نماهنگ روضه دخترانه.mp3
2.45M
' 🏴
سخته برام ..
عمه من آغوش بابامو میخوام !
سه سالمه ..
نمیتونم دو قدم راھ بیام ..!😭💔
𓏲 حسینیهٔ عشـٰاق
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟...💔 نمک نشناس آن دستی که روزی بوده مسکینت !
دعا کن زخم غم هایت بسوزاند مرا یک عمر ..
نصیبم کن نمک از سفرهٔ همواره رنگینت !💚
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
' 🏴 سخته برام .. عمه من آغوش بابامو میخوام ! سه سالمه .. نمیتونم دو قدم راھ بیام ..!😭💔 𓏲 حسینیهٔ
enc_1702547782151210616322.mp3
2.5M
' 🏴
بدونِ من نمیتونه علی..💔
جونِ تو و جونِ علی ..!
من که برم پریشونه علی..🥀
جونِ تو و جونِ علی ..!
𓏲 حسینیهٔ عشـٰاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‘ 💚✨
چه میشود یک روز ، همه جا پر شود از عکس حرم ؛
هر استوری را که باز میکنیم ، پس زمینه اش حرم باشد ..
یکی عکس گنبد
یکی فیلم از سقاخانه
یکی عکس خادمی که اسپند دستش گرفته
یکی فیلم کودکی که در صحنِ حضرت زهرا سلام الله میدود
یکی عکس نوجوانی که در صحن حضرت قاسم علیه السلام مداحی میخواند و مردم سینه میزنند ..
چه میشود یک روز ، یک لینک بفرستند و وقتی بازش کردیم ، ببینیم نوشته : زیارت مجازی حرم امام حسن مجتبی علیه السلام ..
یک روز پیامی بیاید و شماره ای باشد که وقتی زنگ زدیم ، صدایمان کنار
ضریح پخش شود ..
چه میشود ..؟ چه میشود روزی رویاهایمان ، خاطره شوند ..
چه میشود ..؟ چه میشود اگر یار شویم و امام زمانمان ظهور کنند ..
چه میشود اگر یکبار برای همیشه مثل حر توبه کنیم و حضرت عباسی ، #یاعلی (علیه السلام) بگوییم و پای کار بمانیم ..
چه میشود اگر مثل زهیر و حبیب و مسلم و بریر ، صادقانه به هل من ناصر مولایمان لبیک بگوییم ؟
چه میشود که بشود ..؛
آغازِ ما ۷ صفر ، شهادت آقای غریبمان باشد ؟
- مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ !✨
أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلاَّ الْمَوْلَى ..؟❤️🩹
#خودم_نوکرتم !✋🏻🏴
𓏲 حسینیهٔ عشـٰاق
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
٫ 🤍🌹
💌 ؛
این فرش هایِ قرمز را که مےبینم
خیالم تا حرم پر مےکشد ..!✨
خاطراتِ کودکےهایم و مهرهایے که
روی همین فرش ، دور و برم مےچیدم !
ورق مےزنم عمرم را ..
مرور مےکنم قدم هایم را ..
تار و پود این فرش ها دفتر خاطرات مناند !
گل هایِ قالے دیدھ اند روزهای ِ بزرگ
شدنم را ..
انگار همین دیروز بود ..
چه زود بزرگ شد کودکے که ریشه های فرشها را به هم مےبافت !
حالا ، نشسته میانِ صحن ، روی همان فرش ها و میان درد و دلش ، گل های قالے را به اشک آب مےدهد .
ریشه های فرش را به بازی گرفته اما نه برای بازی ؛ که از دودلے . اینکه چطور بگوید حاجتش را ..
خاطرات را که کنار بگذارم ؛ نوبت به رویا مےرسد .
چشم هایم را مےبندم و خیال مےکنم ..
خیال مےکنم وسطِ صحنِ حرم حضرت معصومه (؏) روی یکے از همین فرش های قرمز نشسته ام و زیرلب مےگویم : سلامِ امام رضا (؏) را برایتان آوردھ ام ؛ بےبے جان !💛(:
خیال مےکنم ..
خیال مےکنم روی ِ یکے از همین فرش های قرمز ، کنار ِ در ِ ورودی ضریح حضرت عباس (؏) ، رو به روی گنبد ارباب (؏) ایستادھ ام . جانم از شیرینے در بغل گرفتن ضریحے که یک عمر از تصور کنارش ایستادن ، یکپارچه اشک مےشدم ؛ لبالب است . سرخم مےکنم و با اشک مےگویم : ارباب ؛ از علمدارتان اجازھ خواستم ! حال بیایم غرق آغوشتان شوم مولا ..؟❤️(:
خیال مےکنم ..
خیال مےکنم میانِ صحنِ حرمِ کاظمین ، روی یکے از همین فرش های قرمز ایستادھ ام . دست روی سینه گذاشته ام و سلام مےدهم . اشک هایم مستاصل شدھ اند . نمےدانم باید برای زخمِ دستان امام کاظم (؏) گریه کنم یا برای لبِ تشنهی امام جواد (؏) ..؟
و بغضم را بشکنم و ناگهان بےتاب شوم . نگاهے به دو گنبد کنم و بگویم : جایِ غریب الغربا میانتان خالے ! چه کشیدند مولایم از دوریتان ..! من به جای آقایم برایتان گریه مےکنم ..!💔(:
خیال مےکنم ..
خیال مےکنم میانِ صحنِ حرم سامرا ، جایے روی همین فرش های قرمز ایستادھ ام . نمےدانم پسر را بنگرم یا پدر را ..
امام هادی (؏) را مےبینم و دلم برای بزم شرابے که رفتند ، مےشکند اما ناگهان صدایے در گوشم مےگوید : جایِ امامت ، برای عمهجانشان گریه کن ! و وجودم پر مےشود از ذکر یازینبِ (س) صبور ..!💔
امام حسن عسکری (؏) را مےنگرم ، دلم برای جوانےشان مےشکند ! اما ناگهان زمزمهی یا علےاکبر (؏) تکانم مےدهد ! یادِ سوزِ جملهی علے الدنیا بعدک العفایِ ارباب ، وجودم را آتش مےزند . و اشک هایم عطر عاشورا مےگیرند ..! (:
خیال مےکنم ..
خیال مےکنم رفته ام بقیع ، میانِ صحنِ حرمِ امام حسن (؏) ، روی یکے از همین فرش های قرمز ایستادھ ام . ناگهان یاد ِ تصویری مےافتم که در فاطمیه دیدھ ام ! امامم زانو در بغل گرفته اند و گوشهای از خانه ، بےصدا مےگریند . انگار که میانِ همان کوچه رهایم کردھ باشند ، دلم مےشکند برای غمے که موی امامم را سپید کرد ! پر مےکشد دل شکسته ام برای در آغوش مولایم گریستن ..
مےدوم سمت ضریح . اما ناگهان ؛
دستے با شدت به عقب هلم مےدهد . مردی سیاهپوست به زبان عربے شماتتم مےکند و به بیرون مےراند مرا .
به خود مےآیم . دور و برم را نگاهے مےکنم . اینجا بقیع است ، آنجا که امام حسنم را دفن کردھ اند . اما ..
دستانم روی زمین است . خبری از فرش های قرمز نیست !
نمےفهمم ؛ مگر حرم را نباید با فرش های قرمزش بشناسم ..؟ پس کو ..؟
اطرافم را دقیق تر مےبینم . تازھ مےفهمم : خبر از حرمے نیست که بخواهم با فرش های قرمزش بشناسمش !💔(:
مےخواهم بلند شوم ، ضریح را در آغوش بگیرم اما .. اینجا همهاش خاک است . بیابانے که با گریه فریاد مےزند : امامم ضریح هم ندارند ! ضریح که هیچ .. سنگ ِ مزاری هم ندارند .
دستانم را توی خاک فرو مےبرم و مشتے خاک را در آغوش مےکشم ..؛ به جای صحن و فرش های قرمز و ضریح ..!
این است زیارت زائر امامے که تمامِ حرمش ، خاک است و خاک است و خاک ..!
دلم مےشکند . آھ مےکشم : یاحسن (؏) ، غریبِ مادر !
ناگهان تمام وجودم بغض مےشود . یادم مےآید مزار مادرِ امامم ، همین خاک را هم ندارند ! نشانے ندارد .💔
اینبار ، انگار که تمام اشک هایِ مشهد و قم و کربلا و کاظمین و سامرا را یک جا کردھ باشم ؛ شمع مےشوم و مےسوزم و اشک مےریزم .
دیگر دلم تاب اینهمه غصه را ندارد . میان آن خاکے که در آغوش گرفته ام ، داغے تازھ را احساس مےکنم ! انگار هنوزِ خونِ به ناحق ریخته شدھ ی امامانم گرم است ! هزار سال گذشت اما .. ظلمے که به آل الله شد ، هنوز در لحظاتمان جریان دارد !
و آنجاست که وجودم لبابت از فریاد مےشود و بغضِ هزارسالهی تاریخ ، مےشکند :
این طالبُ بِدَمِ آل محمد ..؟ این المهدی (علیه السلام) قائم آل محمد ..؟✨
و خیال ِ شما چه شیرین است مولا ..! خیالے که یک روز ، ندایِ رخ دادنش ، جانِ جهان را جلا مےدهد !💚(:
• اللهُمَّ عَجِل لِوَلیڪَ الفرج !🌹
𓏲 حسینیهٔ عشـٰاق
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
دعا کن زخم غم هایت بسوزاند مرا یک عمر .. نصیبم کن نمک از سفرهٔ همواره رنگینت !💚
؞ 🕯
سوخت هرکس ز غمت عاقبتش هست بخیر ؛✨
دادھ زهرا (سلام الله) به گدایان حسن (علیه السلام) قولش را ..!💚((:
𓏲 حسینیهٔ عشـٰاق
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
؞ 🕯 سوخت هرکس ز غمت عاقبتش هست بخیر ؛✨ دادھ زهرا (سلام الله) به گدایان حسن (علیه السلام) قولش را .
فُزتُ بِحُبِ الحَسَنْ عَلیهِ السَّلاٰم .💚
“ 🏴🕯
و خدایِ دلِ بیتابِ حسن علیهالسلام !💔
𓏲 حسینیهٔ عشـٰاق