eitaa logo
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
219 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
705 ویدیو
24 فایل
🍃بسم رب شهدا والصدیقین🍃 +إمروز فضاے مجازے میواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•]😊 ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_سی و نهم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 رهروان امام خمینی ره :جمعی از دوستان خیلی ساده و با اخلاص ميخواند. سوز درونی او در صدایش تأثیر گذاشته بود. رفته‌رفته در مداحی مسلط شد. بیشتر ادعیه و زیارتها را در همان دوران جنگ حفظ کرد. وقتی به مرخصی ميآمد به همراه دوستان رزمنده به منازل شهدا ميرفت. با قرائت دعای توسل و کمیل، یاد رفقای خود را زنده نگه ميداشت. با پایان جنگ این روند ادامه داشت. کم‌کم جمعیت هیئت زیاد شد. پس از ارتحال ملکوتی امام; به همراه دوستان مسجد جامع، هیئت رهروان امام; را راه‌اندازی کردند. منازل شهدا کفاف جمعیت شرکت‌کننده را نميداد. بنابراين بیت الزهرا س در محله ششصد دستگاه محل تشکیل جلسات هیئت شد. مدتی بعد هم، محل ساختمان فعلی هیئت در روبه‌روی امامزاده یحیی انتخاب و خریداری شد. ٭٭٭ سید یکی از مداحان خوش صدا و با اخلاص بود که مردم بسیار به او علاقه داشتند. خیلیها سید را از مداحی در بیت الزهراس ميشناختند. یک بار به طور اتفاقی پشت سرش به سمت هیئت ميرفتم. متوجه شدم از مسیر مستقیمی که به بیت الزهراس ميرسيد، حرکت نميکند! دائم از کوچه پس کوچه‌ها عبور ميکرد. کلاه وکاپشن را روی سرش کشیده بود. سعی ميکرد تا آنجا که ميشد در دید مردم نباشد. برای من عجیب بود. اما ميدانستم سید به اخلاص خیلی اهمیت ميدهد. علاقه‌ای نداشت که مردم او را به هم نشان بدهند و بگویند ... ٭٭٭ رفتم هیئت رهروان امام; تا بلکه ... مجلس خیلی با حال و با صفایی بود. اما آنچه ميخواستم نشد! بعد از مراسم رفتم جلو و مداح هیئت را پیدا کردم. ميگفتند نامش سید مجتبی علمدار است. گفتم: »آقا سید من یه سؤال دارم.« جلوتر آمد. گفتم: »من هر هیئتی که ميروم، وقتی روضه ميخوانند و مداحی ميکنند، اصلًا گریه‌ام نميگیرد. چه کارکنم!؟« سید نگاهی به من کرد وگفت: »در این مراسم هم که من خواندم باز گریه ات نگرفت؟« گفتم: »نه! اصلًا گریه ام نگرفت.« رفت توی فکر. بعد با لحن خاصی گفت: »ميدونی چیه!؟ من گناهانم زیاده. من آلوده ام. برای همین وقتی ميخوانم اشک شما جاری نميشود. سید این حرف را خیلی جدی گفت و رفت.« من تعجب کردم. تا آن لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سؤال را از آنها پرسیدم، به من ميگفتند: »شما گناهانت زیاد است. شما آلوده ای برو از گناهان توبه کن .آنوقت گریه ات ميگیرد؟!« البته من ميدانستم که مشکل از خودم است اما شک نداشتم که این کلام آقا سید، اخلاص و درون پاک او را ميرساند. از آنوقت مرتب به هیئت رهروان ميرفتم، خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری بود. 👈صلوات 🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃 ✨@hekayate_deldadegi