eitaa logo
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
219 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
705 ویدیو
24 فایل
🍃بسم رب شهدا والصدیقین🍃 +إمروز فضاے مجازے میواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•]😊 ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
"مثل‌آن‌شیشہ‌کہ‌درهمهمہ‌؎بادشکست ناگهان‌بازدلـم‌یادتـوافتاد،شکست..💔" 🌹 🌺🍃
امروز اولین تولد شهید عجمیان هست که دیگه خودشون حضور ندارن 😭 برای شادی ارواح طیبه شهدا علی الخصوص شهید عجمیان و برای آرامش دل خانواده این شهید بزرگوار صلوات🌹 تاریخ ولادت شهید عجمیان: ۱۳۷۳/۱۱/۲۰
هدیه معنوی بفرستیم براشون "ان شاءالله" 🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ روزهای اخر ڪانال ابراهیم ابتدا به سراغ چند نفر از سالم ترها ڪه قدرت بدنی داشتند رفت. از انها خواست تاسیم خاردارهای ڪف ڪانال را جمع اوری ڪنند. درڪف ڪانال چند ردیف سیم خاردار حلقوی قرار داشت. انجام این ڪار بدون هیچ گونه امڪانات برای بچه ها بسیار مشڪل بود. ڪار بعدی ابراهیم جمع ڪردن شهدا از میان مجروحین و رزمندگان داخل ڪانال بود. قسمتی از ڪانال از بچه ها فاصله داشت و به خاطر شیب، در دید نبود. بچه ها با سختی بسیار، شهدا را به انجا بردند. حمل پیڪر شهدا سخت نبود. بلڪه دل ڪندن ازرفقا، ڪار را بسیار سخت و طاقت فرسامی ڪرد. شیرمردانی ڪه درمقابل دشمن، شجاعانه جنگیده بودند، اینڪ توان جا به جا ڪردن پیڪر دوستان شهیدشان را نداشتند! ڪسی با ڪسی حرف نمی زد. فقط قطرات اشڪ بود ڪه ارام ارام از گونه ها می چڪید. خاطرات شیرین روزهای باهم بودن، لحظه ای ما را آرام نمی گذاشت. پس از انتقال شهدا به انتهای ڪانال، نوبت پیدا ڪردن جای امنی برای مجروحین بود. مجروحین ڪانال، تعدادشان زیاد بود. عده ای دست و پاهایشان قطع شده بود، عده ای هم بر اثر ترڪش و تیر، دل و روده هایشان بیرون ریخته بود. نگاه جستجوگر ابراهیم به دنبال جایی بود ڪه بتواند مجروحین را از ترڪش خمپاره ها در امان نگه دارد. تنها جای مناسبی ڪه به ذهنش رسید، دیواره های ڪانال بود. حالاڪانال ڪمی شرایط عادی پیدا ڪرده بود. درچهره هیچڪدام از علی اڪبرهای خمینی، نشان ضعف و ترس مشاهده نمی شد. 📚ڪتاب سلام بر ابراهیم ۲ 🌺🍃 ♻️ادامه دارد...
🌱چهل سال گمنامی🌱 🌷"شهید ابراهیم هادی" می خواست گمنام زندگی کند، اما امروز در تمام آفاق فرهنگی مجموعه انقلابی کشور اسمش پیچیده است. (مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی)) ❤️"ابراهیم جان"، چهل سال است که خواستی گمنام بمانی و حتی یک وجب از خاک زمین را اشغال نکنی، دعایت مستجاب شد، اما ... 🍃"خدای" تو تقدیر دیگری برایت نوشت بعد از سالها نام و یاد تو بر سر زبان ها افتاد و هزاران نفر با خواندن سرگذشت تو، عاشق زندگی و "خدای" تو شدند. تو گمنامی خواستی اما "خدا" برایت خوش نامی را انتخاب کرد... 🌺🍃
هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد اباعبدالله یاد میڪنند🌱 🌷 🌺🍃 @hekayate_deldadegi
حوالی ۱:۲۰ شب جمعه ای ... به نامردی "شمارا" از ما گرفتن💔 ... تا ابد مرگ بر آمریکا 🔥🇺🇸 حاج حسین یکتا:💥 شهادت ، اذانیست به افقِ افول آمریکا! 🕰 1:20🌘 🌹 🌺🍃
است مارا یاد کنید لطفا خیلی محتاجیم ... 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ "خدایا" عشق بھ انقلاب‌اسلامی و "رهبر کبیر انقلاب" ، چنان در وجودم شعلھ‌ور است کھ اگر تکه‌تکه‌ام کنند و یا زیر سخت ترین شکنجه‌ها قرار گیرم ، او را تنها نخواهم گذاشت ..!💚 | . | 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب شهادت نامه عشاق امضا می‌شود 😭😭
🥀شب آخر است... "ابراهیم جان"؟ داداش سلام ما را به "ارباب بی کفن(علیه‌السلام)" و "مادرش حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)" برسان.. شهادتت مبارک عزیز برادرم💔 🌺🍃
⭕️روزهای اخر ڪانال تنها صدایی ڪه سڪوت مرموز ڪانال رامی شڪست، نوای نوحه های ابراهیم بود. 🌺🍃 ادامه👇
⭕️روزهای اخر ڪانال تنها صدایی ڪه سڪوت مرموز ڪانال رامی شڪست، نوای نوحه های ابراهیم بود. او با صدای زیبای خود، به یاران بی رمق ڪانال جان تازه ای می بخشید. زمزمه های ابراهیم، درمیان خون و جراحت و تشنگی و گرسنگی، ارامش بخش بود. هنگام اذان ابراهیم، آن هایی ڪه هنوز اندڪی توان در بدن داشتند، خود را به دیوار ڪانال می رساندند تا با مدد دیوار از جا برخیزند و نماز را اقامه ڪنند. مجروحین اما با حالتی ملڪوتی تر، به سختی خود را به سمت قبله می‌چرخاندند و پیشانی خونین و زردشان را بر خاڪ ڪانال می گذاشتند. در ڪانال بعد از اقامه ی نماز، شهید طاهری قران میخواند و حتی تفسیر میڪرد. هرڪس در گوشه ای دعایی را زمزمه می ڪرد و با خدای خود نجوامی ڪرد. زخمی ها مدام از فرط تشنگی ناله می زدند و اب طلب می ڪردند. داخل ڪانال مرتب با خمپاره مورد هدف قرار میگرفت. پس از ڪاسته شدن اتش بعثی ها، ابراهیم همه بچه ها راجمع ڪرد و گفت: دیگر ڪانال، جای ماندن نیست. باید هر جور شده امشب به سمت تپه های دوقلو عقب نشینی ڪنیم. آن روز حدود هفتاد مجروح بد حال داخل ڪانال بودند. هنگامی ڪه نیروها درحال پخش شدن بودند، نوجوانی ڪم سن و سال از ابراهیم سوال عجیبی پرسید: سرنوشت مجروحین چه میشود؟ همه بهت زده به اطرافیانشان نگاه میڪردند. ابراهیم به آن نوجوان گفت: شما نگران مجروحین نباشید،خودم پیش ان ها هستم. آن نوجوان باصلابت خاصی گفت: پس من هم می مانم و از مجروحین تا اخرین قطره خونم مراقبت می ڪنم. تصمیم گیری سختی برای دیگران بود. چهار روز تشنگی، گرسنگی، خستگی و محاصره، توان همه را بریده بود. یڪی دیگر نیز در گوشه ای ازڪانال گفت: من هم می مانم. یڪباره تمام افراد، یڪ صدا فریاد سردادند. 📚ڪتاب سلام برابراهیم ۲ 🌺🍃 ♻️ادامه دارد...
🌱چهل سال گمنامی🌱 🌷"شهید ابراهیم هادی" می خواست گمنام زندگی کند، اما امروز در تمام آفاق فرهنگی مجموعه انقلابی کشور اسمش پیچیده است. (مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی)) ❤️"ابراهیم جان"، چهل سال است که خواستی گمنام بمانی و حتی یک وجب از خاک زمین را اشغال نکنی، دعایت مستجاب شد، اما ... 🍃"خدای" تو تقدیر دیگری برایت نوشت بعد از سالها نام و یاد تو بر سر زبان ها افتاد و هزاران نفر با خواندن سرگذشت تو، عاشق زندگی و "خدای" تو شدند. تو گمنامی خواستی اما "خدا" برایت خوش نامی را انتخاب کرد... 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه‌ے‌جهان‌توࢪارهامیڪنند، وشهیدواسطه میشود وتورایارےمیکند❤️! 🌺🍃
فصل_شیدایی۲ 🌸💚🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🤍🌱﷽ سلام شبتون بخیر یه چند خط درد و داشتم اگر حوصلتون گرفت بخونین حتما "الحمدلله" چندین ساله توفیق اینو دارم تو کانال های مختلف شهدایی ادمین باشم یا کانال های مختلف رو طبیعتا داشته باشم و داخلشون به عنوان مهمان یا همون کاربر باشم یه پست‌هایی هستن با عکس و متن یا شعر با موضوع "مهدویت(عج)" که همشون "الحمدلله" خوب عالی هستن ولی اغلب میخونم و اکثرا رد میشم از کنارشون اما بعضی پستها هستن واسطه هستن و خیلی حال آدم رو عوض میکنن شاید سالها تو خاطرت بمونن و همون لحظه باعث بشن ثانیه ها باهاش اشک بریزی امروز جمعه بود یه پستی برام فرستاده شد که خیلی بزنگاه بود و به موقع و حتم دارم از طرف "خود آقاجان(عج)" برای دل من که خیلی تنگ بود و گرفته ... خلاصه "الحمدلله" خیلی دلمو باهاش هوایی کردن و به جمعه ام رنگ سبز "مهدوی(عج)" زدن و شاکرم بارها بخاطرش و جالبه دیدم امشب بعد مدتها تعدادمون بیشتر شد و شدیم ۳۱۳ نفر "الحمدلله رب العالمین، الحمدلله کماهواهله" میدونم کم هستیم اما "الحمدلله" پر برکت 😊😊 اون پست این بود 👇👇👇👇
‌🤍🌱﷽ مادر شش فرزند این تجربه رو بخونید به کارتون میاد: زمانی که مثل خانما خیلی خسته و کوفته از کارای خونه بودم و بدتر از همه این که کارای خونه رو بیهوده و آب در هاون کوبیدن می دیدم و تکراری و ..... از طرفی احساس عقب افتادن از دوستام می کردم که اکثرا استاد شدن و محقق و ..... ی شبی خواب دیدم رفتم منزل دوستم و دیدم فرش های قرمز رنگ منزلشونو عوض کرده و سبز ی دست انداخته، برام اهمیتی نداشت و خیلی معمولی از کنارش گذشتم، شب قسمت شدم رفتم جمکران قسمت بالا پر شده بود و درب مسجد پایین رو تازه باز کرده بودن نفرات اول بودیم وارد مسجد شدیم به محض دیدن فرش های سبز مسجد به یاد خوابم افتادم و گفتم: خونه ای که دیدم همین بود! همین فرش ها بود! همین باعث شد که خوابم رو برا دوستم تعریف کنم اول ازم قول گرفت برای دوستانی که می شناسنش تعریف نکنم بعد گفت من خیلی اهل درس و بحث و مطالعه و کلاس و ..... بودم دو تا بچه پشت سر هم باعث شد که از همه چی فاصله بگیرم فقط دستشویی بودم و آشپزخونه ی روز با خودم حرف زدم که: تو موکب ها چکار می کنن؟ مگه غیر از اینه که فقط پخت و پز می کنن و تمیزکاری و مردم میان می خورن و می خوابن و می رن و دوباره اینا از اول تمیز می کنن و می پرن و ..... اصلا هم نم یگن کی هستی که میای داخل و حتی جوراب هاشونم می شورن و نه تنها خم به ابرو نمیارن بلکه لذت می برن و همیشه به این کار افتخار می کنن و با همین کارها شادِ شادن منم همون موقع تصمیم گرفتم موکب "حضرت مهدی(عج)" بزنم و فرزندانم رو سربازای "حضرت(عج)" بدونم و از جون و دل خدمت کنم بعد از اون الان شما هشتمین نفر هستی که برام پیام اوردی! یکی گفته دیدم رفتی ساکن مسجد جمکران شدی یکی گفته خونه تون مسجد جمکران شده بود و..... اما روشم این جوری بوده که؛ به هیچ کدوم از افراد خانواده هیچی نگفتم و فقط در دلم چنین نیتی کردم ثانیا پیش خودم مرتبا نیتم رو برای هر کاری تکرار می کردم مثلا زیر کتری رو که می خواستم روشن کنم، می گفتم: برای موکب "حضرت مهدی(عج)" روشن می کنم و ...... 🌹 #ا.bano_sadeghy 🌺🍃