eitaa logo
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
218 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
705 ویدیو
24 فایل
🍃بسم رب شهدا والصدیقین🍃 +إمروز فضاے مجازے میواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•]😊 ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
📌علیرضا پناهیان در راهپیمایی ۳روزۀ #مارش_میرا ۲۰۱۸ در بوسنی: 🔰با دیدن غربت مسلمانان بوسنی قدر قدرت اسلام را بیشتر می‌دانیم. 🔰مظلومان بوسنی چندان جرأتِ ابراز مظلومیت ندارند. @Panahian_ir @hekayate_deldadegi
چند تفاوت مومن و منافق 🆔 @hekayate_deldadegi
📌علیرضا پناهیان در راهپیمایی ۳روزۀ #مارش_میرا ۲۰۱۸ در بوسنی: 🔰 وظیفۀ هر مسلمان است که اسلام را با ادبیاتی بین‌المللی عرضه کند 🔰 کشور بوسنی برای نشر بین‌المللی دین، ظرفیت ویژه‌ای دارد @Panahian_ir @hekayate_deldadegi
🌾 آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست ... 🆔 @hekayate_deldadegi👈باذکر صلوات
🕊🍃.دمی با آقا ابراهیم هادی.🍃🕊 @hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🕊🍃.دمی با آقا ابراهیم هادی.🍃🕊 @hekayate_deldadegi
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 زندگينامه : 🌷"ابراهيم" در اول ارديبهشــت ســال 1336 در محله "شــهيدآيت الله سعيدي" حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود. او چهارمين فرزند خانواده بشــمار ميرفت. با اين حال پدرش، "مشــهدي محمد حسين" ، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. ابراهيم نوجوان بودکه طعم تلخ يتيمي را چشــيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبســتان را به مدرســه طالقاني رفت و دبيرســتان را نيز در مدارس ابوريحان و کريمخان زند. ســال 1355 توانســت به دريافت ديپلم ادبي نائل شود. از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. حضور در هيئت جوانان وحدت اســامي و همراهي و شاگردي استادي نظير "عالم محمد تقي جعفري" بسيار در رشد شخصيتي "ابراهيم" موثر بود. در دوران پيروزي انقلاب شجاعتهاي بسياري از خود نشان داد. او همزمــان بــا تحصيل علم بــه کار در بازار تهران مشــغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. ابراهيــم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باســتاني شــروع کرد. در واليبال وکشــتي بين ظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه ميايستاد. مردانگــي او را ميتوان در ارتفاعات ســر به فلک کشــيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشتهاي سوزان جنوب مشاهده کرد. حماســه هاي او در اين مناطق هنــوز در اذهان ياران قديمي جنگ تداعي ميکند. در "والفجر مقدماتي" پنج روز به همراه "بچه هاي گردانهاي کميل و حنظله" درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. ســرانجام در 22 بهمن سال 1361 بعد از فرســتادن بچههاي باقيمانده به عقب، تنهاي تنها با "خدا(متعال)" همراه شد. ديگركسي او را نديد. او هميشه از "خدا" ميخواســت "گمنام" بماند، چرا كه "گمنامي" صفت ياران محبوب "خداست(متعال)" . "خدا(متعال)" هم دعايش را مســتجاب كرد. "ابراهيم" سالهاست كه گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور. 👈نشر باذکر صلوات برای "آقا امام زمان(عج)" @hekayate_deldadegi 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
جامانده ام و حوصله شرح فراق نیست ... @hekayate_deldadegi
✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 📝انسان گاهی چنان به خود ظلم می‌کند و دست و پای خویش را طوری می‌بندد که هیچ‌کس حتی خودش نمی‌تواند گره‌گشایی کند. انسان می‌تواند در تمام شرایط و ابتلائات، راه مستقیم و صراط بندگی و عبودیت را بپیماید و در نتیجه قُرب[الهی] حاصل کند. ... مشاهده #متن_کامل این مطلب و مطالب مشابه از طریق #لینک زیر:🔻 👆http://bahjat.ir/fa/content/10308 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۳۴۶ @bahjat_ir
#قرار_شبانه🕊 فرستادن 5صلوات جهت تعجیل در امر فرج به نیت #شهید_حججی و #شهید_ابراهیم_هادی کانال شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadegi
🔹﷽🔹 سـلـیـمـانـا از ایـن خـرمـن فـقـط یـک خـوشــه مـیـخــواهم ... زگــوشـه گــوشـه ی دنـیـا فـقـط "شـش گــوشــه" مـیـخـواهم . 🍃السلام علیک یااباعبدالله الحسین(علیه السلام)🍃 @hekayate_deldadegi
🍃🌸🍃 از قــبــر هراســی بــه دل خــســتــه ی مــا نــیــســت امــیــد بــه "اُمِ الــشــهدا فــاطــمــه(س)"داریــم ... #عصرتون_شهدایی🌹 @shahid_roohollah_ghorbani
🍃🕊🌹🕊🍃 آفتاب، سنگين و داغ به زمين مي ريخت. بچه ها در گرمايي طاقت سوز، عاشقانه به دنبال بقاياي پيكر شهدا بودند. از صبح علي الطلوع كار را شروع كرده بودند. نزديكي هاي غروب بود كه بچه ها خواستند قدري استراحت كنند. راننده ي بيل مكانيكي كه سرباز زحمت كشي بود بنام «بهزاد گيج لو» چنگك بيل را به زمين زد و از دستگاه پياده شد. بچه ها روي خاكريزي نشسته و مشغول استراحت و نوشيدن آب شدند. در گرماي شديد كه استخوان هاي آدم را به ستوه مي آورد، ناگهان متوجه شديم كه كبوتر سپيد و زيبا، بال و پر زنان آمد و روي چنگك بيل نشست و شروع كرد به نوك زدن به بيل!! بچه ها ابتدا مسأله را جدي نگرفتند، ولي چون كبوتر هي به بيل نوك مي زد و ما را نگاه مي كرد، اين صحنه براي بچه ها قابل تأمل شد. يكي از رفقا كلمن را پر از آب كرد و در كنار خودمان روي خاكريز قرار داد. اندكي بعد كبوتر از روي بيل بلند شد و خود را به كنار ظرف آب رساند. لحظاتي به درون كلمن آب نگاه كرد و دوباره به ما خيره شد. بدون اين كه ترسي داشته باشد، مجدداً پريد و روي چنگك بيل نشست و باز شروع به نوك زدن كرد...! دقايقي بعد از روي بيل پر كشيد و در امتداد غروب آفتاب گم شد! منظره ي عجيبي بود. همه مات و مبهوت شده بودند. هركس چيزي مي گفت در اين ميان «آقا مرتضي» رو به بچه ها كرد و گفت: «بابا، به خدا حكمتي در كار اين كبوتر بود...!» ساير بچه ها هم همين نظر را دادند و در حالي كه هم چنان در مورد اين كبوتر حرف هاي تازه اي بين بچه ها رد و بدل مي شد، شروع به كار كرديم. جست وجو را در همان نقطه اي كه كبوتر نوك مي زد ادامه داديم. با اولين بيلي كه به زمين خورد، سر يك شهيد با يك كلاه آهني بيرون آمد. در حالي كه موهاي سر شهيد به روي جمجمه باقي بود و سربند «يا زيارت يا شهادت» نيز روي پيشاني شهيد به چشم مي خورد! ما با بيل دستي بقيه ي خاك ها را كنار زديم. پيكر تكيده ي شهيد در حالي كه از كتف به پايين سالم به نظر مي رسيد از زير خاك نمايان شد. بچه ها با كشف پيكر گلگون اين شهيد غريب، پرده از راز حكمت آميز آن كبوتر سفيد برداشتند. راوي : شهيد حاج علي محمودوند کانال شهید ابراهیم هادی @hekayate_deldadegi