🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
فرزند شهید مدافع حرم #سید_جلال_حبیب_الله_پور پس از ۲ سال فراق با پدرش در #معراج_شهدا دیدار کرد.
یاران مژده باد
وعده دیدار رسید ...
وداع با پیکر مطهر
شهیدان مدافـع حـرم
#شهید_سیدجلال_حبیب_الله_پور
#شهید_سیدسجاد_خلیلی
یکشنبه (امروز) ساعت ۱۶
معراج شهدای تهران
دارند گوشه کنار شهر، تکیه می زنند
من در غم بی تکیه گاهی زینب ام
#ابراهیم_هادی
#مداح _اهل بیت
#السلام علیک یا شیب الخضیب
#رفیقجان
#سلام_سردار_دلها
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
دارند گوشه کنار شهر، تکیه می زنند من در غم بی تکیه گاهی زینب ام #ابراهیم_هادی #مداح _اهل بیت #السل
بسم رب الحسین ع
بحق الحسین ع
اشف صدرالحسین ع
بظهورالحجه عج...
یازده ماه از "خدا" این روزها را خواستم
دیدۀ تر خواستم حال بکا را خواستم
اذن دق الباب این خانه برای ما بس است
استجابت پیشکش فیض دعا را خواستم
یازده ما هست می خواهم که سلطانی کنم
پشت این در ماندن و دست گدا را خواستم
قول دادم این محرم معصیت کمتر کنم
همت توبه به "درگاه خدا" را خواستم
از "علی موسی الرضا" رزق لباس مشکیه
دستباف "حضرت خیرالنسا" را خواستم
هر محرم زیر دین صلح آقاییم ما
یا "امام مجتبی" اشفع لنا را خواستم
"کربلایی" نیستم اما تو شاهد باش که
هردعایی کردم اول "کربلا" را خواستم
شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضه ها
طعنه خوردن،سوختن پای شما را خواستم
گرچه ناقابلتر از این حرف ها هستم ولی
یک زیارت اربعین "پایین پا" را خواستم
از نجف تا کربلا پای پیاده دست جمع
روضه خواندن بین این صحن و سرا را خواستم
اهل عالم دارد از ره ماه ماتم میرسد
هیئتی ها "یاعلی"! دارد محرم میرسد...
#سه_شنبه_های_مهدوی
#خیری_که_جاری_میشود
#نذر_ظهور_امام_زمان_عج
@seshanbehayemahdaviNoshabad
@hekayate_deldadegi
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_بیست و هشتم
🌺🌺
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#بنی فاطمه
#راوی :حمید فضل الله نژاد
بهار سال 1367 بود. سید مجتبی مدتی است در ساری مانده. باید وضعیت او
بهبود مي یافت.
با شرایطی که داشت اما لحظهای بیکار نبود. به دنبال حل مشکل خانواده
شهدا و ... بود. با همان وضعیت نامساعد به دیدار خانوادة شهدا ميرفت.
بیشتر شبها با دیگر دوستانی که همگی مجروح بودند در مسجد جامع یا
مسجد دهقانزاده دور هم جمع ميشدند.
طبق صحبتها قرار شد هیئتی راهاندازی کنند. سپس در غالب این هیئت به
خانواده شهدا سر بزنند. البته ارتباط با خانوادة شهدا از قبل برقرار بود اما این بار
منظمتر پیگیری ميشد.
هیئت بنی فاطمه در روزهای سهشنبه و شبهای جمعه در منازل شهدا
تشکیل ميشد. قرائت دعای توسل و دعای کمیل و سرکشی به خانوادة شهدا
از کارهای این هیئت بود.
مجتبی، که از دو سال قبل مداحی را آغاز کرده، به عنوان ذاکر این هیئت
شناخته شد. جاذبه صدا و سوز درونی سید بسیار در مردم تأثیرگذار بود.
هر هفته تعداد افراد شرکتکننده بیشتر ميشد. بعضی هفتهها از دیگر
مداحان و سخنرانها در هیئت استفاده ميشد.
دوران دفاع مقدس به پایان رسید. بسیجیان به ساری بازگشتند.
هیئت بنی فاطمه بهترین مکان برای جمع دوستداشتنی رزمندگان
دیروز بود. همه به یاد روزهایی که در کنار شهدا بودند در این محفل نورانی
جمع ميشدند.
روال این هیئت ادامه داشت. تا اینکه سال بعد، با گسترش فعالیت هیئت و
افزایش تعداد شرکتکنندگان، هیئت رهروان امام خمینی)ره( راهاندازی شد.
سید در این مدت تا سال 1369 مرتب به خوزستان ميرفت. او در تیپ سوم
لشکر مشغول فعالیت بود.
٭٭٭
علاقه ویژهای به روحانیت داشت. مي ُ گفت: »سکان کشتی مبارزه، در این
نظام اسلامی به دست روحانیت است. روحانیت را قطب تأثیرگذار جامعه
ميدانست.
سید در مراسمی که برگزار ميشد از روحانیون استفاده ميکرد. یک بار
بچههای هیئت را به روستای ایرا، در اطراف شهر آمل، برد. هدف زیارت و
دیدار با علامه حسن زادة آملی بود.
یکی یکی بچهها را فرستاد داخل اتاق. خودش همان پایین مجلس در کنار
درب ورودی نشست.
حضرت علامه در بالای مجلس نشسته بودند. علامه قبل از شروع صحبت
نیم خیز شد و درب اتاق را نگاه کرد! بعد اشاره کردکه سید جلو برود و نزد
ایشان بنشیند.
سید هم رفت و در کنار علامه نشست. علامه روی شانه او زد و چیزی گفت
از دور دیدم سید سرش را به حالت ادب پایین گرفته. بعد از اتمام دیدار، به
سید گفتم: »علامه به شما چی گفت!؟«
سید جواب درستی نداد. هرچه اصرار کردم پاسخی نشنیدم. این اخلاق سید
بود، همیشه کمتر از خودش حرف ميزد.
از نفری که جلوتر نشسته بود ماجرا را پرسیدم. گفت: »وقتی علامه روی
دوش سید زد به او گفت: ”بنده، در چهره شما نوری ميبینم. بیشتر مواظب
خودتان باشید.“«
آن شب همة ما برگشتیم. وقتی همه سوار شدند و حرکت کردند، سید دوباره
به حضور علامه رسید. ساعتی را در خدمت ایشان بود. بعدها نیز سید چندین
بار دیگر به دیدن علامه رفت و خدا ميداند که چه سخنانی بین آن بزرگوار و
سید رد و بدل شد.
👈صلوات
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
✨@hekayate_deldadegi✨
✍ #دلنوشته📃
نه اینکه حرفی نباشد
هست
خیلی هم هست
اما.....
عاشق ها می دانند
دلتنگی به استخوان که برسد
می شود سکوت
#شهید_ابراهیم_هادی
#شبتون_شهدایی 🌙
هدایت شده از 🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
#قرار_شبانه
فرستادن 5صلوات جهت تعجیل در امر فرج
به نیت #شهید_حججی و #شهید_ابراهیم_هادی
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
🆔 @hekayate_deldadegi
مسیرت که درست باشد ؛
نه از بی مهریِ آدم ها دلت می گیرد ،
نه با طعنه ها و کنایه ها ، نا امید می شوی !
آدم ها ، خصلتشان است ؛
از تماشایِ سقوط ، لذتِ بیشتری می برند تا پرواز !
نا امید نباش !
سقوط ، سرنوشتِ پرنده هایِ ضعیف و بی دست و پاست ،
عقاب ها ، فقط اوج می گیرند !
#نذر_ظهور_امام_زمان_عج
#عاشقی_برای_خدا
#شهید_ابراهیم_هادی
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🌙 چرا از شب اول محرم عزاداری شروع میشود؟
👈 قالَ الإمامُ الصّادقُ علیه السلام
سیدی جعلت فداک ان المیت یجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله، و اراکم تجلسون انتم وشیعتکم من اول شهر بالمأتم و العزا للحسین علیه السلام.فقال: ما هذا... إذا هل هلال محرم نشرت الملائکه ثوب الحسین و هو مخرق من ضرب السیوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شیعتنا بالبصیره و لا بالبصر فإذا تنفجر دموعنا.. ▪️
✍️راوی گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آقای من به فدایتان شوم! وقتی کسی می میرد یا کشته می شود مجلس نوحه ای برای او می گیرند. ومن مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا می کنید. حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت (و نه با چشم بصر ) می بینیم
پس اشک های ما سرازیر می شود.🏴
📓 ثمرات الاعواد 1/36-37
#شهید_ابراهیم_هادی
#نفوذ
#امام حسین
#گریه_اباعبدالله
#غریب_مادر