🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
12 شهریور سالروز شهادت رئیسعلی دلواری و روز مبارزه با استعمار گرامی باد. مزار: نجف_قبرستان وادی السل
🍃🌷🍃
"زندگینامه شهید رئیس علی دلواری"
روستای دلوار بندر كوچكی است در پنجاه كیلومتری بوشهر كه مركز یكی از بخشهای ساحلی شهرستان تنگستان است. واژه دلوار به معنای " دلاور " است كه گاه " دلبار" هم گفته می شود . شغل مردم دلوار اغلب ماهیگیری و سفر به شیخ نشینهاست. موقعیت دلوار بگونه ای است كه كشتیهای بزرگ می توانند در ساحل آن پهلو بگیرند و به همین لحاظ در مقاطعی از تاریخ ایران نامی از آن ذكر شده است .
بندر دلوار كه جمعیت آن حدود 700 نفر بوده است، بزرگترین نقش را در دفاع از خاك ایران در سال 1914 م.( 1333 ه.ق) در مقابل حمله دوم قوای انگلیس داشته است.
رئیس علی فرزند رییس محمد در سال 1261 ش در دهستانی از توابع بوشهر به دنیا آمد. او در عصر مشروطیت ، جوانی 24 ساله ، بلند همت، شجاع، در صدق و صفا كم مانند و در حب وطن و توكل به خدا ، ضرب المثل بود. اگرچه سواد و معلومات كافی نداشت ، اما پاكی و سرشت و صفات حمیده او زبانزد اطرافیان بود. رییسعلی بعد از این كه قوای اشغالگر انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، با شجاعتی وصفناپذیر به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شكستهای سنگینی بر آنان وارد كرد.
رئیسعلی بعد از این كه قوای انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شكستهای سنگینی بر آنان وارد كرد.
پس از اشغال بوشهر در رمضان سال 1333 ق، نیروهای انگلیسی قصد تصرف دلوار را میكنند. محلی كه پیش از آن، چند بار سربازان انگلیسی به آنجا یورش برده و هر بار طعم تلخ شكست را چشیده بودند. رییسعلی همراه با یاران خود، علیه اشغالگران وارد نبرد شده و نیروهای متجاوز را كه قریب به پنج هزار نفر بودند، تار و مار میكند. قیام مردم تنگستان بر روی هم هفت سال به طول انجامید و در این مدت، دلیران تنگستان، دو هدف عمده را دنبال میكردند: پاسداری از بوشهر، دشتستان و تنگستان به عنوان منطقه سكونت خود و جلوگیری از نفوذ قوای بیگانه به درون سرزمین ایران و دفاع از استقلال وطن. با کودتای ضد انقلابی لیاخوف روسی علیه مشروطهخواهان در هزار و سیصدو بیست و شش هجری قمری و بمباران مجلس شورای ملی و استقرار دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار، رئیس علی به همراه سیدمرتضی علمالهدی اهرمی به مبارزه علیه استبداد صغیر پرداخت. در سال هزار وسیصد و بیست و هفت هجری قمری با کمک تفنگچی تنگستانی، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلی شاه پاک کرد و اداره گمرک و انتظامات و دیگر ادارات را تسخیر کرد. این کار دلیران تنگستان بر انگلیسیها که اداره گمرک را در اجاره داشتند گران آمد وآنان برای تضعیف مشروطهخواهان و استمرار سلطه بر حیات اقتصادی و سیاسی جنوب ایران به جنگ با دلیران تنگستانی پرداختند و در این راه از دیگر خوانین جنوب ایران یاری جستند. جنگ میان رئیس علی و دلیران تنگستان از یک سو و انگلیسیها و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شوال هزار و سیصد و سی و سه ه.ق ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیس علی و یارانش تفوق یابند. تا این که در گیرودار حمله انگلیسیها به بوشهر در شب بیست و سه شوال هزار و سیصد وسیوسه ه.ق (سوم سپتامبر هزار و نهصد و پانزده میلادی) هنگامی که رئیسعلی در محلی به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیسیها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسید. مبارزات رئیس علی دلواری برگ زرین دیگری در تاریخ مقاومت دلیر مردان ایران در مبارزه با استعمار است رییسعلی دلواری این آزاده دلاور، سرانجام در حین مبارزه با دشمنان اسلام و ایران در دوازدهم شهریور 1294 ش برابر با 23 شوال 1333 ق در 33 سالگی، از پشت مورد هدف گلوله فرد خائنی قرار گرفت و به شهادت رسید.
📚سایت تبیان
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_بیست و سوم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#والفجر ۱۰
#راوی: رضا علیپور
دشتهاي سليمانية عراق همزمان با "مبعث رسول اكرم(ص)" میزبان بچه های بسیجی شده بود.به این منطقهنیروها از غرب کشور و از سمت ارتفاعات هزار و یک شهید«۱» وارد شدند.
آخرین روزهای اسفند سال 1366 بود. عملیات والفجر 10 در ساعت يازده و بيست دقيقه آغاز شد. از قرارگاه قدس، لشكر 25 كربلا با ده گردان در اين عمليات حضور داشت.
يكي از گردانها، گردان مسلم بن عقيل بود.
جلسه فرماندهان برگزار شده بود. طبق توافق، قرار شد قله مهم منطقه توسط
گردان "علي بن ابيطالب (علیه السّلام)" آزاد شود. همزمان "گردان مسلم(علیه السّلام)" در سكوت كامل به سمت شهر خرمال حركت كند.
ُ نیروهای گردان پس از عبور از شهر خرمال بدون انجام عمليات، پنج كيلومتر
ُ در جادة خرمال به سمت سه راه سيد صادق و شهر سليمانيه پیش بروند. طی مسیرهم پنج پاسگاه وجود داشت که پنجمین آن در سه راه قرار داشت.
آنجا باید سه راهي مهم منطقه(پاسگاه دوجیله) و قلّه گردكو را تصرف
ميكرديم و ارتباط دشمن با اين سه شهر مجاور قطع ميشد.
سيد به عنوان فرمانده گروهان به همراه شهيد سيد علي دوامي، جانشین
گردان، و شهيد بهمن فاتحي و دیگر نیروها به سمت سه راه حركت كردند.
وظيفة گروهان سلمان سنگینتر بود. پاكسازي پاسگاه پنج و آن سه راه کار
سنگین و مهمی بود.
حركت سيصد نفري نيروها در تاریکی شب و بدون صدا به سمت دشمن
خيلي مشكل بود. پس از طي مسيري بايد توقف ميشد و پس از اطمينان از
حضور كل گردان دوباره به سوي سهراه حركت ميكرديم.
وقتي نگاهم به سيد افتاد، دیدم كه دائم ذكر «لاحول و لا قوة الاّ بالله» و يا ذكر
"يا زهرا(سلام الله علیها)" بر لبانش بود.
شرایط بسیار سخت بود. اگر دشمن از حضور ما آگاهی مي یافت و ما به
اهداف تعیین شده نميرسیدیم، کار دیگر گردانها نیز با مشکل روبه رو ميشد.
______________________
«۱»روزهای آغازین جنگ وقتی قرار بود این ارتفاعات آزاد شود پیش بینی ميشد که هزار شهید بدهیم اما این
ارتفاعات فقط با شهادت یک نفر آزاد شد. برای همین به هزار و یک شهید معروف شد.
👈صلوات
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
✨@hekayate_deldadegi✨
سالروز عملیات فتح 10
عملیات فتح 10 ، یک پیروزی دیگر با مشارکت معارضان کرد عراقی
#سیزده_شهریور
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
سالروز عملیات فتح 10 عملیات فتح 10 ، یک پیروزی دیگر با مشارکت معارضان کرد عراقی #سیزده_شهریور
🍃🌹🍃
سالروز عملیات فتح 10
عملیات فتح 10 ، یک پیروزی دیگر با مشارکت معارضان کرد عراقی
عملیات "فتح 10" نیز به مانند سایر سلسله عملیات های فتح در عمق جبهه شمالی دشمن و مشخصا در محور شمال شرقی استان کردنشین "اربیل عراق"، با مشارکت معارضان کرد عراقی به اجرا درآمد. نیروهای خودی در شامگاه سوم شهریور ماه 1366، با رمز "یا اباعبدالله الحسین(ع)"، بطور نامنظم و با حمله ای محدود، مواضع خودی را به قصد انهدام نیروهای دشمن بر بلندی های منطقه ترک کردند. آنها با رعایت اصل استتار و غافلگیری ،همزمان با اعلام رمز عملیات به نابودی 36 پایگاه حفاظتی و مقر فرماندهی گردان "خفیفه" بر بلندی های 1636، 1922، 1185، 1198 و 1096 پرداختند، همچنین قوای ایرانی و معارضین عراقی توانستند 15 دستگاه خودروی نظامی، 3 قبضه توپ ضدهوایی، 3 زاغه مهمات، 4 دستگاه خودروی مهندسی و چندین قضبه انواع سلاح های نیمه سنگین دشمن را نابود نمایند. در این عملیات ده ها دستگاه خودرو، ده ها قبضه سلاح انفرادی، مقداری مهمات و چند قبضه توپ ضدهوایی دشمن توسط رزمندگان اسلام به غنیمت گرفته شد.
#روزشمار_دفاع_مقدس
🆔 @hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_بیست و چهارم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃🌹🍃🌹
#پاسگاه پنج
#راوی: رضا علیپور
پنج كيلومتر مسير را به سمت سه راه بدون مشكل طي کردیم. به پاسگاه سوم
رسيده بوديم كه ناگهان دشمن متوجه حضور ما شد. با تانك و نفراتي كه در
بالای ارتفاعات و در سه راه مستقر بودند به سمت ما آتش گشود.
هيچ پناهي نداشتیم. سريع كنار جاده، كه حدود يك متر پايينتر از جاده بود،
سنگر گرفتيم. حجم آتش آنقدر زياد بود كه مدت زيادي زمينگير شديم.
كسي جرئت نميكرد سرش را بالا بياورد.
بعضی از بچه ها، که در شیار پایین کوه قرار داشتند، برای اینکه در معرض
رگبار دشمن نباشند خودشان را به داخل آب انداختند! آبی که در آن سرما
تقریبًا یخ زده بود.
وضعيت واقعًا بحراني بود. زمان در حال از دست رفتن بود. باید کاری
ميکردیم. در اين هنگام آقا سيد مجتبي بلند شد و با صدايی رسا فرياد كشيد و
گفت: »الله اكبر.«
بعد ادامه داد: »از بچه هاي گروهان سلمان هر كی هست با من بياد.«
پشت سر او پسرعمويش سيد مصطفي و چند نفر ديگر از زمين كنده شدند.
انگار همه منتظر فرياد الله اكبر آقا سيد بودند. همه روحیه گرفتند.
بچه ها توانستند با شلیک آرپي جي يكي از تانكها را منهدم كنند.
با انفجار تانک دشمن و فریادهای سید مجتبی نیروها، كه روحيه گرفته
بودند، به طرف پاسگاه چهارم حركت كردند. پس از درگيري كوتاهي پاسگاه
فتح شد.
به آخرین مرحله کار نزدیک ميشدیم. حدود پانصد متري ما پاسگاه پنج
قرار داشت.
خودم را به سيد مجتبي رساندم. به همراه او جلوتر از بقيه نيروها بودم. از
حاشية سمت راست جاده به طرف پاسگاه پنج حركت كرديم. به دويست متري
پاسگاه رسيديم. سكوت عجيبي در سه راه احساس ميشد.
پاسگاه پنج درست مشرف به سه راه و بالای تپه قرار داشت. با خودم گفتم
احتمالًا كسي در پاسگاه حضور ندارد. شاید عراقیها با شنیدن صدای درگیری
فرار کرده اند.
با سرعت جلو ميرفتیم. توی همین افکار بودم که یک دفعه صدای شليك
تيربار و آرپي جي از بالای تپه و داخل پاسگاه به طرف ما آغاز شد. بلافاصله
تانک عراقی از روبهرو شلیک کرد. همة ما زمینگیر شدیم!
خودمان را از روی جاده به سطح شيبدار کنار آن پرت كرديم. در اين موقع
یک دفعه صدای نالة سید مجتبی را شنیدم! سيد فریاد زد وگفت: »يا زهرا(س) و
بعد آرام روی زمين نشست.«
وقتي سيد اينگونه نام مادر را به زبان آورد معنايش اين بود كه اتفاقي برایش
افتاده. با شنيدن اين ذكر ناخودآگاه به سمتش برگشتم.
گلولة تيربار گرینوف به بازوي سيد اصابت كرده بود. گلوله از بازو رد شده
و پهلوي او را پاره كرده بود.
دویدم به سمت سید. او را به سمت شیار کشاندم. حال و روز او اصلًا مساعد
نبود. خونریزی شدیدی داشت. ميخواستیم سيد را به عقب منتقل كنيم اما قبول
نكرد. ميگفت: »بايد پاسگاه دشمن را فتح كنيم.«
در اين هنگام، بقيه نيروها از راه رسيدند. سید علی دوامی، حاج تقی ایزد،
فرمانده گردان، و ...
با حجم آتش بچه ها تانك دشمن فرار کرد. بعد از دقايقي پاسگاه پنج به
دست رزمندگان اسلام فتح شد.
عملیات در محور ما به اهداف خود دست یافت. خبر پیروزی بچهها بلافاصله
اعلام شد. بسیاری از نیروهای دشمن در محورهای مجاور پا به فرار گذاشته
بودند.
کار پاکسازی تمام شد. سيد نيروها را براي ادامة عمليات سازماندهي و
تعدادي از بچهها را در سنگرهای اطراف سهراه مستقر كرد. با اين كار راه فرار
نيروهاي عراقي مسدود شد.
آن موقع بود که سید به عقب منتقل شد. اما من خیلی ناراحت سید بودم. شب
قبل ميگفت: »آرزو دارم مانند مادرم شهید شوم.«
حاال با زخمی که بر پهلو داشت او را به عقب منتقل ميکردند.
در مرحله سوم اين عمليات شهر هفتاد هزار نفري حلبچة عراق آزاد شد.
مردم حلبچه از رزمندگان اسالم استقبال با شکوهی کردند. دولت عراق نیز
از آنها انتقام گرفت! روز 25 اسفند شهر حلبچه به شدت بمباران شیمیایی شد.
👈 صلوات
🌱 کانال شهید ابراهیم هادی🌱
✨@hekayate_deldadegi✨
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
📝 به "خدا" پناه می بریم از راهی که شرطش پاگذاشتن بر روی حق باشد، به خدا پناه می بریم که از راهی برویم که نتوانیم برگردیم!
"خدا" کند اگر دانستیم که نمی توانیم برویم و باید برگردیم، برگردیم؛ وگرنه "خدا" می داند که چقدر باید دروغ بگوییم و خطاهای خود را توجیه کنیم؟!
@bahjat_ir
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🔷 دعای مباهله
🌷 بهمناسبت فرارسیدن سالروز مباهله "پیامبر اکرم(ص)" با مسیحیان نجران
"امام صادق (علیهالسلام)" به نقل از "امام باقر(علیهالسلام)" فرمودند: اگر بگویم اسم اکبر(اسم اعظم) در این دعاست درست است و اگر مردم بدانند چه اجابتی در آن نهفته است، سراسیمه به تعلیم آن روی میآورند. من این دعا را بر حاجاتم مقدم میکنم و دعایم به اجابت میرسد.
این همان دعای مباهله است که (پس از دستور مباهله) در آیه شریفه «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» جبرئیل بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل شد و ایشان را از این دعا آگاه ساخت. به ایشان فرمود: "تو و جانشینت (امام علی علیهالسلام) و دو نوهات و دخترت" بیرون روید و با این دعا با آن گروه مباهله کنید.
"امام صادق (علیهالسلام)" میفرمایند: گنجهای دانشی که نزد "خداوند" است، بهتر و باقیتر (از هر چیز) است، پس با این دعا از خداوند طلب شفاعت کنید و از کسانی که اهلیتش را ندارند _ همچون سفیهان و منافقان _ کتمان نمایید. دعا این است:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَلَالِكَ بِأَجَلِّهِ وَ كُلُّ جَلَالِكَ جَلِيلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَلَالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمَالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي...
@bahjat_ir
@hekayate_deldadegi
دعای مباهله.pdf
209.6K
🔷 نسخه پیدیاف دعای مباهله
🌷 "امام صادق (علیهالسلام)": اگر بگویم "اسم اکبر (اسم اعظم)" در این دعاست، درست است.
@bahjat_ir
@hekayate_deldadegi
🔸اینفو گرافیک | داستان مباهله
🔰باشکوهترین تجمع "اهل بیت(علیهم السّلام)" در طول تاریخ اسلام در #مباهله است. داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم.
@Panahian_ir
@hekayate_deldadegi
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🌹#دلنوشته🌹
گاهی اوقات زندگی سخت میشود ...
... دیر میگذرد ...
با بی حوصلگی ....
و ... یک دنیا سوال بی جواب در ذهنت ...
حیران و سرگردان میشوی ...
حیران از اینکه هدفت چه بود و حالا چه شده ای ...
و سر گردان از اینهمه اتفاقات جور واجوریی که در مسیرن رسیدن به این نقطه سرت آمده ...
گاهی مینشینی و هی برای خودت کم و زیاد میکنی ....
میشماری ...
و هی برای کارایت و اتفاقاتی که افتاده دلیل و منطق جور میکنی ...
غافل ازاینکه جواب تمام سوال های ذهنت یه جمله است ...
و آن اینکه ...
😔... تو از "خدای خودت" غافل شده ای ...😔
همین ...
باور کن همین دلیل تمام سرگردانی هایت است ....
نویسنده: ا. ص
👈نشر باذکر صلوات برای "امام زمان(عج)"
کانال شهید ابراهیم هادی
🆔 @hekayate_deldadegi
🌷 پیام ابراهیم 🌷
🌹 گر چه هستی پر از غم و دلخون
🌹 نشو از زندگیِ خود محزون
🌹 پاشو در خدمت فقیران باش
🌹 پاشو از این فضا بیا بیرون
.
شهادت نصیبتان
💠 توییت علیرضا پناهیان/ از بس "حزباللهیها" شعارهای ارزشی دادند و بیش از وضع معیشت مردم به معنویت پرداختند،..
#توییت
@Panahian_ir
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_بیست و پنجم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#امداد غیبی
#راوی :مصاحبه با سید مجتبی
یک شب در کنار سید مجتبی بودیم. روایتی که او از عملیات والفجر 10 و تصرف پاسگاهها داشت بسیار جالب و شنیدنی بود. او ماجرای آن شب را یک امداد غیبی ميدانست. ميگفت: »در سكوت كامل بايد به پاسگاهها
ميرسيديم. حالا در نظر بگيريد، كلي نيرو، با آن همه تجهيزات و آن همه
وسايل، كوله پشتي، كلاه خود، اسلحه و ...
صداي پاي بچهها هم زیاد بود! آن شب توي آب رفته بودیم. پوتينها و كتاني ها خيس شده بود و صدا ميكرد. بايد در سکوت کامل از كنار سنگر
دشمن رد ميشدیم. نبايد سربازان عراقي بيدار ميشدند! (حتی در کنار مسیر ما، نفربر دشمن روشن بود و عراقیها داخل آن بودند) آن شب امدادهاي غيبي خداوند نصيب ما شد. نميدانم چرا، ولي آن شب قورباغه هاي داخل آبگير سر و صداي زيادي راه انداخته بودند! آنقدر سر و
صدا ميكردند كه ما اصلًا خودمان هم صداي نفر جلويي را نميشنيديم! واقعًا لطف خدا بود. سر و صداي قورباغهها آنقدر زياد بود كه عراقيها اصلًا
متوجه عبور نيروها از كنارشان نشدند. به اين طريق از پاسگاه دوم هم رد شديم. نيروها براي حمله در آنجا مستقر و به سمت پاسگاه سوم حركت كرديم. وقتي به پاسگاه سوم رسيديم، دشمن تازه متوجه حضور ما شد. آنها از همه
طرف بچهها را به گلوله بستند. اينجاست كه فكر كردن واقعًا سخت است. در يك لحظه هم بايد فكر حفظ نيروها و حفظ جان خود باشی. هم بايد فكر كني كه چه بايد كرد؟ همة اينها بايد در يك لحظه خيلي حساس به فكرت برسد. در این شرایط فقط "عنايت خداوند" است كه راه را ميگشايد. اين مسائل در جنگ زياد به وجود ميآمد. به دوستان گفتم: »اگر يك روز
جنگ تمام شود و ما يك ميليون بچه رزمنده داشته باشيم، يك ميليون مرد آب ديده خواهيم داشت؛ کسانی که همه گونه سختی کشیده اند، مشكلات ديدند، سرما ديدند، گرما ديدند، بيخوابي ها كشيدند، گرسنگي ها و تشنگي ها تحمل كردند. اینها به درد انقلاب ميخورند.«
خلاصه آن شب با اندک نیرویی که مانده بود جلو رفتیم و پاسگاه پنجم و سهراه هم فتح شد.
👈صلوات
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
✨@hekayate_deldadegi✨