🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
سالروز عملیات فتح 10 عملیات فتح 10 ، یک پیروزی دیگر با مشارکت معارضان کرد عراقی #سیزده_شهریور
🍃🌹🍃
سالروز عملیات فتح 10
عملیات فتح 10 ، یک پیروزی دیگر با مشارکت معارضان کرد عراقی
عملیات "فتح 10" نیز به مانند سایر سلسله عملیات های فتح در عمق جبهه شمالی دشمن و مشخصا در محور شمال شرقی استان کردنشین "اربیل عراق"، با مشارکت معارضان کرد عراقی به اجرا درآمد. نیروهای خودی در شامگاه سوم شهریور ماه 1366، با رمز "یا اباعبدالله الحسین(ع)"، بطور نامنظم و با حمله ای محدود، مواضع خودی را به قصد انهدام نیروهای دشمن بر بلندی های منطقه ترک کردند. آنها با رعایت اصل استتار و غافلگیری ،همزمان با اعلام رمز عملیات به نابودی 36 پایگاه حفاظتی و مقر فرماندهی گردان "خفیفه" بر بلندی های 1636، 1922، 1185، 1198 و 1096 پرداختند، همچنین قوای ایرانی و معارضین عراقی توانستند 15 دستگاه خودروی نظامی، 3 قبضه توپ ضدهوایی، 3 زاغه مهمات، 4 دستگاه خودروی مهندسی و چندین قضبه انواع سلاح های نیمه سنگین دشمن را نابود نمایند. در این عملیات ده ها دستگاه خودرو، ده ها قبضه سلاح انفرادی، مقداری مهمات و چند قبضه توپ ضدهوایی دشمن توسط رزمندگان اسلام به غنیمت گرفته شد.
#روزشمار_دفاع_مقدس
🆔 @hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_بیست و چهارم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃🌹🍃🌹
#پاسگاه پنج
#راوی: رضا علیپور
پنج كيلومتر مسير را به سمت سه راه بدون مشكل طي کردیم. به پاسگاه سوم
رسيده بوديم كه ناگهان دشمن متوجه حضور ما شد. با تانك و نفراتي كه در
بالای ارتفاعات و در سه راه مستقر بودند به سمت ما آتش گشود.
هيچ پناهي نداشتیم. سريع كنار جاده، كه حدود يك متر پايينتر از جاده بود،
سنگر گرفتيم. حجم آتش آنقدر زياد بود كه مدت زيادي زمينگير شديم.
كسي جرئت نميكرد سرش را بالا بياورد.
بعضی از بچه ها، که در شیار پایین کوه قرار داشتند، برای اینکه در معرض
رگبار دشمن نباشند خودشان را به داخل آب انداختند! آبی که در آن سرما
تقریبًا یخ زده بود.
وضعيت واقعًا بحراني بود. زمان در حال از دست رفتن بود. باید کاری
ميکردیم. در اين هنگام آقا سيد مجتبي بلند شد و با صدايی رسا فرياد كشيد و
گفت: »الله اكبر.«
بعد ادامه داد: »از بچه هاي گروهان سلمان هر كی هست با من بياد.«
پشت سر او پسرعمويش سيد مصطفي و چند نفر ديگر از زمين كنده شدند.
انگار همه منتظر فرياد الله اكبر آقا سيد بودند. همه روحیه گرفتند.
بچه ها توانستند با شلیک آرپي جي يكي از تانكها را منهدم كنند.
با انفجار تانک دشمن و فریادهای سید مجتبی نیروها، كه روحيه گرفته
بودند، به طرف پاسگاه چهارم حركت كردند. پس از درگيري كوتاهي پاسگاه
فتح شد.
به آخرین مرحله کار نزدیک ميشدیم. حدود پانصد متري ما پاسگاه پنج
قرار داشت.
خودم را به سيد مجتبي رساندم. به همراه او جلوتر از بقيه نيروها بودم. از
حاشية سمت راست جاده به طرف پاسگاه پنج حركت كرديم. به دويست متري
پاسگاه رسيديم. سكوت عجيبي در سه راه احساس ميشد.
پاسگاه پنج درست مشرف به سه راه و بالای تپه قرار داشت. با خودم گفتم
احتمالًا كسي در پاسگاه حضور ندارد. شاید عراقیها با شنیدن صدای درگیری
فرار کرده اند.
با سرعت جلو ميرفتیم. توی همین افکار بودم که یک دفعه صدای شليك
تيربار و آرپي جي از بالای تپه و داخل پاسگاه به طرف ما آغاز شد. بلافاصله
تانک عراقی از روبهرو شلیک کرد. همة ما زمینگیر شدیم!
خودمان را از روی جاده به سطح شيبدار کنار آن پرت كرديم. در اين موقع
یک دفعه صدای نالة سید مجتبی را شنیدم! سيد فریاد زد وگفت: »يا زهرا(س) و
بعد آرام روی زمين نشست.«
وقتي سيد اينگونه نام مادر را به زبان آورد معنايش اين بود كه اتفاقي برایش
افتاده. با شنيدن اين ذكر ناخودآگاه به سمتش برگشتم.
گلولة تيربار گرینوف به بازوي سيد اصابت كرده بود. گلوله از بازو رد شده
و پهلوي او را پاره كرده بود.
دویدم به سمت سید. او را به سمت شیار کشاندم. حال و روز او اصلًا مساعد
نبود. خونریزی شدیدی داشت. ميخواستیم سيد را به عقب منتقل كنيم اما قبول
نكرد. ميگفت: »بايد پاسگاه دشمن را فتح كنيم.«
در اين هنگام، بقيه نيروها از راه رسيدند. سید علی دوامی، حاج تقی ایزد،
فرمانده گردان، و ...
با حجم آتش بچه ها تانك دشمن فرار کرد. بعد از دقايقي پاسگاه پنج به
دست رزمندگان اسلام فتح شد.
عملیات در محور ما به اهداف خود دست یافت. خبر پیروزی بچهها بلافاصله
اعلام شد. بسیاری از نیروهای دشمن در محورهای مجاور پا به فرار گذاشته
بودند.
کار پاکسازی تمام شد. سيد نيروها را براي ادامة عمليات سازماندهي و
تعدادي از بچهها را در سنگرهای اطراف سهراه مستقر كرد. با اين كار راه فرار
نيروهاي عراقي مسدود شد.
آن موقع بود که سید به عقب منتقل شد. اما من خیلی ناراحت سید بودم. شب
قبل ميگفت: »آرزو دارم مانند مادرم شهید شوم.«
حاال با زخمی که بر پهلو داشت او را به عقب منتقل ميکردند.
در مرحله سوم اين عمليات شهر هفتاد هزار نفري حلبچة عراق آزاد شد.
مردم حلبچه از رزمندگان اسالم استقبال با شکوهی کردند. دولت عراق نیز
از آنها انتقام گرفت! روز 25 اسفند شهر حلبچه به شدت بمباران شیمیایی شد.
👈 صلوات
🌱 کانال شهید ابراهیم هادی🌱
✨@hekayate_deldadegi✨
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
📝 به "خدا" پناه می بریم از راهی که شرطش پاگذاشتن بر روی حق باشد، به خدا پناه می بریم که از راهی برویم که نتوانیم برگردیم!
"خدا" کند اگر دانستیم که نمی توانیم برویم و باید برگردیم، برگردیم؛ وگرنه "خدا" می داند که چقدر باید دروغ بگوییم و خطاهای خود را توجیه کنیم؟!
@bahjat_ir
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🔷 دعای مباهله
🌷 بهمناسبت فرارسیدن سالروز مباهله "پیامبر اکرم(ص)" با مسیحیان نجران
"امام صادق (علیهالسلام)" به نقل از "امام باقر(علیهالسلام)" فرمودند: اگر بگویم اسم اکبر(اسم اعظم) در این دعاست درست است و اگر مردم بدانند چه اجابتی در آن نهفته است، سراسیمه به تعلیم آن روی میآورند. من این دعا را بر حاجاتم مقدم میکنم و دعایم به اجابت میرسد.
این همان دعای مباهله است که (پس از دستور مباهله) در آیه شریفه «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» جبرئیل بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل شد و ایشان را از این دعا آگاه ساخت. به ایشان فرمود: "تو و جانشینت (امام علی علیهالسلام) و دو نوهات و دخترت" بیرون روید و با این دعا با آن گروه مباهله کنید.
"امام صادق (علیهالسلام)" میفرمایند: گنجهای دانشی که نزد "خداوند" است، بهتر و باقیتر (از هر چیز) است، پس با این دعا از خداوند طلب شفاعت کنید و از کسانی که اهلیتش را ندارند _ همچون سفیهان و منافقان _ کتمان نمایید. دعا این است:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَلَالِكَ بِأَجَلِّهِ وَ كُلُّ جَلَالِكَ جَلِيلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَلَالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيلٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِجَمَالِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَدْعُوكَ كَمَا أَمَرْتَنِي فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَنِي...
@bahjat_ir
@hekayate_deldadegi
دعای مباهله.pdf
209.6K
🔷 نسخه پیدیاف دعای مباهله
🌷 "امام صادق (علیهالسلام)": اگر بگویم "اسم اکبر (اسم اعظم)" در این دعاست، درست است.
@bahjat_ir
@hekayate_deldadegi
🔸اینفو گرافیک | داستان مباهله
🔰باشکوهترین تجمع "اهل بیت(علیهم السّلام)" در طول تاریخ اسلام در #مباهله است. داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم.
@Panahian_ir
@hekayate_deldadegi
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🌹#دلنوشته🌹
گاهی اوقات زندگی سخت میشود ...
... دیر میگذرد ...
با بی حوصلگی ....
و ... یک دنیا سوال بی جواب در ذهنت ...
حیران و سرگردان میشوی ...
حیران از اینکه هدفت چه بود و حالا چه شده ای ...
و سر گردان از اینهمه اتفاقات جور واجوریی که در مسیرن رسیدن به این نقطه سرت آمده ...
گاهی مینشینی و هی برای خودت کم و زیاد میکنی ....
میشماری ...
و هی برای کارایت و اتفاقاتی که افتاده دلیل و منطق جور میکنی ...
غافل ازاینکه جواب تمام سوال های ذهنت یه جمله است ...
و آن اینکه ...
😔... تو از "خدای خودت" غافل شده ای ...😔
همین ...
باور کن همین دلیل تمام سرگردانی هایت است ....
نویسنده: ا. ص
👈نشر باذکر صلوات برای "امام زمان(عج)"
کانال شهید ابراهیم هادی
🆔 @hekayate_deldadegi
🌷 پیام ابراهیم 🌷
🌹 گر چه هستی پر از غم و دلخون
🌹 نشو از زندگیِ خود محزون
🌹 پاشو در خدمت فقیران باش
🌹 پاشو از این فضا بیا بیرون
.
شهادت نصیبتان
💠 توییت علیرضا پناهیان/ از بس "حزباللهیها" شعارهای ارزشی دادند و بیش از وضع معیشت مردم به معنویت پرداختند،..
#توییت
@Panahian_ir
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_بیست و پنجم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#امداد غیبی
#راوی :مصاحبه با سید مجتبی
یک شب در کنار سید مجتبی بودیم. روایتی که او از عملیات والفجر 10 و تصرف پاسگاهها داشت بسیار جالب و شنیدنی بود. او ماجرای آن شب را یک امداد غیبی ميدانست. ميگفت: »در سكوت كامل بايد به پاسگاهها
ميرسيديم. حالا در نظر بگيريد، كلي نيرو، با آن همه تجهيزات و آن همه
وسايل، كوله پشتي، كلاه خود، اسلحه و ...
صداي پاي بچهها هم زیاد بود! آن شب توي آب رفته بودیم. پوتينها و كتاني ها خيس شده بود و صدا ميكرد. بايد در سکوت کامل از كنار سنگر
دشمن رد ميشدیم. نبايد سربازان عراقي بيدار ميشدند! (حتی در کنار مسیر ما، نفربر دشمن روشن بود و عراقیها داخل آن بودند) آن شب امدادهاي غيبي خداوند نصيب ما شد. نميدانم چرا، ولي آن شب قورباغه هاي داخل آبگير سر و صداي زيادي راه انداخته بودند! آنقدر سر و
صدا ميكردند كه ما اصلًا خودمان هم صداي نفر جلويي را نميشنيديم! واقعًا لطف خدا بود. سر و صداي قورباغهها آنقدر زياد بود كه عراقيها اصلًا
متوجه عبور نيروها از كنارشان نشدند. به اين طريق از پاسگاه دوم هم رد شديم. نيروها براي حمله در آنجا مستقر و به سمت پاسگاه سوم حركت كرديم. وقتي به پاسگاه سوم رسيديم، دشمن تازه متوجه حضور ما شد. آنها از همه
طرف بچهها را به گلوله بستند. اينجاست كه فكر كردن واقعًا سخت است. در يك لحظه هم بايد فكر حفظ نيروها و حفظ جان خود باشی. هم بايد فكر كني كه چه بايد كرد؟ همة اينها بايد در يك لحظه خيلي حساس به فكرت برسد. در این شرایط فقط "عنايت خداوند" است كه راه را ميگشايد. اين مسائل در جنگ زياد به وجود ميآمد. به دوستان گفتم: »اگر يك روز
جنگ تمام شود و ما يك ميليون بچه رزمنده داشته باشيم، يك ميليون مرد آب ديده خواهيم داشت؛ کسانی که همه گونه سختی کشیده اند، مشكلات ديدند، سرما ديدند، گرما ديدند، بيخوابي ها كشيدند، گرسنگي ها و تشنگي ها تحمل كردند. اینها به درد انقلاب ميخورند.«
خلاصه آن شب با اندک نیرویی که مانده بود جلو رفتیم و پاسگاه پنجم و سهراه هم فتح شد.
👈صلوات
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
✨@hekayate_deldadegi✨
یڪ پنجره #امیدے
و من بےخبرم
پرشور چناڹ هستے
و من #بےخبرم
هر بار ڪه #لبخند زدے
#صبــح آمد
شاید ڪه تو #خورشیدے
و من بےخبرم
#شهید_ابراهیمهادی 🕊❤️
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🆔@hekayate_deldadegi
🌷 پیام ابراهیم 🌷
🌹 تا بلندای عشق ، پَر بزنیم
🌹 معبری در دلِ خطر بزنیم
🌹هی نگو آسمان دَرَش بسته ست
🌹 برویم و دوباره در بزنیم
@hekayate_deldadegi
4_5776146777308661092.mp3
4.97M
| شور : خواب به چشمم نمیاد |
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#پیشنهاد_دانلود
@montazeran313_com
@hekayate_deldadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☢ مگه رهبری رئیس صدا و سیما رو انتخاب نمیکنه؟
#نگاه_درست_به_رهبری_جامعه
استاد رائفی پور
🆔 hekayate_deldadegi