eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
15 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل ها برای درختان هر سال تکرار می‌شوند اما فصل های زندگی انسان تکرار شدنی نیست! تولد ؛ کودکی ؛ جوانی ؛ پیری ؛ و دیگر هیچ... قدر لحظه‌هایمان را بدانیم و در مسیر آگاهی قرار بگیریم قوی بودن ذاتی نیست ... چیزیه که در طول زمان بدست میاد. برای هر آدمی تسلیم شدن،آسون ترین راه ممکنه اما تو جنگیدن رو یاد بگیر💥 روزتون بخیر رفقا ❤️ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.خدایا میخوام از ته دلم ازت درخواست کنم که آنقدر برایم خدایی کنی که بی نیاز از تمام دنیایت باشم خداوندا چنان مرا به آرزوهایم برسان که از ته قلبم خوشبختی را احساس کنم پروردگارا چنان حال مرا خوب کن که هیچ چیز و هیچکس نتونه خرابش کنه و جوری بغلم کن که به هیچکس وابستگی نداشته باشم و بارالها خودت در رحمتی به رویم بگشا که هیچکس قادر به بستن آن نباشد الهی آمین🙏 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 درخت ریا در بنی اسرائیل عابدی بود، به او گفتند: در فلان مکان درختی است که قومی آن را می‌پرستند. عابد خشمناک شد و تبر بر دوش گرفت تا آن درخت را قطع کند. ابلیس به صورت پیرمردی در راه وی آمد و گفت: دست بدار تا سخنی بازگویم. گفت: بگو، گفت: خدا رسولانی دارد که اگر قطع این درخت لازم بود، آنان را برای این کار می‌فرستاد. عابد گفت: حتما باید این کار را انجام دهم. ابلیس گفت: نمیگذارم، سپس با وی گلاویز شد، عابد وی را بر زمین زد. ابلیس گفت: مرا رها کن تا سخن دیگری برایت گویم و آن این است که تو مردی مستمندی، اگر مالی داشته باشی که بر عابدان انفاق کنی بهتر از قطع آن درخت است، دست از این درخت بردار تا هر روز دو دینار زیر بالش تو بگذارم. عابد گفت: راست میگویی! یک دینار صدقه میدهم و یک دینار را به کار می‌برم، مرا به قطع درخت امر نکرده اند و من دارای مقام پیامبری نیستم که غم بیهوده بخورم. عابد دو روز زیر بستر خود دو دینار دید و خرج کرد؛ ولی روز سوم چیزی ندید و ناراحت شد و تبر برگرفت که درخت را قطع کند ابلیس در راهش آمد و گفت: کجا میروی؟ گفت: می‌روم درخت را قطع کنم، گفت: هرگز نمی توانی و با عابد گلاویز شد و وی را بر زمین زد و گفت: بازگرد و گرنه سرت را از تن جدا میکنم. عابد گفت: مرا رها کن تا بروم؛ اما بگو چرا آن دفعه من نیرومندتر بودم؟ ابلیس گفت: تو قصد داشتی درخت را برای خدا و با اخلاص قطع کنی؛ از این رو خدا تو را بر من مسلط ساخت؛ ولی این بار برای خود و دینار خشمگین شدی و من بر تو مسلط شدم. 📙پند تاریخ ۲۰۱/۵-۲۰۲ ؛ به نقل از: المستطرف ۲/ ۱۵۴؛ احیاء العلوم ۳۸۰ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘داستان کوتاه ‌استادی صاحب اسم اعظم و قدرت الهیه بود؛ شاگردش اصرار داشت که آن را به او نیز یاد دهد اما استاد خودداری می ورزید و میگفت تو تحمل اسم اعظم را نداری! شاگرد بسیار اصرار و‌ التماس کرد؛ استاد برای آزمایش به او گفت: فردا صبح به دروازه شهر برو و آن چه دیدی برای من نقل کن. شاگرد، صبح به دروازه شهر رفت؛ او پیرمرد ریش سفیدی را دید که باری از خار روی پشتش بود که به زحمت آن را برای فروش به شهر میبرد؛ در همین حال سربازی از او پرسید بار را چقدر می فروشی؟ پاسخ داد: ده درهم، سرباز پرسید: آیا به من پنج درهم میفروشی؟ جواب داد نه! سرباز با لگد، بارِ پیرمرد را بر زمین انداخت و به او ناسزا گفت و رفت. شاگرد این صحنه را دید و به شدت خشمگین شد و با خود گفت این پیرمرد با جان کندن بار را به این جا آورده و سرباز به جای کمک کردن، بار او را به زمین انداخت و به او ناسزا هم گفت! . سپس به نزد استاد آمد و آن چه دیده بود برای استاد نقل کرد؛ استاد گفت: اگر اسم اعظم را میدانستی با آن سرباز چه میکردی؟ پاسخ داد به خدا سوگند او را به خرگوش تبدیل کرده و در بیابان رهایش میساختم! استاد خندید و گفت آن پیرمرد استاد من بوده و من اسم اعظم را از او یاد گرفته ام! اگر اسم اعظم دست تو بیفتد روزی ده حیوان درست می کنی! تو هنوز لیاقت و ظرفیت آگاهی از آن را نداری؛ برو و خود را از صفات رذیله پاک کن که برای تو از هر چیزی بهتر است. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥❌ بدهکار کسی نمانید ❌ 🍃 در هنگام مرگ هرکس به تناسب زندگی ای که داشته است ، ممکن است گناهانی داشته باشد که اسباب اذیت و آزارش را در آن لحظات سخت فراهم کند 😞 🍃 از مهم ترین حقوقی که برگردن انسان می‌آید حق الناس است و از بین آنها حق مالی دیگران است، لذا امیرالمومنین می‌فرمایند سعی کنید در آن لحظات سخت بدهکار کسی نباشید ✖️ آیت الله حق شناس(ره)🎙 ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
حاج اسماعیل دولابی رحمةالله علیه؛ در جوانی اسبی داشتم؛ وقتی از کنار دیواری عبور می‌کرد و سایه‌اش به دیوار می‌افتاد، اسبم به آن نگاه و خیال می‌کرد اسب دیگری است. به همین خاطر خرناس می‌کشید و سعی می‌کرد از آن جلو بزند و، چون هرچه تند می‌رفت، می‌دید هنوز از سایه‌اش جلو نیفتاده است؛ باز هم به سرعتش اضافه می‌کرد تا حدی که اگر این جریان ادامه پیدا می‌کرد مرا به کشتن می‌داد. اما دیوار تمام می‌شد و سایه‌اش از بین می‌رفت، آرام می‌گرفت. در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست می‌خواهد در جنبه‌های دنیوی از آن‌ها جلو بزند و اگر از چشم و همچشمی با دیگران باز نگهش نداری، تو را به نابودی می‌کشد. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️قلب قرآن سوره یاسین... 🍁اثرات مداومت به خواندن سوره یس... 🌿در صورت امکان هرروز ایه اخر سوره یس خوانده شود اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
بی انصافی 👳‍♂کسی آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد. در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف میفروشم. حکم این کار من چیست؟ آیت الله میلانی فرمود: این کار "بی انصافی" است. مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است، کفشهایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج میشد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت! آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت: میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟گفت: بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم "بی انصافی" بود! ✅(حضرت علی (ع)می فرمایند انصاف، مايه آسايش است.) اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
داستان معنوی واقعی میرداماد👇👇👇 بخونید لطفاً عباس صفوی درشهراصفهان ازهمسرخود سخت عصبانی شده وخشمگین می‌شود، درپی غضب اودخترش ازخانه خارج شده و شب برنمی‌گرددخبربازنگشتن دخترکه به شاه می‌رسدبرناموس خودكه اززیبائی خیره كننده‌ای بهره داشت سخت به وحشت می‌افتدماموران تجسّس درتمام شهربه تكاپوافتاده ولی اورانمى‌یابنددختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب می‌شود وازاتفاق به درحجره محمدباقراسترآبادی كه طلبه‌ای جوان وفاضل بودمی‌رود،در حجره رامی‌زندمحمدباقردررابازمی کند دختربدون مقدمه واردحجره شده وبه او می‌گویدازبزرگ زادگان شهرم و خانواده‌ام صاحب قدرت،اگردربرابربودنم مقاومت كنی ترابه سیاست سختی دچار می‌كنم طلبه جوان ازترس اوراجامی‌دهد،دختر غذامی‌طلبد،طلبه می‌گویدجزنان خشك و ماست چیزی ندارم می‌گویدبیاورغذا می‌خوردو می‌خوابد.وسوسه به طلبه جوان حمله می‌كندولی اوباپناه بردن به حق دفع وسوسه می‌كندآتش غریزه شعله می‌كشداوآتش غریزه راباگرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش می‌كندمأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه می‌افتداحتمال بودن دختررادرآنجا نمی‌دادندولى دخترازحجره بیرون آمدچون اورایافتندباصاحب حجره به عالی قاپو منتقل كردندوسوسه به طلبه جوان حمله می‌كندولی اوباپناه بردن به خداونددفع وسوسه می‌كندآتش غریزه شعله می‌كشداوآتش غریزه رابا گرفتن تك تك انگشتانش به روی آتش چراغ خاموش می‌كندعباس صفوی از محمدباقر سئوال می‌كنددیشب دربرخوردبا این چهره زیبا چه كردی؟وی انگشتان سوخته رانشان می‌دهدازطرفى خبر سلامت دختررا ازاهل حرم می‌گیردچون از سلامت فرزندش مطلع می‌شود، بسیار خوشحال می‌شودبه دخترپیشنهادازدواج با آن طلبه را می‌دهد، دختر نیز که از شدت پاكی آن جوانمرد بهت زده بودقبول می‌كندبزرگان را می‌خوانندوعقددختررا براى طلبه فقیر مازندرانی می‌بندندوازآن به بعد است كه اومشهوربه میردامادمی‌شودوچیزی نمی‌گذردكه اعلم علمای عصرگشته و شاگردانی بس بزرگ هم چون ملاصدرای شیرازی صاحب اسفاروكتب علمی دیگر تربیت می‌كند 📚منبع: عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، جلد 8 ، حسین انصاریان . اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
آینده ای که فردا منتظرش هستید، حاصل تصمیمات و اقداماتی ست که امروز گرفته و انجام می دهید 👌 💎 هوشمندانه انتخاب کنید ... موفقیت زمان می‌برد... به تلاش خود ادامه دهید💪 . روزتون بخیر رفقا ❤️ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi