فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خبر📢
مهمان برنامه بدون تعارف بشهادت رسید.حاج قدسی جانباز اعصاب وروان که اظهاراتش دربرنامه تلویزیونی وفضای مجازی بازتاب وسیعی داشت،روزگذشته شهدشیرین شهادت رانوشید.
@Agamahmoodreza
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
#شهیدانه #معرفی_شهید_ابراهیم |•🍃 این قسمت: کشتی 🍃•| @hekayate_deldadegi
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
# برشی از کتاب سلام بر ابراهیم
#راوی: محمدحسام، رضا هادي،ناصر "كدخدا"
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
کشتی
هنوز مدتی از حضور در ورزش باستانی نگذشته بود که ابراهیم به توصیه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ کشتی رفت. در باشگاه ابومسلم در اطراف میدان خراسان ثبت نام کرد. و کار خود را با وزن 53 کیلو آغاز کرد.
آقای گودرزی و محمدی مربیان خوب ابراهیم درآن دوران بودند. آقای محمدی، ابراهیم را به خاطر اخلاق و رفتارش خیلی دوست داشت و آقای گودرزی هم خیلی خوب به ابراهیم فنون کشتی رو یاد میداد و میگفت:
"این پسر خیلی آرومه اما تو کشتی وقتی زیر میگیره، چون قد بلند و دستای کشیده و قوی داره مثل پلنگ حمله میکنه و تا امتیاز نگیره ول کن نیست. برای همین اسم ابراهيم رو گذاشته بود پلنگ خفته "
خیلی مواقع میگفت:"یه روز، این پسر رو تو مسابقات جهانی می بینید، مطمئن باشید".
سالهای اول دهه 50 در مسابقات قهرمانی نوجوانان تهران شرکت کرد. ابراهیم همه حریفها را با اقتدار شکست داد و در حالی که 15 سال بیشتر نداشت برای مسابقات کشوری انتخاب شد، مسابقات در روزهای اول آبان برگزار میشد ولی ابراهیم در این مسابقات شرکت نکرد.
مربیها خیلی از دست ابراهیم ناراحت شدند. بعدها فهمیدیم مسابقات در حضور ولیعهد برگزار میشد و جوایز هم توسط او اهداء شده است. برای همین ابراهیم در مسابقات شرکت نکرده بود.
سال بعد ابراهیم در مسابقات قهرمانی آموزشگاهها شرکت کرد و قهرمان شد. همان سال هم در وزن 62 کیلو در قهرمانی باشگاههای تهران شرکت کرد.
در سال بعد از آن در مسابقات قهرمانی آموزشگاهها وقتی دید دوست صمیمی خودش در وزن او، یعنی 68 کیلو شرکت کرده، ابراهیم یک وزن بالاتر رفت و در 74 کیلو شرکت کرد. در آن سال درخشش ابراهیم خیره کننده بود و جوان 18 ساله قهرمان 74 کیلو آموزشگاهها شد.
تبحر خاص ابراهیم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحیح از دستان قوی و بلند خود باعث شده بود که به یک کشتی گیر تمام عیار تبدیل شود.
***
در همان سال در مسابقات باشگاهها که در سالن صدری برگزار میشد "ابراهیم" داخل تماشاگرها کنار من نشسته بود.
گوینده سالن اعلام کرد:
کشتی بعدی "ابراهیم هادی" و مرتضی. ق حریف "ابراهیم" که دو ردیف جلوتراز ما توی تماشاگرها نشسته بود، بلند گفت: "این ابراهیم کیه؟" رفقایش همدیگر را نگاه کردند و گفتند: نمیدونیم.
"ابراهیم" هم که داشت صحبتهای اونها رو گوش میکرد بلند گفت:"ابرام رو من میشناسم هیچ عددی نیست".
مرتضی هم به رختکن رفت، بعد هم خوشحال به سمت تشک آمد و رفقایش تشویقش میکردند. بدن خیلی قوی و توپری داشت. با غرور خاصی وارد تشک شد.گوینده سالن دوباره مسابقه را اعلام کرد.
"ابراهیم" که دو بنده کشتی رو زیر لباسش پوشیده بود سریع لباسهایش رو در آورد و اومد پائین و رفت روی تشک.
خیلی از تماشاگرها از بچه محلهای مرتضی بودند و تشویقش میکردند . من هم تک و تنها داشتم ابراهیم رو نگاه میکردم. مربي هم از گوشه تشک ابراهیم رو راهنمائی میکرد.
مرتضی با تعجب داشت ابراهیم رو نگاه میکرد. بعد گفت:"تو که الان پشت سر من نشسته... "هنوز حرفش تمام نشده بود که داور سوت شروع مسابقه رو زد.
به محض شنیدن صدای سوت ، ابراهیم سریع به سمت پاهای حریف رفت و جفت پاهاش رو تو بغل گرفت و بعد هم از جا بلندش کرد و با کمر کوبیدش به تشک.
مرتضی چندین بار تقلا کرد که از حالت پل خارج بشه ولی ابراهیم کمتر از 30 ثانیه، با ضربه فنی پیروز مسابقه شد. اما از آنجائی که خیلی خوش برخورد بود اونقدر با حریفش صحبت کرد و خندید که دل اون رو هم به دست آورد. این دو نفر بعدها رفقای بسیار صمیمی برای هم شدند.
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
🍃 کانال شهید ابراهیم هادی 🍃
@Ebrahimhadibot
@hekayate_deldadegi
"یا علی اکبرِ حسین (علیه السّلام)"
امان از لحظه ای که شهیدت
صورتی نداشته باشد که صورتت را به صورتش بگذاری...😭
#شهید_نوید_صفری
@SHAHIDNAVID_safari
@hekayate_deldadegi
🍃 کانال شهید ابراهیم هادی 🍃
"یاعلی اکبر(ع)"
این صحنہ دلت را بہ ڪجا مے برد..؟
سرعلی به دامن گرفت آرام نشد
سر علی به سینه چسباند آرام نشد
صورت به صورت علی گذاشت...
آخ که بمیرم برای دل اربابم
#شهید_بیضایی
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
"یاعلی اکبر(ع)" این صحنہ دلت را بہ ڪجا مے برد..؟ سرعلی به دامن گرفت آرام نشد سر علی به سینه چسباند
آخ که "بمیرم الهی" امشب تو روضه این دوتا عکس جلوی چشمام میچرخیدن .
حتی تصورش برای خودمم نه برای این پدرای بزرگوار شهدا ، راه نفسم را می بست ... فقط میتونم بگم شرمندتونم یه شرمندگی که اندازه نداره ...
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
"یا علی اکبرِ حسین (علیه السّلام)" کاش صورتی بود تا میبوسید و صورت بر صورتش میگذاشت تا کمی آرام میگ
"لحظه وداع پدر شهید محسن حججی" با تن ارباً اربای پسرش ...
کجا را ببوسم بابا جان ...
نه صورتی هست و نه سری هست و نه حتی دستی ....
#پیرم_کردی
#زمین_گیرم_کردی
#اقتدا_به_ارباب_و_شَهزاده_شان
#پست_سیاسی
#شایعه
چندروزیست که فضای مجازی پرشده ازلجن پراکنی های دشمنان داخلی وخارجی
تک بُعدی نباشین لطفا،نکند وقتی تمام حواست به عزاداریست ،باطن دینمان را بیصدا آتش زده باشن.
#شمرِ_زمانت_را_بشناس
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
#پست_سیاسی #شایعه چندروزیست که فضای مجازی پرشده ازلجن پراکنی های دشمنان داخلی وخارجی تک بُعدی نباش
توجه 📣 توجه 📣 توجه 📣 توجه 📣
❌سند شایعه بودن پست قبلی 📝
#پاسخ_شبهه_و_شایعه
https://www.yjc.ir/fa/news/5352439/واقعیت-حدیث-امام-حسین-ع-در-رابطه-با-ایرانیان-سند
ببخشید هرچی تلاش کردم فیلم این پاسخ به شبهه را براتون نذاشت تو کانال ایتا و سروشمون. پس لطف کنین به آدرسی که براتون گذاشتم مراجعه کنید تا نیرنگ دشمنان و شبهه افکنی شون رو ببینین.
👇👇👇👇👇
پاسخ استاد رائفی پور به شبهه نظر امام حسین درباره ایران
http://www.aparat.com/v/bSLGk