فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ی روز خوب دیگه از راه رسید .
عاقبت تون بخیر. زندڪَی تون بدوڹ حسرت
عشق تون آسماني و روزڪَارتوڹ پرازمعجزه
شادی در درون توست. شادی را باید خلق کرد
تفکر تو شادی آفرین است.
فقط نگرش توست که اهمیت دارد و دنیا را متحول می کند.
هر آنچه در مورد خودت و یا موارد دیگر فکر کنی، همان هم رخ می دهد.
شاکر بودن، ضامن شادی توست.
هر لحظه که احساس مےکنی شکر خدا کاری دشوار است، در جایی خلوت با چشمانی بسته بنشین،
نفسی عمیق بکش و از بابت اکسیژنی که تنفس می کنی و آن خدایی که این اکسیژن مجانی را در اختیارت قرار داده،
شکر کن.
👈 هر دم و بازدم تو سزاوار شکر الهی است.
🔻 شاید باورتان نشود اما هیچ عنصری قدرتمند از سپاسگزاری و شکرگزاری قبل از دریافت نیست .
خودتان را عادت دهید به سپاسگزاری
از نور خورشید تشکر کنید، از خانواده از خانه ، از غذایی که میخورید.
فقط و فقط سپاسگزار باشید .
خواهید دید 👈 آینده تان بزودی غرق نعمت میشود.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
✍استاد فاطمی نیا:
حديثي زيبا از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است كه موارد بسياري به بنده مراجعه كردند كه بعد از عمل به اين روايت مشكلشان حل شده است! حضرت در یک جمله کوتاه میفرمایند:
(( الاحتمال ، قبر العیوب ))
تحمل و بردباری قبر عیب هاست
چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.
مردي برايم نقل ميكرد كه من تا به منزل ميرسيدم، همسرم شروع به دعوا میکرد كه چرا تو فقيري؟! چرا من را بيست سال اسيرخود كردي؟! و...! مرد میگفت من هم جوابش را ميدادم و تا شب مدام دعوا میکردیم! و به همين منوال روزهاي ديگر! از وقتي كه این حدیث را شنيد و عمل كرد، کارشان درست شد!
💥مرد نقل ميكرد که همسرم طبق معمول ، تا من رسيدم شروع کرد به تكرار همان حرف ها! میگوید یاد این روايت افتادم که "الاحتمال قبر العیوب" هیچی نگفتم و سكوت كردم! با همين سكوتم ،تمام شد! دعوا ریشه کن شد!
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸🌸🍃
#سنگریزه
#مسلم_جعفری
شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی میکرد.
چاهی داشت پر از آب زلال زندگیش به راحتی میگذشت با وجود اینکه در همچین منطقه ای زندگی میکرد.
بقیه اهالی صحرا به علت کمبود آب همیشه دچار مشکل بودند اما او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشک نشدنی دارد.
یک روز به صورت اتفاقی سنگ کوچکی از دستش داخل آب افتاد صدای سقوط سنگریزه برایش دلنشین بود اما میترسید که برای چاه آب مشکلی پیش بیاید.
چند روزی گذشت و دلش برای آن صدا تنگ شد از روی کنجکاوی اینبار خودش سنگ ریزه ای رو داخل چاه انداخت کم کم با صدای چاه انس گرفت و اطمینان داشت با این سنگ ریزه ها چاه به مشکلی بر نمیخورد.
مدتی گذشت و کار هر روزه مرد بازی با چاه بود تا اینکه سنگ ریزه های کوچک روی هم تلمبار شدند و چاه بسته شد.
دیگر نه صدایی از چاه شنیده میشد و نه آبی در کار بود.
مطمئن باشید تکرار اشتباهات کوچک و اصرار بر آنها به شکست بزرگی ختم خواهد شد
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬در عبادت دچار غرور نشويم !
🎙حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
#درس_اخلاق
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانیهاست
#نسل_سلیمانی_ها
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
بـارالهـا
ای مهربانترین
در این شب
زیبـای زمستانی
سرنوشتی سراسر
خـیـر و خـوبـی را
از درگـاه لطفت بـرای
مـردمِ سرزمینم تـمنا دارم
#شبتون_در_پنـاه_حــق 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
سـ❄️لام دوستان عزیز، روزتون پر از خیر وبرکت و ثروت ، دلتون همیشه خوش ❄️
همه چیز
در زندگی تکراری می شود
بـه جز مـهربـانی
نحوه تکلم انسانها
بیانگر نحوه تفکر آنهاست
مثبت بیندیشیم و مثبت بگوییم
تا انرژی مثبت خـود را
بـه دیگران منتقل کنیـم....🌺🍃
به شادی عادت کنید!!!
آنقدر تمرین کنید آنقدروجود وافکارتان
راازآنچه باعث شادیتان میشود
پرکنید تا.. معتادشوید...
شادی تنهاداروی شفا بخشی
است که هیچ گونه
عوارض جانبی نداره...
هر صبح فرکانس وجود خود را بر روی شادی و نشاط تنظیم کنید ،با خودت #تکرار_کن 👇
من شاد و پر انرژی ،سالم و سرزنده موفق و پیروز هستم ،خداوندا سپاسگزارم 🙏
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📔#حکایتی_زیبا_و_آموزنده
مردی می خواست کاملا خدا را بشناسد .
ابتدا به سراغ افراد و کتابهای مذهبی
رفت ، اما هر چه جلوتر رفت گیج تر شد .
افراد و کتاب های نوع دیگر را نیز
امتحان کرد اما به جایی نرسید .
خسته و نا امید راه دریا را در پیش
گرفت کنار ساحل کودکی را دید که
مشغول پر کردن سطل آب کوچکی
از آب دریا بود . سطل پر و سر ریز
می شد اما کودک همچنان آب می ریخت
مرد پرسید : چه می کنی؟
کودک جواب داد : به دوستم قول
دادم همه آب دریا را در این سطل
بریزم و برایش ببرم
تصمیم گرفت پسر را نصیحت کند
و اشتباهش را به او بگوید
اما ناگهان به اشتباه خود هم پی برد که می خواست با ذهن کوچکش خدا را بشناسد و کل جهان را در آن جا دهد فهمید که با دلش باید به سراغ خدا برود
به کودک گفت : من و تو
در واقع یک اشتباه را مرتکب شده ایم
مولانا می گوید :
هر چه اندیشی پذیرای فناست
آنچه در اندیشه ناید آن خداست
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز نگو:
فلانی هم هر وقت کاری داشته
باشه فقط ما را می شناسه !
👌بلکه بگو:
الحمدلله که الله متعال به من
توفیق برطرف کردن نیازهای مردم را
عنایت فرموده است.
🌺رسول الله فرمودند:
محبوبترین مردم در نزد الله
کسانی هستند که برای مردم
پر سودترین باشند
🎙#استادرنجبر
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹داستان آموزنده🌹
سالها پیش خواجه شمس الدین محمد که شاگرد نانوایی بود عاشق دختر زیبای یکی از اربابان شهر به نام شاخ نبات شد. روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد که من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج میکنم که بتواند ۱۰۰ درهم برایم بیاورد ۱۰۰ درهم پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمیآمد که بتوانند این پول را فراهم کنند عدهای از خواستگاران پشیمان شدند و عدهای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را به همسری برگزینند.
خواجه شمس الدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این ۱۰۰ درهم را بتواند فراهم کند ۴۰ شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند. او با تلاش بسیار در شب چهلم توانست ۱۰۰ درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است ۱۰۰ درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند. شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد. شمس الدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد اما شاخ نبات ممانعت کرد؛
خواجه شمس الدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد. سحرگاه که از مسجد باز میگشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش؛ او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارغ شدهام، نمیتوانم این کار را انجام دهم اما آنان خنجر را به سوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تو را خواهیم کشت؛ بنوش؛ خواجه شمسالدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه میبینی :گفت هیچ و گفتند دگر بار بنوش؛ نوشید، گفتند:حال چه میبینی؟ گفت حس میکنم از آینده باخبرم و گفتند: باز هم بنوش نوشید، گفتند چه میبینی؟ گفت: حس میکنم قرآن را از برم و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آینده ی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و از آن پس همدم شاه شد؛ شاه به او لقب لسان الغیب و حافظ را به او داد لسان الغیب چون از آینده مردم میگفت چون حافظ کل قرآن بود و حافظ تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید او نزد شاه است و به دنبال او رفت اما حافظ او را نخواست و :گفت زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمیخورد تا اینکه با وساطت شاه با هم ازدواج کردند.
.
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد/
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشمی که دائم
عيبهاي ديگران را ببيند،
آن عيب را به ذهن منتقل ميکند.
و ذهنی که دائما
با عيبهای ديگران درگير است،
آرامش ندارد،
درونش متلاطم و آشفته است.
در عوض چشمی که ياد گرفته است
هميشه زيباييها را ببيند،
اول از همه خودش آرامش پيدا مي کند.
چون چشم زيبابين
عيبهای ديگران را نمی بيند
و دنياي درونش دنيای قشنگیهاست...
گرت عیبجویی بود در سرشت
نبینی ز طاووس جز پای زشت
#شبتون_مهدوی 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi