرده ...
✖️چــــــرا؟
#آیتالله_ممدوحی
#استاد_شجاعی
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
انسان شناسی ۲۰۵.mp3
11.09M
#انسان_شناسی
✘ من زورم به خودم نمیرسه!
✘ نمیتونم از پسِ خودم بربیام!
✘ نمیتونم جلوی بعضی از زیادهرویها و افراطهای خودم رو در میلهای مختلف بگیرم!
من چرا اینجوریام؟
باید با خودم چکار کنم؟
#استاد_شجاعی #استاد_پناهیان
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
مهربانو جان، آقای بزرگوار
میدونی چه چیزی بیشتر از همه باعث منهدم شدن یه رابطه عاطفی میشه ؟ 🤔
وقتی یه اشتباهی انجام میدی و اشتباه و درستش نمیکنی ،
نمیای عذر خواهی کنی
میای توجیهش میکنی.
توجیه اشتباه از خود اشتباه بدتره.
اگر میخوای رابطه درستی با همسرت داشته باشی ، ساختمون زندگیتون درست باشه، اولین خشتش رو صداقت بزار هم با خودت هم با همسرت.
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت...
🔰#شهید_آوینی
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکلید رزق و روزی چیه؟
استاد عالی
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجزخوانی حاج #مهدی_رسولی برای صهیونیستها
😍✌️
چقدر زیبا و شجاعانه و با صلابت ✊
درود بر غیرتت حاج مهدی
#حسینیه_معلی
🪴 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
✨﷽✨
🔴خوابهای خود را برای هرکسی تعریف نکنید!
✍عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) بود، زنى شوهرش به سفر رفت ، او در غیاب شوهر، خوابى دید و به حضور رسول خدا آمد و گفت : در خواب دیدم تنه درخت خرما در خانه ام شکسته شد. پیامبر به او فرمود: شوهرت با سلامتى باز مى گردد. پس از مدتى شوهرش ، با سلامتى بازگشت . بار دیگر شوهر او به سفر رفت ، و او همان خواب را دید و نزد پیامبر رفت و خواب خود را گفت ، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: شوهرت سالم باز مى گردد .پس از مدتى شوهرش با سلامتى بازگشت .
بار سوم شوهر او سفر کرد، آن زن همان خواب را دید، وقتى که بیدار شد اینبار خدمت پیامبر نرفت، همان اطراف مرد چپ دستى را دید و خواب خود را براى او نقل کرد، آن مرد گفت : واى!شوهرت میمیرد! این خبر به پیامبر صلی الله علیه و اله رسید، پیامبر فرمود: الا کان عبر لها خیرا: آیا او نمى توانست خواب آن زن را تعبیر نیک کند؟ ( چراتعبیر نیک نکرد؟) بر طبق روایات خواب آنگونه كه تعبیر می شود ،اتفاق می افتد .پس هرگاه یكی از شما خوابی رادید آن را به جز نزد عالم و یا ناصحی بازگو ننماید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: کسى که خواب دیده، خواب او بر فراز او به صورت پرنده است تا آن هنگام که تعبیر نشده است، اما هنگام که تعبیر شد، آن پرنده سقوط مى کند(هر گونه که تعبیر شد ممکن است همان گونه اتفاق بیفتد)
بنابراین خواب خود را جز براى آن کسى که دوست صمیمى تو است و یا تعبیر خواب مى داند، براى هر کس نقل نکن. و در جای دیگر فرمود: خواب خود را براى هیچکس جز مؤمنى که دور از حسادت است ، نقل نکن تعبیر بعضى از خوابها، فورى ، یا پس از ساعاتى ، آشکار مى شود، ولى تعبیر بعضى از خوابها ممکن است سالها یا دهها سال بعد از خواب دیدن ، واقع گردد. مثلا تعبیر خواب حضرت یوسف (که در خواب دید یازده ستاره و ماه و خورشید او را سجده مى کنند ) بعد از چهل سال ، آشکار شد.
📚فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه (علیه السلام)محمد تقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی
🇮🇷 #ایرانقوی🇮🇷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶